🌟نذر مادران🌟
در روز تولد امام سجاد(ع)، در یکی از مساجد تهران سخنرانی داشتم. پس از بحث مقدماتی، فرصتی یافتم تا با حاضرین درباره مشکل یه مادر جوان در آن محله گفتگو کنم. از خانم جوان بارداری گفتم که تازه زایمان کرده بود و ضمن این که مادرش مرحوم شدهبود هیچ اقوامی در تهران نداشت، لذا حین و پس از زایمان تنها مانده و... .
از خانمهای حاضر در جلسه پرسیدم آیا میدانید که این مادر، به دلیل تنهایی و ترس، بیش از بیست روز است که نوزادش را هنوز حمام نکرده است؟!
حاضران با نهایت ناراحتی ابراز بیاطلاعی کردند، گفتم مطمئنم اگر بدانید، میتوانید به او کمک کنید. پیشنهاد دادم هر خانوادهای، هرازگاهی، بخشی از غذای خود را با او و امثال او (خانمهای باردار و یا چند فرزند و...) تقسیم کنند یا به جای حلوا، کاچی نذری برایش ببرند.
تاکید کردم که این کمک، هم برای امواتشان صدقه جاریه است و هم این مادر را از یاس و ناامیدی نجات میدهد.
خوشبختانه، بسیاری از حاضران استقبال کرده و برای یاریرسانی به مادران نیازمند اعلام آمادگی کردند.
✅روایتی از سرکار خانم شبانی نژاد
#نذر_مادران
#همدلی_مادران
#سفره_مهربانی
📌 شما چه تجربهای از تغییر نگاه به مسائل انسانی دارید؟
👌به آدرس زیر در ایتا ارسال کنید.
@Sarmayehayezendgi
••┈••🌿🌸🌿••┈••
🌐 روایتی متفاوت از تجربههای فعالان مردمی در ایتا!👇
🆔 @asayepiri
۱ اسفند
ابكِنِی وَ ابـكِ لِلیتَـامَى وَ لَا
تَنسَ قَتِیلَ العِدَى بـِطَفِّ العِرَاق ...
.
✨ اردوی جهادی نوروزی در کربلا ✨
📅 زمان: عید نوروز ۱۴۰۴
📍 مکان: کربلای معلی
👨👩👧👦 حضور بصورت خانوادگی امکانپذیر است.
.
مشارکت در ساخت موکب خدامالرضا(ع) کربلا
.
محورهای فعالیت:
🎥 رسانه: ثبت و انتشار لحظات معنوی و جهادی
🔨 عمرانی: مشارکت در پروژههای خدماتی و عمرانی
🍲 آشپزی: کمک در تهیه و توزیع غذا برای زائرین
هزینه ثبتنام: ۵ میلیون تومان
📍جهت قطعیت ثبتنام با شما تماس گرفته میشود.
.
⏰ مهلت ثبتنام: تا ۱۰ اسفند ۱۴۰۳
برای ثبتنام و اطلاعات بیشتر با ما در ارتباط باشید.
🌐www.g-ememreza.ir
📱 صفحه اینستاگرام: g_emamreza]
#اردوی_جهادی #کربلا #نوروز۱۴۰۴ #خدمت_به_زائرین #فعالیت_جهادی
لینک ثبتنام: https://g-emamreza.ir
••┈••🌿🌸🌿••┈••
🌐 روایتی متفاوت از تجربههای فعالان مردمی در ایتا!👇
🆔 @asayepiri
۲ اسفند
6.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔹درس تشکیلاتی
♦️مومن، آینه مومن است👥
🎙حجت الاسلام والمسلمین استاد قرائتی
#نکات_تشکیلاتی
#اصول_کار_تشکیلاتی
••┈••🌿🌸🌿••┈••
🌐 روایتی متفاوت از تجربههای فعالان مردمی در ایتا!👇
🆔 @asayepiri
۶ اسفند
🌟تجربه موفق نجات جان جنین🌟
در سال ۱۳۷۹ به واسطه فعالیت فرهنگی همسرم وارد یکی از روستاهای محروم ایلام شدم و از ۴ سال پیش در حوزه جمعیت و جلوگیری از سقط روشنگری میکنم.
اولین تجربه من، در روستای چمژاب شهرستان درهشهر بود.
در آنجا، برای یک جلسه مهم دعوت شدم و در این جلسه، حجت الاسلام ندیمی از بیانات مقام معظم رهبری در مورد دغدغه ایشان و کاهش نرخ باروری و بحران سالمندی صحبت کردند. با شنیدن این موضوع بخصوص از آمار بالای سقط جنین بهشدت نگران شدم. پس از جلسه، با استاد صحبت کردم و شماره ایشان را گرفتم.
دو روز بعد، صاحبخانه ما از من خواست که به همراه او و مادرش به منزل برادرش برویم.
در آنجا، زنداداش و دختر صاحبخانه حضور داشت و در مورد سقط جنین صحبت میکردند و گریه میکردند. از شدت ناراحتی، دستهایم به لرزش افتاد. آنها گفتند که زنداداشم به دلیل درد کلیه به دکتر مراجعه کرده و پس از انجام سونوگرافی، دکتر گفته است که باید جنین سقط شود. من بلافاصله با استاد تماس گرفتم و ماجرا را شرح دادم. ایشان با صحبتهای خود و با استناد به آیات و روایات، فضای خانه را کمی آرام کردند و شماره خانمی به نام خانم شبانی را برایم فرستادند و ایشان مرا به خانم مصباح معرفی کردند.
خانم مصباح با مادر و پدر خانواده صحبت کردند و آنها را به آرامش دعوت کردند تا از سقط جنین منصرف شوند. با کمک دوستان و خودشان، مبلغ مورد نیاز برای انجام آزمایش را جمعآوری کردند. من نیز تمام آزمایشها را برای خانم دکتر حسینیتبار فرستادم و ایشان تأیید کردند که جنین هیچ مشکلی ندارد و کاملاً سالم است. جواب آزمایش نیز همین را نشان داد.
✨خدا را شکر، این نوزاد، یک دختر سالم است که اکنون در آغوش گرم مادرش به سر میبرد.✨
✅روایت سرکار خانم سمیه اختر
📌 شما چه تجربهای از تغییر نگاه به مسائل انسانی دارید؟
👌به آدرس زیر در ایتا ارسال کنید.
@Sarmayehayezendgi
••┈••🌿🌸🌿••┈••
🌐 روایتی متفاوت از تجربههای فعالان مردمی در ایتا!👇
🆔 @asayepiri
۷ اسفند
20.29M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#مرگ_جمعیتی_اسرائیل
#رژیم_اشغالگر در چالش بقای خودش فرو میریزد.
#مهاجرت_معکوس
#אוכלוסיית_ישראל
#سكان_إسرائيل
#صالح_قاسمی
••┈••🌿🌸🌿••┈••
🌐 روایتی متفاوت از تجربههای فعالان مردمی در ایتا!👇
🆔 @asayepiri
۸ اسفند
هدایت شده از مدرسه علمیه امام حسین "علیه السّلام"
8.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بهبهبه
بگو ماشاءالله 😍💐😍💐😍💐😍💐
خانواده ای ۷۵ نفره با بیش از ۲۵ روحانی!
این خانواده به معنای حقیقیِ کلمه، یک #حکومت است. یادداشتی که قبلا در این زمینه نوشته شده و توضیح داده که چگونه یک خانواده می تواند کارکرد نهادهای حکومتی داشته باشد.
دادگاه خانواده یا خانواده دادگاه 👇
https://eitaa.com/besalamen_amenin/40
مقایسه ای بین ساختار معیوب و متمرکز #دادگاه_های_خانواده کنونی، با مدل غیر متمرکزی که قرآن برای حل دعاوی خانواده ارائه می دهد: وجود #هفت_مزیت بی بدیل در مدل حل دعاوی خانواده محور، که بستر اجرای آن در چنین خانواده هایی بسیار بیشتر است، تا خانواده های هسته ای کوچک و تنهای مدرن!
⌨ با جستجوی کلمهی "#جمعیت" در این کانال، مطالب و اخبار مربوط به فرزندآوری و پیریِ جمعیت رو بخوانید!
🔰مدرسه علمیه امام حسین "علیه السلام"
#شهرستانبابل
https://eitaa.com/safirn_gatab
🇮🇷
۱۴ اسفند
🌟امید در دل بحران🌟
برادر دوقلویی دارم که در سال ۱۴۰۰ ازدواج کردند و هر کدام صاحب یک دختر شدند. یکی از برادرها وضع مالی ضعیفی داشت و همسرش به شدت کمخون و از لحاظ بدنی بسیار ضعیف بود.
سال گذشته، برادر دیگرم تماس گرفت و گفت: «یه خبر خوب برات دارم و یه خبر بد. کدوم رو بگم؟» با کنجکاوی گفتم: «اول خبر خوب رو بگو.» او گفت: «زن داداشمون باردار شده.» خوشحال شدم، اما به سرعت به این فکر افتادم که برادرم با وضع مالیاش و همسرش که در وضعیت مناسبی نیست، چه خواهد کرد. به او گفتم: «حالا میدونم خبر دوم چیه.»
برادرم ادامه داد: «داداش میگه باید جنین سقط بشه. من توانایی هزینههای سونوگرافی و بارداری رو ندارم و خانمم هنوز بچهی اول رو از شیر نگرفته. در مورد این موضوع بحث داریم.»
پس از پایان مکالمه، با دیگر برادرم تماس گرفتم و ابتدا تبریک گفتم. او با ناراحتی گفت: «من اجازه نمیدهم بچه به دنیا بیاد، خودت از وضع مالی من خبر داری، توانایی ندارم برای بچه دوم.»
به او گفتم: «اگر من برای دکتر و ایام بارداری و هزینه زایمان سزارین کمکت کنم چی؟» او گفت: «حرفی ندارم.»
گوشی را قطع کردم و تا غروب هر جا توانستم تماس گرفتم تا شاید بتوانم جلوی سقط را بگیرم. از خدا خواستم کمکم کند و راهی نشان دهد. در این میان، به یاد یک خیر افتادم و با او تماس گرفتم. ماجرا را برایش توضیح دادم و خدا را شکر قبول کرد که هر ماه مبلغی را برای آزمایش و سونوگرافی و ایام بارداری واریز کند.
✨در نهایت، بچه دوم برادرم به دنیا آمد و با آمدن او، شور و نشاطی در زندگی آنها ایجاد شد.✨
✅روایت سرکار خانم سمیه اختر
#تولد_امید
#مسئولیم
#امید_به_زندگی
📌 شما چه تجربهای از تغییر نگاه به مسائل انسانی دارید؟
👌به آدرس زیر در ایتا ارسال کنید.
@Sarmayehayezendgi
••┈••🌿🌸🌿••┈••
🌐 روایتی متفاوت از تجربههای فعالان مردمی در ایتا!👇
🆔 @asayepiri
۱۶ اسفند
هدایت شده از استاد محمد شجاعی
دلبخواهی نیست.mp3
6.59M
فرزندآوری یک مسئله شخصی نیست که هرطور دوست داشتیم تصمیم بگیریم!
یک مسئله استراتژیک و نبض حیات جهان شیعه است!
#رهبری | #استاد_شجاعی
منبع #پادکست_روز : شب قدر
@ostad_shojae I montazer.ir
۲۶ اسفند
16.68M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 شعر طنز در محضر رهبر معظم انقلاب
با موضوع فرزندآوری !😅👌
#انتشار_حداکثری_با_شما
•┈••🌿🌸🌿••┈•
📌 شما چه تجربهای از تغییر نگاه به مسائل انسانی دارید؟
👌به آدرس زیر در ایتا ارسال کنید.
@Sarmayehayezendgi
••┈••🌿🌸🌿••┈••
🌐 روایتی متفاوت از تجربههای فعالان مردمی در ایتا!👇
🆔 @asayepiri
۷ فروردین
🌟راز یک فداکاری؛ داستانی از معنای رفاقت، ایثار جان در راه یار🌟
در مترو نشسته بودم که یکی از دوستانم با همراهش آمدند و کنار من نشستند. دوستم با لبخند، من را به همراهش معرفی کرد و گفت: «خانم کاشانی داستاننویس هستند.» پس از سلام و احوالپرسی، او هم شروع به تعریف داستان زندگیاش کرد و گفت: «جان دلم برات بگه که، من در دوران دبستان با دختری به نام حوری دوست شدم. مرتب به بیرون میرفتیم، خرید میکردیم و خوش میگذراندیم.»
داستان ادامه داشت تا دانشگاه را تمام کردیم. هر دو به استخدام آموزش و پرورش درآمدیم. من کمکم عاشق جوانی به نام حسام شدم و ازدواج کردم؛ ولی حوری ازدواج نکرد. هرچقدر بهش میگفتیم چرا تشکیل خانواده نمیدی؟ جواب درستی به ما نمیداد!!!
ده سال طول کشید که من بچهدار نشدم. از شوهرم بگیر تا بقیه میگفتند: «چرا بچهدار نمیشوی؟»
یک روز مثل همیشه با حوری قرار گذاشتم و رفتیم امامزاده هاشم که زیارتگاهش بالای کوه است. هوا خیلی خنک بود و آرامآرام باران میبارید. من چکیدهی دردم را و موضوع بدرفتاری و همچنین سرد بودن حسام را برای حوری تعریف کردم و...
گفت: «ببین طیبه جان، ما سی سال با هم دوست هستیم، تا حالا شده حرفی بزنم که به ضرر تو باشه؟»
گفتم: «نه!» گفت: «پس حالا هم بهت پیشنهاد میدهم، اگه من رو قبول داری!!! مدتی صیغه شوهرت میشوم. مهریه هم نمیخواهم، فقط برات یک بچه میآورم و بعد از کشور خواهم رفت!»
ادامه به زودی در همین کانال
📌 شما چه تجربهای از تغییر نگاه به مسائل انسانی دارید؟
👌به آدرس زیر در ایتا ارسال کنید.
@Sarmayehayezendgi
••┈••🌿🌸🌿••┈••
🌐 روایتی متفاوت از تجربههای فعالان مردمی در ایتا!👇
🆔 @asayepiri
۹ فروردین
🌟راز یک فداکاری؛ داستانی از معنای رفاقت، ایثار جان در راه یار🌟
در مترو نشسته بودم که یکی از دوستانم با همراهش آمدند و کنار من نشستند. دوستم با لبخند، من را به همراهش معرفی کرد و گفت: «خانم کاشانی داستاننویس هستند.» پس از سلام و احوالپرسی، او هم شروع به تعریف داستان زندگیاش کرد و گفت: «جان دلم برات بگه که، من در دوران دبستان با دختری به نام حوری دوست شدم. مرتب به بیرون میرفتیم، خرید میکردیم و خوش میگذراندیم.»
داستان ادامه داشت تا دانشگاه را تمام کردیم. هر دو به استخدام آموزش و پرورش درآمدیم. من کمکم عاشق جوانی به نام حسام شدم و ازدواج کردم؛ ولی حوری ازدواج نکرد. هرچقدر بهش میگفتیم چرا تشکیل خانواده نمیدی؟ جواب درستی به ما نمیداد!!!
ده سال طول کشید که من بچهدار نشدم. از شوهرم بگیر تا بقیه میگفتند: «چرا بچهدار نمیشوی؟»
یک روز مثل همیشه با حوری قرار گذاشتم و رفتیم امامزاده هاشم که زیارتگاهش بالای کوه است. هوا خیلی خنک بود و آرامآرام باران میبارید. من چکیدهی دردم را و موضوع بدرفتاری و همچنین سرد بودن حسام را برای حوری تعریف کردم و...
گفت: «ببین طیبه جان، ما سی سال با هم دوست هستیم، تا حالا شده حرفی بزنم که به ضرر تو باشه؟»
گفتم: «نه!» گفت: «پس حالا هم بهت پیشنهاد میدهم، اگه من رو قبول داری!!! مدتی صیغه شوهرت میشوم. مهریه هم نمیخواهم، فقط برات یک بچه میآورم و بعد از کشور خواهم رفت!»
اول عصبانی شدم، هزاران فکر از سرم گذشت. وقتی از هم جدا شدیم باز هم حوری سفارش کرد که هرگز ضرر نخواهی کرد. بعد از چند روز شوهرم را در جریان گذاشتم. او که خوب حوری را میشناخت گفت: «آخه چرا میخواهد خودش را بیخودی گرفتار کند؟ حیف اون خانم باوقار نیست که میخواهد خودش را فدا کند؟»
از حرفاش متوجه شدم موافق این کار است. رفتم به حوری خبر دادم؛ ولی او گفت: «به شرط اینکه کسی از این کار من خبردار نشود.» گفتم مگه امکان داره کسی خبردار نشود؟ گفت: «بله امکان داره!!!!»
دوستم را به بازار بردیم و کمی خرید کردیم. پنهان از همه او را به محضر بردیم و عقد موقت خواندیم و به منزل بازگشتیم. برای او خانهای اجاره کردیم و من هم خانه خود را ترک و در آنجا زندگی میکردم. خوشبختانه خیلی زود باردار شد. آن زمان زیاد سونوگرافی نبود، با کلی رفتوآمد بالاخره نوبت گرفتیم و رفتیم. حوری بهجای یک بچه دو تا باردار بود. حوری روزبهروز ضعیف و رنگپریدهتر میشد. من و حسام نگران شده بودیم. من و حوری کل نه ماه در خانه زندانی بودیم و به همه گفته بودیم رفتیم مسافرت.
اواخر زایمانش بود. من که خیلی نگران بودم، به سراغ پزشک حوری رفتم. جریان رنگپریدگی او را باهاش درمیان گذاشتم. او وقتی فهمید، شُکه شد. نگاهی به من انداخت و گفت: «شما نسبتی با حوری جان داری؟» داستان را برایش تعریف کردم. گفت: «هیچ میدانی حوری جان دچار سرطان است؟ باید تا حالا فوت شده بود. نمیدانم چرا ازدواج کرده و بچهدار شده؟ بههرحال خودش خبر دارد که با آمدن بچهها، متأسفانه دنیا را ترک خواهد کرد!» 😔
تازه متوجه حرفهای حوری شدم که میگفت: «تو هرگز ضرر نخواهی کرد.»
حوری، دوست چندساله من، بعد از عمل زایمان هم، همه ما را عزادار کرد و هم به ما زندگی تازهای بخشید. دوست عزیزم حوری، دو یادگاری برایم گذاشت به نام سامان و پری. خدا میداند به من و شوهرم در آن روزها و شبها چه گذشت. همیشه با بچهها به مزار حوری مهربان و نازنین میرفتیم؛ ولی به بچهها گفته بودیم که او دوست من و خاله آنهاست.
حالا هم خوشحالیم و هم خوشبخت؛ ولی از طرفی باور نمیکنم یک دوست اینقدر با وفا و باگذشت باشد.
روحش شاد
✅نویسنده و پژوهشگر صباکاشانی
#دوستی
#ایثار
#جانفشانی
#روایت_انسانی
📌 شما چه تجربهای از تغییر نگاه به مسائل انسانی دارید؟
👌به آدرس زیر در ایتا ارسال کنید.
@Sarmayehayezendgi
••┈••🌿🌸🌿••┈••
🌐 روایتی متفاوت از تجربههای فعالان مردمی در ایتا!👇
🆔 @asayepiri
۱۰ فروردین
33.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#نجات
#کلیپ_شماره_۴
❇️اولین دوره تربیت مدرس مقابله با اسقاط و سقط جنین
📌اصفهان_بهمن ماه ۱۴۰۳
@asayepiri
۱۱ فروردین