eitaa logo
اساطیرنامه | مروری بر تاریخ ایران
41.9هزار دنبال‌کننده
6.2هزار عکس
2.2هزار ویدیو
24 فایل
✍️ ملتی که تاریخ خود را نداند محکوم به تکرار آن است... 👤ارتباط با اساطیر نامه @moghadam_md تبلیغات👇 @ADS_QODS
مشاهده در ایتا
دانلود
امام صادق علیه السلام میفرماید: سه چیز محبت می آورد.... قرض دادن، تواضع ، بخشش 📚 منبع: تحف العقول ‌📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻احمق تر از بهلول روزی خلیفه از بهلول پرسید: تا به امروز موجودی احمق‌تر از خود دیده‌ای؟ بهلول گفت: نه والله این نخستین بار است ‌📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻 اسطوره های گمنام ✍ یک روز قبل از سقوط خرمشهر،بهرام محمدی‌فرد این عکس را ثبت کرده است که طی آن، ۵ سرباز گمنام ایرانی با شجاعت تمام به سمت ارتش پرشمار عراق در آن‌سوی«پل قدیم» خرمشهر می‌روند؛سمتی که برگشتی در آن نبود ‌📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻آرامگاه مولانا در ترکیه ✍جلال‌الدین محمد بلخی معروف به مولانا از دیگر چهره‌های سرشناس ایرانیان است که آثار منثور و منظوم او آوازه جهانی داشته و چهره‌های بسیاری متاثر از اشعار و قلم او هستند. این حکیم و شاعر ارزنده در شهر بلخ (در افغانستان امروزی) چشم به جهان گشود و طی عمر پربار خود آثر بی‌بدیلی چون مثنوی معنوی، دیوان شمس و فیه ما فیه به جا گذاشت. 🔸مولانا پس از 66 سال زندگی در شهر قونیه (واقع در ترکیه) در گذشت و آرامگاه او نیز در این شهر قرار دارد. سالانه به مناسبت بزرگداشت مولانا مراسم ویژه‌ای در قونیه برگزار می‌شود. ‌📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻 عبارت “سر خر” از کجا اومد؟ ✍روزی مسافری سوار بر خر از دهی به دهی دیگر میرفت. در میان راه عده ای از جوانان که شراب خورده و مست بودند راه را بر او می بندند و یکی از آنها جامی را پر از شراب به او تعارف می کند. 🔸مرد استغفرالله گویان سرباز زد و ولی جوانان دست بردار نبودند. بلاخره یکی از آنها خنجری زیر گلویش گذاشت و تهدید کرد که اگر شراب تعارفی را نخورد کشته میشود. 🔸مرد برای حفظ جان راضی شده و با اکراه جام گرفته و رو به آسمان گفت: خدایا تو می دانی که من بخاطر حفظ جانم این شراب را می خورم. چون جام را به لب نزدیک کرد ناگهان خرش شروع به تکان دادن سرخود کرد و سر خر به جام شراب خورد و شراب بر زمین ریخت و جوانان خندیدند…. 🔸مرد نیز با دلخوری گفت: پس از عمری خواستیم شرابی حلال بخوریم این سر خر نذاشت… ‌📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻پسرتان تا صبح دوام نمی آورد ✍میلتون اریکسون” روان‌درمانگر و نابغه برنامه‌ريزى‌هاى ذهنى، وقتی دوازده ساله بود دچار بيمارى فلج اطفال شد. ده ماه بعد شنید که پزشکی به مادرش گف: پسرتان شب را تا صبح دوام نمیاورد! 🔸اریکسون صدای گریه مادرش را شنید، فکر کرد که میداند شاید اگر شب را دوام بیاورم مادرم اینطور زجر نکشد. تصمیم گرفت تا سپیده دم نخوابد. وقتی خورشید بالا آمد فریاد زد: مادر، من هنوز زنده ام! 🔸چنان شادی عظیمی خانه را گرفت که تصمیم گرفت همیشه تمام تلاشش را بکند که یک شب دیگر درد و رنج خانواده اش را عقب بیندازد ! اریکسون در سال 1980 در هفتاد و پنج سالگی در گذشت و از خود چندین کتاب مهم درباره ظرفیت عظیم انسان برای غلبه بر محدودیت هایش بجا گذاشت…! ‌📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻ماجرای سیلی فرح به معشوقه اعلی حضرت ✍ مادر محمدرضا، داستان گيلدا را چنين تشريح مي‌كند: در سال 1351 سرلشكر آزاد براي اينكه «خودش را به محمدرضا نزديك كند»، از دخترش استفاده كرد، او را هنگام سفر محمدرضا به اصفهان با خود آورد و در هواپيما كنار محمدرضا نشاند و محمدرضا را خام خودش كرد. محمدرضا چنان شيفته او شد كه «نمی‌توانست در برابر خواهشهای او نه بگويد»، شاه نام او را به خاطر موهاي طلائيش، طلا گذاشت. كم كم حس رقابت فرح برانگيخته شد و بحث طلاق پيش كشيده شد. 🔸ملكه مادر از اين كه فرح نسبت به اين دختر حساسيت نشان می‌داد، تعجب می‌كند و می‌گويد: «فرح خودش را روشنفكر می‌دانست. محمدرضا در مجالس با زن‌های اين و آن و دخترهای اين و آن می‌رقصيد و آنها را در آغوش می‌گرفت و می‌بوسيد و فرح می‌دانست كه محمدرضا... علاوه بر او با زنان ديگری هم رفت و آمد دارد، اما او نسبت به اين دختر فوق‌العاده حساس شده بود» 🔸ملكه مادر علت حساسيت بيش از حد فرح را اين می‌داند كه «اين دختر فوق‌العاده قشنگ بود». خصوصاً اين كه محمدرضا به زيبايی ذاتي اين دختر اكتفا نكرده بود و او را نزد پروفسور تسه فرانسوی، دكتر خانوادگی دربار در امور زيبايی فرستاده بود و با چند عمل جراحي «خيلی ديدنی شده بود.» سرانجام فرح بی‌تاب شد و وقتی «در سعدآباد چشمش به طلا افتاد. جلو رفت و كشيده محكمی به گوش طلا زد» 🔸اختلافات شاه و شهبانو، شاه را به اين نتيجه رساند كه فرح را طلاق بدهد. ملكه مادر با او وارد بحث شد، ولی شاه اعلام كرد: «چه عيب دارد؟ او را طلاق می‌گويم. طلاق در ميان مردم ايران يک امر مقبول است و خيلی مردها زنشان را طلاق می‌گويند»؛ اما ملكه مادر طلاق را به صلاح ندانست و با پادرميانی وی شاه و ملكه «توافق كردند كه به خاطر مصالح مملكت از هم طلاق نگيرند؛ ولی من‌بعد با هم كاری نداشته باشند و فقط دوست باشند و سپس، محمدرضا با اين تصميم آزادی خودش را به دست آورد و فرح هم كار خودش را می‌كرد». 🔸اما در ادامه بلندپروازي‌های خانواده گيلدا حتی حساسيت شاه را هم برانگيخت. علم در خاطرات خود آورده، يك روز صبح «شاه خيلی بدخلق بود.» و علت بدخلقي خود را مصاحبه خانواده گيلدا با يك روزنامه ترک دانست كه گفته‌اند: «با اين كه شايعات ازدواج [دخترشان با شاه] بی‌اساس است، اما بدون شك دخترشان معشوقه شاه است.» سرانجام گيلدا نيز دل شاه را زد و تصميم گرفت او را به تيمسار خاتم فرمانده نيروهای هوايی واگذار نمايد 📚 منبع: موسسه مطالعات وپژوهشهای سیاسی ‌📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
Part01_تاریخ ایران خسرو معتضد.mp3
10.57M
🔻تاریخ_معاصر_ایران "از اشغال ایران در شهریور ۱۳۲۰ به بعد" قسمت 1⃣ ✍تاریخچه سرود"ای ایران ای مرز پر گهر" _حادثه تلخ ۲۵ فروردین سال ۱۳۲۲ _آشنایی با حسین گل گلاب و استاد روح الله خالقی _آشنایی با سر لیدر بولارد سفیر انگلستان در ایران 🗣 خسرو معتضد ‌📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
📸این عکس متعلق به سال 1948 در شیکاگو است. تصویری از یک مادر که به خاطر فقر هر چهار فرزندش را به فروش گذاشته است و از شدت شرم چهره‌اش را از دوربین مخفی می‌کند. ‌📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻ورزش برای خدا،عبادت است/ شهید ابراهیم هادی ✍حدود سال 1354بود که مشغول تمرین بودیم که ابراهیم وارد سالن شد و یکی از دوستان هم بعد از او وارد سالن شد و بی مقدمه گفت: داداش ابراهیم ، تیپ وهیکلت خیلی جالب شده.وقتی داشتی تو راه می اومدی دوتا دختر پشت سرت بودن و مرتب از تو حرف می زدن،شلوار وپیراهن شیک که پوشیده بودی و از ساک ورزشی هم که دستت بود، کاملاً مشخص بود ورزشکاری. 🔸ابراهیم با شنیدن این حرفها یک لحظه جاخورد. انگار توقع چنین حرفی را نداشت و خیلی توی فکر رفت. ابراهیم از آن روز به بعد پیراهن بلند و شلوار گشاد می پوشید و هیچ وقت هم ساک ورزشی همراه نمی آورد و لباس هایش رو داخل کیسه پلاستیکی می ریخت.هر چند خیلی از بچه ها می گفتند : بابا تو دیگه چه جور آدمی هستی؟! ما باشگاه می ائیم تا هیکل ورزشکاری پیدا کنیم و... ، تو با این هیکل روی فرم این چه لباس هایی است که می پوشی؟ ابراهیم هم به حرفهای اونها اهمیتی نمی داد و به دوستانش توصیه می کرد:اگر ورزش رو برای خدا انجام بدین عبادت است و اما اگر به هر نیت دیگری باشین ضرر خواهید کرد. 🔸البته ابراهیم در جاهای مناسبی از توانمندی بدنی اش استفاده می کرد .مثلاً ابراهیم را دیده بودند در یک روز بارانی که آب در قسمتی از خیابان جمع شده بود و پیرمردها نمی توانستند از آن معبر رد شوند ، ابراهیم آنها را به کول می گرفت و از اون مسیر رد می کرد. 📚منبع: کتاب سلام بر ابراهیم ‌📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
📸 تصویری از زنان قاجار ‌📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
چرچیل نهایی_1676232814736.mp3
2.4M
🔻 داستان چرچیل 📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻ماجرای بسیار زیبا و آموزنده عنایت امام زمان عج به یک پسر آلمانی به واسطه شیخ جعفر مجتهدی ره ‌📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🌺رمضان الکریم مبارک/ هدیه به شما فایل صوتی قرآن. نیاز به دانلود ندارد، هر روز یک جز ،فقط کافيست روی لینک بزنید *جزء 1 ⇨ http://j.mp/2b8SiNO* ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻مسجد بهلول ✍ روزی مسجدی می‌ساختند، بهلول سر رسید و پرسید: چه می‌کنید؟ گفتند: مسجد می‌سازیم؛ گفت: برای چه؟ پاسخ دادند: برای چه ندارد، برای رضای خدا. 🔸بهلول می‌خواست میزان اخلاص بانیان خیر را به خودشان بفهماند، محرمانه سفارش داد سنگی تراشیدند و روی آن نوشتند «مسجد بهلول» و شبانه آن را بالای سر در مسجد نصب کرد. 🔸سازندگان مسجد روز بعد آمدند و دیدند بالای در مسجد نوشته شده است «مسجد بهلول»، ناراحت شدند، بهلول را پیدا کرده به باد کتک گرفتند که زحمات دیگران را به نام خودت قلمداد می‌کنی؟! 🔸بهلول گفت: مگر شما نگفتید که مسجد را برای خدا ساخته‌ایم؟ فرضاً مردم اشتباه کنند و گمان کنند که من مسجد را ساخته‌ام، خدا که اشتباه نمی‌کند ‌📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻 سرانجام بدبینی نادرشاه ✍ نادرشاه افشار صاحب سه فرزند مذکر به نام‌های رضا قلی میرزا، نصرالله و امام قلی بود و از روزی که در جنگل‌های مازندران مورد سوقصد و تیراندازی قرار گرفت، اندیشه و دل خود را در گرو سوظنی گذاشت که می‌گفت فرزند ارشدش، رضاقلی میرزا سودای خودسری و استقلال دارد. در این بین رضاقلی میرزا هم دست به اعمالی زد که گمان‌های پدر را تقویت می‌کرد؛ ضرب سکه به نام خود در دوران جنگ‌های نادر به هند، کشتن تهماسب صفوی و فرزندان او و برپایی سراپرده شاهی در هرات همه و همه به بدبینی‌های شاه افشار دامن می‌زدند و نادر که بوی فتنه می‌شنوید، دستور داد، گارد شخصی شاهزاده منحل شود و گمان‌های بد و نا‌به‌جا را تا به حدی ادامه داد که جگرگوشه فرزند خود، رضاقلی میرزا را نابینا کرد. 🔸 این اتفاق (کور شدن فرزند نادر) نقطه عطفی بود که نه تنها زندگی و روحیات نادر را یک شبه دگرگون کرد بلکه توانست در نا‌بسامانی‌های داخلی نیز نقش به‌سزایی ایفا کند و سال‌های پایانی عمر نادر را چون زهر تلخ سازد. نادر پس از آنکه چشمان نور چشم خود را کور کرد، گریه سر داد، به عجز افتاد و چون پشیمان شد پنجاه نفر از امرایی که هنگام واقعه حضور داشتند و شفاعت نکردند، به قتل رساند. پس از این اتفاق نادر آرام و قرار خود را از دست داد و هر روز بیشتر از دیروز پریشان می‌شد تا به حدی که در سال‌های پایانی بلایایی بر مردم فروآورد که کافر نشنود و مسلمان نبیند 📚منبع: نامه های طبیب نادر شاه ‌📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
Part02_تاریخ ایران خسرو معتضد.mp3
9.4M
🔻تاریخ_معاصر_ایران "از اشغال ایران در شهریور ۱۳۲۰ به بعد" قسمت 2⃣ *شرح اشغال ایران در ۳ شهریور۱۳۲۰ *مردم ایران در بی خبری کامل *دلیل تمایل افکار عمومی نسبت به آلمان *مطبوعات ایران در خلال جنگ جهانی دوم *آشنایی با شخصیت رجبعلی منصور *در بامداد ۳ شهریور ۱۳۲۰ چه گذشت؟ 🗣 خسرو_معتضد ‌📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻 جنایات کومله ✍ کومله‌ها خلبان شهید "محسن درخشان" را ایستاده در خاک کردند.بطوری که فقط سرش از خاک بیرون بود.سپس به صورت‌ش عسل مالیدند و رهایش کردند. زمانی دوباره به سراغ‌ش آمدند؛ صورت‌ش از شدت هجوم حشرات قابل شناسایی نبود.در آخر با گلوله‌ای به سرش او را به شهادت رساند ‌📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
📸 تصویری از میرزا کوچک خان در دوران طلبگی ‌📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻انتقال مخفیانه جنازه شهید به قم(شیخ فضل الله نوری) ✍خانواده ی وی، جنازه ی شیخ را مخفیانه به منزل بردند و در اتاقی در حالی كه غسل و كفن شده بود گذاشتند و آن را تیغه كردند و برای این كه كسی بویی نبرد مراسمی ظاهری گرفتند و جنازه ای غیر واقعی را در قبرستان دفن كردند و صورت قبری برای آن ساختند. 🔸پس از هیجده ماه كه مردم كم كم با خبر شده بودند، می آمدند و پشت دیوار فاتحه می خواندندو می رفتند. احتمال خطر از هر سو می رفت،دختر شیخ فضل الله نقل می كند: دیشب مرحوم آقا را خواب دیدم که خیلی خوش و خندان بود ولی من در همان عالم خواب گریه می کردم، آقا به من گفت: "گریه نکن، همان بلاهایی را که سر سید الشهدا آوردند، سر من هم آوردند. اینها می خواهند نعش مرا دربیاورند تا درنیاورده اند زود آن را به قم بفرست." 🔸جنازه ی مطهر شیخ را بعد از 18 ماه بدون آن كه كم ترین آسیبی دیده باشد از آن اتاق در آورده و مخفیانه به قم انتقال دادند. سپس در مقبره ای كه قبلاً در صحن مطهر تدارك دیده بود، دفن كردند 📚 منبع: سایت تبیان ‌📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
📸تصویری از نوازندگان زن در زمان قاجار ‌📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔴 14 گیگ اینترنت رایگان هدیه ایرانسل و همراه اول به مناسبت عید نوروز و ماه مبارک رمضان / تعداد محدود ✅ همین الان بزنید روی لینک و استفاده کنید + نحوه فعال سازی در کانال «نبض اقتصاد» ببینید https://eitaa.com/joinchat/1630798101C74a52bf027
🔻 ظلم نادر شاه به جد آیت الله مشکینی ✍آیت الله مشکینی در كتاب‏ كشكول آورده‏ اند که جد هفتم ایشان، به نام ملامحمد تقى، در روستاى آلِنى زندگى می کردند و محبوبيت فراوانى در ميان اهل روستا داشتند. در آن زمان كه دوران حكومت نادرشاه بود ـ نادرشاه، از طرف تركيه با سپاه خودش می ‏آمده، كه به روستاى آلِنى می ‏رسد. ايشان نقل مراجعه می ‏كردند. وقتى نادرشاه به چشمه آب می ‏رسد، زن و مرد و دختر و پسر، مشغول برداشتن آب از چشمه بودند. نادرشاه تشنه ‏آب بوده و دختر بچه ‏اى كوزه آب خود را به ايشان می ‏دهد. نادرشاه آب را كه می ‏خورد، نگاهى به چهره اين دختر می ‏اندازد و مجذوب او می شود. به دختر می ‏گويد:«شما بيا با من باش». دختر بچه می ‏ترسد و فرار می كند و به ده می ‏آيد و در خانه جد آيت‌الله‏ مشكينى بست می نشيند. نادرشاه دستور می دهد كه آخوند روستا را كه همان جد ايشان ملا محمد تقى بود ـ احضار كنند. وقتى او را پيش نادرشاه مى‏ آورند، نادرشاه به او دستور می ‏دهد كه:«عقد اين دختر را براى من بخوان!». ايشان هم طبق ضوابطى كه هست، پدر و مادر دختر را می خواهد و می ‏گويد كه:«ايشان مى‏خواهد با دختر شما ازدواج كند». آنها مى‏گويند كه:«مايل نيستيم و نمی ‏خواهيم». ايشان به نادرشاه می گويد كه:«من نمی ‏توانم صيغه عقد را اجرا كنم، چون پدر و مادر دختر راضى نيستند»  🔸نادرشاه می گويد:«تو كارى به اين كارها نداشته باش. كار خودت را بكن و عقد را بخوان». ايشان میگويد:«نمیخوانم» و به دليل همين امتناع، نادرشاه دستور میدهد كه خميرى را به شكل عمامه آماده میکنند و به جاى عمامه روى سر ايشان می ‏گذارند و روغنى را داغ می ‏كنند و وسط اين خمير ـ كه همان مغز سر اين عالم متقى بوده ـ می ‏ريزند و ايشان به خاطر دفاع از حق اين دختر و پدر و مادر، شهيد می شوند. به هر حال، ايشان از چنين خانواده‏اى برخاسته است 📚منبع: مصاحبه محمد محمدی ری شهری ‌📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436