eitaa logo
گنجینه شهدای جهان اسلام (عاشقان شهادت)
611 دنبال‌کننده
8هزار عکس
1.2هزار ویدیو
116 فایل
کانون فرهنگی رهپویان شهدای جهان اسلام یُحیے وَ یُمیت، و مَن ماتَ مِنَ العِشق، فَقَد ماتَ شَهید...♥️ [زنده مےڪند و مےمیراند! و ڪسے ڪه از عشق بمیرد، همانا شـہید مےمیرد...|♡ |
مشاهده در ایتا
دانلود
❝💙↯ ۆهمین‌قدردلتنڪَ شبیہ‌چاےِ‌یخ‌ڪردهِ بدونِ‌قند(:"💔••• @asganshadt
🌱✨ { "عالم به فدای دلِ محزون رقیه"...♥️🥀🌙 } @asganshadt
4_5999124127649105714.mp3
6.24M
🎼 🎧 یه دختر سه ساله... 🎤 کربلایی مهدی رعنایی شهادت_حضرت_رقیه🥀 💔 @asganshadt
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✍| 🔸زیباترین ڪلام در پنج ڪلمہ از زبان شهید مدافع حرم مصطفی صدرزاده👇 🔺خودسازی دغدغه‌ی اصلی شما باشد.🍀 .شـــرمـــنــده.ایــــم😔
✨❌ حسین فریاد میزند:«هل من ناصر ینصرنی»؟😔 و من در حالی که نمازم قضا شده است میگویم: لبیک یا حسین(ع)!لبیک...✋😊 حسین نگاه میکند لبخندی میزند🙂 و به سمت دشمن تاخت میکند،🏇 و من باز میگویم: لبیک یا حسین(ع)!لبیک...✋😊 حسین شمشیر میخورد،من سر مادرم داد میزنم و میگویم:😡 لبیک یا حسین(ع)!لبیک...✋😊 حسین سنگ میخورد،من در مجلس غیبت🗣 میگویم: لبیک یا حسین(ع)!لبیک...✋😊 حسین از اسب به زمین می افتد عرش به لرزه در می اید و من در پس نگاه های حرامم👀 فریاد میزنم: لبیک یا حسین(ع)!لبیک...✋😊 حسین رمق ندارد باز فریاد میزند:«هل من ناصر ینصرنی؟»😔 من محتاطانه دروغ میگویم🙊 و باز فریاد میزنم: لبیک یا حسین(ع)!لبیک...✋😊 حسین سینه اش سنگین شده است،کسی روی سینه است،حسین به من نگاه میکند میگوید:تنهایم یاری ام کن...😭 من گناه میکنم و باز فریاد میزنم:لبیک...😢✋ خورشید غروب کرده است...🌄 من لبخندی میزنم و میگویم:😊 اللهم عجل لولیک الفرج...🙏 به چشمان مهدی خیره میشوم و میگویم: دوستت دارم تنهایت نمیگذارم...!❤️✋ مهدی(عج)به محراب میرود و برای گناهان من طلب مغفرت میکند...😭 مهدی تنهاست...حسین تنهاست...😔 من این را میدانم اما... :)
🌼🌼🌼 🌼🌼 🌼 ⚡️🕯ملا_نصر_الدین⚡️ 🗝 روزی همسر ملانصرالدین از او پرسید: فردا چه می کنی؟ گفت: اگر هوا آفتابی باشد به مزرعه می روم و اگر بارانی باشد به کوهستان می روم و علوفه جمع می کنم. همسرش گفت: بگو ان شاءالله او گفت: ان شاءالله ندارد ؛ فردا یا هوا آفتابی است یا بارانی. از قضا فردا در میان راه ، راهزنان رسیدند و او را کتک زدند. ملانصرالدین ، نه به مزرعه رسید ، و نه به کوهستان ، و مجبور شد به خانه بازگردد. همسرش گفت: کیست؟ او جواب داد: ان شاءالله منم.. ✳ اگر خدا نخواد حتی برگی هم از درخت نمی افتد ✳ @asganshadt