eitaa logo
گنجینه شهدای جهان اسلام (عاشقان شهادت)
613 دنبال‌کننده
8هزار عکس
1.2هزار ویدیو
116 فایل
کانون فرهنگی رهپویان شهدای جهان اسلام یُحیے وَ یُمیت، و مَن ماتَ مِنَ العِشق، فَقَد ماتَ شَهید...♥️ [زنده مےڪند و مےمیراند! و ڪسے ڪه از عشق بمیرد، همانا شـہید مےمیرد...|♡ |
مشاهده در ایتا
دانلود
نقطه ی پایانِ هایم بود ★دلمـ♥️ از هر چه و هرکس که بگویی است 😔 🌙 اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 🌈 @asganshadt
بسم رب الشهدا سلام صبحتون شهدایی
صبح🌤 را آغاز میڪنیم با نام ڪه همین 🍃 خدایی ڪه در ماست خدایی ڪه 💜را به ما هديه داد و عاشقی را در سفره دل ما جای داد.🙂 🔹 🔹 @asganshadt
🍃❤️ شهادت داستان ماندگاری آنانی است که دانستند دنیا جای ماندن نیست ...🕊 @asganshadt
😍 میگُف: همیشـہ تویِ عبـادت متوجـہ باش . . . ! ↓ عاشـق مےخواد💞 نـہ مشترےِ بهـشت :) 🦋•|خدآعاشــ♥️ــق‌میخواد|•🦋  🌱 @asganshadt
📸تصویری از تابوت حامل پیکر شهید محمدرضا رحمانی خلبان هواپیمای میگ ٢٩ که چهارشنبه گذشته به دلیل سقوط هواپیما به شهادت رسید اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 🌈 @asganshadt
🌺 📜حرفهایت...املاء می شوند؛ دوفرشته می نویسند و این نامه را خدا نمره می دهد.📝 📌 حرف بیهوده نزن❗️...چه برسد به اینکه گناه باشد.‼️ @asganshadt 🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂🌼🍂
بقول 🌙: هروقت امتداد نگاهت به حرام نرسید •/شهیدی/•. و شما در این آشفته بازار... چه قشنگ نگاهت را روی کفش هایت ثابت کردی... پی‌نوشت: در کوی‌نیک‌نامان ما را گذر ندادند گر تو نمی پسندی تغییر ده قضا را اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇 @asganshadt
♡| به‌نام‌خدای‌حسیـن... ؛ سلام اعضاے جانـ😌 چند ماهی درگیر مسائلی بودیم که به طور خیلی یهویی بنده رو از فضای مجازی دور کرد. و ان شاءالله از چند شب آینده شروع میکنم به روایت داستانی واقعی "جنگ دوباره " و هر شب ی قسمت گذاشته مشود ان شاءالله خیلی التماس دعا ✍؛فدایی سید علی اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 🌸 @asganshadt
تا ڪی دل من حلقه به هر در بزند شب باشد و برشب زدگان سر بزند ای‌ڪاش ڪه برق استخوان های شما در ظلمـت شـهر مــا منـــور بزند نــام تـــو را دوبــار قرعه کشـیــدند؛ یـــک بار برای "شهادت" درامد... و بــار دیـــگــر؛ برای "گمنامی" و هر بار پیروز بودی شبتون شهدائی🌷 اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 🌈 @asganshadt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ ❣️عاشقانه_شهدا 💠 ... 💕زمستون که شد... واسه اینکه فضای خونه گرم بمونه... جلو ایوونو پلاستیک کشید... شبا میشِستم کنار پنجره و... گوشه ی پلاستیکو ميزدم بالا و... زل ميزدم به خيابون... تا ببینم كِی ماشینش پیدا میشه...❤️ 💕خانه مون سر ۴راه بود... واسه همین از هر طرفی که میومد میدیدمش... ماشینشو که میدیدم... سریع پا میشدم و... خودمو سرگرم کاری نشون میدادم... تا مثلا نفهمه این همه چشم براش بودم... 💕یه بار که حواسم نبود... همون جوری رو به پنجره ماتم برده بود... یهو از پشت سر صداشو شنیدم که گفت... "بابا این در و پنجره ها هم شکلتو یاد گرفتن... بس که نشستی اونجا..." خودشم یه کارایی میکرد... که فاصله ی بینمون کمتر شه... 💕یه روز صبح که از خواب پاشدم... چشامو که وا کردم... دیدم یه مرد غریبه... با کله ی کچل...! نشسته بالا سرم و زل زده بهم... اولش ترسیدم... ولی بعد دیدم عههه... این که آقا مِهدیه...❤️ موهاشو با نمره ی هشت زده بود... 💕پرسید... "چطور شدم و زد زیر خنده...😁 خنده هاش مخصوص خودش بود...❤️ لب زیریش اول کمی به یه طرف متمایل میشد... بعد لب بالا... با هم باز میشدند... خیلی قشنگ بود خندیدنش...❤️ نمیدونستم چه توقعی باید از زندگی داشته باشم... 🌷 اجتماع بزرگ عاشقان شهادت @asganshadt