eitaa logo
آسمانی باش
8.4هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
4.7هزار ویدیو
1 فایل
با رهنمودهای اهلبیت علیهم السلام و اولیاء الهی میتوانیم آسمانی باشیم مدیرکانال @ali_reza_ayati
مشاهده در ایتا
دانلود
30.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
توجه و عنایت امام رضا علیه السلام آیت الله فروغی @Asemani_bashim
علی بن عیسی وزیر گفت من به علویین نیکوئی و احسان می نمودم و در مدینه سالانه برای هر یک از آنها مخارج زندگی و لباس به اندازه ای که کافی باشد می دادم. همیشه از نزدیک ماه رمضان شروع به توزیع سهمیه می کردم تا آخر ماه تمام می شد. در میان علویین مردی بود از اولاد موسی بن جعفر (علیه السلام) که در هر سال مبلغ پنج هزار درهم به او می دادم. یک روز در زمستان از خیابانی گذر می کردم همان مرد را دیدم مست افتاده و استفراغ کرده. تمام سر و صورت و لباسهایش به گل آلوده شده و وضعی بسیار مسخره و در عین حال تأثرانگیز دارد. با خود گفتم چنین فاسقی را در سال پنج هزار درهم می دهم و او در راه نافرمانی خدا مصرف می کند، امسال دیگر به او نخواهم داد. ماه مبارک رسید، آنمرد بر در خانه من آمد و ایستاد. وقتی من آمدم سلام کرد و مطالبه مقرری خود را نمود. گفتم به تو نمی دهم چون آن را در راه گناه مصرف می کنی، مگر فراموش کرده ای در زمستان میان آن خیابان مست افتاده بودی؟ به خانه خود برگرد و دیگر از من چیزی مخواه. چون شب شد پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را در خواب دیدم مردم گرداگرد آن حضرت جمع بودند من هم پیش رفتم ولی ایشان روی از من برگردانید. بسیار دشوار و سنگین بر من آمد. گفتم یا رسول الله نسبت به من اینطور می فرمائی با اینکه فرزندانت را اینقدر گرامی می دارم و به آنها بخشش می نمایم که سالیانه شان را کفایت می کند آیا جزای خوبیهای من همین است که از من روی بگردانی؟ فرمود آری چرا فلان فرزند مرا با بدترین حال از در خانه ات برگردانیدی و ناامید کردی؟ عرض کردم چون او را در حال معصیت و گناه و زشتی دیدم و حکایت را شرح دادم. گفتم جایزه خود را قطع کردم تا او را کمک در معصیت نکرده باشم. فرمود: آن پول را تو به خاطر او می دادی یا به واسطه من. گفتم به جهت شما. فرمود پس می خواستی آنچه از او سر زده بود به واسطه اینکه از فرزندان من است چشم پوشی کنی. گفتم به دیده منت یا رسول الله با احترام هر چه فرمودید انجام می دهم. در این موقع از خواب بیدار شدم. صبحگاه از پی آن مرد فرستادم وقتی که از وزارتخانه به منزل برگشتم دستور دادم او را وارد کنند و به غلام خود گفتم ده هزار درهم در دو کیسه برای او بیاورد. وارد شد و من نیز ده هزار درهم را به او دادم و با خشنودی از من گرفت و رفت. همین که به وسط منزل رسید برگشت و گفت ای وزیر سبب راندن دیروز و مهربانی امروز و دو برابر کردن سهمیه چه بود. گفتم جز خیری چیزی نبود به خوشی برگرد. گفت به خدا سوگند تا از جریان اطلاع پیدا نکنم برنمی گردم، آنچه در خواب دیده بودم به او گفتم، ناگاه اشکش مانند ژاله جاری شد و گفت پیمان واجب و لازم با خدای خود بستم که دیگر گرد معصیت نگردم و هرگز پیرامون آنچه دیدی نروم تا جدم محتاج نشود با تو محاجه کند. ✍🏻منتهی الامال، ص 268، ج 2. @Asemani_bashim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ارتباط نوع مرگ و زندگی مرحوم علیرضا فتحی پور مدیر گروه رادیو قرآن @Asemani_bashim
شیخ حسنعلی نخودکی: گويندگان دينى بايد ملاحظه اضعف مردم را بنمايد و با سخنانشان القاء شبهه نكنند زيرا كه آن شبهه در قلب جاهل عامى مى ماند و اسباب خرابى دين او مى شود يخرجون من دين الله افواجا از حضرت امير عليه السلام به تكرار نقل شده بود كه فرج آل محمد صلى الله عليه و آله در سنه هفتاد است . از حضرت صادق عليه السلام درباره علت عدم وقوع آن سوال كردند آن حضرت فرمود: همينكه حضرت امام حسين عليه السلام را شهيد كردند، خداوند فرج ما را در سال صد و بيست قرار نداد. معلى بن خنيس ‍ در نزد حضرت صادق عليه السلام امين و مورد اعتماد و در غياب قيم اموال و اولاد آن حضرت بود. وقتى اذعه (فاش کردن)سرى از اسرا آن حضرت كرد، امام فرمود: خداوند گرماى آهن را به او خواهد چشانيد. چون امام عليه السلام به زيارت مكه رفت داود - حاكم مدينه - كس فرستاد تا او را بگيرند و بكشند. معلى بن خنيس گفت : من با مردم محاسبه بسيار دارم ، بگذار مرا به ميدان شهر برند تا مردم جمع شوند و من وصيت كنم او را به ميدان بردند. معلى بن خنيس در آن جا مردم را مورد خطاب قرار داد وگفت : من معلى بن خنيس هستم و آن چه دارم تماما متعلق به حضرت صادق عليه السلام است در اين هنگام رئيس شرطه به سوى او رفت را با ضربتى بكشت . وقتى كه حضرت صادق عليه السلام از مكه مراجعت فرمود به منزل داود تشريف برده و از او پرسيد: آيا تو قيم مرا كشتى ؟ داود رئيس شرطه را معرفى كرد، حضرت به اسماعيل دستور فرمود: و داود استهزاء كرد آن شب را حضرت نخوابيدند و داود را نفرين كردند. صبحگاه بود كه از خانه داود فرياد و شيون برخاست و حضرت فرمودند: فرشته اى ضربتى بر سر او نواخت كه مثانه اش شكافت . حاصل سخن آنكه معلى بن خنيس با چنان عظمت شاءن ، به خاطر آن كه سرى از اسرار آل محمد صلى الله عليه و آله را فاش ‍ كرد، به قتل رسيد. ✍🏻سایت معاونت تهذیب حوزه های علیمه دفتر امور تربیت اخلاقی درس اخلاق 2 @Asemani_bashim
حضرت جوادالائمه علیه السلام: الْعامِلُ بِالظُّلْمِ، وَالْمُعينُ لَهُ، وَالرّاضي بِهِ شُرَكاءٌ ✍️ كشف الغمّة، ج 2، ص 348 انجام دهنده ظلم، كمك دهنده ظلم و كسي كه راضي به ظلم باشد، هر سه شريك خواهند بود @Asemani_bashim
عرفان واقعی علامه طهرانی @Asemani_bashim
يکي از شاگردان آیت الله بهاءالدینی نقل مي کند: « روزي در خدمت آقا بوديم، طلبه اي ضبط صوت را تنظيم کرد و رفت نزديک آقا نشست که فرمايشات آقا را ضبط کند. چون آقا اجازه نمي داد کسي فرموده هايشان را ضبط کند. آن طلبه خواست مخفيانه اين کار را بکند. سؤالاتي از آقا کرد و ايشان جواب داد و به همان نحوي که ضبط صوت روشن بود از منزل خارج شديم. در خارج منزل نيز مذاکراتي شد که ضبط مي شد، نوار را آن آقاي طلبه برگرداند که صحبتهاي پير روشن ضميرمان را از اول بشنويم، ولي با کمال تعجب ديديم يک کلمه از حرفهاي ايشان ضبط نشده و به حرفهاي خودمان که رسيد ديديم ضبط شده است. خيلي تعجب کرديم. و از اين شگفت انگيزتر که روز بعد با همان طلبه خدمت ايشان رسيديم. به آقا عرض کرد: اجازه بفرماييد فرمايشات شما را ضبط کنم. آقا با نگاهي که به او کرد فرمود: « اگر به دردت مي خورد همان ديروز ضبط مي شد! » رنگ از چهره آن طلبه پريد و رفت و ديگر منزل آقا او را نديديم. » ✍🏻پایگاه اطلاع رسانی تبیان @Asemani_bashim
ذکر راهگشا @Asemani_bashim
حکمت امیرالمومنین  علیه السلام در بیان آیت الله محمد شجاعی زنجانی رحمت الله علیه: «سُرورُ المُؤمنِ بطاعَةِ رَبّهِ وَ حُزنهُ عَلی ذَنبِهِ » غرر و دُرر ج1 ص 516 ... ما شاد و خوشحال می شویم که فلان کار، فلان معامله و امثال اینها درست شد و محزون می شویم که فلان مساله و آن خرید درست نشد؛ اینها مال مؤمن نیست، یعنی وصف مومن نیست. اگر مومن واقعی باشد، سرور و شادیش فقط به این است که پروردگارش را اطــاعت کرده است و خوشحال می شود، اگر به گناه مبتلا شد، محزون می شود. ✍️سایت آیت الله شجاعی @Asemani_bashim
سید علی آقا قاضی در یکی دیگر از نامه هایش چنین می نگارد: « بسم الله الرحمن الرحیم، بعد حمدالله جل شأنه و الصلاة والسلام علی رسوله و آله؛ حضرت آقا! تمام این خرابی ها که از جمله است وسواس و عدم طمأنینه، از غفلت است؛ و غفلت کمتر مرتبه اش، غفلت از اوامر الهیه است و مراتب دیگر دارد که به آنها إن شاء الله نمی رسید و سبب تمام غفلات، غفلت از مرگ است و تخیل ماندن در دنیا؛ پس اگر می خواهید از جمیع ترس و هراس و وسواس ایمن باشید دائماً در فکر مرگ و استعداد لقاء الله تعالی باشید و این است جوهر گرانبها و مفتاح سعادت دنیا و آخرت؛ پس فکر و ملاحظه نمائید چه چیز شما را از او مانع و مشغول می کند. سایت مرکز اطلاع رسانی  غدیر @Asemani_bashim
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
جانم به فدای مولا علی علیه السلام که نه از ميدان جنگ فرار می‌کرد و نه فراری را تعقیب می‌کرد @Asemani_bashim
راه کمال بدون صفات رذیله @Asemani_bashim
عشق به حیدر @Asemani_bashim
خطبه غدیر @Asemani_bashim