💠 فروش حضوری #مجله_کلمه در استان لرستان خرم آباد، مجتمع فرهنگی آموزشی دلسا، خانه روایت ماه شماره تماس: 09160201034 @artlorestanir

💢 اکران آثار کارگاه «آن مرد پایان ندارد...» در سطح شهر بروجرد 🔹 در ادامه نمایش تولیدات هنری کارگاه منطقه‌ای «آن مرد پایان ندارد...»، این آثار در بیلبوردها و استرابوردهای شهر بروجرد نیز اکران شدند. 🔹 این اکران‌ها که به مناسبت سالگرد شهادت سردار شهید حاج قاسم سلیمانی صورت گرفته است، با هدف گرامیداشت یاد این شهید بزرگوار و ترویج فرهنگ ایثار و مقاومت، در نقاط مختلف شهر بروجرد به نمایش درآمده و با استقبال عمومی مواجه شده است. 🆔 @artlorestanir

🎥 ببینید | کارگاه آموزش داستان‌نویسی #ن_والقلم برگزار شد ♦️نخستین جلسه از کارگاه آموزشی «مبانی داستان‌نویسی» با عنوان «ن والقلم» به همت واحد آفرینش‌های ادبی حوزه هنری انقلاب اسلامی لرستان، عصر روز سه‌شنبه ۱۸ دی‌ماه در سالن جلسات حوزه هنری این استان برگزار شد. 💢به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی لرستان، این کارگاه که به‌صورت هفتگی در روزهای سه‌شنبه برگزار خواهد شد، با هدف آموزش مقدماتی عناصر داستان‌نویسی طراحی شده است. از اهداف برگزاری این کارگاه می‌توان به شناسایی توانمندی‌ها و استعدادهای جدید در حوزه داستان‌نویسی و تقویت آن‌ها به شکلی که امکان بیان و رشد مناسب پیدا کنند، ارائه آموزش‌های صحیح و اصولی در زمینه داستان‌نویسی و پرورش خلاقیت در این عرصه اشاره کرد. 🔰استقبال گسترده و روند گزینش اعضا در پی اعلام فراخوان این کارگاه در آذرماه، استقبال چشمگیری از سوی علاقه‌مندان به ثبت‌نام صورت گرفت. پس از بررسی رزومه‌ها و انجام مصاحبه و گزینش، در نهایت ۵ نفر از شرکت‌کنندگان به‌عنوان اعضای اصلی این دوره انتخاب شدند و به حلقه اصلی داستان‌نویسی راه یافتند که از امتیازات ویژه‌ای از جمله: برگزاری دوره‌های پیشرفته آموزشی، امکان چاپ و انتشار آثار، حضور در اردوهای آموزشی در مرکز و سایر استان‌ها برخوردار خواهند بود. 🔰محتوای آموزشی در این کارگاه، مبانی داستان‌نویسی شامل موضوعاتی نظیر طرح، ساختار، زبان، شخصیت‌پردازی، زاویه دید، دیالوگ و موارد دیگر توسط سرکار خانم فاطمه دریکوند تدریس می‌شود. 🆔 @artlorestanir

🎥 ببینید | بازدید رئیس حوزه هنری لرستان از خانه روایت ماه 💢به گزارش روابط عمومی حوزه هنری لرستان؛ روز پنج‌شنبه ۲۰ دی‌ماه #خانه_روایت_ماه میزبان آقای سامان سپهوند، رئیس حوزه هنری انقلاب اسلامی استان لرستان بود. در این بازدید، ایشان با اعضای میزهای پیشرفت، دفاع مقدس و انقلاب اسلامی دیدار داشتند و پای صحبت‌های آن‌ها در خصوص روند فعالیت‌ها و پروژه‌های جاری نشستند. 🔹آقای سپهوند در این نشست، با اشاره به اهمیت کار و فعالیت در این عرصه، بر لزوم توجه به کیفیت، تأثیرگذاری اجتماعی و پاسخ به نیازهای روز جامعه تأکید کرد. او همچنین بر ضرورت آمادگی و آگاهی هنرمندان از فرآیندهای کاری برای تولید آثار مؤثر و ارزشمند تأکید داشتند. 🔹پروین حافظی، مسئول خانه روایت ماه، هدف از این نشست را ایجاد همدلی، تقویت ارتباط میان اعضا و ارتقای سطح فعالیت‌های فرهنگی در راستای تولید آثار فاخر عنوان کرد. 🆔 @artlorestanir

📃 بخوانید روایتی از اولین شب اعتکاف بی‌حال زل زده بودم به جزوه آموزشی و هیچ میلی به خواندنش نداشتم. دعا می‌کردم موقعیتی پیش بیاید تا از این وضعیت خلاص شوم. گوشی را در دستم گرفتم و سری به پیام‌ها زدم. گروه روایت پیشرفت و پیام خانم حافظی، مسئول خانه روایت، تو توجهم را جلب کرد. همین‌طور که پیام را می‌خواندم، صدای خانم حافظی را هم می‌شنیدم. همیشه پیام‌هایش صدا دارند. نوشته بود: «یه نفر از خانم‌های پیشرفت برای روایت اعتکاف داوطلب بشه.» حال نوشتن نداشتم. گوشی را بستم و دوباره به جزوه زل زدم. صفحاتش را ورق زدم و به کلماتش نگاه کردم. کلمه «رشد همه‌جانبه» به نظرم درشت‌تر آمد، آن‌قدر درشت که فکر کردم چرا تا حالا اعتکاف نرفته‌ام؟ بدون تلف کردن وقت، گوشی را باز کردم و در جواب خانم حافظی نوشتم: «من میام.» اضطراب دیر رسیدن به اولین اعتکاف و از دست دادن لحظه‌هایی که می‌توانست برای روایت شکار باشد، مرا وا داشت تا فوری ساکم را ببندم. همه چیز آماده بود که یک مهمان ناخوانده، رفتنم را چهار ساعت به تأخیر انداخت. اگر خودم هم می‌خواستم دیر برسم، این‌قدر طول نمی‌کشید. مهمان‌مان که رفت، برادرم مهدی سوار بر رخش دم‌ خانه منتظرم ماند تا در کسری از ثانیه مرا به مسجد برساند. از اهل خانه خداحافظی کردم و با رخش مهدی به مسجد رسیدم. جلوی در مسجد، نگاهم به شیشه‌های کدر و در سفید رنگ‌پریده‌اش افتاد. تا خواستم در بزنم، در را برایم باز کردند. آب نطلبیده را که می‌گفتند مراد است. باز شدن در آن هم وقتی در نزدم و آن‌هم برای اعتکاف، چه باشد؟ باید ببینم این در باز شده مرا به کجا می‌کشاند! ای که مرا خوانده‌ای، راه نشانم بده! هر چه بیرون مسجد رنگ‌پریده بود، داخل مسجد آبی کاشی‌های دیوار و سبز کتیبه‌های آویزان به اسم حضرت علی (ع) آرام‌بخش بود. تنها جای خالی کنار بخاری عظیم مسجد بود و من هم فراری از گرما. چاره‌ای نداشتم باید تحمل می‌کردم. دور تا دور مسجد را از زیر نظر گذراندم. جمعی دختر دانش‌آموز اعتکاف‌اولی و صدای جیغ‌جیغ و خنده‌های سوسکی به گوش می‌رسید. آیا بین اینها اعتکاف شدنی است؟ اعتکاف که هیچ، روایت چه چیزی را بنویسم؟ آن وسط یک میز چیده بودند از عکس شهدا و پرچم فلسطین و شهدای مقاومت؛ وسط درگاهی سبز و سفید بادکنکی با یک کیک بزرگ که روی میز جا نمی‌شد. شب میلاد بود دیگر. هنوز سرجایم آرام نگرفته بودم که صدای جیغ و التماس دخترها بلند شد که گوشی‌هایشان را تحویل ندهند. ترسیدم که سراغ گوشی من هم بیایند اما بچه‌های تیم روایت گفتند فقط دانش‌آموزها برایشان قدغن است گوشی داشته باشند. هنوز اعتراض‌ها ادامه داشت که کیک را وسط آوردند و صداها خوابید. برنامه‌ریزی‌شان بی‌نقص بود. خوردن کیک و جمع کردن ظرف‌ها تمام نشده، گروه‌گروه نشستن و فال چل‌سرو شروع شد. «خدا خدام بی رسیم و مطلو، دلم ساکت بی و پژاره شو» بچه‌ها گفتند فالت خیلی خوب آمده. چل سرو تمام شد و گروه کناری‌ام که معروف بودند به بچه‌های فدک، شعرخوانی‌شان گل کرد. یکی از آنها شاعر بود. تا حوالی ساعت یک نیمه‌شب سرگرم بودیم که صداها کم شدند و چراغ‌های روشن کمتر. من هم یک گوشه دنج کشف کردم تا کنار بخاری آب‌پز نشوم. طبقۀ بالا خلوت بود و خوراک درون‌گراها. بساطم را بردم بالا و حالا در سکوت فکر کردم: «پس اعتکاف این‌طور جایی است؟» ✍️فاطمه سلیمی 🆔 @artlorestanir

🎥 ببینید | #هدیه_کوچک به گزارش روابط عمومی حوزه هنری انقلاب اسلامی استان لرستان کمیک‌موشن «هدیه کوچک» با محوریت پویش ایران همدل به روایت واقعی و الهام‌بخش آقای محمد فرهادپور، یکی از دریافت‌کنندگان طلاهای اهدایی بانوان لرستانی می‌پردازد. کمیک‌موشن «هدیه کوچک» ساخته #نسیم_عینی است که با هدف نمایش همبستگی، ایثار و نقش خانواده‌های لرستانی در شکل‌گیری یک حرکت جمعی بزرگ، طراحی و تولید شده است. 🆔 @artlorestanir

💢سیزدهمین نشست هم‌نقش ♦️گپ و گفت طراحان گرافیک استان لرستان 🔹با موضوع در مذمت رئالیسم! و انتقال تجربه کارگاه هلوساید قم 🔹سالن جلسات حوزه هنری انقلاب اسلامی استان لرستان | طبقه دوم 🔹۲۶ دی‌ماه ۱۴۰۳ 🔰مجمع طراحان گرافیک لرستان؛ سما 🆔 @artlorestanir

📜روایت دوم اعتکاف | خدا توی شلوغی پررنگ‌تر است حوالی ساعت پنج صبح، با صدای همهمه‌ی دخترها از خواب بیدار شدم. شب اول اعتکاف برای من، در حالی که خیلی‌ها تا صبح بیدار بودند و حرف می‌زدند، با خستگی خواب و بیداری گذشت. گفتند تا اذان صبح چند دقیقه بیشتر نمانده، با تن خسته‌ی از ‌کم‌خوابی قیمه‌ی سحر را خورده‌نخورده به نماز رسیدم و بعدش دوباره زیر چادر و پتوی سبک اعتکافم، خواب شیرین را از سر گرفتم. نزدیکای ساعت ده صبح نور خورشید از شیشه‌های آبی‌رنگ مسجد توی چشمم افتاد و با این نور آبی بیدار شدم. جمع و جور کردم و پایین رفتم، دیدم یک روایتگر دفاع مقدس آمده؛ البته راستش را بخواهید، سخنرانی‌اش نه جذاب بود و نه دل‌نشین. بیشتر به این فکر بودم که کاش کمی هیجان داشت یا قصه‌هایی از جنس زندگی تعریف می‌کرد. شاید هم من به دنبال روایت‌های حسین یکتایی بودم. ترجیح دادم با آدم‌های این اعتکاف جور شوم. چشمم دنبال آدم‌های خاص می‌گشت، حین گشتن توی جمعیت، دختری با جزوه‌ی زیست‌شناسی توجهم را جلب کرد. میان این شلوغی و همهمه، کسی دل به درس داده باشد برایم عجیب بود. همین‌طور که متعجب نگاهش می‌کردم، از گوشه مسجد صدای زیارت عاشورا به گوشم رسید. صدای بچه‌های معروف فدک بود. اما چیزی که بیشتر از همه برایم جالب بود، مریم بود. دختری که دیشب صدای محسن لرستانی را تا نیمه‌های شب گوش می‌داد، حالا زیارت عاشورا می‌خواند، آن‌هم با سوز دل و اشک‌هایی که انگار ظهر عاشوراست. هر "حسین"ی که می‌گفت، انگار از ته دلش بیرون می‌آمد. حیران محو تماشایش بودم که نفهمیدم کی به در رسیدم و پایم به سکو گیر کرد و با تمام قدرت خوردم زمین! البته خوش‌شانسی آوردم، چون توی بغل مامان شیرین فرود آمدم. مامان شیرین؟ اگر نمی‌شناسیدش، بگذارید بگویم. از آن مادرهای دوست‌داشتنی که به بهانه‌های کوچک، مثل «بافتن موهای دخترش» یک قابلمه بزرگ غذا با خودشان آورده بود. روز اولی "باقالی پلو" آورده بود به انتظار افطار. با یک عذرخواهی از او، پله‌ها را دوتا یکی کردم و خودم را به طبقه بالا رساندم. اما دیدم نقطه‌ی امنم اشغال شده! بچه‌های پایین کوچ کرده بودند بالا و جایم را مصادره کرده بودند. بالا هم دیگر خلوت نبود، گروهی سوره‌ی یاسین می‌خواندند و عده‌ای دیگر وسط منچ‌بازی بودند! همان‌جا با خودم فکر کردم: "یعنی اعتکاف همینه؟ سه روز توی مسجد ماندن، روزه گرفتن و بازی کردن؟ خب ته‌ش که چی؟" گوشی را برداشتم و سرچ کردم : اعتکاف. و بالا پایین‌ کردم هر چه نتیجه در صفحه‌ی اول دیدم. بین همه مطالب، بیانات رهبر عزیز بیشتر به دلم نشست: "اعتکاف یعنی ایجاد محدودیت فرد برای خود، تا دل خلوتی پیدا کند و انسان بتواند یک ارتباط صمیمی با خدا برقرار کند. جوان بعد از این سه روز یک طهارتی پیدا می‌کند و پاکیزه می‌شود.“ چند ساعتی به جست‌وجوی معنای اعتکاف و به جست‌وجوی خلوت مورد اشاره آقا گشتم که دیدم همین مطالعه یعنی گام اول خلوت و محدودیت کردن دل را برداشته‌ام. عصر که شد، حال و هوای مسجد تغییر کرد. مسابقه ترکاندن بادکنک‌ها شروع شد و همه بچه‌ها، گرسنگی و تشنگی را فراموش کردند. شور و هیجان مسابقه کل فضا را پر کرده بود. اما چیزی که اولین شب اعتکاف بعد از روزه‌ی واجبش را برایم خاص کرد، حلقه‌های کتاب‌خوانی بود. بچه‌ها کتاب عشق خدا را می‌خواندند و مربی‌ها تفسیر می‌کردند. انگار هر واژه‌ای، دری به سوی درک بیشتر باز می‌کرد. هر چه شلوغ‌تر می‌شد، خلوتی بعدش اعتکاف را برایم عمیق‌تر می‌کرد. حالا با واژه واژه آن کتاب‌ و مربی‌ها اعتکاف برایم معنای دیگری پیدا کرد؛ خلوتی در شلوغی، جایی که نه فقط با خدا، که با خودت هم روبه‌رو می‌شوی. سه روزی که شاید کوتاه به نظر برسد، اما ردپایش تا همیشه در دل آدم می‌ماند. اعتکاف می‌توانست درس زندگی باشد؟ ✍️فاطمه سلیمی 🆔 @artlorestanir

💢مدرسه هویت حوزه هنری استان لرستان برگزار می‌کند ♦️نشست تخصصی #مقاومت_به_مثابه_امر_اجتماعی 🔹باحضور: دکتر میثم مهدیار( معاون پژوهشی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات) 🔹 شنبه ۲۹دی ساعت ۱۳ 🔹سالن جلسات حوزه هنری استان لرستان 🆔 @artlorestanir

🎥ببینید | #روایت_پیشرفت 💢چهل‌وهشتمین نشست هفتگی روایت پیشرفت با حضور پژوهشگران عرصه‌ی روایت (تجربه نگاری و پیشرفت) در مجتمع فرهنگی دلسا برگزار شد. 🆔 @artlorestanir

🎥 ببینید | نشست تخصصی مقاومت به مثابه امر اجتماعی برگزار شد 🔹مدرسه هویت حوزه هنری استان لرستان روز شنبه، ۲۹ دی‌ماه، میزبان نشست تخصصی با عنوان #مقاومت_به_مثابه_امر_اجتماعی بود. این نشست با حضور دکتر میثم مهدیار، معاون پژوهشی پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات و آقای امیرحسین طالبیان، رئیس دفتر مطالعات راهبردی و اندیشه حوزه هنری انقلاب اسلامی برگزار شد. دکتر مهدیار با تکیه بر تجربه‌های پژوهشی خود، ابعاد مختلف مفهوم مقاومت در بافتار اجتماعی و فرهنگی را مورد بررسی قرار داد. 🔹این نشست فرصتی برای تعامل و تبادل نظر میان پژوهشگران، هنرمندان و علاقه‌مندان به مباحث فرهنگی و اجتماعی بود. در پایان، حاضران به بحث و گفت‌وگو پیرامون موضوعات مطرح‌شده پرداختند و سؤالات خود را با دکتر مهدیار و دیگر متخصصان در میان گذاشتند. هدف از برگزاری این نشست‌ها در مدرسه هویت، تقویت گفتمان‌های فرهنگی و اجتماعی و ارائه تحلیل‌های نوین پیرامون مسائل روز جامعه است. 🆔 @artlorestanir

💢نشست کارکنان حوزه هنری لرستان با حضور معاون راهبری استان‌های حوزه هنری انقلاب اسلامی برگزار شد ♦️روز یکشنبه ۳۰ دی‌ماه، دکتر سعید لشگری، معاون راهبری استان‌های حوزه هنری انقلاب اسلامی، که به‌دلیل حضور در نشست مدیران منطقه‌ای غرب در لرستان به این استان سفر کرده بود، در جمع کارکنان حوزه هنری لرستان حاضر شد. این نشست با حضور آقای ابطحی، مدیر ستاد معاونت راهبری استان‌های حوزه هنری انقلاب اسلامی، برگزار شد. 🔹در این دیدار، ضمن تبادل نظر میان کارکنان، آقای سامان سپهوند، رئیس حوزه هنری لرستان، ضمن قدردانی از تلاش‌های کارکنان، به برخی چالش‌ها و مطالبات حوزه هنری استان اشاره کرد و خواستار توجه ویژه به نیازهای این مجموعه شد. 🔹این نشست با تأکید بر هم‌اندیشی و بررسی راهکارهای عملی برای ارتقای فعالیت‌های حوزه هنری لرستان به پایان رسید. 🆔 @artlorestanir