eitaa logo
آسمان اربعین
1.1هزار دنبال‌کننده
150 عکس
304 ویدیو
0 فایل
ادمین @kalim_avesta
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
امام رضا (ع) می‌فرماید: المُسلِمُ الَّذی یَسلَمُ المُسلِمونَ مِن لِسانِهِ و یَدِهُ ولَیسَ مِنّا مَن لَم یَأمَن جارُهُ بَوائِقَهُ مسلمان کسى است که مردم از دست و زبان او آسوده باشند و از ما نیست آن که همسایه اش از شرّ او در امان نباشد. (عیون أخبار الرّضا علیه السلام، ج ۱، ص ۲۴ )- شهادت مظلومانه امام رضا علیه السلام تسلیت باد. 🇮🇷نیمه پنهان 🇮🇷@nimeyepenhan
بوی عطر عجیبی داشت. نام عطر را که می‌پرسیدیم جواب سر بالا می‌داد. شهید که شد توی وصیت نامه‌اش نوشته بود: به خدا قسم هیچ‌گاه عطری به خود نزدم، هر وقت خواستم معطر بشم از تـه دل می‌گفتم: «السلام علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه‌السلام» شهید حسینعلی اکبری 🗣 پایگاه خبری حیات
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 با افتخار ایرانی ام✌️✌️ ⭕️ چرا باید برم جایی که ایرانیارو تحقیر میکنن و بزرگ مرد کشورشون رو کشتن؟ ⭕️ قسم میخورم آقای خامنه‌ای اگه الان برن تو خیابون صحنه‌هایی خواهید دید که هرگز ندیدید. 🇮🇷نیمه پنهان 🇮🇷@nimeyepenhan
💡در محضر علما ‼️ 🇮🇷نیمه پنهان 🇮🇷@nimeyepenhan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ماجرای سلطان محمود و پرنده ؛ قابل توجه خودتحقیرها و وطن فروش ها
داستان واقعی که در پاکستان اتفاق افتاده است ! دکتر ایشان ، پزشک و جراح مشهور پاکستانی ، روزی برای شرکت در یک کنفرانس علمی که جهت بزرگداشت و تکریم او بخاطر دستاوردهای پزشکی اش برگزار می شد ، با عجله به فرودگاه رفت . بعد از پرواز ، ناگهان اعلان کردند که بخاطر اوضاع نامساعد هوا و رعد و برق و صاعقه ، که باعث از کار افتادن یکی از موتورهای هواپیما شده ، مجبوریم فروداضطراری در نزدیکترین فرودگاه را داشته باشیم ... بعد از فرود هواپیما ، دکتر بلافاصله به دفتر استعلامات فرودگاه رفت و خطاب به آنها گفت : من یک پزشک متخصص جهانی هستم و هر دقیقه ، برای من برابر با جان خیلی انسانهاست و شما می خواهید من 16 ساعت ، تو این فرودگاه منتظر هواپیما بمانم ؟ یکی از کارکنان گفت : جناب دکتر ، اگر خیلی عجله دارید می تونید یک ماشین دربست بگیرید تا مقصد شما ، سه ساعت بیشتر نمانده است ... دکتر ایشان ، با کمی درنگ پذیرفت و ماشینی را کرایه کرد و براه افتاد که ناگهان در وسط راه ، اوضاع هوا نامساعد شد و بارندگی شدیدی شروع شد بطوریکه ادامه دادن برایش مقدورنبود ... ساعتی رفت تا اینکه احساس کرد دیگه راه را گم کرده است ... خسته و کوفته و درمانده و با نا امیدی براهش ادامه داد ... که ناگهان کلبه ای کوچک توجه او را به خود جلب کرد ... کنار اون کلبه توقف کرد و در را زد ، صدای پیرزنی را شنید : - بفرما داخل ، هر که هستی در بازه ... دکتر داخل شد و از پیرزن که زمین گیر بود خواست که اجازه دهد از تلفنش استفاده کند . پیرزن خنده ای کرد و گفت : کدام تلفن فرزندم ؟ اینجا نه برقی هست و نه تلفنی ... ولی بفرما و استراحت کن و برای خودت استکانی چای بریز تا خستگی بدر کنی و کمی غذا هم هست بخور تا جون بگیری ... دکتر از پیرزن تشکر کرد و مشغول خوردن شد ، درحالیکه پیرزن مشغول خواندن نماز و دعا بود ... که ناگهان متوجه طفل کوچکی شد که بی حرکت بر روی تختی نزدیک پیرزن خوابیده بود ، که هر از گاهی بین دعاهایش ، او را تکان می داد .😯 پیرزن مدتی طولانی به دعا مشغول بود . بعد از اتمام نماز و دعا ، دکتر رو به او کرد و گفت : بخدا من شرمنده این لطف و کرم واخلاق نیکوی تو شدم ، امیدوارم که دعاهایت مستجاب شود. پیرزن گفت : شما رهگذری هستید که خداوند به ما سفارش میهمان نوازیتان را کرده است . من همه دعاهایم قبول شده ، بجز یک دعا ... دکتر ایشان می پرسد : چه دعایی ؟ پیرزن می گوید : این طفل معصومی که جلو چشم شماست ، نوه من هست که نه پدر داره و نه مادر ، به یک بیماری مزمنی دچار شده که همه پزشکان اینجا ، ازعلاج آن عاجز هستند ... به من گفته اند که یک پزشک جراح بزرگی بنام دکتر ایشان هست که او قادر به علاجش هست ، ... ولی هم او خیلی از ما دور هست و دسترسی به او مشکل هست و من هم نمیتوانم این بچه را پیش او ببرم ... و هم می گویند هزینه عمل جراحی او خیلی گران است و من از پس آن برنمی آیم ... می ترسم این طفل بیچاره و مسکین ، خوار و گرفتار شود ... پس از خدا خواسته ام که چاره ای برای این مشکل جلویم بگذارد و کارم را آسان کند ! دکتر ایشان در حالیکه گریه می کرد ، گفت : به خدا که دعای تو ، هواپیماها را از کار انداخت و باعث زدن صاعقه ها شد و آسمان را به باریدن وا داشت ... تا اینکه من دکتر را بسوی تو بکشاند . من بخدا هرگز باورنداشتم که خداوند بزرگ با یک دعا ، این چنین اسباب را برای بندگان مومنش مهیا می کند و بسوی آنها روانه می کند . ** وقتی که دستها ، از همه اسبابها کوتاه می شود و امید ، حتی در تاریکی ها همچنان ادامه دارد ، فقط پناه بردن به آفریدگار زمین و آسمان بجا می ماند و راه ها از جایی که هیچ انتظارش را ندارید ، باز میشود هر جایی که امید ادامه دارد ، تمام کائنات در راستای خواسته ی او تلاش می کنند . این داستان 👆 ارزش خوندن داشت گابریل گارسیا مارکز باور نميكنم خدا به كسي بگويد: " نه...! " خدا فقط سه پاسخ دارد: ١- چشم.... ٢- یه کم صبر کن.... ٣- پيشنهاد بهتري برايت دارم.... همیشه در فشار زندگی اندوهگین مشو... شاید خداست که در آغوشش می فشاردت برای تمام رنجهایی که میبری صبر کن! صبر اوج احترام به حکمت خداست . . .
▪️داستان آورده اند که روزی ابوریحان بیرونی به همراه یکی از شاگردانش برای بررسی ستارگان از شهر محل سکونتش بیرون شد و در بیابان کنار یک آسیاب بیتوته نمود تا اینکه غروب شد. کمی از شب گذشت که آسیابان بیرون آمد و خطاب به ابوریحان و شاگردش گفت که میخواهد در آسیاب را ببندد اگر میخواهید درون بیایید همین اکنون با من به درون آیید، چون من گوشهایم نمیشنود و امشب هم باران می آید شما خیس میشوید و نیمه شب هم هر چقدر در را بکوبید من نمیشنوم وشما باید زیر باران بمانید! ناگهان شاگرد ابوریحان سخنان آسیابان را قطع کرد و گفت: این که اینجا نشسته بزرگترین دانشمند و ریاضیدان و همچنین منجم جهان است و طبق برآورد ایشان امشب باران نمی آید! آسیابان گفت به هر حال من گفتم. من گوشهام نمیشنود و شب اگر شما در را بکوبید من متوجه نمیشوم. شب از نیمه گذشت باران شدیدی شروع به باریدن کرد و ابوریحان و شاگردش هر چه بر در آسیاب کوفتند آسیابان بیدار نشد که نشد تا اینکه صبح شد و آسیابان بیرون آمد و دید که شاگرد و استاد هر دو از شدت سرما به خود میلرزند و هر دو با هم به آسیابان گفتند که تو از کجا میدانستی که دیشب باران می آید؟ آسیابان پاسخ داد من نمیدانستم، سگ من میدانست! ابوریحان گفت: آخر چگونه سگ میداند که باران میآید؟ آسیابان گفت: هر شبی که قرار است باران بیاید سگ به درون آسیاب می آید تا خیس نشود. ناگهان ابوریحان آواز داد و گفت: خدایا آنقدر میدانم؛ که میدانم به اندازه یک سگ، هنوز نمیدانم...! 🇮🇷نیمه پنهان 🇮🇷@nimeyepenhan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ایشون یه دونه زنبور کوچولو هستن اومدن به گلا سر بزنن 🥺💖 🇮🇷نیمه پنهان 🇮🇷@nimeyepenhan
"اَلسَّلامُ عَلَیکَ یا اَبامُحَمَّدٍ یا حَسَنَ بنَ عَلِیٍ اَیُّهَا الزَّکِیُّ العَسکَرِیُّ یَا ابنَ رَسوُلِ اللّهِ یا حُجَّةَ اللّهِ عَلی خَلقِهِ یا سَیِدَنا وَ مَولانا اِنّا تَوَجَّهنا وَاستَشفَعنا وَ تَوَسَّلنا بِکَ اِلیَ اللّهِ وَ قَدَّمناکَ بَینَ یَدَی حاجاتِنا یا وَجیهاً عِندَاللّهِ اِشفَع لَنا عِندَاللّه" شهادت امام عسگری علیه السلام بر شیعیان و محبین ائمه اطهار تسلیت باد
راسته که میگن جانبازا خوردن و بردن؟ تغذیه جانباز سرافراز از طریق سرنگ،بیش از ۳۰ سال است مزه غذایی را نچشیده است😔
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
ارسالی از زائرین اربعینی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نشانه‌های شیعه در کلام امام حسن عسکری علیه‌السلام 🔰
آیة‌الله جوادی آملی: بیان نورانی امام عسکری(سلام‌الله‌علیه) این است که: «إنّ الوصول الی الله سفرٌ لا یُدرک الاّ بالامتطاء اللیل»؛ وصول به خدا و نِیل به مقام قُرب الهی یک راه طولانی است و پیمودن این راه طولانی مرکب می‌خواهد و بهترین و راهوارترین مرکب این سفر، نماز شب است. سفر، با مرکب قابل طی است و بدون وسیله نقلیه آدم سفر طولانی را چطور طی کند؟ فرمود این راه، راه طولانی است این سفر، سفر طولانی است «إنّ الوصول الی الله سفرٌ» که این سفر بدون مرکب نمی‌شود. مرکبش هم نماز شب است. نماز شب یک مرکب خوبی است. خب سوار این مرکب بشوید و بروید. اگر می‌خواهید عزیز و گرامی بشوید باید از خیلی از چیزها صرف ‌نظر کنید. 🇮🇷نیمه پنهان 🇮🇷@nimeyepenhan
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥معجزه ذکر بسم الله الرحمن الرحيم ⭕️ حجت الاسلام والمسلمین حیدری کاشانی
🔴زن زندگی آزادی علامه جعفری: خیلی از معارفی که خدا به من داد به خاطر اون بوسیدن دست همسرم موقع جر و بحثمون بود. ⏪لحظه‌های سخت زندگی، بالاخص وقتی که حقی ازمون ضایع شده، فکر کنیم یک انسان چه می‌کند، همان را کنیم 🔹خدا این تعالی دادن انسانیت روی زمین را جبران می‌کند. ✍عالیه سادات ___________
💠احمد همیشه دلش با قرآن بود. بعد از انقلاب هم در برخی پروازها، احمد با صوت دل نشین شروع به تلاوت قرآن می کرد. با آن که منطقه نظامی بود و احتمال خطر وجود داشت، همه بالگردها بی سیم ها را روشن کرده بودند و به صدای تلاوت احمد گوش می دادند و لذت می بردند. 💬راوی: غلام رضا شه پرست و  علی محمد آزاد 📚کتاب خانه ای کوچک با گردسوزی روشن؛ خاطرات شهید احمد کشوری
حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 انتشار فیلم کوتاه ماساژور 📺خلاصه فیلم : مهیار که یک ماساژور است یک پیشنهاد وسوسه انگیز از دوستش دریافت می کند تا در ازای دریافت یک دستمزد خوب ، در یک پارتی زنانه شرکت کند و ....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹چند دقیقه پای صحبتهای با ارزش شهید سرافراز سردار خادم صادق بنشینیم.... سخنان این شهید بسیار عجیب و تاریخی و سازنده است. حتما ببینید