eitaa logo
🎥 سفرنامه ی سمیع (سیدمحمد)
973 دنبال‌کننده
106 عکس
183 ویدیو
0 فایل
... فَجْعَلْنا سَمیعَاً بَصیراً... من سید محمد یحیی علوی هستم(سمیع) . مستندساز،فیلم ساز،تدوینگر،نویسنده وگوینده داستان کودکان که ۳۰مهر به لبنان رهسپارشدم باگزارشات من ازلبنان همراه باشید . درصورت تمایل کانال رو به دوستانتون معرفی کنید.یاعلی @Smya193
مشاهده در ایتا
دانلود
•📸• چند قاب ماندگار از یک شب به‌ یاد ماندنی✨ 🔰@artnon
1.42M
🔹شرح یک تضاد بزرگ: فقر و عزت✨ ۱۱ دی ماه 🔰@artnon
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌ ─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─ سلام علیکم فرارسیدن ماه رجب المرجب ومیلاد امام باقرعلیه السلام به همه مخاطبین وهمراهان عزیزکانال مبارک باشد محتاح دعای خیر شماهستم.😊🌹 ‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌ ‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌ ─┅═༅𖣔🌺𖣔༅═┅─
گرامی میداریم یادوخاطره ی سردارشهیدحاج قاسم سلیمانی که رهبرمعظم انقلاب دیروز فرمودند: راهبرد همیشگی شهید سلیمانی در این فعّالیّتهای جهادی‌اش عبارت بود از اینکه جبهه‌ی مقاومت را احیا کند؛ یعنی چه؟ ✏️ یعنی از ظرفیّتها و جوانهای آماده‌به‌کار خود آن کشورها استفاده کند که این کار را به بهترین وجهی انجام داد. ۱۴۰۳/۱۰/۱۲
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
1.48M
یک جلسه صمیمانه وعالی دریک روز با گروه های جهادی😊 🔰@artnon
ای سیب سرخ غلت زنان در مسیر رود... آخرین برکت موکب؛ ساعت ۱۱ شب، همه جا خلوت شده بود، بچه ها رفته بودن و بجز یکی دو نفر کسی نمانده بود، درهای موکب در حال بسته شدن بود که کامله زنی وارد شد... با لهجه فصیح چیزی گفت؛ مصطفی کمی جابجا شد و گفت: میگه سه دختر بارداردارد که هوس سیب کرده‌اند... شما رو نمیدونم..ولی من یاد یک درخواست افتادم، شیخ جواد گفت هر طور شده امشب باید سیب پیدا کنیم. سوار ماشین شدیم. همه جا بسته بود. شهر ساعت ۶ بعد از ظهر به خواب میرفت و حالا ساعت نزدیک به ۱۲ بود. از شهر خارج شدیم و به شهر بعدی رسیدیم. آنجا هم بسته بود. هر جایی که ممکن بود را گشتیم، مستاصل شده بودیم که شیخ جواد گفت زنگ بزن دکترها شاید داشته باشند. دکتر محسن بعد از شنیدن ماجرا با خوشحالی گفت: یک‌کیلو سیب داریم. سیبهای سبز و قرمز ابدار و دختران باردار شیعه‌ای که برآورده کردن لذت‌های کوچکشان شاید در این شب آرزوها ، رزق ما بود. به همه شما در این کار فکر کردم و مطمئنم بیش از من در این رزق سهیم هستید. -محمد-علوی بعلبک، لبنان 🔰@artnon