eitaa logo
آسمانی باش
8.6هزار دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
5هزار ویدیو
1 فایل
با رهنمودهای اهلبیت علیهم السلام و اولیاء الهی میتوانیم آسمانی باشیم مدیرکانال @ali_reza_ayati
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ ۵ دقیقه مدح حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها میرداماد ولادتشان مبارک @Asemani_bashim
رسول خدا صلی الله علیه وآله به اصحاب خود می فرمودند : مقید کنید خود را به نوشتن احادیث زیرا خدای تعالی به خاطر کسانی که احادیث را ثبت میکنند و سپس نشر می دهند هربلا و بدی را از مردم دور میکند و آنان در میان شیعیان ما مانند ستارگان اند چه در حال زنده بودن و چه پس از مرگشان و خدا به خاطر ایشان هر بدعتی که در دین گزارده شود را از بین میبرد. ✍ترجمه منیةالمرید صفحه 531 @Asemani_bashim
حاج آقا دولابی: خداوند ما را بزرگ آفریده و برای ما نقشه دارد پس بیا در شبانه روز یه ربع,ده دقیقه برای خدا خلوت کن نیمه شب نماز هم نمیخواهی بخوانی نخوان, ولی بشین و جسم و روح و هستی خود را بگذار در مقابل خدا؛ خدایا دنیا خیلی شلوغ است خودت میدانی عالمی که در آن زندگی میکنیم خیلی شلوغ است میخواهم ده دقیقه بشینم خستگیم در برود شب و روز به کار مشغولم , یا نماز میخوانم یا راه میروم یا برای فردا خیالات میکنم همه وقت به کارمشغولم.... حتی در خواب هم کار میکنم چند دقیقه اجازه بده در محضر تو بشینم این را باخودتان بگویید و بنشینید و با خدای خودتان خلوت کنید. ممکن است درهمین چند دقیقه خلوت کار چند هزار ساله را انجام بدهید گاهی میبینید خداوند چیزهای بزرگ را در چیزهای کوچک قرار داده است, خداوند قادر است ✍مصباح الهدی @Asemani_bashim
23.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ ۶ دقیقه نماهنگ زیبا و دلنشین بارگاه حضرت علی ابن موسی الرضا علیه السلام @Asemani_bashim
4_5958372387022964383.mp3
4.59M
صوت ۳ دقیقه چقدر از عمرمان مومن نبوده ایم و چقدر از عمرمان از ولایت اهل بیت بیرون بوده ایم حاج آقا عالی @Asemani_bashim
6.42M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ زیبا یک دقیقه سلام بر حضرت معصومه @Asemani_bashim
4_5832222858167715795.mp3
1.35M
صوت ۳ دقیقه شفا یافتن مسیحی جوان در حرم امام موسی ابن جعفر علیه السلام با وساطت حضرت معصومه سلام الله علیها حاج آقا فاطمی نیا @Asemani_bashim
گزیده‌ای از خاطرات حجت‌الاسلام‌والمسلمین علی بهجت (فرزند آیت‌الله بهجت) [حضرت آیت‌الله بهجت] خیلی بر این نکته اصرار داشت که نه‌تنها در حرم‌های ائمه، بلکه در حرم فاطمه معصومه هم نباید صدا را بلند کرد. می‌فرمود: بسپرید که در حرم فریاد نزنند. صدا بلند نکنند. ملائکه در حال طواف هستند و از صدای بلند اذیت می‌شوند. مقصودشان همین فریادهایی بود که برخی بلند می‌کردند؛ مثلاً همین که برخی فریاد می‌کشند: «صلوات بلند ختم کن». می‌خواستند هر کسی در حال خودش باشد. می‌گفتند: برخی در همین‌جا متوجه می‌شوند که حاجاتشان برآورده می‌شود. 📕مرکز تنظیم و نشر آثار آیت الله بهجت @Asemani_bashim
8.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گل آرایی حرم حضرت معصومه سلام الله علیها @Asemani_bashim
آیت الله جاودان: اگر کسی خطایی انجام دهد ناگزیر باید یک جایی آن را برطرف کند و آن خطا را جبران کند و گرنه گرفتار خواهد شد. به طور مثال مثلا فردی دل کسی را شکسته است باید برود آن دل شکسته را بدست بیاورد و او را راضی کند، حالا اگر راضی کرد که خطایش جبران شده اما اگر راضی نکرد و دنبال راضی کردن هم نبود این گرفتاری به بار می آورد. ✍️خبرگزاری ابنا @Asemani_bashim @saatibarayagha
حاج شیخ مرتضی آشتیانی رضوان الله تعالی علیه فرمود:که حجة الاسلام حاج میرزا حسین خلیلی طهرانی اعلی الله مقاله فرمود:خبر داد ما را شیخ جلیل که با همدیگر سر درس صاحب جواهر رضوان الله تعالی علیه حاضر می شدیم . یکی از تجار که رئیس خانواده الکبّه بود، پسر جوان و خوش صورت و مؤ دبی داشت ، والده اش علوّیه محترمه همین یک پسر را داشتند که این هم مریض می شود، بقدری مرضش سخت می شود که به حال مرگ و احتضار می افتد. چشم و پای او را می بندند.پدرش از اندرون خانه به بیرون می رود، و به سر و سینه می زند مادر علویه اش به حرم مطهر حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام مشرف می شود و از کلیددار آن آستان خواهش و تمنا می کند که اجازه دهد شب را تا صبح توی حرم بماند. کلیددار اول قبول نمی کند، ولی وقتی خودش را معرفی می کند و می گوید:پسرم محتضر است و چاره ای جز توسل به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج ندارم کلیددار قبول می کند و به مستخدمین دستور می دهد که علویه درحرم شب بیتوته کند. شیخ جلیل فرمود: بنده همان شب به کربلا مشرف شدم و اصلاً خبر از تاجر و مرض پسرش اطلاع نداشتم، همان شب که بخواب رفتم، در عالم خواب به حرم مطهر حضرت سیدالشهداء علیه السلام مشرف شدم و از طرف مرقد مطهر حضرت حبیب بن مظاهر وارد شدم، دیدم بالای سر حرم ، زمین تا آسمان مملو از ملائکه هاست و در مسجد بالا سر حضرت پیغمبر صلی الله علیه وآله و حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام روی تخت نشسته اند.در همان موقع ملکی خدمت حضرت آمده فرمود:السلام علیک یا رسول الله سپس فرمودند: حضرت باب الحوائج اباالفضل العباس علیه السلام فرمود:یا رسول الله پسر این علویه عیال حاجی الکبه مریض است و به من متوسل شده ، شما به درگاه خدا دعا کنید که پروردگار او را شفا عنایت فرماید:حضرت رسول (ص) دستها را به دعا بلند کردند و بعد از چند لحظه فرمودند:مرگ این جوان رسیده و کاری نمی شود کرد. ملک رفت و بعد از چند لحظه دیگر آمد و پس از عرض سلام همان پیغام را آورد. حضرت رسول صلی الله علیه وآله باز دستها را به دعا بلند کرده باز همان جواب را فرمودند:ملک برگشت .یک وقت دیدم ملائکه ای که در حرم بودند، یک مرتبه مضطرب شدند، ولوله و زلزله ای در بین شان بوجود آمد، گفتم چه خبر شده ؟! خوب که نگاه کردم ، دیدم خود حضرت باب الحوائج قمر بنی هاشم علیه السلام که با همان حالی که در کربلا به شهادت رسیده اند دارند تشریف می آورند، به حضرت رسول (ص) سلام کردند و بعد فرمودند: فلان علویه به من متوسل شده و شفای جوانش را از من می خواهد شما از حضرت حق سبحانه بخواهید که یا این جوان را شفا دهد و یا اینکه دیگر مرا باب الحوائج نگوئید. تا پیغمبر این حرف را شنید چشمان مبارکشان پر از اشک شد و رو به حضرت امیر علیه السلام نمود و فرمودند:یا علی تو هم با من دعا کن هر دو بزرگوار دست ها را رو به آسمان کرده و دعا فرمودند، بعد از لحظه ای ملکی از آسمان نازل شد و به محضر مقدس حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله مشرف شده و سلام کرد و فرمود: حضرت حق سبحانه و تعالی سلام می رساند و می فرماید: ما لقب باب الحوائجی را از عباس نمی گیریم و جوان را هم شفا دادیم . من فورا از خواب بیدار شدم و چون اصلاً خبری از این ماجرا نداشتم ، خیلی تعجب کردم . ولی گفتم : این خواب صادقه است و در آن حتما سِرّی هست . وقتی که برخاستم دیدم سحر است و ساعتی به صبح نمانده چون تابستان هم بود، طرف خانه حاجی الکبه براه افتادم .وقتی وارد خانه شدم ، پدر آن جوان را در میان خانه دیدم که راه می رود و به سر و صورت می زند. به حاجی گفتم : چطور شده چرا ناراحتی ؟! گفت : دیگه می خواهی چطور بشود. جوانم از دستم رفت . دست او را گرفتم و گفتم آرام باش و ناراحتی نکن ، خدا پسرت را شفا داده و ترس و واهمه ای هم نداشته باش ، خطر رفع شده ، با تعجب مرا به اطاق جوان مریض و مرده اش برد، وقتی که وارد شدیم بقدرت کامله حق جوان نشست و چشم بند خود را باز کرد. حاجی تا این منظره را مشاهده کرد دوید و جوانش را بغل کرد. جوان اظهار گرسنگی کرد بعد از اینکه چیزی خورد گویا اصلاً مریض نبوده است. ای حرمت قبله حاجات ما ذکر تو تسبیح و مناجات ما چار امامی که تو را دیده اند دست علم گیر تو بوسیده اند ✍الوقایع و الحوادث ، ۳/۴۲ @Asemani_bashim