eitaa logo
«السابقون الشهادت»
736 دنبال‌کننده
452 عکس
108 ویدیو
11 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🍂 🔻 /۱۲۱ ماموریتی برون مرزی نوشته: ابوحسین ┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ هیچ کس با شنیدن پیام امام آرام و قرار نداشت. آقا محسن در بیسیم از رشادت و جنگیدن تمام نیروها حتی فرمانده لشکرها می‌شنید و برای آنها دعا می‌کرد. سه روز این موضوع ادامه داشت. و آقای هاشمی تاکید داشت باید جزایر حفظ شوند و به عراق اجازه ندهیم جلو بیاید. راوی قرارگاه خاتم الانبیاء که در کنار آقا محسن نشسته است لحظه به لحظه حوادث را می‌نوشت و عاقبت تمام شرح عملیات بزرگ خیبر را این گونه به تصویر می‌کشید. یک روز قبل از انجام عملیات، نیروها وارد هور شدند و در داخل آبراه تا حد ممکن پیشروی کردند و سرانجام در سوم اسفندماه 1362 ساعت 21:30 دقیقه عملیات خیبر آغاز شد. در مرحله‌ی اول در طرف قرارگاه نجف، قرارگاه‌های نصرت و حدید موفق شدند در محور العزیر و القرنه هدف‌های خاص خود را تصرف کنند. در جزایر، وضعیت عملیات مطابق برنامه پیش نرفت. عدم پاک سازی جزایر تا ساعت 3:30 دقیقه‌ی نیمه شب مانع از آن شد که بعد از تصرف جزایر، نیروهای بعدی بتوانند برای حمله به سوی طلائیه حرکت کنند. لذا، در شب اول عملیات الحاق انجام نشد و به همین دلیل، قرارگاه فتح که می‌بایست پس از پاکسازی جزیره، به آن محور ملحق شود با مشکل مواجه شد و با وجود شکستن خط و رسیدن به نزدیکی محل الحاق مجبور شد متوقف شود، و سرانجام به دلیل حضور پر شمار دشمن در محور طلائیه و مقاومت آنها با وجود انجام چند حمله برای الحاق طلائیه با جزیره ـ این مهم میسر نشد. در محور زید قرارگاه کربلا، موفقیتی به دست نیاورد و صبح عملیات، یگان‌های عمل کننده به عقب آمده و در خط قبل از عملیات، مستقر شدند. این وضعیت مانع از آن شد که یگان‌های قرارگاه نجف بتوانند در محورهای القرنه والعزیر باقی بمانند، زیرا امکان پشتیبانی آنها وجود نداشت و راه زمینی همچنان مسدود بود و از سوی دیگر، دشمن با حضور سریع در منطقه که با اعلام آماده باش در مرکز استان عماره و انتقال یگان هایش همراه بود، با زرهی و اجرای آتش، فشار زیادی بر این محور وارد می‌کرد. لذا، قرارگاه‌های نصر و حدید به ناچار به داخل جزیره شمالی عقب نشینی کردند. از این پس، جزیره محور کنش و واکنش دو طرف درگیر بود. در این حال، به دلیل عدم تثبیت مواضع به دست آمده در جزیره، واکنش مشکل پشتیبانی آتش و تجهیزات و تامین نیروی انسانی، نسبت به سرنوشت جزیره به شدت احساس خطر می‌شد. شرایط موجود بسیار سخت بود. و در حالی که فرماندهان امید زیادی به عملیات بسته بودند. اما تمام دست آوردها در حال سقوط بود. برادر محسن رضایی فرمانده سپاه به یکی از روحانیان حاضر در قرارگاه گفت:«در طول جنگ ما این جور ذوب نشدیم.» برای خارج شدن از این وضع حاد، سپاه تصمیم گرفت بار دیگر تمام توان خود را برای باز کردن محور طلائیه به کار گیرد. از سوی دیگر، اوضاع نابسامان جبهه موجب تزلزل عمومی نیروها شده بود و حفظ جزایر نیز در هاله‌ای از ابهام و تردید قرار داشت. با وجود تلاش فراوان یگان‌های سپاه، به دلیل مقاومت بسیار زیاد عراقی ها، باز هم حمله نیروهای خودی به طلائیه ناکام ماند. نیروهای دشمن که در آغاز حمله مجبور شدند برخی مواضع خود را ترک کنند و به عقب بروند، با فرا رسیدن روز، پاتک‌های پیاپی خود را آغاز کردند و سرانجام مانع پیشروی لشکر ۱۴ امام حسین(ع) و لشکر ۲۷ حضرت رسول(ص) شدند. در جریان حملات دشمن، برادر حسین خرازی فرمانده، لشکر ۱۴ امام حسین(ع) به شدت مجروح و دست راستش قطع شد و در حالی که بدنش پر از ترکش بود، او را از میدان خارج کردند. با توقف پیشروی در محور طلائیه، وضعیت جدیدی پدید آمد. از این پس جبهه‌ی خودی می‌بایست قابلیت وتوانایی خود را در حفظ جزایر نشان می‌داد. کاری که بسیار دشوار می‌نمود. باور عمومی نیروها نیز آن بود که حفظ جزایر یا عملی نیست و یا بسیار دشوار است، و باید بهای زیادی برای آن پرداخت. عراق، پس از آن که توانست رزمندگان اسلام را از محورهای العزیر، القرنه و طلائیه وادار به عقب نشینی کند، بیرون راندن نیروهای مستقر در جزایر را نیز محتمل می‌دانست، به ویژه آن که، از لحاظ عقبه، آتش، دفاع ضد هوایی، زرهی و ضد زره و ده‌ها عامل دیگر بر نیروهای خودی برتری داشت. پس از توقف درگیری در محور طلائیه تا شروع حمله به جزایر، حدود پنج روز جبهه‌ها حالت عادی داشت و دشمن تلاش خاصی از خود نشان ندادند. در نخستین روزهای این مدت یعنی بعدازظهر ۱۴ اسفند ۱۳۶۲ مسئولان بیت امام به قرارگاه اطلاع دادند که فرمانده سپاه به تهران باز گردد. همچنین گفته شد. «امام فرموده اند: جزایر حتماً باید نگه داشته شوند، هر طوری که شده.» ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/206569517C4a1b56b7e9
🍂 🔻 /۱۲۲ ماموریتی برون مرزی نوشته: ابوحسین ┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ دستور فرماندهی سپاه، تحولی اساسی در سرنوشت عملیات ایجاد کرد و سپاه این بار هر آنچه را که در اختیار داشت، از فرماندهان گرفته تا باقیمانده‌ی سازمان‌ها و یگان‌ها وارد صحنه کرد. از لحاظ روحیه و استقامت نیز توان سپاه دو چندان شد و همه، حفظ هدفی را که امام تعیین کرده بود، به بهای خون و جان در دستور کار قرار دادند فرمانده سپاه در این باره گفت: «از جزیره بیرون نمی‌رویم حتی اگر سازمان سپاه بیرون برود.» مطابق پیش بینی امام و فرماندهان، پس از چند روز در ۱۶ اسفند ۱۳۶۲، عراق با اجرای آتش سنگین، بمباران وسیع هوایی و استفاده از هلی کوپتر، تانک و نیروهای پیاده پاتک، سنگینی را علیه جزایر جنوبی آغاز کرد. بیت امام که مرتب اوضاع جبهه را پی گیری می‌کرد. با آگاهی از شروع پاتک عراق به جزایر، با قرارگاه تماس گرفته و حجت الاسلام حاج احمد آقا خمینی از فرمانده سپاه وضعیت را جویا شد. آقای رضایی در پاسخ گفت: «از لحاظ مهمات خیلی در مضیقه هستیم الحمدالله وضع خوب است ولی عراق با تمام قوا حمله می‌کند.» حمله عراق در آن روز بدون نتیجه پایان یافت اما دشمن در صبح روز ۱۷ اسفندماه ۱۳۶۲ بار دیگر حمله خود را آغاز کرد این بار، حمله دشمن با استفاده از ابراز و تسلیحات، شدیدتر و وسیع تر بود. در مقابل، وضع خودی بسیار حاد و مهم ترین مسئله کمبود نیرو و مهمات بود. در حالی که به شدت به مهمات نیاز بود، سرهنگ موسوی قویدل یکی از فرماندهان ارتش اعلام کرد: «در کل، ۱۳۰ گلوله ۱۳۰ میلی متری در اختیار داریم.» همچنین، آقای غلامعلی رشید از داخل جزیره پیام داد که اگر نیروهای حاج احمد، همت (لشکر حضرت رسول(ص) نرسند، احتمال سقوط خط این لشکر زیاد است. عراقی‌ها نیز از جنگ روانی استفاده کرده و به نیروهای ایرانی اعلام کردند، اگر جزایر را خالی نکنند، آنجا را به موشک بسته و به شدت بمباران می‌کنند. در این روز، دفتر امام به طور مستمر در تماس با قرارگاه تحولات جنگ را پیگیری می‌کرد. روز ۱۸ اسفند ۱۳۶۲، عراق بار دیگر حمله خود را با شدت هر چه تمام تر آغاز کرد و سپاه و بسیج با آنچه در دست داشتند پایداری و استقامت کرده و مانع از پیشروی دشمن شدند، شرایط و مقدورات بسیار سخت و محدود بود. ضمن آن که دشمن از سلاح‌های شیمیایی نیز استفاده کرد برادر غلامعلی رشید از جزیره به قرارگاه آمد و درباره منطقه گفت: وضع خراب است، در محور تیپ سیدالشهداء دشمن رخنه کرده و هر شب دارد پیش می‌آید (عراق) دائماً نیرو می‌آورد و شدت عمل به خرج می‌دهد. نیروهای ما در خط خسته شده‌اند. آتش دشمن به شدت زیاد است. جاده، آب، غذا و نیرو کم است. پلیت والوار برای ساختن سنگر، نیست و لودر و بلدوزر برای احداث خاکریز وجود ندارد. نیروها در خط، آر پی جی و کلاشینکف دارند و از ادوات استفاده می‌کنند. از شدت حمله‌ی دشمن، بچه‌ها دیگر قادر نیستند فکر کنند این جزیره طلسم شده و ما هر کاری می‌کنیم با مشکل مواجه می‌شویم.» در این حال، آقای انصاری از بیت امام در تماس با قرارگاه وضعیت را جویا شد. شهید حجت الاسلام محلاتی، نماینده امام در سپاه به وی گفت: «به امام بگویید، شب جمعه است دعا بفرمایید.» روز ۱۹ اسفندماه ۱۳۶۲، عراق باز هم حملات خود را از سر گرفت. اما این بار هم رزمندگان اسلام با گوشت و پوست و دادن خون خود، ماشین جنگی ارتش بعثی را متوقف کردند. شهادت فرماندهانی چون حاج همت، باغچیان، حمید باکری، اکبر زجاجی بهایی بود که برای حفظ جزایر پرداخته شد. در این ۳ روز، اوج حماسه و استقامت و شهادت طلبی سپاهیان و بسیجیان به نمایش گذاشته شد جزیره سمبل پایداری و استقامت شده بود. آقای هاشمی رفسنجانی در این زمینه گفت: «این جزیره شده سمبل قدرت ما و ضعف عراق. مقاومت شما در دنیا خیلی معنا دارد و باید حفظ شود. جزیره‌ها مهم است، این عقیده من است نه سیاست.» ایشان در مورد نتایج این عملیات افزود: «در صدام، شکست پیدا شده، مثلاً عربستان و ترکیه به ما پیشنهاد اسلحه کردند اینها نشانه تزلزل عراق است.» بدین ترتیب، حمله ۲۷ ساعت عراق ناکام ماند و سرانجام، در پی فرمان امام، جزایر حفظ شدند. ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/206569517C4a1b56b7e9
🍂 🔻 /۱۲۳ ماموریتی برون مرزی نوشته: ابوحسین ┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ پس از پایان عملیات خیبر که دیگر همه از آوردن جنازه عبدالمحمد ناامید شدند. محسن رضایی فرمانده کل سپاه به پاس خدمات عبدالمحمد پیامی را از طریق احمد غلامپور فرمانده قرارگاه کربلا برای خانواده اش ارسال کرد. «بسم الله المنتصر تقديم به برادر شهيد عبدالمحمد سالمی سلام بر نصرت دهندگان ثابت قدم برادران عزيز، امروز شما بهترين مفسران آياتي هستيد كه هر معتقدی را بشارت فتح و پيروزی می دهد. شما يكسال و اندی ايستادید.دم فرو بستيد، در اوج شور و هيجان جوانی و خيزش والفجرها، لاله پيروزی را در انزوا و سكوت در آبهای راکد هور كاشته و رويا نديد. امروز اگر برگذشته خويش كمی تامل كنيد، قطعا تبسم هايی را در وجودتان خواهيد يافت كه بهترين نشانه های فتح و نصری است كه در انتظار تمامی منتظرين شمشير بدوش است. ديگر بار بر شهدای عظيم و بزرگتان كه صبر و جهادشان، شهادت را بر آنها ارزانی داشت درود و صلوات می فرستيم و پيمان ثابت خويش را محكم ساخته و حق طلبانه رسالت حسينی خويش را تا انهدام ظلمت و ظلم ادامه خواهيم داد.» والسلام عليكم و علی اباعبدالله الحسين(ع) محسن رضايی فرمانده قرارگاه نجف اشرف ۶۳/۱/۵ در اولین سالگرد گرامیداشت یاد و خاطره عبدالمحمد سالمی و سیدناصر سیدنور مراسمی در سال ۱۳۶۳ در اهواز برگزار گردید که سخنران آن فرمانده قرارگاه نصرت علی هاشمی بود. او که با اصرار دوستان مجبور شد برای این دو عزیز سخنرانی کند چند دقیقه‌ای در حضور تمام بچه‌های قرارگاه نصرت حرف‌های زیبایی زد. او ابتدا به همه برادران توصیه کرد یاد شهیدان در زندگی شان همیشه ثابت قدم باشد. سپس وارد بحث اصلی اش شد و گفت: یکی از برادرانی كه با شهيد سالمی به بغداد، كربلا و نجف رفت و بعد در عمليات خيبر به شهادت رسيد سيد ناصر نور بود. اينها از ايران نفوذ كردند و وارد عراق شدند و شناسايی هایشان را كرده و حتی تا كنار كاخ صدام رفته و اطلاعات آوردند و عمليات را بارور كردند. اين برادرها حدود يك سال و نيم كار كردند و هيچ كس نفهميد. برادران با ايمان و صابر يك سال ونيم صبر كردند. آنها مردانه در منطقه ای بنام هور عمل كرده، شناسايی كردند و زحمتهای زيادی كشيدند تا منطقه برای عمليات آماده شد. اين برادرها برادرهايی بودند كه سی، چهل كيلومتر بايد درعمق دشمن و پشت دشمن می رفتند و دشمن را از پشت شناسايی می كردند و اخبار و اطلاعات لازم را برای جنگ می آوردند و بودند اشخاصی كه دو الی سه روز بعضی از اوقات يك هفته و برادرهايی مثل سالمی حتی ماهها طول می كشيد تا در قلب دشمن می رفتند و اخبار را از درون آنها جمع آوری می كردند و حماسه‌ها و يك ايثار های اين چنينی و نيز چنين گذشتهايی نشان می دادند تا اين اخبار را برای جمهوری اسلامی ايران بياورند. برادرهايی كه يك هفته ارتباطی با پشت نداشتند و يك هفته بدون امكانات ساده دنيايی سر می كردند و در بين اين برادرها برادر خوبمان شهيد سالمی وجود دارد. عزيزی كه تمام ماموريتهايش زبان زد همه نيروهای موجود آن تشكيلات بود. شايد نه من و نه هيچ كس ديگر توان بيان مطالب و ايثارهای اين برادرها را نداشته باشد. شهيد سالمی يكی از برادرهايی بود كه در جريان خيبر سهم بسيار مهم و تاثيرگذاری داشت و از بنيان گذاران خيبر بود. برادری كه شايد تا آن جايی كه من سراغ دارم يكی از اولين برادرهايی بود كه از طرف جمهوری اسلامی به زيارت كربلا رفت. پاسدار و سرباز امام زمان بود و در قلب دشمن و در اعماق بسيار زياد فرو می رفت و مهمترين اخبار و اطلاعات را می آورد. اين‌ها در سرما و گرمای العماره و بصره و بغداد و امثال آن كار و فعاليت می كردند. بدون هیچ سر و صدایی و بعد از يك ماه با توكل به خدا برمی گشتند و اطلاعات می آوردند. نيروهايی كه می توانستند به خوبی ماموريتشان را انجام داده و هدفشان را در همان شب اول لحظه ای كه دستور صادر شد منهدم كنند. همان نيروها به فرماندهی شهيد سالمی(عبدالمحمد) دورترين، سخت ترين و مشكل ترين نقطه عملياتی در اختيار اين برادرها بود. چون دورترين مسافتی كه بايد طی می كردند ۶۲ كيلومتر بوده و اينها از عجايب عمليات بود. در حالی كه ما اصلاً اميدی نداشتيم كه پل را سقوط كرده ببينيم. اين بود كه شهيد سالمی به تنهايی به جلو رفت تا بقيه بچه‌ها روحيه بگيرند و وقتی كه بچه‌ها می ديدند كه يك نفر به تنهايی جلو مي رود، همه روحيه گرفته و هجوم می آوردند به طرف جلو و به استقبال يك لشكر كه حدود چند صد برابر اين جمعيت بود رفتند و به اين صورت نيروهای دشمن يك دفعه درهم كوبيده يا فرار كردند. ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/206569517C4a1b56b7e9
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🍂 🔻 /۱۲۴ ماموریتی برون مرزی نوشته: ابوحسین ┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ ادامه سخنرامی سردار علی هاشمی در اولین سالگرد شهادت عبدالمحمد و سیدناصر سید نور ..خيلی‌ها هم اسير شدند كه تعداد تقريبی اسيران حدود ۵۰۰ ـ ۴۰۰ نفر بود كه به عقب انتقال داده شدند و تعداد زيادی هم كشته و مجروح شدند و پاتكهای دشمن همينطور ادامه داشت. همين نيروی كم هم مقاومت می كرد. البته بعدها و كم كم به اين نيرو نیز اضافه شد، ولی فرماندهی دفاع و فرماندهی پدافند و تداركات را خود سالمی به عهده گرفته و رشادتها و شجاعتهايی از خود نشان داد و با تلاش و كار و كوشش ايشان به تنهايی هدايت كننده عمليات بود. بعد از اين كه دشمن متوجه شد با نيروهی پياده و زره پوش‌ها نمی تواند كاری كند. هلی كوپترها را فرستاد. دوباره بچه‌ها با اينكه هيچ سلاحی در دست نداشتند يعنی اسلحه ای كه بتواند با هلی كوپتر مقابله كند، در دست بچه‌ها نبود، اصلاً كار اين بچه‌ها اين نبود. ولی با همين اسلحه های كوچك در برابر هلی كوپترها ايستادند كه هلی كوپترها از بالا شليك می كردند و اين بچه ها، بندگان خدا در زمين مقاومت می كردند. عاقبت هلی كوپترها فرار كردند و دوباره نيروهای ديگر آمدند و وضعيت طوری شد تا اين كه برادر سالمی شهيد شد. يك چنين مقاومت های مردانه و شجاعانه ای در جزيره صورت گرفت. شكست دشمن در عمليات خيبر مسئله ساده ای نبود. اين كار به مدت يكسال و نيم در عمق دشمن انجام شد. همين عامل سبب شد كه صدام چند سرهنگ و سرگرد خود را اعدام كند. اين اولين شكست دشمن در عمليات خيبر يعنی شكست اطلاعاتی و هم تبليغاتی بود. در ساعت اول عمليات، خط‌ها طوری سقوط و شكسته شد كه حد نداشت و علتش همين بود كه عمليات حفاظت شده بود و حفظ آن هم ساده نبود. در عمليات خيبر در عمق ۶۲ كيلومتری دشمن حركت ساده ای نبود بلكه حركتی بود كه بايد فدائيان و نيروهای شهادت طلب انجام می دادند كه در ميان آنها شهيد سالمی(عبدالمحمد)بود. پس از اينكه پل شحيطات توسط نيروهای ما سقوط كرد. درگيری برای تثبيت آن به شدت ادامه داشت و وضعی پيش آمد كه برادرها از موفقيت عمليات در حال نااميد شدن بودند. چون دشمن می دانست دوری مسافت و نبود امكانات لجستيكی در جزيره برای نيروهای ما مشكل ساز است و تصرف پل از جانب ما می تواند نقش مهمی در جزيره ايفا كند، با كليه امكانات فشار خود را برای پس گيری پل شحيطات از دست نيروهای پيشتاز متمركز كرده بود. عمليات خيبر يك عمليات بسيار نابرابر و نامتعادل بود. نيروهای جمهوری اسلامي ايران ابتدا نيروهايی را به عنوان نيروهای پيشتاز فرستاد و بعد نيروهای مانور كننده رفتند. نيروهای پيشتاز بايد نيروهای فدايی باشند. در ميان اين فدائيان به امام و اسلام شخصيتهای مثل سالمی(عبدالمحمد)پيدا می شود. ايشان وقتی می رفتند بايد مسافتی را كه به اندازه ۶۲ كيلومتر از نقطه مبدا تا مقصد است را طی می كردند. يعنی دو روز قبل از عمليات. به محض شنيدن خبر سقوط پل شحيطات يك دفعه همه جبهه پر از نور شد و برادرها با دلگرمی شروع به تلاش برای وارد شدن به جزيره كردند. بقيه فرماندهان كه بيرون جزيره بودند يك دفعه به دلشان نشست كه می توانند به رزمشان ادامه بدهند، زيرا با سقوط پل، تمام نيروهای دشمن كه در جزيره بودند در محاصره قرار می‌گرفتند و با سقوط پل عملاً تمام جزيره سقوط كرد. ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ http://eitaa.com/joinchat/206569517C4a1b56b7e9
🍂 🔻 /۱۲۵ ماموریتی برون مرزی نوشته: ابوحسین ┄┅═✧❁﷽❁✧═┅┄ نيروهای فدايی كه اين عمليات را انجام دادند بايد برای بازسازی و استراحت به عقب برمی گشتند. عده ای برگشتند ولی يك عده اصرار كردند كه در جزيره بمانند و در ميان آنها شهيد سالمی بود. آنها با اين كه ماموريتشان به پايان رسيده بود ولی در منطقه ماندند و با شجاعت هرچه تمام تر همراه با ۴۰ نفر جلوی هجوم و ضد حمله يك لشكر را سد كردند. اين يقيناً قدرت خدا بود اما وسيله ای كه قرار است قدرت خدا را در جلوی لشكر دشمن به نمايش بگذارد، افرادی مثل شهيد سالمی بودند. در عمليات خيبر حماسه هايی كه آفريده شد در هيچ جايی از جنگ خلق نشد. بعد از يكسال و نيم سكوت در جبهه، عمليات بزرگی به نام خيبر با وي‍ژگی های خاص خود آفريده شد. در جامعه ما مجاهدينی همچون سالمی‌ها و سيد نورها و امثال آن وجود دارند. مجاهدينی كه پنج بچه و خانواده و زندگی را كنار گذاشته و فقط برای رضای خدا ماهها در قلب و در بغل گوش ودر كنار اسلحه های سنگين آنها می نشست و اطلاعات كسب می‌كردند، مطالب جمع آوری می كردند و بعد به ايران باز می گشتند. بچه هايی بودند كه وقتی از ساير بچه‌ها جدا شدند و به سوی عراق رفتند ديگر اميدی به بازگشت آنها نبود. من، علی هاشمی، خادم بچه‌ها این مصیبت عظیم را به خانواده‌های محترمشان، همسران صبورشان، فرزندان عزیزشان و دوستان خوب شان تبریک و تسلیت عرض می‌نمایم. دعا کنیم عاقبت کار ما هم شهادت در راه خدا باشد. امروزه زندگی کردن بی یاد ونام شهیدان برای ما مصیبت بزرگی است. خدا روح این دو شهید را با ارواح جدشان سالار شهیدان حضرت اباعبدالله الحسین(ع) محشور نماید. ┄┅┅┅❀💠❀┅┅┅┄ پایان http://eitaa.com/joinchat/206569517C4a1b56b7e9
🍂 وصیت نامه شهید سید عبدالمحمد سالمی نژاد بسمه تعالی 🔅 باسلام و درود به امام امت خميني كبير بدليل كمبود وقت و فرصت كم بدون مقدمه چيني قبل از هر چيز سخني به آنهايي كه هنوز اسلام و انقلاب را درك نكرده يا درك كرده ولي بهر دليلي چه با زبان و چه با عمل ناشايست با انقلاب به مبارزه برخاسته‌اند بگويم كه اگر تمام مستكبرين دنيا با هم متحد شوند نمي توانند اين نور الهي را خاموش كنندچون با خدا طرف هستند و جنگ با خدا پيروز ندارد. زيرا للحق دوله و للباطل جوله. يعني حق هميشه پايدار و باطل از بين رفتني است. پس بخود بياييد و اينقدر سنگ جلوي چرخ انقلاب نياندازيد و از انقلاب ادعاي طلبكاري نكنيد و نگوييد انقلاب برايمان چه كرده است. كه انقلابي مي گويد من براي انقلاب چه كرده ام. فرق بين زمين تا اسمان است. 🔅 اما از باب تذكر بنا به فرموده خداي سبحان كه مي فرمايد انما الذكر تنفع المومنين مطالبی را مطرح می‌نمایم. سر صحبتم با امت امام است كه شما را به خون حسين(ع) قسمتان مي‌دهم كه امام و روحانيت پيرو خطش را تنها نگذاريد و امام خميني اين نعمت بزرگي را كه خداوند منان بما عطا كرده است خوب از آن استفاده كنيد وبايد از خداوند تشكر كنيم. 🔅 از شما برادرانم مي خواهم از اسلام و انقلاب دلسرد نشويد كه مي دانم نخواهيد شد. چون شما فرزندان خلف اين انقلاب هستيد. به شما مي گويم اين برادريتان را خوب حفظ كنيد و خدا را هزار بار شكر كه هيچ يك از ما برادران بر خلاف جهت انقلاب حركت نكرديم و سفارش مي كنم كه هر طور شده براي محله تلاش كنيد. يك مسجد بسازيد. چونكه محله ما واقعاً به مسجد احتياج مبرم دارد تا اين جوانها در راه صحيح اسلام راهنمايي و تربيت شوند. از همه كساني كه به آنها بدي كرده معذرت مي خواهم. از ايشان مي خواهم مرا حلال كنند. اميدوارم هم بنده وهم ايشان را خداوند رحمان ببخشد. 🔅 همسر وفرزندان عزيزم! اميدوارم مرا ببخشيد. چون بخشيدن شما قلب مرا آرامش مي دهد. مرا حلال كنيد و برايم گريه نكنيد و راه مرا ادامه دهيد. تربيت فرزندانم را بعهده همسرم و تمام برادرانم تكليف مي كنم. هيچ كس حق ندارد بگويد به من چه! همه در قبال تربيت فرزندانم مسئوليد. فرزندانم را حتماً قرآن بياموزيد. بخصوص به حسن برادرم تکلیف کرده‌ام. امیدوارم انجام دهد. توصیه می‌کنم کسانی که با اسلام و انقلاب مخالف هستند اصلاً به خانه راه ندهند حتی برای تشییع جنازه ام نگذارید بیایند. به دولت وبنیاد شهید فشار نیاورید. برادرم عبدالحسین از طرف من وکیل است و می‌تواند در امور منزل دخل و تصرف کند و برایم بدهید نماز و روزه بگیرند که خیلی بدهکارم. مادرم! مادرم! و همسر و فرزندانم را احترام بگذارید. من از شما خیلی ممنون ومتشکرم و امیدوارم خداوند اجرتان بدهد. برایم همیشه فاتحه بخوانید. پسرم عبدالله آقا! مادر و خواهران و برادرت را احترام بگذار. 🔅 تو برادرم عبدالحسین! که همیشه با هم بودیم و حالا از هم جدا شدیم امیدوارم ناراحت نشوی و از بابت معیشت زن و فرزندانم نگران نباش زیرا آن خدایی که کرم را در قعر دریا و در زیر سنگ رزق می‌دهد فرزندانم را رزق می‌رساند که خود فرموده است: نحن نرزقهم و ایاکم. من فرزندانم را به خدای یتیمان سپرده‌ام. برادرم! اگر جنازه ام پیدا شد سید علی فرزند سید فرج و برادرم حمید آنرا در قبر بگذارند و اگر جنازه‌ام به دست شما نیفتاد غصه نخورید. انشاالله در آن دنیا همدیگر را خواهیم دید. خلاصه حرف زیاد است و وقت من کم و شهدا هم حرفی برای گفتن باقی نگذاشتند. فقط توصیه می‌کنم بچه‌ای که در شکم همسرم است اگر پسر بود نام یکی از امامان معصوم(ع) را برایش انتخاب کنید و اگر دختر بود یک نام زیبای اسلامی بر رویش بگذارید. امام را دعا کنید و یاد خدا را فراموش نکنید. 🔅 در خاتمه از همه دوستان خوب و آشنایان حلالیت می‌طلبم و همه شما را به خداوند بزرگ می‌سپارم والسلام و علیکم و رحمّه الله و برکاته. عبدالمحمد سالمی ساعت ۶ بعد از ظهر پنجشبه ۶۲/۱۲/۴ http://eitaa.com/joinchat/206569517C4a1b56b7e9
❌ توضیحات کامل درمورد : 🔺اول، نگران افغانستان هستیم و همدردی می‌کنیم. 🔺دوم؛ اما نمی‌توانیم مثل سوریه یا عراق ورود نظامی ومستشاری کنیم. چرا؟ چون دولت افغانستان هیچ دعوتی از ما نکرده؛ چون ارتش افغانستان خود حاضر به مقاومت نیست؛ چون عموم مردم افغانستان خود حاضر به دفاع ازاین دولت نیستند! پس وقتی نه دولتشان از ما خواسته، نه ارتش و مردم‌شان خود حاضر به مقاومت در برابر هستند ما دنبال چه برویم؟ 🔺سوم؛ گروه‌های اصیل شیعه افغانستان مثل ترجیح دادند در دو قطبی طالبان و دولت آمریکاییِ و عبدالله عبدالله سکوت اختیار کنند. طالبان هم میداند که جان و مال و ناموس شیعه افغانستان خط قرمز جمهوری اسلامی است و دست درازی نمی‌کند کما اینکه اخبار موثق این را تایید می‌کند؛ لذا هیچ نیازی به ورود ایران نیست. 🔺چهارم؛ منافع ملی و بین المللی ایران در ورود به جنگ داخلی افغانستان نه تنها تامین نمی‌شود بلکه ذبح می‌شود. آمریکایی‌ها و غربگراها سعی کرده‌اند به طُرق مختلف پای ایران یاحداقل را به این جنگ باز کنند اماهوشیاری جمهوری اسلامی بعلاوه هوشیاری شیعیان افغانستان جلوی این توطئه خطرناک را گرفت. نه دولت کرزای و اشرف غنی برای ما سودی داشت نه خطری همچون ! 🔺پنجم، ما هم نگران این روزهای افغانستانیم و امیدواریم همه طرف‌های افغانی هرچه سریعتر به راه‌حل سیاسی دست پیدا کنند اما دخالت قدرت‌های خارجی، کار را سخت‌تر می‌کند و شعله جنگ را بیشتر و بیشتر. اگر ایران دخالت کند پاکستان و ترکیه و عربستان هم دخالت می‌کنند و اوضاع پیچیده‌تر می‌شود. 🔺ششم، نباید اسیر فضای مجازی و پروپاگاندای برخی جریانات سیاسی شد که نه عرضه جنگیدن دارند و نه اهل ایثار وجان دادن و خون دادن هستند. مدعیان پوچ‌ اندیشی که شعارشان نه غزه نه لبنان بود! حالا برای و دل می‌سوزانند! باور نکنید اینها عمری مردم مظلوم رامسخره کردند! ✍ داود مدرسی یان
🔵 علی اکبر (ع) در بیان امام زمان(عج) 🌕 امام زمان ارواحنافداه در زیارت ناحیه مقدسه، اینگونه حضرت علی اکبر علیه سلام رو برای ما معرفی می کند... 🔺 «السلام علیک یا أول قتيل من نسل ځير سليل من سلاله ابراهیم خلیل؛ حضرت در ادامه این درسنامه می فرماید: 🔺 أشهد انك أولى بالله وبرسوله «و جعلنا الله من ملاقیک ومرافقيک ...وأبرء إلى الله من قاتلیک و اسئل الله مرافقتك في دار الخلود و أبرء إلى الله من أعدائک اولی الجحود و السلام علیک و رحمة الله و بركاته 🔸 امام زمان ارواحنافداه علی اکبر علیه‌السلام را به امتیازاتی مخصوص، وصف نموده است: 🔹 ۱. سلام و صلوات بر علی اکبر علیه‌السلام را بعد از سلام و صلوات برجد مظلوم خود، حضرت حسین بن على علیه‌السلام قرار داده است و پس از آن شروع به زیارت سایر شهدا نموده است و ایشان را اولین شهید آل هاشم در صحرای کربلا معرفی کرده است. 🔹 ۲. علی اکبر علیه‌السلام را از هر کس به خدا و رسولش نزدیکتر معرفی نموده است. 🔹 ٣. از خداوند درخواست می نماید که همواره توفیق زیارت حضرت علی اکبر علیه‌السلام را داشته باشد. 🔹 ۴. از خداوند مسألت می نماید که در روز واپسین، همنشین علی اکبر علیه‌السلام باشد. 🔹 ۵. شدت لعن و نفرین آن حضرت بر قاتلان علی اکبر علیه‌السلام حاکی از شدت غضب آن حضرت نسبت به آن جفا پیشگان است. 📚 بحارالانوار، ج۹۸، ص۲۶۹
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔮 شرح و بررسی کتاب «آن سوی مرگ» چنانچه علاقه‌مند به دانستن اتفاقات پس از مرگ هستید کافیه روزی ۳۰ دقیقه وقت بذارید @asabeghoon_shahadat
🔮 شرح و بررسی کتاب «آن سوی مرگ» از زبان استاد مصطفی امینی خواه کتابی جذاب با اتفاقات واقعی از مقصد @asabeghoon_shahadat
🔻توصیه "حاج قاسم سلیمانی" به فرزندشان در رابطه با مطالعه کتاب "" 👤 عزیزم من با نویسندگان و آقای انصاری که در آخر کتاب آورده شده است صحبت کردم تمامی مطالب این کتاب حقیقتی است که با آیات و روایات ما تطبیق دارد. انشاء الله بهره ببری پدرت و دوستدارت http://eitaa.com/joinchat/206569517C4a1b56b7e9
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📼 شرح و بررسی کتاب «آن‌ سوی مرگ» 📖 «» کتابی است که از طریق مصاحبه با افرادی که به نوعی مرگ را دیده و تجربه کرده‌اند، این حس و تجربه پیچیده را به خوانندگان ارائه می‌کند. 💠 قسمت اول @asabeghoon_shahadat
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📼 شرح و بررسی کتاب «آن‌ سوی مرگ» 📖 «» کتابی است که از طریق مصاحبه با افرادی که به نوعی مرگ را دیده و تجربه کرده‌اند، این حس و تجربه پیچیده را به خوانندگان ارائه می‌کند. 💠 قسمت دوم @asabeghoon_shahadat
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📼 شرح و بررسی کتاب «آن‌ سوی مرگ» 📖 «» کتابی است که از طریق مصاحبه با افرادی که به نوعی مرگ را دیده و تجربه کرده‌اند، این حس و تجربه پیچیده را به خوانندگان ارائه می‌کند. 💠 قسمت سوم @asabeghoon_shahadat
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📼 شرح و بررسی کتاب «آن‌ سوی مرگ» 📖 «» کتابی است که از طریق مصاحبه با افرادی که به نوعی مرگ را دیده و تجربه کرده‌اند، این حس و تجربه پیچیده را به خوانندگان ارائه می‌کند. 💠 قسمت چهارم @asabeghoon_shahadat
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📼 شرح و بررسی کتاب «آن‌ سوی مرگ» 📖 «» کتابی است که از طریق مصاحبه با افرادی که به نوعی مرگ را دیده و تجربه کرده‌اند، این حس و تجربه پیچیده را به خوانندگان ارائه می‌کند. 💠 قسمت پنجم 🆔@asabeghoon_shahadat
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📼 شرح و بررسی کتاب «آن‌ سوی مرگ» 📖 «» کتابی است که از طریق مصاحبه با افرادی که به نوعی مرگ را دیده و تجربه کرده‌اند، این حس و تجربه پیچیده را به خوانندگان ارائه می‌کند. 💠 قسمت ششم 🆔@asabeghoon_shahadat
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📼 شرح و بررسی کتاب «آن‌ سوی مرگ» 📖 «» کتابی است که از طریق مصاحبه با افرادی که به نوعی مرگ را دیده و تجربه کرده‌اند، این حس و تجربه پیچیده را به خوانندگان ارائه می‌کند. 💠 قسمت هفتم 🆔@asabeghoon_shahadat
لطفا در ایتا مطلب را دنبال کنید
مشاهده در پیام رسان ایتا
📼 شرح و بررسی کتاب «آن‌ سوی مرگ» 📖 «» کتابی است که از طریق مصاحبه با افرادی که به نوعی مرگ را دیده و تجربه کرده‌اند، این حس و تجربه پیچیده را به خوانندگان ارائه می‌کند. 💠 قسمت هشتم @asabeghoon_shahadat