✅✅✅✅✅
خلاصه
مقدمه_ مزاج شناسی
ما در طب راه های تشخیص زیادی داریم که بفهمیم « ریشه ی بیماری از کجاست » .
امروزه راه های تشخیص زیادی وجود دارد . یکی از این راه ها « آزمایشگاه » است .
طب مدرن برای تشخیص راهی جز « آزمایش » ندارد البته از روی آزمایش هم چیز زیادی فهمیده نمی شود چون طب غربی نگاه اخلاطی و مزاجی ندارد .
یکی دیگر از راه های تشخیص « ظاهر بدن » است مثل کف دست ، ناخن، نبض ، عنبیه ، زبان و ...
تنها راه تشخیصی که اهل بیت علیهم السلام در روایات مطرح کرده اند « مزاج شناسی » است .
در زمان قدیم روی مزاج شناسی تمرکز و کار می کردند و مسلط می شدند و با همین مزاج شناسی سخت ترین بیماری ها را درمان می کردند .
در طب جدید با وجود امکانات پیشرفته و راه های تشخیص زیاد اما « درمانی » وجود ندارد .
در باب مزاج شناسی روایتی از امام صادق علیه السلام داریم که :
«معرفت نفس یعنی شاخت طبایع ، ارکان و ستون هایی که وجود انسان روی آن ها بنا شده است .»
این تنها روایتی از اهل بیت علیهم السلام است که در آن توضیح داده اند که « معرفت نفس » چیست .
سایر روایات اهل بیت علیهم السلام در مورد «اهمیت معرفت نفس » است نه « چیستی معرفت نفس »
پس معرفت نفس که این قدر در دین ما به آن تاکید شده یعنی « مزاج شناسی »
پس اهل بیت علیهم السلام روی مزاج شناسی کار می کردند .
سایر روش های تشخیص علاوه بر این که «جامعیت » ندارد ، « قطعی» هم نیستند و می توانند ما را به اشتباه بیندازند .
خداوند متعال برای شناخت بیماری علایمی را در بدن انسان قرار داده:
« درد» یکی از نشانه های بیماری است . ما بر اساس « نوع درد » ، مزاج و خلط را تشخیص داده و سپس درمان می کنیم .
« تغییر رنگ » هم از جمله نشانه های وجود بیماری است ؛ تیرگی رنگ پوست ، رنگ جوش ، رنگ لب ، رنگ زیر چشم و ...
« وجود ورم » در جاهای مختلف بدن نشانه وجود بیماری است .
« صداهای بدن » نشان دهنده وجود بیماری در بدن است ؛ صدای زانو ، صدای معده و ...
« چرک » « خون ریزی » « گرفتگی » همه علایم بیماری هستند .
این ها همه علایمی هستند که خداوند در بدن ما قرار داده که نیاز به « آزمایش » و بقیه ی راه ها نداشته باشیم .
✅✅✅✅✅
🔆🔆🔆🔆🔆🔆🔆
خلاصه
قسمت اول رکن آتش
اولین قسمت مهم در « شناخت مزاج ها » بحث « ارکان » است .
« ارکان » ارتباط بسیار عمیقی با « مزاج ها » دارد . شناخت « ارکان » تاثیر مستقیمی در شناخت « مزاج ها » « اخلاط » و « بیماری ها » دارد .
طبق روایات :
ما« ارکانی » داریم که برای « خلقت » معرفی شده اند .
ما « ارکانی » داریم که برای « انسان » معرفی شده اند .
« ارکانی » که در « خلقت » هستند عبارتند از : آتش ، هوا ، آب ، خاک
ترتیب نوشتن این ارکان هم خودش « موضوعیت » دارد .
هر کدام از این « ارکان » « مزاجی » دارد :
آتش : گرم وخشک
هوا: گرم و تر
آب : سرد و تر
خاک : سرد و خشک
وقتی ما صفرا را در برابر آتش می گذاریم به این معنا نیست که صفرا از آتش پدید می آید یا دم از هوا
بلکه می خواهیم بگوییم با « شناخت آتش » بهتر می توانیم « خلط صفرا » و « صفراوی ها » را بشناسیم . همین طور در مورد سایر موارد .
سوال : مگر می شود مزاج «هوا » همیشه « گرم و تر » باشد در حالی که ما در هر منطقه ای هوایی را داریم ؛ هوای سرد ، هوای خشک و ...
یا این که مزاج « خاک » « سرد وخشک » باشد در حالی که ما خاک گرم و خشک و انواع مختلف خاک ها را داریم ؟
پاسخ :
وقتی ما می گوییم فلان چیز طبعش « گرم » است باید توجه داشت که :
ما یک « گرمای طبعی » داریم و یک « گرمای دمایی »
شما اگر زنجبیل را داخل یخچال هم بگذارید باز « طبعش » « گرم و خشک » است هر چند که « دمایش » « سرد باشد »
« گرما « یعنی : « حرارت » « انرژی بخشی »«چیزی که به انسان انرژی می دهد »
خیار و ماست به انسان انرژی نمی دهد ولی یک قاشق عسل می دهد .
اگر ترشی را روی آتش حرارت دهیم باز « طبعش » « سرد » است .
« تری » هم به معنای « تری ظاهری » نیست بلکه به معنای «طبع تر » هست . «طبع تر » به معنای « انعطاف پذیری » «نفوذ پذیری » « قابلیت شکل پذیری » و « نرم بودن » است .
بادام به ظاهر خشک است اما به شدت مرطوب است و به بدن انسان رطوبت و لینت مزاج و نرمی می دهد .
روغن بادام شیرین یکی از مرطوب ترین روغن هاست .
در مورد « خشکی » هم همین طور
کسی که روغن رازیانه را به بدن بزند ، از شدت خشکی ، بدن را می سوزاند . با این که روغن است اما گرم وخشک است .
پس « خشکی » به معنای « شکنندگی » « سوزاندن » « گرفتن رطوبت و نرمی » است .
پس وقتی می گوییم «خاک » « سرد وخشک » است یعنی « خاک » هر جایی را استفاده کنید « سودازاست » و برای انسان مضر است و ایجاد بیماری می کند .
« رکن آتش » :
🔸آتش « بالانشین است »
بر خلاف آب و خاک که به سمت پایین حرکت می کنند .
پس « دردهای صفراوی » ، دردهای بالانشین هستند .
مثل زردی نوزاد ، تب ، گرگرفتگی و ...
« صفراوی ها » دوست دارند « بالادست » باشند ، مدیریت کنند و دستور بدهند ( بر خلاف بلغمی ها ) .
🔸 «پختن و سوختن »کار « آتش » است .
« صفراوی هایی » که صفرایشان خیلی بالا نباشد اهل « تجزیه و تحلیل
» هستند ولی اگر صفرایشان خیلی بالا باشد آن قدر مطالب را تحلیل و تجزیه می کنند که مطلب را می سوزانند .
🔸« آتش » وقتی « می سوزد » تبدیل به « خاکستر » می شود.
خاکستر طبعش سرد و خشک است ، سوداست .
پس آتش که می سوزد سودا ایجاد می کند .
« صفرا » و « چیزهایی که خیلی گرم اند » در نهایت « سودازا» هستند .
🔸 « آتش » باعث « نفوذ » می شود.
آتش در آب نفوذ می کند و باعث بخار شدن آب می شود .
آتش در خاک نفوذ می کند و با استفاده از رطوبت آن را به کوزه تبدیل می کند .
پس « صفرا » باعث « نفوذ » به بلغم و تبدیل آن به دم می شود .
«صفرا »باعث گردش خون می شود .
« صفرا » باعث گرمابخشی به اعضای سرد می شود .
🔆🔆🔆🔆🔆
🌪🌪🌪🌪🌪🌪
خلاصه
مزاج شناسی (۲)
قسمت دوم : رکن هوا
رکن « هوا» معمولا معادل « باد » هم حساب می شود .
ما بحث « ریح » یا « باد » را زیاد در طب سنتی نداریم و حکما خیلی به این بحث نپرداخته اند اما در روایات روی بحث « باد » خیلی تاکید شده است و حتی جزو « ارکان » و « امزاج » به حساب آمده است .
طب سنتی « هوای متحرک » را « باد » می داند و « ریح » را ناشی از « دم » .
یعنی همچنان که « هوا» معادل « دم » در بدن انسان است ، «ریح » را هم معادل « هوای متحرک » یعنی « دم سوخته » ، دمی که از جای خودش به حرکت درآمده ، از قاعده ی خودش خارج شده ، می دانند و در همین حد روی آن بحث می کنند.
شناخت ویژگی های « هوا » به شناخت ویژگی های « دم » کمک می کند :
🔸 همه چیز در « هوا » مشخص است .
* اگر چیزی داخل هوا پخش شود همه آن را می بینند .
پس دموی ها خیلی راز نگه دار نیستند .
دموی ها محبت را پنهان نمی کنند و آن را بروز می دهند و اهل خرج کردن عاطفه هستند .
دموی ها چیزی را نگه نمی دارند و اهل خرج کردن هستند .
این چیز می تواند گاهی مال باشد گاهی جان و ...
🔸 « رطوبت هوا »به همسایه ی بالا و پایینی اش مرتبط است .
ما « آتش » را معادل « خورشید »
« هوا » را معادل « اتمسفر »
« بلغم » را معادل « دریا »
« خاک » را معادل « زمین » می دانیم .
پس « هوا » در بین آتش و آب قرار دارد یعنی « اتمسفر » بین خورشید و دریاها قرار دارد .
« رطوبت » رکن هوا بستگی به میزان نزدیکی آن به « آتش» یا « آب » دارد .
اگر «هوا » خیلی به « آتش » نزدیک شود و « رطوبتش » به حد « صفر » برسد ، « گرم و تری اش » تبدیل به « گرم و خشکی » می شود .
وقتی «رطوبت هوا » به «صفر درصد » برسد ، آتش سوزی ناگهانی رخ می دهد .
وقتی « هوا » «رطوبتش » به « صد درصد » برسد می شود « آب »
در « مزاج ها » هم همین گونه است :
اگر کسی مزاجش « گرم و تر » باشد اما «رطوبتش » خیلی کم شود ، ویژگی های « صفرا » را می گیرد و آن « انعطافی » را که یک دموی باید داشته باشد را ندارد .
و اگر « گرمایش » را از دست بدهد ، ویژگی های « بلغمی » را می گیرد .
پس : رطوبت صفر درصد = خشکی = سوختن
پس عموما « سوزش ها » از « خشکی » است ، از « خشکی صفرا»
انواع « سوزش ها » :
🔥 «سوزش خوراکی» :
سوزش خوراکی هایی مانند فلفل و زنجبیل و آویشن و ... به خاطر تولید کردن « صفرا » در بدن است .
🔥« سوزش لمسی» :
تنفس در بیابان باعث سوزش سینه انسان می شود چون دربیابان « رطوبت » وجود ندارد .یا سوزش دست و صورت در تابستان به خاطر وجود « صفرای » موجود در هواست .
🔥« سوزش بویایی» :
مانند بوی تند پودر آویشن شیرازی اصل
🔥« سوزش شنوایی» :
« صوت کشیدن گوش » به علت یک صدای « گرم و خشک » است
پس « صداهای گوش » از « خشکی » است .
🔥«سوزش بینایی» :
نگاه مستقیم به خورشید باعث سوزش چشم می شود .
ریختن عرق به داخل چشم باعث سوزش آن می شود یعنی « صفرای » موجود در عرق ، باعث سوزش چشم انسان می شود .
« عرق های سرد » « سوزش ندارند » چون « صفرا » ندارند .
« سوزش های درونی بدن » عمدتا از « صفرا » هست .
نشانه ی اصلی« اسهال صفراوی » ، سوزش مقعد است .
« اسهال سرد » سوزش ندارد .
« سوزش ادرار» خیلی از اوقات به خاطر « صفراست »
« سوزش زکام و سرماخوردگی » از «صفراست »
« سوزش معده » در ۱۰ تا ۱۵ درصد موارد از «صفراست » و در ۸۰ تا ۹۰ درصد موارد از « بلغم » است .
« سوزش زخم » عموما به خاطر خارج شدن « صفراست »
زخم های سوداوی سوزش ندارند .
« سوزش چشم » عموما به خاطر « صفراست »
« سوزش مفاصل » ظن اول در سوزش مفاصل روی « صفراست »
هجوم صفرا به سودای استخوان باعث « پوکی استخوان » می شود و اگر صفرا به استخوان هجوم نبرد و اطراف استخوان ها جمع شود باعث « سوزش مفاصل » می شود .
پس « سوزش » عموما از « آتش است » ، آتشی که در بدن انسان به آن « صفرا » می گویند .
البته « سوزش های سرد » هم داریم که به خاطر « تمدن جدید » است .
عموما « دستاوردهای تمدن جدید » طبعش « سرد » است .
چه ماشینش چه مصالح خانه هایش و ...
پایه و بنای تمدن جدید ، « آهن » و «نفت » و « برق » هست که هر سه «سرد هستند »
« سوزش هایی » که بر اثر «تمدن جدید » ایجاد می شود « سرد » است مانند :
سوختن با اکسیژن مایع ، سوختن با اسیدها، سوختن با برق ، سوختن با مواد شیمیایی .
🌪🌪🌪🌪🌪🌪🌪