💠 سیره زندگی شهید موسی حافظی
🌷 بسیار خانواده دوصت بود و برای خانواده حرمت زیادی قایل بود
🌷 باهمسر و فرزندانش بسیار رابطه صمیمانه ای داشت
🌷 به پدر و مادرش احترام ویژه ای میگذاشت و اونها رو از خودش راضی نگه میداشت
🌷 بسیار اهل خوندن قرآن و مناجات و نماز شب بود
🌷 به شرکت در نماز جماعت علاقه خاصی داشت و تو بسیاری از مراسمهای ادعیه شرکت میکرد
🌷اهل تفریح و مسافرت و بسیار خوش سفر و همراه بود
🌷 تو کارای خونه به همسرش و تو درسها به بچه ها و تو کارای کشاورزی به والدینش کمک میکرد
🌷 اهل امر به معروف و نهی از منکر بود و هیچ وقت این دو فریضه مهم رو ترک نمیکرد
🌷 به حلال و حرام بسیار حساس و از لقمه های شبه ناک دوری میکرد
🌴 راوی : همسر شهید موسی حافظی
💠قرارگاه فرهنگی بیست و سومین یادواره شهدای روستای اروانه و دو لاله خوشنام
💠 خاطره....
یکی از دوستان شهید تعریف میکرد و میگفت:
تو یکی از روزهای آخر عمر آقا موسی تو بیمارستان فاطمیه بستری بود و رفتم به ملاقاتش نای نفس کشیدن.نداشت چه برسه به صحبت کردن و فقط به زور اکسیژن و دستگاه هایی جور واجوری که بهش وصل بود نفس میکشید
چشمهاش بسته بود و گاه گاهی باز میکرد رفتم بالا سرش تا پیشونیش رو ببوسم چشمهاش باز شد و منو نگاه کرد
سلامش کردم به سختی سرش رو تکون داد ولی از حالت چشمهاش فهمیدم میخواد یه چیزی بهم بگه با دستان بیرمقش ماسک اکسیژن رو برداشت و به سختی.چیزی گفت که من نشنیدم
گوشهام رو بردم نزدیک لبش و دیدم بریده بریده میگه غلامرضا از غزه چه خبر؟
من عرق سردی سرتاپای وجودم رو گرفت
گفتم خدایا چی میشنوم این بنده خدا تو این حالا بیماری شدید و هر لحظه دست و پنجه نرم کردن با مرگ و اینکه همه غصه حالش رو میخورند خودش غصه مردم بیگناه غزه رو میخوره
وای بر ما اگه امثال آقا موسی تو قیامت سوال کنند
بعد از ما شما چه کردید؟؟؟؟!!!
راوی :سرهنگ پاسدار حاج غلامرضا حافظی
💠 قرارگاه فرهنگی بیست و سومین یادواره شهدای روستای اروانه و دو لاله خوشنام
اهالی محترم و معزز روستای اروانه
با سلام و عرض ادب
احتراما ضمن عرض قدرشناسی از ابراز همدردی و حضور ارزشمندتان در مراسم تشییع، تدفین و سوم و هفتم مرحومه سیده حمیده زرگر بدینوسیله به اطلاع میرساند با توجه به شرایط عمومی حاکم بر کشور و شیوع ویروس کرونا مراسم چهلمین روز درگذشت این مرحومه در روز پنجشنبه هفته جاری برگزار نخواهد شد و هزینه آن صرف امور خیریه در روستا خواهد شد.
در صورت امکان به ذکر فاتحه ای روح این فقیده سعیده را مهمان فرمایید
با تشکر و امتنان
خانواده مرحومه سیده حمیده زرگر
✅اروانه نیوز ↙️
@arvanenews
🌹 شهید ولی الله داودی 🌹
در سال 1349 در سرزمین سرسبز شمال در روستای زاهد کلا از توابع شهر بابل و در خانواده ای مذهبی دیده به جهان گشود.
از همان اوان کودکی حجب و حیای خاصی در سیمایش موج می زد.
شهید داودی به خاطر عشق و علاقه ای که به روحانیت مخصوصا امام داشت تصمیم می گیرد وارد حوزه علمیه شود و پس از اصرار زیاد در حوزه علمیه فریدون کنار ثبت نام می کند و پس از چندی جهت ادامه تحصیل به حوزه علمیه رستم کلا بهشهر می روند و در آنجا با طلبه پرشور به نام شهید لاسمی دوست می شود و بعد از شهادت لاسمی شوق عجیبی به جبهه رفتن پیدا می کند.
شهید ولی الله داودی با دوستان با وفایش از حوزه علمیه رستم کلا وارد حوزه علمیه قم می شوند و پس از مدتی کوتاه به خاطر عشق و علاقه بسیار به شهادت در راه خدا، تحصیل را نیمه تمام گذاشته، راهی دیار عاشقان می شود.
به علت صغر سن اعزام نیرو از پذیرش وی خودداری می کرد. اما این پرستوی عاشق پس از سعی و تلاش فراوان و خواهش زیاد از مسئولان و دست اندرکاران سپاه موفق به اعزام به جبهه می شوند.
و سرانجام در عملیات کربلای 4 در سال 65 به آرزوی دیرینه خود رسید.
پس از 9 سال انتظار در سال 74 پیکر مطهرش بر دوش هزاران مشتاق عاشق تشییع و در گلزار شهیدان روستای زاهد کلا در جوار دوستان شهیدش دفن گردید.
شادی روح مطهرش صلوات
💠 قرارگاه فرهنگی بیست و سومین یادواره شهدای روستای اروانه و دو لاله خوشنام
وصیت نامه شهید شیخ ولی الله داودی
والذین جاهدوا فینا لنهدینهم سبلنا
آن کسانی که جهاد میکنند در راه ما ما آنها را به راه خودمان هدایت میکنیم
با درود و سلام به نایب بر حق آن حضرت فرزند برومند فاطمه زهرا س آنکس که با قیامتش مردم
دنیا به خود آمدند و راه حق برگزیدند و برای بدست آوردن آن در مبارزه خونین هستند آنکس که
ائمه اطهار آمدنش را خبر داده اند که مردی به نام روح الله از شهر قم قیام میکندمردمش چون کوه
استوار هستند هیچ توطئه ای آنها را نمی شکند و عاقبت پیروزی با متقیان است آنکس که او را کلمه
محبوب قرن نامیدند یعنی حضرت آیه الله روح الله الموسوی الخمینی...
خدا را بسیار شکر گزارم که دوره جوانیم را در سایه رهبری این امام امت قرار داد و لطف دیگری
که عنایت کرد وسیله داخل شدن به حوزه علمیه را برایم فراهم ساخت که اگر این امام عزیز نبود
معلوم نبود جوانانی امثال من سر از کجا در می آوردند.
خدایا تو را شکرگذارم که به من پدر و مادری نیکو عطا فرمودی که رنج ها برای بزرگ شدنم
کشیدن و وسیله تحصیلاتم را فراهم آوردند اجازه ام دادن تا برای سومین بار به جبهه بیاییم اما ای
خدا من نتوتنستم بعد از این همه کوشش خدمت کوچکی انجام بدهم .
خدایا من هدفم چیزی جز لبیک به فرمان امام که همان دستور امام زمان است نیست و ایشان
فرمودند که دفاع از نظام جمهوری از نماز هم واجب تر است... خدایا این سومین بار است که به
جبهه میآیم همیشه ارزو داشتم در سبیل تو عاشقانه بسوزم بعد از تو پا بزنم تا به وصالت برسم -
خدایا من عاشقم - عاشق تو هستم و میخواهم پل رسیدن من به تو شهادت در راهت باشد پس خدایا از
تو عاجزانه خواستارم تقدیرم را طوری قراردهی که ایندفعه آخرین بار من باشد که قلم به دست
گرفته و مطالبی به نام وصیت نامه بنویسم آمین یارب الالمین.
پدر و مادربهتر از جانم ، شهادت سرحد کمال انسان است و کسی چون من لایق نیست که ثروت
شیرین شهادت را بنوشد اما اگر خدا مرا لایق این امر دید و شهادت را نصیبم فرمود از شما چند
تقاضا دارم
اول اینکه شما بزرگوارتر از آن هستید که از فرزند حقیرتان چیزی به عنوان وصیت بشنوید.اما من
به عنوان وظیفه ای که دین اسلام بر عهده گذاشته این مطلب را میگویم که نشات گرفته از سخنان
عصمت و طهارت میباشد همیشه تقوا الهی را رعایت کنید و نماز و روضه و فراعض الهی را خوب
انجام دهید- در امور دنیایی طوری نباشید که شما دنبال روی آن باشید بلکه در دنیا طوری زندگی
کنید که او طالب شما باشد .
پدر و مادر عزیم تا می توانید در دنیا برای خود چیزی و بنایی باقی بگذارید .
مثلا اگر توان دارید حمام یا مدرسه ای بسازید یا جهزیه عروس جوانی که پول برای فراهم کردن آن
ندارد فراهم کنید-پدر و مادرم در شهادتم بقدری گریه نکنید که هروقت و هرجا تا سخن به میان آمد
گریه کنید درست است که گریه برای شهید شرکت در حماسه اوست اما نه آنطوری که دشمنان و
منافقین و فودال ها خوشحال شوند-بر سر مزارم جوان ناکام ننویسید کسی دردنیا ناکام است که به
آرزویی که داشته نرسیده باشد ولی من چیزهایی را که سالهای 63-64-65 در جبهه ها به دنبال او
بودم اورا یافتم پس من ناکام نیستم .
پدر ومادرم بر سر مزارم بیایید ، مزارم را بشویید و قرآن بخوانید مرا در شب جمعه تنها نگذارید
چون من منتظر شما هستم ... از برادران خودم ضمن حلالیت تقاضا دارم تقوا را رعایت کنید و
فرائض الهی را انجام دهید و جهاد در راه خدا را فراموش نکنید و نگویید که یک برادر دادیم بس
است نه برادرانم این حرفا درست نیست در راه اسلام هرچه فدا کنیم کم کردیم ... خدایا- بارالاها من
در زندگی دو آرزو داشتم .
1- دیدار با امام امت که از این فیض مرحوم ماندم و این آرزو بر دل من مانده است .
2- شهادت در راهت که امیدوارم این فیض عظیم را نصیبم فرمایی.
عاشقان را سر ژولیده به پیکر عجب است
دادن سر نه عجب داشتن سر عجب است
بنده حقیر خدا طلبه محزون ولی الله داودی مستقر در منطقه هفت تپه گردان یا رسول الله روز
عاشورای حسینی 24/6/65 خداحافظ شما
-دیدار ما انشالله روز قیامت
💠 قرارگاه فرهنگی بیست و سومین یادواره شهدای روستای اروانه و دو لاله خوشنام
از خصوصیات شهید ولی الله داودی:
🌸 همیشه نمازها را اول وقت می خواند و همیشه با وضو بود و هیچ گاه نماز شبش ترک نمی شد.
🌸 هر گاه هر یک از اعضای خانواده وارد اتاق می شد به احترام آنان از جایش بلند می شد و به پدر و مادر و خواهر و بردارهایش خیلی احترام می گذاشت.
💠 قرارگاه فرهنگی بیست و سومین یادواره شهدای روستای اروانه و دو لاله خوشنام
🌹شهید پرویز داودی🌹
در یک خانواده متوسط در سال 1345 در شهر قرچک ورامین دیده به جهان گشود.
از همان اوان کودکی حیا و وقار خاصی در سیمایش موج می زد و نگاه هایش حاکی از نور ایمان و عشق به محرومین و مستضعفین بود.
در جریان راهپیمایی ها حضور فعال داشت و بعد از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی، ضمن ثبت نام بسیج یکی از مساجد در محافل و هیات مذهبی حضور گرم و فعالی داشت و عضو هیئت محبان قائم آل محمد بود.
با شروع جنگ تحمیلی بسیار علاقه مند بود به نحوی دین خود را به جامعه اسلامی ادا کند. لذا در جمع آوری کمک های مردمی به جبهه بسیار پر تلاش ظاهر شد اما گویا این اعمال روح تشنه و حقیقت جوی او را سیراب نمی کرد.
به دفعات در جبهه های حق علیه باطل شرکت کرد و مدت 14 ماه در جبهه بود و سرانجام این پرستوی عاشق و مهاجر در منطقه عملیاتی کربلای 6 در حوالی کرخه آماج گلوله های دشمن مزدور شد و پیکرش به خون نشست و به رفعت آسمانها در رحمت نامتناهی پروردگار جا گرفت.
شادی روح مطهرش صلوات
💠قرارگاه فرهنگی بیست و سومین یادواره شهدای روستای اروانه و دو لاله خوشنام
🌹 از خاطرات مادر شهید:
همان شب شهادت پرویز تا صبح خوابم نمی برد. نگران بودم.
نزدیکی های صبح بود که خوابم گرفت.
در عالم خواب شخصی را مشاهده کردم که می گفت: پیراهنت را بده.
هر چه گشتم پیراهن را پیدا نکردم. فقط یک پیراهن سفید بود که آن شخص پیراهن سفید را از من گرفت.
از خواب بیدار شدم بسیار ناراحت و غمگین.
با منطقه تماس گرفتم. جواب دادند رفته ماموریت.(در واقع همان روز شهید شده بود)
💠 قرارگاه فرهنگی بیست و سومین یادواره شهدای روستای اروانه و دو لاله خوشنام
🌹 از خاطرات برادر شهید:
آخرین باری که آمد قرچک وقتی که عازم منطقه بود، آمد درب کارگاه به من گفت: بیا با هم یک دوری در محیط قرچک بزنیم.
در حال گشت در خیابان به من گفت: شاید آخرین بارم باشد که با تو قدم می زنم. شاید شهادت نصیبم شود...
بعد از من خواهش کرد و فرمود: برادر زودتر جشن دامادی را برگزار کن و نهایت مواظبت از پدر و مادر.
💠قرارگاه فرهنگی بیست و سومین یادواره شهدای روستای اروانه و دو لاله خوشنام
🌹 شهید رجبعلی داودی 🌹
در سال 1347 در خطه سرسبز شمال از خانواده مذهبی و متدین در روستای زاهد کلا پا به عرصه وجود نهاد.
حسن اخلاق، رفتار نیکو و خداجویی او در میان دوستانش زبانزد بود.
با شروع انقلاب اسلامی با وجودی که سن کمی داشت ولی در اکثر تظاهرات و راهپیمایی ها شرکت فعالی داشت.
از همان شروع فعالیت بسیج مستضعفین ضمن ثبت نام با حضور گسترده و گرم خودش غالب جوانان محل را تشویق به ثبت نام در بسیج نمودند.
در ایام جنگ تحمیلی لحظه ای آرام نمی گرفت و همواره مشتاق حضور در جبهه های نبرد بود اما به جهت اینکه برادر گرانقدرش همواره در جبهه های نبرد بودند توفیق حضور نیافتند.
با شهادت برادرشان روح بی قرار او آرام نگرفت و به جبهه های نبرد حق علیه باطل شتافت و در عملیات کربلای 4 در منطقه ام الرصاص به درجه رفیع شهادت نائل آمد
روحش شاد
یادش گرامی
راهش پر رهرو ...
💠قرارگاه فرهنگی بیست و سومین یادواره شهدای روستای اروانه و دو لاله خوشنام
قاسم:
وصیت نامه شهید رجبعلی داودی
بسم الله الرحمن الرحیم
واعدوا لهم مستطعتم من و قوه
خنک آن روز که پرواز کنم تا بر دوست
به اسیر سر کویش پر و بالی بزنم
سلام و درود بر حضرت محمد ص و خانواده مطهرش ،سلام و درود بر
حضرت علی ع و یازده فرزند بزرگوارش ،سلام بر شهیدان پیرو راه انبیا ع
سلام بر کودکان و بزرگان بسیجی، سلام بر کلیه نظامیان و پاسداران با اخلاص
و سلام بر حرکت مردم مسلمان -سلام بر مجروحان با ایمان- سلام بر گرد و
خاک جاده های پر پیچ و خم جبهه ها و سلام به کسانی که به هر عنوان کار
برای رضای خدا انجام می دهند.
خداوندا فقط برای رضا تو وبرای حفظ اسلام و امام در این راه قدم نهادم و
سلاح برادر شهید سبزعلی را به دست گرفتم و راه و هدفش که خط ولایت می
باشد ادامه خواهم داد.و رهسپار جبهه جنگ خواهم شد تا با دشمنان و کافران و
متجاوزان مبارزه کنم.
عزیزان هیچ ترس و واحمه از منافقان داخلی و دشمنان خارجی نداشته باشید و
مانند کوه استوار و پایدار باشید در برابر سختی ها و خوشی ها منحرف نشوید-
حال وقت جنگ است جنگ مساله اصلی ما است و درس عبرتی می باشد برای
کسانی که چشم طمع به این کشور و نظام دارد وای بر انکسانی که جنگ به
پایان برسد و هیچ خدمتی نکرده باشند خوش بختانه بیشتر اکثر مردمان کشور
در این جنگ شرکت دارند برادران- در مجالس مذهبی بیشتر از مجالس دیگر
شرکت کنید چون در روح جسم انسان اثر مثبت میگذارد - امروزه می بینیم
جوانان و مردان و زنان مذهبی و دینیمان برای اعزام به جبهه ها از همدیگر
سبقت میگیرند و عاشقانه به میدان مباره با دشمن کافر میرند و آرزوی شهادت
می کند اینها شاگردان مجالس مذهبی وسرور شهیدان امام حسین می باشند.
عزیزان همیشه خداوند را ناظر اعمال خود بدانید و مرگ را در پیش خود در
نظر داشته باشید و این موقع میباشد که هیچ وقت گناه نخواهید کرد.
خدایا تورا سپاسگزارم که امروز در صف مومنان قرار گرفته ام و پیرو خط
ولایت هستم نه در صف منافقان و کافران .
از پدر و مادر خود تشکر میکنم که برای تربیت و تعلیم ما زحمت کشیده اند و
عشق و علاقه اهل وبیت را در دلهای ما تجلی نموده اند- که من امروز در صف
رزمندگان اسلام قرار گرفته ام
در خاتمه از شما میخواهم که پیرو خط امام و ولایت باشید و امام را تنها نگذارید
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی خمینی را نگه دار
رزمندگان اسلام پیروزشان بگردان
وسلام علیکم ورحمت الله برکاته
بنده خدا رجبعلی داودی2/10/1365
قرارگاه فرهنگی بیست و سومین یادواره شهدای روستای اروانه و دو لاله خوشنام