eitaa logo
"آسمانِـ ـشعر"
1هزار دنبال‌کننده
3.4هزار عکس
1.2هزار ویدیو
9 فایل
«در آسمان شعر،شعر می شوم شاید بخوانیم🥰🥰 اگردلی به دوفنجان غزل نموده هوس براین سرای محبت قدم برنجاند»💥💥💖💖 #کانال_حال_خوب_کن 😍🥰 #منتظر_ایده_هاونظراتتون_هستم،👈 @Fa85temhe 🥰
مشاهده در ایتا
دانلود
"ما با هم دو استکان چای نوشیدیم" و این جمله شعر نیست، استکان در آن به معنی استکان است و چای استعاره از هیچ شرابی نیست. خواستم بگویم؛ اوست که مرا مست می کند...!         😊♥️ آرزو میکنم در کنار آدمھــایے باشے کہ‌ با بودنشون چاییت ســرد بشہ‌ اما دلت گرم
هرکسی سزاوار یک نفر است که بتواند به چشم هایش نگاه کند و بگوید : تو کافی هستی، تو با تمام زخم هایت، بی نقصی...
تمام مردان این شهر شاعرند ! باور کن !! حالا یکی شعر می نویسد ، یکی نشانی تمام گل فروشی ها را می داند ، یکی از سر کار زنگ می زند ، و یکی هم لابلای خرید های روزانه یک کرم مرطوب کننده دست می خرد ! تمام مردان این شهر شاعرند ، و می دانند زیباترین شعری که تاکنون یک مرد سروده است ، خنده یک زن است ...!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
پناه‌بردن از یک آدم به آدمِ دیگر، نه‌تنها چیزی را تغییر نمی‌دهد، بلکه بیش‌تر از قبل روان‌تان را زخمی می‌کند. تکرارِ الگوی ناسالم، فرصتی برای پانسمان، باقی نمی‌گذارد.
چنان به موی تو آشفته‌ام به بوی تو مَست که نیستم خبر از هر چه در دو عالم هست . . .
کاش میشد صدای را در بالشم بگذارم و به پرندگانی که از شوق بهار آواز میخوانند ؛ بگویم: دیگر از کوچه ما هیچ صدایی نرسد "بالش من پُر از آوازِ پَر چلچله هاست" 🙏🏻🌺🙏🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
8.43M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
آفتاب اگر که بودی گل‌ها برای خاطرت جملگی آفتاب‌گردان می‌شدند، رو به حادثه‌ی لبخندت. دیوار اگر که بودم ترک برمی‌داشتم به قدرِ شکفتن یک پنجره در سمت چپ سینه‌ام . . . 😊♥️
بیدار که شدی با نخستین پلکت مرا بیاد بیاور بگذار پیش از نخستین شعاع نور من در چشمان تو شکوفه کنم پیش از نوشیدن نخستین جرعه آب، نام مرا بنوش بگذار من در رگ و پی ات بدوم بگذار من تازه ات کنم اگر به دوست داشتنم قیام نکنی آنچنان شود که باغ شکوفه اش را از خاطر ببرد نسیم نوازشش را و کوه صلابتش را و دریا ملاحتش را
تراپیستم عجیب‌ترین جمله ممکن رو بهم گفت: «میدونی چرا تغییر سخته؟ چون آدمی رنج آشنا رو به خوشی ناآشنا ترجیح میده.» از دایره امنت بیرون بیا...
شیرازِ من اردیبهشتِ دامنِ تو . . . مرا رها بِکُنیدم به دشتِ دامنِ او....