eitaa logo
◉✿ازدواج آسان✿◉
985 دنبال‌کننده
2هزار عکس
1.5هزار ویدیو
44 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
7.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💢 توجیه گناه کبیره در قالب دروس دانشگاهی ایران!!! 🗓 به بهانه بیست‌و‌هفتم ماه می، روان‌شناسی 🆔 @asanezdevag
4_5924502992186246772.mp3
822K
🎬 استاد 📝 چگونگی مطرح کردن سطح درآمد و رفاه در جلسه خواستگاری 🆔 @asanezdevag
📛 صد در صد کسانی که خودارضایی جنسی و می‌کنند، از طریق گناه این عمل شنیع را انجام می‌دهند! 🗓 بیست‌و‌هشتم ماه می، در برخی تقویم‌های بین‌المللی و میلادی، خودارضایی نامیده شده است و برای عادی‌سازی این گناه در جهان است! چنین روزی نقض فاحش و است! 🗽در انحطاط تمدن غرب همین بس که برای گناه خودارضایی، قانون تصویب می‌کنند و یک روز را در تقویم تدارک می‌بینند! ⭕️ خودارضایی در طول سال، قربانیان زیادی می‌گیرد و باعث امراض و پشیمانی‌های غیرقابل جبرانی می‌شود که حتی گاهی فرد را به دیوانگی و آسایشگاه‌های روانی می‌کشاند! 🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۲۶۲ #سبک_زندگی_اسلامی #ساده_زیستی #قدردان_همسرم_هستم #قسمت_پایانی به نظر من چیزی که ز
۲۶۳ واقعیت اینه که من برخلاف خیلی از دختران جوان رویا پردازی زیادی برای مراسم ازدواج نداشتم. و وقتی که اطرافیان می گفتند برای لباس عروس یا آرایشگاه چه برنامه ای داری؟ می گفتم هر چیزی رو به موقعش، خدا درست میکنه. و همین هم شد با هزینه کم یه لباس عروس زیبا و آرایشگر منصف پیدا کردم. البته ما از قبل دلمون میخواست که زندگی مشترک مون رو با سفر کربلا شروع کنیم. که با توجه به شرایط پیش آمده این توفیق از ما فعلا گرفته شد. همیشه با همسرم دعا میکردیم که خداوند توفیق شروع یک زندگی بدون گناه را به ما بدهد. در ماه‌ها و روز های پایانی دوران نامزدی مان از طرف برخی نزدیکان پافشاری هایی برای برگزاری جشن های امروزی و مفصل میشد. که ما رو بسیار نگران میکرد و ما بیشتر مضطرب میشدیم. اولین قدم را در روز های پایانی ماه بهمن بعد از آوردن جهیزیه ام به منزل جدیدمان برداشتیم و به جای جشن جهیزیه، جشن میلاد حضرت زهرا سلام الله علیها را همراه با مولودی خوانی و پذیرایی زنانه در منزل جدیدمان گرفتیم و در واقع انگار همین جشن ازدواج ما هم شد. البته این رو هم بگم که ما اون روز مهمان ویژه داشتیم و خانم مداح پرچم متبرک حضرت امام حسین علیه السلام را با خودشون آورده بودند. که باعث شادی مون شده بود. بعد از جشن بازخورد های مختلفی رو تجربه کردیم. عده ای تشویق مان کردند و به ما انگیزه می دادند و عده دیگه هم این برنامه را خیلی پیش پا افتاده میدونستن. خدا رو شکر همسرم در این مسیر واقعا ثابت قدم بود و با وسوسه ها مقابله می کرد. احساس میکردم روزهای آخر نامزدی به علت حجم زیاد کارها، خیلی درگیر دنیا بشم و از درس و برنامه های فرهنگی ام عقب بیافتم. و از طرفی همسرم هم چون خودشون مسئولیت برگزاری عروسی رو داشتند زیر بار قرض برن و دغدغه فکری زیادی داشتند. و این موضوع من رو هم ناراحت میکرد. تا اینکه بیماری کرونا برای ما به یک فرصت تبدیل شد. از قبل قرار بود ماه رجب میلاد حضرت جوادالائمه علیه السلام جشن بگیریم که با شروع بیماری دچار تردید شدیم. با مشورت با بزرگترها و والدین همسرم تصمیم گرفتیم که جشن مختصری بگیریم و وقت را از دست ندیم. که خداروشکر همین هم شد و یک جشن خونگی کوچک با ۳۵ تا مهمان گرفتیم. همراه با پذیرایی شام که مادر شوهرم زحمت اش را کشیده بودن. این بار هم برخی افراد ما را تنها گذاشتند، به جرم ساده بودن مراسم.... الحمدلله خداوند واقعا مثل همیشه دستمان را گرفت، تا مراسم ازدواج مون به گناه آلوده نشه و با یه مراسم ساده، زندگی مشترک مون شکل بگیره. خداروشکر زندگی مشترکمان را شروع کردیم و نگاه مهربانانه خدا را در زندگی مون احساس میکنم. 🆔 @asanezdevag
11.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️عجیبه که موقع حرف زدن همه مخالف آدمایی هستیم که به‌ خاطر حرف مردم و بستن دهن مردم و چشم‌وهم‌چشمی، خودشونو به سختی میندازن و زندگی‌شونو پیش می‌برن ولی موقع عمل یهو میشیم همون آدما!! ♦️چی میشه که انقدر کور خودمونیم و بینای مردم؟! 🆔 @asanezdevag
: برای انتخاب درست باید چه نکاتی را مدنظر قرارداد؟ 💠 به مجموعه‌ای از مهارت‌ها نیاز دارد. مثلا فرد قبل از انتخاب همسر باید بدبین باشد، اما پس از انتخاب همسر بايد تعامل و تفاهم كند و پس از هم باید کاملاً خوش‌بینی حاکم باشد. پس از عروسي بايد خودخواهی برود و فداکاری جایگزین آن شود. جاي توجه به مسائل «خودم» است، اما متأسفانه جوانان ما، قبل از انتخاب همسر، کاملاً ایثارگر هستند، اما بعد از انتخاب همسر می‌پرسند پس خودم چی؟ برخی از ازدواج، برداشت اشتباهی دارند. مثلاً وقتي فردی شرور است، می‌گویند با ازدواج خوب می‌شود! ولي ازدواج که برای خوب شدن پسر نیست. ازدواج می‌کند و اوضاع بد‌تر هم می‌شود. ❓ این عدم توانایی انتخاب درست از کجا ناشی می‌شود؟ چرا ما متوجه نمی‌شویم که بیش‌تر ها از همین مورد ناشی می‌شود؟ 🌹 در جامعه با یک آمار چهار میلیونی از زنانی روبه‌رو هستيم كه هميشه دختران و ‌های آن‌ها اغلب دلایلی هم‌چون اعتیاد، خشونت، و محدود کردن، را علت طلاق می دانند در حالی که مشکل اعتیاد است. پسرها و خانواده آن‌ها نيز اغلب پاسخ می‌دهند: به دلیل مشکلات روحی و روانی ! اما کمتر می‌شنویم كه بگویند من طلاق گرفتم، چون انتخاب همسر بلد نبودم؛ چون خانواده بلد نبودند از من حمایت کنند و بلد نبودند از من در انتخاب همسر پشتیبانی کنند. ⭕️ هیچ‌کس نمي‌گويد من طلاق گرفتم چون در مرحله انتخاب همسر مشکل داشتم. كمتر كساني هستند كه بگویند ما انتخابمان خوب بود، اما آن عواملی که می‌توانست ما را در کنار هم خوب نگه دارد، نمی‌شناختیم یا مهارت‌های لازمش را نداشتیم بسيار كمتر مي‌شنويم كه كسي بگويد «من هم سهمی در طلاق داشتم». در مشاوره‌ها کم می‌شنویم که بگوید من آمده‌ام تا سهم خودم را شناسایی و ضعف‌هایم را جبران کنم. 🆔 @asanezdevag
آرامش را مرد به زن می بخشد  و زن آن را در خانه و بین کودکان تقسیم می کند  و دوباره به مرد باز می گرداند.  آرامش را بہ هم هدیه دهید برای ایجاد آرامش در خانه محبت خرج کنید ... 🆔 @asanezdevag
◉✿ازدواج آسان✿◉
#تجربه_من ۲۶۳ #ازدواج_آسان #کرونا واقعیت اینه که من برخلاف خیلی از دختران جوان رویا پردازی زیادی ب
۲۶۴ به نام او که هرچه داریم از اوست. من يه خانم متولد سال ۶۹ هستم. در خانواده متدین و الحمدلله مذهبی و در عين حال بسیار خوش اخلاق و شاد، در سطح مالی نسبتاً خوب، بزرگ شدم. البته فراز و نشیب تو همه زندگی ها هست، که باید نگاه یک نگاه الهی باشه تا همه چیز شیرین بشه. هنوز نجوای الهی العفو گفتن بابام تو گوشمه... اللهم اغفر امام الخمینی.... اللهم اغفر شهید دستغیب ..... بابا همیشه ما رو همینطوری برای نمازصبح بیدار میکرد. مامان که سوگلی خونه بود. يه چادر نماز با گلای ریز سرش و يه سجاده ساده ولی خوشگل همیشه پشت سر بابا بنماز ایستاده. گاهی هم خیلی آروم وسط بازی ما سجاده ش رو پهن میکرد. مامان تو بمباران قم خیلی سختی ها کشیده بود و گاها برای ما از خاطرات اون موقع ميگفت: "توی ساختمان ۲ طبقه بودم، بابا جبهه بود، داداشت(ازمن ۵ سال بزرگترن) شش ماهش بود. همسایه ای تو کوچه😔 نبود، همه رفته بودن شهرستان. یکی ازهمسایه گفت بیا با ما بریم. ممکنه تو بمباران بلایی سرت بیاد. ولی دلم نمیومد، انگارخونه بیشتر منو آروم میکرد. چراغ نباید روشن ميشد، صدای آژیر خطر که ميشد، داداشتو بغل میکردم و ميرفتم پناهگاه تک و تنها..." خلاصه این روزهای سخت از مامانم يه شیرزن از لحاظ روحی بسیار قوی و در عين حال بسیار مهربون و اهل دل ساخته بودند.😊 مادرم در شرايط سخت اون زمان مادر ۸ فرزند شدند که البته الان ۶ تا (۲تا در دوران جنینی از دست رفتن)، برادر کوچکم دبیرستان هستن و الحمدلله در سن ۵۸ سال پدرومادرم هنوز فرزندی دارن که از تنهایی درشون بياره. صدای قرآن خوندن و روضه خوندن های بابا و زمزمه روضه آقام حسین علیه السلام موقع غذا درست کردن مادر... انگار هنوز بوی معنویتش بمشامم ميرسه...😌 خیلی مهمون نواز ولی تو خونه بابا حریم محرم و نامحرم خیلی حفظ ميشد(البته خیلی وقت مورد عنایت نگاه ها و حرفای سنگین اطرافیان بودیم). حجب و حیا و چادر گرفتن رو مادرم در عملش بمن یاد داد. خوب همین باعث شده بود بعضا خیلی از اقوام خواستگاری کنن. بابام در عملش بما یاد داده بود🌸ایمان و اخلاقه🌸 که تو زندگی خیلی مهمه و روزی رو خدا میده. دعام این بود خدایا از اون بنده های خاصت که آخر برای شهادت انتخابشون میکنی رو خودت برام انتخاب کن. دلم نمیومد این دعا رو بکنم ولی وقتی الهی فکر میکردم، بزبانم ميومد.(آخه ميگن وقتی کسی رو خییییلی دوست داری دعای شهادت کن براش. البته این دعا رو برای بابام هم میکنم😌 نميتونم مرگ در بستر رو ببینم.) خلاصه آقای ما اومدن خواستگاري که از اقوام خیلی دور بودن که از بچگی ديگه نديده بودمشون و من جواب قطعی رو بعد چندماه یعنی بعد از کنکور دادم.در بعد یه هفته مراسم عقد ساده ای تو خونه که سفره اش رو خودمون چيديم،و برگزار شد. کم کم خبر قبولی دانشگاه اومد که رشته فلسفه و کلام اسلامی قبول شده بودم. مهرماه سال ۸۷ بود که با یکی از دوستای گلم در محوطه دانشگاه قدم میزدیم، گفت دارن برای حج دانشجویی متاهلین اسم مینویسن روز اخره، نمیخوای ثبت نام کنی؟! گفتم ای بابا نه پولشو داریم و نه شانسشو که اسمم دربياد😂 خلاصه با اصرار دوستم ثبت نام کردم. الحمدلله اسممون دراومد و گفتن انشاالله🌺۲۰ فروردین عازم مکه 🕋 هستین. خبرو به بابا دادیم. بابا گفتن باید مراسم عروسی برگزار بشه، بعد برید. گفتم آخه بابا تو این فاصله کم، جهيزيه، خونه و... 😳 الحمدلله تو يه هفته وسایل مورد نیاز خریداری شد. اصرار خودم و همسرم این بود که ساده زندگيمون رو شروع کنیم و از طرفی اصلا دلم نمیخواست بابام و مادر بخاطر خرید جهيزيه اذیت بشن.در خونه کوچولو اجاره ای هم جور شد. خدا رو شکر مراسم عروسی خیلی ساده، شاد و معنوی برگزار شد. حالا نوبت هزینه سفر مکه شده بود.گفتم آقا ما که حتی توان خرید سوغاتی واسه مامان و بابا ها نداریم چه برسه به خود سفر، آقام گفت توکل کن بخدا(موقعیت مالی پدر شوهرم طوری نبود که بما کمک کنن و ما از اول زندگی روپای خودمون ایستادیم و من همیشه شکرگزار بودم که اگه نون خشک و ماست هم داریم میخوریم ولی روپای خودمونيم). مثل همیشه خداوند در رحمت رو باز کردن و از دانشگاه خبر دادن بیشتر هزینه سفر رو خود دانشگاه وام ميده به دانشجوها. ازخوشحالی اشک ريختيم. روز سفر عشق رسیده بود.😊 از مشهدالرضا(قربونت برم آقاجان دلم برا حرمت پرمیکشه😔) شبانه راهی شدیم مدتی گذشت از پنجره هواپیما از اون بالا يه سفره نور دیده ميشد. گفتم آقا نگاه کن.... هرچي نزدیکتر شدیم نورانیت بیشتر شد و دیدیم به به مسجد النبی هست. و اين گنبدخضرا هست که مثل نگین می درخشید. اشک ها امان نمیداد... روزهای معنوی و نورانی ای بود..در شبستان... پشت دیوار بقیع....روضه رضوان.....يه دعا همیشه ورد زبونم بود که.... 👌ادامه دارد... 🆔 @asanezdevag
💞زنی که نصف پاداش شهید برایش در نظر گرفته می شود... 🆔 @asanezdevag
4_5931613731451569665.mp3
3.46M
🎙 بوی بد در قیامت 🌸روابط دخترها و پسرها و عاقبتی وحشتناک ✅حجت الاسلام انصاریان 🆔 @asanezdevag ••••••••••••••••••••••••