آنگاه که با خود خیال کردم کجا رفت آن منِ قدیمی ، یاد تو میافتم
تویی که رفتی و گویی مرا هم با خودت بردی و جسدی بی جان به جای گذاشتی ،
امشب باز هم دلتنگت هستم ، اولین بار نیست ، آخرین بار هم نیست ، حتی دومین یا سومین بار هم نیست.
تو این صفت را در نهادینه کردی و من اگر دلتنگت نباشم قطعا همان ادمِ همیشگی نیستم .
در خیالات غرق میشوم ..
میان این بیجانی به من نگاه کن ؛ میدانم که عادت داری بروی و منِ شکسته را پشت سرت ویران جا بُگذاری ، اما میشود این بار نگاهم کنی؟ قول میدهم به چشمانت خیره نشوم ، قول میدهم دلتنگت نشوم ، قول میدهم گریه نکنم ، فقط تورا میخواهم
وقتی این جمله از دو لب من خارج میشود یعنی دیگر نه پسی دارد و نه پیشی ،
بیا و بی معطلی با بوسه ای بر پیشانی ام مرا تنها بگذار ، این بار لااقل گرمیِ لب هایت را بر روی پوستم را حس خواهم کرد..
ـنرگس.
هدایت شده از آسمونِآبیخاکستری .
شیخ با من سخن از عالم عقبی میگفت
گفتمش شیخ؟ به آنجا که روم او هم هست؟
https://eitaa.com/joinchat/1083638764C30622c1ba1
صندوقچه من؟ گپ فیلم و عکس و اهنگایِ شما💙