در هرحال من و دیوان امام و تنهایی نشستیم دور هم
از پنجره بیرونو نگاه میکنیم
اتاقِآخرِآسایشگاه...
تو واسه تولدت سویچ یه بنز رو هدیه بگیری هم نمیپسندی، من از تبریک سادهی اطرافیانم به وجد میام. ما م
تو اگه صبحونه چای نخوری سردرد میگیری
من اگه چای بخورم سرم درد میگیره!
ما مثل هم نیستیم.
الله وکیلی اگه این عمری رو که صرف درس و مشق گفتن برا بچهای فامیل کردم رو صرف درس خوندن خودم میکردم
الان با بچهای شریف برای مختلط بودن سلف داشتم اعتراض میکردم
شایدم مختلط بودن خوابگاه/:
والا بخدا...🚶🏿♂🚶🏿♂