eitaa logo
حوزه هنری استان کردستان
229 دنبال‌کننده
522 عکس
62 ویدیو
27 فایل
حوزه هنری استان کردستان
مشاهده در ایتا
دانلود
حاج قاسم دریایی از خاطره را در دل رزمندگان پدید آورد. فرماندهی حاج قاسم در دوران پرافتخار دفاع مقدس برای رزمندگان این شهرستان و خاطرات زیبا از حاج قاسم احساس بردباری و صمیمیتی در کلام و عمل تمام رزمندگان به وجود آورد‌ که قابل وصف نیست. حاج محسن میرزایی یکی از یادگاران جبهه و جنگ در سومین رویداد ((روایت حبیب)) که در زورخانه پهلوان تختی بیجار به همت حوزه هنری شهرستان برگزار شد از خاطرات خود با حاج قاسم گفت و از فرمانده خود چنین روایت کرد؛ حاج قاسم، عشق ناب الهی و مصداق بارز کمال انقطاع الی الله بود، او آئینه تمام نمای بصیرت قدسی ولایت بود، حاج قاسم سردار دلها بود و شهادت لیاقتش بود و غیر از آن آرزویی نداشت. در پایان مراسم نیز حاضرین و ورزشکاران به شهدای کشور به خصوص جهان پهلوان شهید سلیمانی ادای احترام کردند. ┅═✧❁ 🍃🌸🍃 ❁✧═┅┄ 🍃 با حوزه هنری در شبکه های اجتماعی همراه باشید: 🆔@art_kurdestan
📢 تمامی سینماها چهاردهم دی ماه تعطیل هستند ◀️ تمامی سالن های سینما روز پنجشنبه چهاردهم دی ماه به دلیل شهادت تعداد زیادی از هم وطنانمان در عملیات تروریستی کرمان و اعلام عزای عمومی تعطیل هستند. این تعطیلی شامل همه فیلم‌های روی پرده است. ┅═✧❁ 🍃🌸🍃 ❁✧═┅┄ 🍃 با حوزه هنری در شبکه های اجتماعی همراه باشید: 🆔@art_kurdestan
روایت یک شهرِ مقاوم-۱ ⚫️ گروهی از نویسندگان و محققان تاریخ‌شفاهی در حضور دارند و راویِ احوالات این شهر زخمی اما مقاوم در این لحظات سخت هستند. بخشی از خرده‌‌روایت‌های را می‌خوانیم: ◼️ در رسانه‌ها اعلام کردند برای مجروحان نیاز به اهدای خون است و به‌طور خاص هرکس گروه خونی‌اش O منفی است بیاید. جلوی بیمارستان‌های شهر غلغله شد. همه‌جور آدمی هم بود توی صف. یک مادر و دختر هم توی صف ایستاده‌بودند که آمده‌بودند برای کمک به مجروحانِ Oمنفی خون بدهند. خواستم ازشان عکس بگیرم؛ اما دختر جلو نیامد. حجاب نداشت. ◾️ صف درخواست برای اهدای خون آن‌قدر طولانی شد که گفتند از همه خون نمی‌گیرند. قرار شد از داوطلبان نام‌نویسی کنند برای فردا. مردم خیلی زود خون‌شریک شدند، آن‌قدر که نیاز اضطراری به خون به‌سرعت برطرف شد؛ سریع‌تر از پیش‌بینی‌ها. ◾️ می‌پرسم گروه خونی‌ات چیست؟ می‌گوید نمی‌دانم! فقط آمده توی صف کمک به مردم شهرش. می‌گوید در پنجاه‌متری انفجار اول بوده. حالا هم در خط مقدم کمک است. یک جوان هجده‌ساله. ┅═✧❁ 🍃🌸🍃 ❁✧═┅┄ 🍃 با حوزه هنری در شبکه های اجتماعی همراه باشید: 🆔@art_kurdestan
روایت یک شهر مقاوم-۲ ◾️ گوشه‌ای نشسته‌بود و آرام‌آرام اشک می‌ریخت. می‌گفت با پسرم قرار دارم اما هرچه زنگش می زنم جواب نمی‌دهد. گفتم مادرجان اینجا خطرناک است. بروید‌. می‌‌آید. یک نفر آن‌جا بود‌. در گوشم گفت رها کن. این پیرزن خودش با چشمان خودش دیده چه بلایی سر پسرش آمده... ◾️دم ورودی گیت ایستاده‌بود و به‌پهنای صورت اشک می‌ریخت. پرسیدم چی شده برادر؟ گفت برادرم آن‌جا... شما را به خدا بگذاريد بروم داخل. گفتم نمی‌شود، خطر دارد. اما با اشک اصرار می‌کرد. دست‌ آخر گفت: مادرم نگرانش است... روز مادر بود. ◾️ دکتر می‌گفت یک ترکش توی زانو داشت، یکی توی گردن. ازش پرسیدم درد داری؟ گفت الان نه! با خانواده آمده‌بود‌ برای مراسم سالگرد سردار. با همسر، پدر، مادر و عمه‌اش. خودش اینجا بود و مادرش در بیمارستانی دیگر. یک ترکش هم در زانوی مادر جا خوش کرده‌بود. می‌گفت این جانبازی نشانه‌ی قبولی زیارتش است‌. محکم حرف می‌زد مرضیه‌خانم؛ زنِ ۲۴ساله‌ی ایرانی. ┅═✧❁ 🍃🌸🍃 ❁✧═┅┄ 🍃 با حوزه هنری در شبکه های اجتماعی همراه باشید: 🆔@art_kurdestan
روایت یک شهر مقاوم-۳ ⚫️ گروهی از نویسندگان و محققان تاریخ‌شفاهی در حضور دارند و راویِ احوالات این شهر زخمی اما مقاوم در این لحظات سخت هستند. قسمت خرده‌‌روایت‌های را می‌خوانیم: ◾️ از شهرستان انار آمده‌بود. اطراف کرمان. همراه با چهارده نفر از دوستانش. یک گروه جهادی بودند و می‌خواستند در میزبانی از زائران حاجی سهیم باشند. نوجوان قصه‌ی ما گرمِ خادمی بود که صدای انفجار اول را شنید. برخلاف موج جمعیت، رفت سمت منبع صدا. می‌خواست کمک کند. تکه‌های پیکرها را از زمین برمی‌داشت و برای مردم راه باز می‌کرد. این‌ها را که می‌گفت دستش می‌لرزید. جهادگر بود. موج انفجار دوم زمین‌گیرش کرد. حالا توی بیمارستان بستری بود. با آن موهای بور و چشم‌های عسلی در زمینه‌ی سفیدِ بيمارستان زیبا جلوه می‌کرد. به‌شوخی بهش گفتم حالا با این درجه‌ی جانبازی راحت کنکور قبولی! لبخند کمرنگی زد و گفت نه آقا، ما لیاقت این حرف‌ها را نداریم. نگران دوستانش بود و ما نگران خودش. هنوز داخل بخش بودیم که دیدیم آقای دکتر پرونده‌اش را داد دستش. مرخص شد. ┅═✧❁ 🍃🌸🍃 ❁✧═┅┄ 🍃 با حوزه هنری در شبکه های اجتماعی همراه باشید: 🆔@art_kurdestan
روایت‌های یک شهر مقاوم-۴ ◼️ قسمت از روایت‌های را به قلم خانم ساجده تقی‌زاده می‌خوانیم: زن جوانی با حدود سی و هفت، هشت سال سن با ته مانده ی آرایش غلیظی که روی صورتش ماسیده بود و مژه های مصنوعی بلند، در سایه روشن نورهای قرمز و زرد ورودی بیمارستان توجهم را به خودش جلب کرد. داشت زن قدکوتاه لاغری را آرام می کرد. جلو رفتم و پرسیدم دنبال کسی هستید؟ زن قدکوتاه گریان گفت دنبال خواهرم هستم. گفتم میدانم حال بدی دارید ولی میشود دو سه دقیقه صحبت کنیم. اول قبول کرد و بعد نگران شد و گفت نه... نه... خانمی که مژه مصنوعی داشت گفت: بذار من بگم. ابن بنده خدا مریضه و حالشم خوب نیست. اول این نکته رو بدونید که الان چندروزه توفضای مجازی ما داریم خبرش رو می خونیم که قراره بمبگذاری بشه. همه به ما می گفتن چنین خبری تو راه هست و وارد شلوغی نشید. به خاطر همین ما تا جنگل قائم اومده بودیم ولی سمت شلوغی نرفتیم . یعنی اصلا بین موکبها و سرگلزار نرفتیم. ‌ایشون خواهر جاری منه! جاریم "سارا" چهل سالی سن داره. سه تا پسر داره و ظهر خانوادگی اومدیم جنگل قائم هم زیارت کنیم هم ناهار را آوردیم بیرون با هم بخوریم. خواهرشم از بافت اومده مریض‌احواله بنده خدا. سارا میخواست ایشونو ببره دکتر‌ و درمان کنه. بعد از ناهار سارا گفت من میرم هم زیارت کنم هم از موکب برای پسرهام تبرکی بگیرم. من که می دانستم پسرها برای سارا سورپرایز روز مادر داشتند از رفتنش استقبال کردم . او رفت و ما مشغول آوردن هدایا از ماشین شدیم؛ چنددقیقه از رفتنش گذشت که صدای مهیب بمب دل همه مارا از جا کند.
من انفجار را دیدم. مثلا فکر کنید کنار این تابلو آبی آن طرف خیابان ... فاصله ما اینقدر بود. دویدیم که سارا را پیدا کنیم اما از آن لحظه تا حالا هیچ خبری نیست. سارا اگر آتش به سرش باشد هم تلفن پسرهایش را جواب می دهد. از ظهر کادوها توی ماشین است و ما دنبال سارا هستیم. صحبت به این‌جا که رسید خواهر سارا گفت: میگم ممکنه کسی از فوتی‌ها رو هنوز پیدا نکرده باشن؟ جوابی نداشتم. دوباره پرسید: یعنی بچه های خواهرم تو روز مادر بی مادر شدن؟ دستم را بردم سمتش دستهای یخ زده اش را گرفتم و گفتم کجاها دنبالش رفتی؟ گفت خود گلزار, بیمارستان شفا, بیمارستان شهید باهنر, بیمارستان افضلی پور... نمیدانم چرا پریدم توی حرفش و گفتم بیمارستان فاطمه زهرا چی؟ اونجا رفتی یک لحظه چشمش برق زد؛ ساکت شد و با شوق پرسید: فاطمه زهرا؟ لبخند زدم و گفتم برو! برو سمت فاطمه...زهرا ┅═✧❁ 🍃🌸🍃 ❁✧═┅┄ 🍃 با حوزه هنری در شبکه های اجتماعی همراه باشید: 🆔@art_kurdestan
«حوزه هنری انقلاب اسلامی استان ایلام» 🎭فراخوان اولین دوره جشنواره ملی تئاتر خیابانی «دقیقه ۵۵» حوزه هنری انقلاب اسلامی استان ایلام با همکاری نهاد ها و دستگاه های فرهنگی، ورزشی کشور با توجه به فرمایشات مقام معظم رهبری و توجه ایشان به واقعه زمین فوتبال چوار مبنی بر پرداختن به وجوه هنری این واقعه و شناساندن آن در قالب های هنری به جهان، همچنین گرامیداشت یاد و خاطره شهداء مظلوم زمین فوتبال چوار فراخوان نخستین دوره جشنواره ملی تئاتر خیابانی دقیقه ۵۵ را منتشر می نماید. *موضوعات جشنواره* «بخش اصلی» 1️⃣: واقعه بمباران زمین فوتبال چوار 2️⃣:ابعاد گوناگون شخصیتی شهداء زمین فوتبال چوار 3️⃣:جنایات جنگی علیه کودکان با توجه به شهادت کودکان در واقعه زمین فوتبال چوار 4️⃣:آثار روحی، جسمی و اجتماعی به جامانده از بمباران های شیمیایی و شهری در جنگ تحمیلی «بخش ویژه» *️⃣: در هر کدام از موضوعات ذیل پس از بازبینی یک اثر نمایشی به جشنواره راه پیدا خواهد کرد 1️⃣:شهدای ترور با نگاه ویژه به شهادت سردار سلیمانی 2️⃣:نقض پیمان های بین المللی در کشتار کودکان، غیر نظامیان و حمله به مراکز درمانی با توجه به جنایات رژیم غاصب صهیونیستی در غزه *بخش های جشنواره* 1️⃣:نمایش خیابانی با کلام و بی کلام 2️⃣:نمایش های محیطی 3️⃣:نمایش های مبتنی بر حرکات فرم و مفهومی 4️⃣:دیگر گونه های نمایش، قابل اجرا در فضای باز *مقررات جشنواره* *️⃣به آثار نمایشی که در بخش مسابقه حضور پیدا کنند کمک هزینه بر اساس تشخیص دبیرخانه جشنواره اهدا خواهد شد. *️⃣دبیرخانه جشنواره در قبال ایاب و ذهاب گروه های نمایشی و همچنین دکور و آکسسوار گروه ها تعهدی نخواهد داشت. *️⃣مکان و زمان تمامی اجراها به عهده و تشخیص دبیرخانه جشنواره می باشد. *️⃣آثار نمایشی که به صورت اختصاصی جهت شرکت در جشنواره«دقیقه ۵۵» تولید شده باشند در اولویت پذیرش خواهد بود. *️⃣بازبینی کلیه آثار به صورت فیلم می باشد و گروه نمایشی متقاضی شرکت در جشنواره می بایست سه نسخه از فیلم با کیفیت و بدون کات نمایش خود را بر لوح فشرده به همراه مدارک مندرج در فراخوان به دبیر خانه جشنواره ارسال نماید. *️⃣لازم به ذکر است دبیرخانه جشنواره به آثاری که در زمینه تصویر و صدا کیفیت لازم را نداشته باشند و یا در مدارک درخواستی نواقصی باشد ترتیب اثر نخواهد داد‌. *مدارک مورد نیاز* 📸:یک قطعه عکس ۴*۳ کارگردان 🖊️:خلاصه سوابق هنری کارگردان و گروه 📋:تکمیل فرم شرکت در جشنواره *راه های ارتباطی با دبیرخانه جشنواره* نشانی دبیرخانه: استان ایلام، خیابان پاسداران شرقی، نبش بلوار امام خمینی، حوزه هنری انقلاب اسلامی استان ایلام، دبیرخانه دائمی جشنواره ملی تئاتر خیابانی دقیقه ۵۵ پلاک:۲۸۹ صندوق پستی:۱۳۳ کد پستی:۴۹۳۹۷_۶۹۳۱۶ 💬:کانال اطلاع رسانی جشنواره در پیام‌رسان ایتا https://eitaa.com/daqiqe55 هنرمندان عزیز جهت کسب اطلاعات بیشتر می توانند با شماره ۰۹۳۵۶۸۴۰۷۰۷ تماس حاصل فرمایند.
نخستین همایش امام علی (ع) در ادب و فرهنگ کردی مهلت ارسال آثار پایان دی‌ماه ۱۴۰۲ معاونت فرهنگی و اجتماعی دانشگاه کردستان با مشارکت حوزه هنری انقلاب اسلامی استان کردستان
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دوشنبه۹بهمن وسه شنبه۱۰بهمن مدرسه ابتدایی نوبت دوم معلم ۱سنندج چهارشنبه ۱۱ بهمن مدرسه ابتدایی دخترانه نوبت دوم آزادگان سنندج 💬بچه‌های عزیز! با کوله‌باری از قصه‌ها به مدارس شما می‌آییم و شما رو با خودمون می‌بریم به دنیای قهرمان‌های توی قصه‌ها؛ از و گرفته تا و . . . *📆از یکم تا دهم بهمن‌ماه مهمون شما هستیم در مدارس استان‌های ، ، ، ، ، ، ، و . 📌آوین در شبکه‌های اجتماعی: 🌐 [بله](ble.ir/avvin_ir) * | * [شاد](shad.ir/avin_ir) * | * [سایت](artteen.ir) | [آپارات](aparat.com/avvin_ir) | [اینستاگرام](instagram.com/avvin_ir) *آوین، رسانه کودک، هنر، زندگی* @avvin_ir
فراخوان_ملی_تئاتر_خیابانی_دقیقه_55+(1).pdf
3.19M
فراخوان جشنواره ملی تئاتر خیابانی بخش های جشنواره: - نمایش های باکلام وبی کلام - نمایش محیطی - نمایش های مبتنی بر حرکات فرم و مفهومی - دیگر گونه های نمایشی قابل اجراء در فضای باز. زمان بندی جشنوار: مهلت ارسال اثر : 14 بهمن 1402 اعلام نتایج بازبینی 16 بهمن زمان برگزاری جشنواره از 23 بهمن
🔻نسخه جدید سوره در مراکز فروش توزیع شد 🔹شماره هشتم ماهنامه سوره را از دکه‌ها و مراکز توزیع مطبوعات تهیه کنید. برای خرید شمارهٔ هشتم ماهنامه سوره می‌توانید به صفحات ماهنامه سوره در اینستاگرام و پیام‌رسان‌های بله، ایتا، تلگرام و روبیکا پیام دهید.