8.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
گل آرایی حرم حضرت معصومه سلام الله علیها
@Asemani_bashim
آیت الله جاودان:
اگر کسی خطایی انجام دهد ناگزیر باید یک جایی آن را برطرف کند و آن خطا را جبران کند و گرنه گرفتار خواهد شد. به طور مثال مثلا فردی دل کسی را شکسته است باید برود آن دل شکسته را بدست بیاورد و او را راضی کند، حالا اگر راضی کرد که خطایش جبران شده اما اگر راضی نکرد و دنبال راضی کردن هم نبود این گرفتاری به بار می آورد.
✍️خبرگزاری ابنا
@Asemani_bashim
@saatibarayagha
حاج شیخ مرتضی آشتیانی رضوان الله تعالی علیه فرمود:که حجة الاسلام حاج میرزا حسین خلیلی طهرانی اعلی الله مقاله فرمود:خبر داد ما را شیخ جلیل که با همدیگر سر درس صاحب جواهر رضوان الله تعالی علیه حاضر می شدیم .
یکی از تجار که رئیس خانواده الکبّه بود، پسر جوان و خوش صورت و مؤ دبی داشت ، والده اش علوّیه محترمه همین یک پسر را داشتند که این هم مریض می شود، بقدری مرضش سخت می شود که به حال مرگ و احتضار می افتد. چشم و پای او را می بندند.پدرش از اندرون خانه به بیرون می رود، و به سر و سینه می زند مادر علویه اش به حرم مطهر حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام مشرف می شود و از کلیددار آن آستان خواهش و تمنا می کند که اجازه دهد شب را تا صبح توی حرم بماند. کلیددار اول قبول نمی کند، ولی وقتی خودش را معرفی می کند و می گوید:پسرم محتضر است و چاره ای جز توسل به ساحت مقدس حضرت باب الحوائج ندارم کلیددار قبول می کند و به مستخدمین دستور می دهد که علویه درحرم شب بیتوته کند. شیخ جلیل فرمود: بنده همان شب به کربلا مشرف شدم و اصلاً خبر از تاجر و مرض پسرش اطلاع نداشتم، همان شب که بخواب رفتم، در عالم خواب به حرم مطهر حضرت سیدالشهداء علیه السلام مشرف شدم و از طرف مرقد مطهر حضرت حبیب بن مظاهر وارد شدم، دیدم بالای سر حرم ، زمین تا آسمان مملو از ملائکه هاست و در مسجد بالا سر حضرت پیغمبر صلی الله علیه وآله و حضرت امیرالمؤمنین علی علیه السلام روی تخت نشسته اند.در همان موقع ملکی خدمت حضرت آمده فرمود:السلام علیک یا رسول الله سپس فرمودند:
حضرت باب الحوائج اباالفضل العباس علیه السلام فرمود:یا رسول الله پسر این علویه عیال حاجی الکبه مریض است و به من متوسل شده ، شما به درگاه خدا دعا کنید که پروردگار او را شفا عنایت فرماید:حضرت رسول (ص) دستها را به دعا بلند کردند و بعد از چند لحظه فرمودند:مرگ این جوان رسیده و کاری نمی شود کرد. ملک رفت و بعد از چند لحظه دیگر آمد و پس از عرض سلام همان پیغام را آورد. حضرت رسول صلی الله علیه وآله باز دستها را به دعا بلند کرده باز همان جواب را فرمودند:ملک برگشت .یک وقت دیدم ملائکه ای که در حرم بودند، یک مرتبه مضطرب شدند، ولوله و زلزله ای در بین شان بوجود آمد، گفتم چه خبر شده ؟! خوب که نگاه کردم ، دیدم خود حضرت باب الحوائج قمر بنی هاشم علیه السلام که با همان حالی که در کربلا به شهادت رسیده اند دارند تشریف می آورند، به حضرت رسول (ص) سلام کردند و بعد فرمودند: فلان علویه به من متوسل شده و شفای جوانش را از من می خواهد شما از حضرت حق سبحانه بخواهید که یا این جوان را شفا دهد و یا اینکه دیگر مرا باب الحوائج نگوئید. تا پیغمبر این حرف را شنید چشمان مبارکشان پر از اشک شد و رو به حضرت امیر علیه السلام نمود و فرمودند:یا علی تو هم با من دعا کن هر دو بزرگوار دست ها را رو به آسمان کرده و دعا فرمودند، بعد از لحظه ای ملکی از آسمان نازل شد و به محضر مقدس حضرت رسول اکرم صلی الله علیه وآله مشرف شده و سلام کرد و فرمود: حضرت حق سبحانه و تعالی سلام می رساند و می فرماید: ما لقب باب الحوائجی را از عباس نمی گیریم و جوان را هم شفا دادیم . من فورا از خواب بیدار شدم و چون اصلاً خبری از این ماجرا نداشتم ، خیلی تعجب کردم . ولی گفتم : این خواب صادقه است و در آن حتما سِرّی هست . وقتی که برخاستم دیدم سحر است و ساعتی به صبح نمانده چون تابستان هم بود، طرف خانه حاجی الکبه براه افتادم .وقتی وارد خانه شدم ، پدر آن جوان را در میان خانه دیدم که راه می رود و به سر و صورت می زند. به حاجی گفتم : چطور شده چرا ناراحتی ؟! گفت : دیگه می خواهی چطور بشود. جوانم از دستم رفت . دست او را گرفتم و گفتم آرام باش و ناراحتی نکن ، خدا پسرت را شفا داده و ترس و واهمه ای هم نداشته باش ، خطر رفع شده ، با تعجب مرا به اطاق جوان مریض و مرده اش برد، وقتی که وارد شدیم بقدرت کامله حق جوان نشست و چشم بند خود را باز کرد. حاجی تا این منظره را مشاهده کرد دوید و جوانش را بغل کرد. جوان اظهار گرسنگی کرد بعد از اینکه چیزی خورد گویا اصلاً مریض نبوده است.
ای حرمت قبله حاجات ما
ذکر تو تسبیح و مناجات ما
چار امامی که تو را دیده اند
دست علم گیر تو بوسیده اند
✍الوقایع و الحوادث ، ۳/۴۲
@Asemani_bashim
8.65M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ۳ دقیقه
خدا توفیق نوکری رو ازمون نگیره
صابر خراسانی
@Asemani_bashim
24.27M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کلیپ ۳ دقیقه
نماهنگ زیبا
چه شبها که دلتنگ یک حسرتم
پویانفر
@Asemani_bashim
4_5895323534133036902.mp3
4.73M
صوت ۳ دقیقه
فهم و بهرمندی از قرآن
حاج آقا عالی
@Asemani_bashim
4_5978812699025344260.mp3
6.64M
صوت ۴ دقیقه
گناه مساوی است با خروج از زیر پرچم امیر المومنین علیه السلام
حاج آقا عالی
@Asemani_bashim
هرگز بدون در نظر گرفتن مخاطبین سلامهای پایان نماز؛ این خطابها و سلامها را به زبان نیاور.
که سلام و خطابت بیهوده است
زیرا بدون در نظر گرفتن مخاطب دیگر کسی طرف خطاب تو نیست تا سخنت را بشنود و احیانا پاسخ دهد
✍️اسرار نماز شهید ثانی صفحه 160
@Asemani_bashim
آیت الله جاودان:
هر کس هر مقدار کار کند به همان مقدار هم برداشت دارد، مثلا کسی اهل کربلا بوده و هر شب توانسته به زیارت حضرت حسین(ع) برود ولی یک کسی اهل کربلا هم هست اما فقط سالی یکبار به زیارت حسین(ع) می رود؛ بنابراین هر کس هر چه بیشتر کار کند بهره بیشتری هم می برد.
حالا ما که از کربلا دور هستیم برای ما کار را آسان کرده اند و گفتند هر کس از راه دور سه بار بگوید: «صل الله علیک یا اباعبدالله(ع)» به آن ثواب زیارت حضرت حسین(ع) رسیده است حالا یکی در روز صد بار اینگونه سلام می دهد ولی دیگر هفته ای یکبار این سلام را می گوید، بنابراین در تجارت معنوی هر کس به اندازه تجارتی که کسب کرده سود می برد.
✍️خبرگزاری ابنا
@Asemani_bashim
@saatibarayagha
15.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
فیلم دلنشین ۱۲ دقیقه
مدح امام هشتم حضرت علی ابن موسی الرضا صلوات الله علیه
حنیف طاهری
@Asemani_bashim
از حضرت علی علیه السلام نقل است که می فرماید:
با رسول خدا صلی الله علیه و آله در مسجد برای ادای نماز آماده می شدیم که مردی بلند شد و رو به پیامبر صلی الله علیه و آله گفت: ای رسول خدا! من گناهی مرتکب شده ام که بر آن حد لازم است. صلی الله علیه و آله از او روی برگرداند و چیزی نگفت.
هنگامی که نماز تمام شد، آن مرد دوباره برخاست و سخن خود را تکرار کرد. پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود. آیا تو الان با ما نماز نخواندی؟ آن مرد در جواب گفت: بلی.
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: این نماز کفاره گناه تو است و گناه تو به واسطه این نماز فرو ریخت.
✍️بهترین پناهگاه حکایات و داستانهای نماز
گردآوری مطالب رحیم کارگر محمدیاری بازنویس نثر:عین الله کاوندی
@Asemani_bashim
آیت الله جوادی آملی:
چرا ما حق نداريم آبرويمان را ببريم؟ چرا حق نداريم مال را اسراف بکنيم؟ براي اينکه مال، مال ما نيست. در بخشهايي آثار ملکيت بر آن بار است، وگرنه ما «امين الله» هستيم در آبرو. مگر انسان مجاز است آبروي خود را از بين ببرد؟ يا ـ معاذالله ـ عفت خود و عصمت خود را از دست بدهد؟ چرا اگر خداي ناکرده ـ معاذالله ـ به کسي تجاوز شده است، پدر، برادر، همسر، فرزند، همه شکايت بدهند باز پرونده باز است؟ چون اين حق زن نيست! اين عصمت و عفت حق زن نيست، حق شوهر نيست، حق پدر نيست، حق پسر نيست. اين آبرو مِلک خداست اين زن «امين الله» است؛ لذا اگر پرونده رضايت هم بدهد هيچ اثري هم ندارد. معلوم ميشود بعضي از امور است که ما مالک نيستيم ما امين هستيم، آبروي ما هم همين طور است. اين روايت نوراني را مرحوم کليني در کافي نقل کرد که «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَوَّضَ إِلَي الْمُؤْمِنِ أُمُورَهُ كُلَّهَا وَ لَمْ يُفَوِّضْ إِلَيْهِ أَنْ يُذِلَّ نَفْسَه»[12] مؤمن بله در زندگي آزاد است؛ اما آبروي مؤمن در اختيار خود مؤمن نيست که او را بخواهد بريزد، مجاز نيست. آبروي مؤمن مال خداست و او «امين الله» است؛ لذا اگر کسي آبروي مؤمن را ريخت خطر الهي او را تهديد ميکند، اين هم هست.
✍️پایگاه اطلاع رسانی اسرا
@Asemani_bashim
@saatibarayagha