📸 خدمات شهید امیر عبدالهیان در دوران وزارت امور خارجه اش
به اندازه کل تاریخ وزارت خارجه
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مرحوم نادر طالبزاده: «به آقای رئیسی گفتم میدونی چرا رئیسی هستی؟!»
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻 این کشور روزهای خیلی سخت تری به خود دیده
ماجرای ترور آیت الله خامنه ای، ۶ تیر ۱۳۶۰ ( قسمت اول)
✍چهار پنج روز از عزل بنیصدر میگذشت. جنگ با عراق و شورش منافقین بعد از اعلام جنگ مسلحانه با جمهوری اسلامی، بحث داغ محافل بود. آیتالله خامنهای که از جبههها برگشته و خدمت امام رسیده بودند، بعد از دیدار، طبق برنامهی شنبهها، عازم یکی از مساجد جنوبشهر برای سخنرانی بودند.
خودرو حامل آیتالله خامنهای که از جماران حرکت میکرد، آن روز مهمان ویژهای داشت؛ خلبان عباس بابایی که میخواست درد دلهایش را با نمایندهی امام در شورای عالی دفاع در میان بگذارد. آنها نیم ساعت زودتر از اذان ظهر به مسجد ابوذر رسیدند و گفتوگوشان را در همان مسجد ادامه دادند.
نماز ظهر تمام شد. آقا رفتند پشت تریبون. نمازگزاران همانطور منظم در صفوف نماز نشسته بودند. پرسشهای نوشتهی مردم را به سخنران میدادند، اگرچه بعضی از پرسشها تند و حتی گاهی بیربط بود. آقا در سخنرانی مقدمهای چیدند تا به اینجا رسیدند که: «امروز شایعات فراوانی بین مردم پخش شده و من میخواهم به بخشی از آنها پاسخ بدهم.»
بین جمعیت ضبط صوتی دست به دست شد تا رسید به جوانی با قد متوسط و موهای فری و کت و پیراهن چهارخانه و صورتی با تهریش مختصر که آن روزها کلیشهی چهره و تیپ خیلی از جوانها بود. خودش را رساند به تریبون. ضبط را گذاشت روی تریبون؛ درست مقابل قلب سخنران. دستش را گذاشت روی دکمهی Play. شاسی تق تق صدا کرد و روشن نشد؛ مثل حالت پایان نوار، اما او رفت
یك دقیقه نگذشت که بلندگو شروع کرد به سوت کشیدن. آقا همینطور که صحبت میکردند، گفتند: «آقا این بلندگو را تنظیم کنید.» بعد خودشان را به سمت چپ کشیدند و از پشت تریبون کمی عقب آمدند و به صحبت ادامه دادند: «در زمان امیرالمؤمنین، زن در همهی جوامع بشری -نه فقط در میان عربها- مظلوم بود. نه میگذاشتند درس بخواند، نه میگذاشتند در اجتماع وارد بشود و در مسائل سیاسی تبحر پیدا بکند، نه ممکن بود در میدانهای... انفجار!
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻 این کشور روزهای خیلی سخت تری به خود دیده
ماجرای ترور آیت الله خامنه ای، ۶ تیر ۱۳۶۰ ( قسمت دوم)
✍آقا که هنگام سخنرانی رو به جمعیت و پشت به قبله بودند، با یک چرخش 45 درجهای به طرف چپ جایگاه افتادند. اولین محافظ خودش را بالای سر آقا رساند. مسجد کوچک بود و همان یك محافظ، به تنهایی تلاش كرد كه آقا را بیاورد بیرون. امام جماعت، متحیر وسط مسجد مانده بود. چشمش به یك ضبط صوت افتاد كه مثل یک کتاب، دو تکه شده بود. روی جدارهی داخلی ضبط شكسته، با ماژیک قرمز نوشته بودند «عیدی گروه فرقان به جمهوری اسلامی».
آقا بیرون از مسجد، در آغوش محافظ، لحظاتی به هوش آمدند. سرشان را آوردند بالا، اما زود سرشان افتاد. محافظها بلیزر سفید که انگار ترمز نداشت را با سرعتی غیر قابل تصور میراندند. در مسیر بیمارستان، هر وقت به هوش میآمدند، زیر لب زمزمهای میکردند؛ شهادتین میگفتند. لبها و چشمها تکان میخوردند؛ خیلی کم البته.
در خیابان قزوین، خودرو به یک درمانگاه کوچک رسید. پنج نفر آدم با قیافهی خونآلود و اسلحه به دست، وارد درمانگاه شدند و آقا را روی دست این طرف و آن طرف بردند. با آن صورت خونآلود، کسی امام جمعهی شهر را نشناخت. دکتری با گوشی، دکتری ضربان قلب را گرفت: «نمیشود کاری کرد.» محافظها با سرعت به سمت در خروجی رفتند. پرستاری که تازه از راه رسیده بود، پرسید: «ایشان کی هستند؟ دارند تمام میکنند» اسم آقای خامنهای را که شنید، گفت: «ببریدشان بیمارستان؛ اما یک کپسول اکسیژن هم با خودتان ببرید.»
انگار کسی صدای آن پرستار را نشنید. پرستار کپسول را برداشت و خودش را به ماشین رساند. «آقا این کپسول لازمتان است.» کپسول اكسیژن و پایهی آهنی چرخدار را نمیشد برد توی ماشین. پایههای کپسول را تکیه دادند روی رکاب ماشین و پرستار هم نشست بالای سر آقا. در تمام راه، ماسك اکسیژن را روی صورت آقا نگه داشت و به همه دلداری داد.
یکی از محافظها پرسید: «حالا کجا برویم!؟» پرستار گفت: «بیمارستان بهارلو، پل جوادیه». محافظ بیسیم را برداشت. کُدشان «حافظِ هفت» بود. «مرکز 50- 50»؛ این رمزِ آمادهباش بود، یعنی حافظ هفت مجروح شده. کسی که پشت دستگاه بود، بلند زد زیر گریه. محافظ یکدفعه توی بیسیم گفت: «با مجلس تماس بگیر.» اسم دكتر فیاضبخش و چند نفر دیگر از پزشکهای مجلس را هم گفت؛ «منافی، زرگر، ... بگو بیایند بیمارستان بهارلو.»
ماشین را از در عقب بیمارستان بردند توی محوطه. برانکارد آورند و آقا را رساندند پشت در اتاق عمل. دکتر محجوبی که تازه جراحیش را تمام كرده بود، آقا را که با آن وضع دید، گفت خیلی سریع دوباره اتاق عمل را آماده کنند
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻 این کشور روزهای خیلی سخت تری به خود دیده
ماجرای ترور آیت الله خامنه ای، ۶ تیر ۱۳۶۰ ( قسمت سوم)
✍سمت راست بدن پر از ترکش و قطعات ضبط صوت بود. قسمتی از سینه کاملاً سوخته، دست راست از کار افتاده و ورم کرده بود. استخوانهای کتف و سینه به راحتی دیده میشد. 37 واحد خون و فراوردههای خونی به آقا زدند. این همه خون، واکنشهای انعقادی را مختل کرد. دو سه بار نبض افتاد. چند بار مجبور شدند پانسمان را باز کنند و دوباره رگها را مسدود کنند. کیسههای خون را از هر دو دست و هر دو پا به بدن تزریق میكردند، اما باز هم خونریزی ادامه داشت.
یکدفعه یکی از دکترها دست از کار کشید. دستکشش را درآورد و گفت: «دیگر تمام شد.» بیراه نمیگفت؛ فشار تقریباً صفر بود. یکی دیگر از دکترها به او تشر زد که چرا کشیدی کنار؟
فشار کمکم بالا آمد و دوباره شروع کردند. دکتر منافی، همان طور که میآمد بیمارستان بهارلو، تلفن زده بود كه دکتر شیبانی، جراح عروق و دکتر ایرج فاضل هم بیایند. آقای بهشتی هم دکتر زرگر را خبر کرده بود. دکتر محجوبی که حال و روز دکتر زرگر را دید، گفت: «نگران نباش، من خونریزی را بند آوردهام.»
عمل تا آخر شب طول کشید، اما دیگر نمیشد درمان را آنجا ادامه داد. کنترل امنیتی بیمارستان بهارلو مشکل بود. هلیکوپتر خبر کردند اما نمیتوانستند بیمار را از میان ازدحام مردم نگران بیرون ببرند. با هزار ترفند، هلیکوپتر را وسط میدان بیمارستان نشاندند. تا برسند به بیمارستان قلب، خط مونیتور وضعیت نبض، دو بار ممتد شد.
دکترها میگفتند آقا چند مرتبه تا مرز شهادت رفته و برگشته. یکبار همان انفجار بمب بود، یكبار خونریزی بسیار وسیع و غیر قابل کنترل بود، یكبار هم جمع شدن پروتئینها در ریه و حالت خفگی. همهی اینها گذشت، اما بیمار تب و لرز شدیدی داشت. چند پتو میانداختند روی آقا. گاهی حتی دکترها بغلشان میکردند تا لرز را کمتر كنند. معلوم نبود منشأ این تبها کجاست؟ ضایعهی کوچکی هم در ریه دیده بودند.
آقا لولهی تنفس داشتند و نمیتوانستند حرف بزنند. خودشان کاملاً حس کرده بودند که دست راستشان کار نمیکند. اولین چیزی که با دست چپ نوشتند، دوتا سؤال بود؛ «همراهان من چطورند؟» «مغز و زبان من کار خواهد کرد یا نه؟»
زخمها زیاد بودند و درد زخمها هم خیلی زیاد بود اما دکترها میگفتند تحمل آقا بالاست. میگفتند «اصلاً مسکّنها به حساب نمیآیند. بحث دکترها این بود که بالاخره تکلیف این دست چه میشود؟ شکستگیش رو به بهبود بود، ولی هیچ علامت حرکتی نداشت. چند نفر از جراحان و ارتوپدها بحث میکردند که دست قطع شود یا بماند
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻 این کشور روزهای خیلی سخت تری به خود دیده
ماجرای ترور آیت الله خامنه ای، ۶ تیر ۱۳۶۰ ( قسمت چهارم)
✍امام مرتب پیغام میدادند و از اطرافیان میپرسیدند كه: «آقاسیدعلی چطورند؟» پیام امام ساعت دو بعد از ظهر از رادیو پخش شد. دکتر میلانینیا رادیو را گذاشت کنار گوش آقا. آن موقع ایشان به هوش بودند و با شنیدن پیام امام انگار روح تازهای در وجودشان دمید و جان گرفتند. آقا حالشان بهتر بود، اما هنوز قضیهی هفتاد و دو تن را نمیدانستند. از تلویزیون آمدند كه گزارش تهیه کنند. یک ساعتی معطل شدند تا آقا به هوش آمد. پرسیدند حالتان چطور است؟ گفتند: «من بحمدالله حالم خیلی خوب است» و شعر رضوانی شیرازی را خطاب به امام خواندند:
«بشکست اگر دل من به فدای چشم مستت سر خُمِّ می سلامت شکند اگر سبویی»
آقا کمکم به اطرافیان فشار میآوردند که: « من باید از وضع کشور اطلاع پیدا کنم. شما هم رادیو و هم تلویزیون را از من گرفتهاید» اما دکترها بهانه میآوردند که امواج رادیویی، دستگاههای درمانی را بههم میریزد و عملکردشان را مختل میکند. خیلی از چهرههای انقلاب برای عیادت میآمدند، اما آقا مرتب از شهید بهشتی میپرسیدند: «چرا همه میآیند، اما ایشان نمیآید؟» شک کرده بودند که یک خبرهایی هست. دور و بریها هم مانده بودند که چطور به ایشان بگویند. دکتر منافی گفت بهترین راه این است که بگوییم حاج احمدآقا و آقایان رجایی و باهنر و هاشمی رفسنجانی بیایند و کمکم ایشان را مطلع کنند. جمع شدند، اما باز هم نتوانستند بگویند. گفتند فقط یکی دو نفر شهید شدهاند
آقا از جمع آن شهیدها به دو نفر خیلی علاقه داشت؛ دکتر بهشتی و محمد منتظری. اولین کسی هم که به بیمارستان بهارلو آمده بود، محمد منتظری بود. آقا اول پرسیدند آقای بهشتی چطورند؟ گفتند یک مقدار پاهایش مجروح شده است. آقایان که رفتند، ایشان رو کردند به دکتر میلانینیا و پرسیدند شما از حال ایشان خبر داری؟ دکتر گفت: «بله، از وضعشان باخبرم.» پرسیدند: «مراقبت جدی از حال ایشان میشود؟ آنجا هم سر میزنید؟» بعد هم دکتر را سؤالپیچ کردند. دكتر میلانینیا با بغض از اتاق زد بیرون. دوباره که آمد، آقا را دید که بچههای همراه را جمع کردهاند و ازشان بازجویی میکنند. دکتر دست و رویش را شسته بود. نشست و یکی یکی اسم همهی شهدای حزب را به آقا گفت
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رییس جمهور شهید در مورد ملاحظه مردم و علت سکوتش در هیئت دولت چه گفت؟
تواضع رو ببینید ...
من یه طلبه ی محضم ...این عناوین منو گول نمیزنه
حتما ببینین، تازه کم کم میفهمیم چه کسی رو از دست دادیم...
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تفاوت رئیس سه قوه رو در همین ویدیو میشه دید
شام ساده شهید رئیسی به روحانی و لاریجانی و تیکه اونا به ایشان
لاریجانی: اطعام مساکین
روحانی: غذای هیات های بغل
شهید جمهور: تبرکه
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻مرحوم آیت الله حائری شیرازی
"خون شهدا گیرا است. کسی که در تشییع شهدا شرکت میکند، گرفتار این خون می شود؛ این خون او را جذب میکند؛ او را منقلب میکند؛ او را از دنیا میکَند، دنیا را در نظر او کوچک میکند، خدا در نظر او بزرگ میشود، این مراسمی است که امام زمان (علیه السلام) به آن نظر دارد...".
وعده ما، حضور در مراسم تشییع شهدای خدمت، فردا صبح دانشگاه تهران
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
هدایت شده از 🌴جمعیت غدیرعیدولایت🌴
ان شاءالله
۳۶ روز تا #شادپیمایی_عیدغدیر سه شنبه۵تیرساعت ۵:۰۰ عصر #میدان_شهداءشیراز
فضیلت زیارت امیرالمؤمنین (ع) بر زیارت امام حسین (ع) ، مانند فضیلت امیرالمؤمنین (ع) بر امام حسین (ع) است.
#امام_رضا_علیه_السلام
#سلام_بر_صاحب_الزمان_وارث_غدیر
#جمعیت_غدیرعیدولایت
http://eitaa.com/ghadirev
http://sapp.ir/ghadirev
🌹🍃
🍃
السلام علیک یا امیرالمؤمنین یا علی بن ابیطالب علیه السلام
🔻چرا عهدنامه ترکمانچای اینقدر در ایران مشهور و بدنام است؟
✍ قرارداد ترکمانچای خیلی برای ایرانیها سخت و سنگین بود و دلیلش این بود: «ایران حق کشتیرانی در دریای خزر را از دست داد و ملزم به پرداخت ۱۰ کرور تومان به عنوان غرامت به روسیه شد. ایران از داشتن کشتی جنگی در دریای خزر محروم شد و روسیه حق انحصاری عبور و مرور کشتیهای جنگی در دریای خزر را به دست آورد در مقابل دولت روسیه فقط متعهد شد که از پادشاهی ولیعهد وقت عباس میرزا حمایت کند..
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻در تشییع جنازه آقای رئیسی
خیلی ها رو خواهید دید
که برای عذر خواهی آمدند...
آدم یاد تشییع جنازه شهید بهشتی میفته
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 حضور حاخامهای یهودی ضد صهیونیسم در تشییع امروز
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 روایت مرحوم دعایی از زندگی رئیسی
شام نمیخورد و میگفت من نمیدانم بقیه مردم هم به این غذا دسترسی دارند یا نه و به تکه نانی بسنده میکرد
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻تفاوت تشییع جنازه دو خادم
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 میگوید: من از روحانی و جهانگیری پرونده هائی داشتم که می توانستم در مناظرات علیه آنها استفاده کنم ولی این کار را نکردم
سید خدا برات جبران کرد. خدا عزتت داد و اونهایی که بهت تهمت میزدن، سیلی خوردن
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻 تشیع رییسی / تشیع پهلوی
✍رضاشاه پهلوی، سال ۱۳۲۳ فوت شد.
جنازهاش رو بجای اینکه بیارن ایران و در شکوه و جلال تشییع و خاک سپاری کنن؛ بردن مصر. جنازهی پهلوی شش سال توی مصر بود تا نهایتا سال ۱۳۲۹ آوردنش ایران.
میدونین چرا؟
حجم تنفر از رضاشاه به حدی بود که محمد رضا از قیام مردم میترسید، سفرای خارجی به محمدرضا میگفتن الان وقت برگردوندن جنازه نیست. وقتی هم جنازه رو آوردن، میخواستن حرم امام رضا خاک کنن، علمای مشهد صریحا وارد عمل شدن و گفتن اگر چنین اتفاقی بیفته مردم دست به قیام میزنن.
حالا در تلویزیون و فضای مجازی، تشییع آقای رییسی رو ببینن و بعد بگن «رضاشاه روحت شاد»
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻 دولتمردان دولت کریمه، قبل از ظهور انتخاب میشوند!
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻وقتی شهادتت حتی مخالف برانداز رو منقلب میکند
عذرخواهی پیجی که از اغتشاشات سال قبل تا الان از مهسا امینی و نیکا شاکرمی گفته بود و تا میتوانست نظام و رئیس جمهور رو تخریب کرده و الان پشیمان است و تمام پستهای پیجش رو پاک کرده برای تشییع به تهران اومده
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻مرحوم امام : کشوری از رفتن شخصیتهای خود تزلزل پیدا میکند که
ملت او و افراد آن ملت دل به شخص بسته باشند، دل به اشخاص بسته باشند.
اما کشوری که دل او به خدا پیوسته است
و برای خدا قیام کرده است، نه
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
🔻 وضعیت شیعیان در آخرالزمان
امام علی علیهالسلام فرمودند:
✍ در آخرالزمان شیعیان ما همانند وضعیت یک انبار گندم را خواهند داشت که آن را آفت بزند و صاحب انبار آنها را بیرون میآورد و آن قسمتهایش را که آفت زده دور میریزد و بقیه را داخل انبار قرار میدهد و این کار مجددا آنقدر استمرار پیدا میکند تا جایی که به اندازه مشتی از آن گندمها بیشتر سالم باقی نمیماند.
📚 منبع: غیبت نعمانی، باب۱۲
📜 اساطیر نامه | مروری بر تاریخ
https://eitaa.com/joinchat/2868183226Cfce63ae436
هدایت شده از 🌴جمعیت غدیرعیدولایت🌴
ان شاءالله
۳۵ روز تا #شادپیمایی_عیدغدیر سه شنبه۵تیرساعت ۵:۰۰ عصر #میدان_شهداءشیراز
ولایت علی بن ابیطالب (علیه السلام) ولایت خدا و محبت او عبادت خدا پیروی از او فریضهای از جانب خدا است. #پیامبر_اعظم_صلی_الله_علیه_وآله_وسلّم
#سلام_بر_صاحب_الزمان_وارث_غدیر
#جمعیت_غدیرعیدولایت
http://eitaa.com/ghadirev
http://sapp.ir/ghadirev
🌹🍃
🍃
السلام علیک یا امیرالمؤمنین یا علی بن ابیطالب علیه السلام