و اینبار که چشم هایم را بوسیدی که بیدار شو
کاش برگی باشم بر درختی
یا رنگی بر چشم های ِ کودکی
یا نامی بر دهان ِ گنجشکی!
که " دل " داشتن
که زنده مرده بودن
که مرده ، زنده بودن
سخت است
و اینبار که چشم هایم را بوسیدی که بیدار شو
کاش
خوابی خوش باشم
در خیال ِ آشفته ای...
#معصومه_صابر
#درود
#صبحتون_نکو😊♥️
من از تو دست برنمیدارم
چه کسی شنیدہ است
بارانی که از آسمان آمده
دوبارہ برگردد...
#محمد_صالح_علا
باید شعری بنویسم که سخت باشد
تا بیایی کمکم
که تنهایی از پسش بر نیایم !
شعری که لازم باشد لبخند بزنی
عاشقانه نگاهم کنی
گونهام را ببوسی و بگویی
دوستت دارم دیوانه !
حالا به کمکت نیاز دارم ...
بسم الله ...!
#حامد_نیازی
موهای تو خرمایی و شهر دل من بم
آشفته نکن موی، که بم زلزله خیز است!
#حامد_عسکری
تمام چای های جهان سرد می شوند
وقتی تو روبروی من نشسته باشی
#مریم_قهرمانلو
#عصرتون_بِعشق♥️
اونجا که سعدی فرمود:
«یاد میداری که با من جنگ در سر داشتی؟
رأی، رأیِ توست؛ خواهی جنگ، خواهی آشتی...»
به صورت علنی آتش بس اعلام کرده و پرچم صلح رو گرفته سمت معشوقِ نامهربون!
عشق برای پایداری، به چنین فداکاریهایی نیاز داره🤍
اشکهایی که دیده نمی شوند از اشکهایی
که دیده می شوند تلخترند، خطرناکترند،
غم انگیزترند و نابودکننده تر.
آنها یی که دیده می شوند سرازیر می شوند، پاک می شوند و لای دستمالهای کاغذی بازیافت می شوند .
اما اشکهایی که حبس می شوند، تکه ای از شما را تخریب می کنند، سقف های باران خورده را مرور کنید، پشت بامهایی که آبچکان هایشان گرفته!
دیر یا زود راه باز می کنند. گاهی مسیری پیدا می شود که ما به آن بهانه می گوییم و گاهی هم، گوشه ای نم میزنند...
اگر کسی را دارید که نمی خواهید نم بزند و خبر از بامش دارید ، دست بکار شوید.
اشک های مانده چشمها را زرد می کنند ... الهی بدرد بخوریم تا درد...
#صابر_ابر