eitaa logo
گنجینه شهدای جهان اسلام (عاشقان شهادت)
622 دنبال‌کننده
7.9هزار عکس
1.2هزار ویدیو
115 فایل
کانون فرهنگی رهپویان شهدای جهان اسلام یُحیے وَ یُمیت، و مَن ماتَ مِنَ العِشق، فَقَد ماتَ شَهید...♥️ [زنده مےڪند و مےمیراند! و ڪسے ڪه از عشق بمیرد، همانا شـہید مےمیرد...|♡ |
مشاهده در ایتا
دانلود
#همسر_شهید: بعضی ها اصلا ساخته شده اند برای #مشورت. احساس #غریبگی نمیکنی، وقتی می خواهی #راز دلت را برایشان بگویی یا برای مشکلت چاره بخواهی. همیشه خوب گوش می کنند و #بهترین تصمیم ها را می گیرند و بهترین مشاوره ها را می دهند. #نمونه اش شهید محمد پورهنگ. محال بود از او #راهنمایی بخواهی و مشکلت حل نشود. اصلا سرش درد می کرد برای #سنگ_صبور_شدن #شهید_محمد_پورهنگ🌷 🍃🌹🍃🌹 @asganshadt
✍️ ﺩﻏﺪﻏﻪ ﺁﻗﺎ ﻣﺤﺴﻦ ﺑﺮﺍﯼ ﻋﻠﯽ ﭼﻪ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﺗﻮﻟﺪ ﻭ ﭼﻪ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﺗﻮﻟﺪ ﺧﯿﻠﯽ ﺯﯾﺎﺩ ﻭ ﻋﺠﯿﺐ ﺑﻮﺩ. ﺭﻭﯼ ﻫﺮ ﭼﯿﺰﯼ، ﺣﺘﯽ ﮐﻪ ﻣﯽﺧﻮﺭﺩ، ﺧﯿﻠﯽ ﺣﺴﺎﺱ ﺑﻮﺩ 🌺 ﺣﺘﯽ ﺩﺭ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺑﺎﺭﺩﺍﺭﯼ ﻣﻦ ﺧﯿﻠﯽ ﺣﻮﺍﺳﺶ ﺑﻮﺩ ﻫﺮﺟﺎﯾﯽ ﻧﺮﻭﻡ ﻭ ﻫﺮﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﻧﺨﻮﺭﻡ. ﺭﺍ ﺑﻪ ﻣﻮﻗﻊ ﻣﯽﺩﺍﺩ ﻭ ﺭﺩ ﻣﻈﺎﻟﻢ ﻫﻢ ﭘﺮﺩﺍﺧﺖ ﻣﯽﮐﺮﺩ. ﺧﯿﻠﯽ ﺑﺮ ﺭﻭﯼ ﺍﯾﻦ ﺩﻭ ﻣﻮﺭﺩ ﺣﺴﺎﺱ ﺑﻮﺩ ﻭ ﺩﻗﺖ ﻋﻤﻞ ﺩﺍﺷﺖ. 🌷 🍃🌹🍃🌹
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃ میگفت :وقتی به شما میگم که میخوام برم سوریه کسی نباید جلوی رفتنم رو بگیره .هر کسی که با رفتن به سوریه و دفاع از حرم مخالفه باید کل گریه هایی که تو محرم و عزای حسین میکنه بریزه دور ،میدونی چرا؟چون کسی که از ته دل داره برای آقا گریه میکنه برای غریبی و تنهایی اقاست ،داره گریه میکنه و میگه آقا ای کاش ما هم اون موقع بودیم تا به شما یاری میکردیم.الان هم همون وضعیت هست خانم زینب کبری غریب و تنهاست و هل من ناصر گفته . حالا دیگه ای کاشی وجود نداره من صدای حسین زمانم رو شنیدم و باید برم. 🌷 راوی: 💎@asganshadt 💎 ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃ آسید قبل از رفتن به سوریه گفت: اونجا هوا اینقدر سرده که لوله های آب یخ میبنده وبرای استفاده از آب جهت شستشو و خوردن باید ابتدا به دفعات زیاد آبی که غیر قابل استفاده هست رو جوش آورد وریخت روی لوله های آب که یخ لوله باز بشه وآب ازش جاری بشه تابتونیم از آب تمیز برای خوردن استفاده کنیم.. میگفت : صدای هل من ناصر ینصرنی امام حسین بلند شده خوب گوش کن این ندا را میشنوی بار دیگر این امام حسین (علیه السلام) است که طلب یاری میکند آیا نباید گوش کنم؟!!! ومن در مقابل استدلال منطقی و حرف از دل برآمده اش سخنی نداشتم که به زبان آورم. 🌷 راوی: 💎@asganshadt💎 ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═
❃↫🌷«بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن»🌷↬❃ ✍حاج آقا در ازدواج بچه ها همیشه توصیه میکردند به بچه مسجدی یعنی خواستگار که می آمد، می گفتند همین که بچه مسجدی باشد کفایت می کند. تقید و ایمانش خوب باشد.ایمان را مهمترین محک می دانستند. ما اعتقاد داریم فرد وقتی ازدواج میکند رزقـــــش تضمین شده است. با ازدواج رزق افـــــزایش پیدا میکند. در برگزاری مراسم عروسی بچه ها هم با خانواده ای که وصلت می کردیم کاملا همراهی می کردیم. روی مسائل مادی اصلا بحثی نداشتیم. راوے : 🌷 💎@asganshadt 💎 ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═
گنجینه شهدای جهان اسلام (عاشقان شهادت)
رهبر انقلاب: ایشان با این حادثه ای که پیش آمد به نظر من یک آبرویی داد به #محیط_علمی_کشور. یعنی #ش
9⃣1⃣8⃣ 🌷 🔰غنی سازی ۲۰ درصد اورانیوم(که میلیارد ها دلار برای ایران🇮🇷 ارزش داشت و به پشتوانه آن انجام شد)دستپخت دانشمندی بی ادعا به نام است. چند نفر در این دیار می دانند که شهریاری این کار بزرگ را بدون دریافت ریالی دستمزد💰 و فقط برای و سرافرازی کشورش انجام داده است⁉️ : 🔰سالن عروسی💍 ما سلف سرویس بود! وقتی که سر کلاس درس این را برای بچه‌ها تعریف می‌کنم، می‌بینم که بچه‌ها اصلاً در مخیله‌شان نمی‌گنجد🗯! با لباس از پله‌های خوابگاه بالا رفتم. وقتی که کردیم به خوابگاه دانشجویی رفتیم☺️ 🔰دکتر گفت می‌خواهی خانه بگیرم❓ گفتم نه؛ همین خوب است. یک سوئیت کوچک متأهلی💞 داشتیم. آقای دکتر صالحی استاد ما بود. ایشان با خانمشان، آقای دکتر غفرانی هم با خانمشان، ما بودند. یک سفره کوچک انداختیم. دو تا پتو و دو تا پشتی داشتیم😍. با از این دو استاد بزرگوار در همان خانه کوچک خوابگاهی پذیرایی کردیم🍱. 🔰بعد هم دوتایی نشستیم راجع به مسائل صحبت کردیم به راه بود. حتی شب عروسی هم سجاده نماز شبش📿 جمع نشد❌! 🔰در تمام این سال‌ها خودم را در اوج میدیدم😎. نمی‌دانم این را چگونه بیان کنم. احساس می‌کردم خواهرم برادرم، اقوام و هرکس که به خانه من می‌آید، خیلی شده که به خانه من🏡 آمده است! این مرا در زندگی غنی کرده بود. عشــ❤️ـق ، محبت😍 ، ، و نمازهایش برای من ارزش بود👌! این چیزها برای من ارزش بود و ایشان این چیزها را تام و تمام داشت✅... 📚منبع/کتاب شهیدعلم (خاطرات شهیدشهریاری) 🌷شهادت: ترور در ۸ / آذر / ۸۹ توسط عوامل رژیم صهیونیستی . 🌹🍃🌹🍃 @asganshadt
۲۲اسفند در تقویم ملی ما روز شهدا نام گرفته است شهید واژه سنگین است اما سنگین تر و سختر از واژه شهید است دختری که فدای امنیت ما میشود هر روز با جای خالی همسرش روبرو میشود و جای تشکر از او ما در زندگیش سرک میشکیم روز شهدا بر تمام همسران شهدا گرامی باد خیلی التماس دعا :) •✍🏻[ فدایی سید علی •🧕[ اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇 @asganshadt
کت و شلوار دامادی‌اش را تمیز و نو در کمد نگه داشته بود😇 به بچه‌های سپاه می‌گفت: «برای این که اسراف نشود، هر کدام از شما خواستید داماد شوید، از کت و شلوار من استفاده کنید. این لباس ارثیه‌ی من برای شماست.»😇 پس از ازدواج ما، کت و شلوار دامادی محمد حسن، وقف بچه‌های سپاه شده بود و دست به دست می‌چرخید😅😊 هر کدام از دوستانش که می‌خواستند داماد شوند، برای مراسم دامادی‌شان، همان کت و شلوار را می‌پوشیدند.😅 جالب‌تر آن که، هر کسی هم آن کت و شلوار را می‌پوشید؛ به می‌رسید!😢💚 اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇 @asganshadt🌹☘
•|| #همسر_شهید 💍 دلــ♥ ڪہـ مضاعَفــ شُد✌️ ڪار مَنــ→ سَخٺ ٺر شد°🎈 با یڪـے گرییدمــ°🍃 و با دیگرے دلٺنگ شدمـــ😞 ""ما جَعَلَ اللّہُ لِرَجُل ِِ مِن قَلبَینِ فـے جَوفِہِ"" . خدا براے هر نفر دو قلبــ در درونش نهادهـ {💌احزابـــ_۴} اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇 @asganshadt💚
ـ ـ •|| ـ ـ ـ •آمدےجانا 🌱 •وَلـےاینطور چرا♥ ـ •رفٺنٺــ با سر بود🌙 •ولـےبرگشنتـ اینبار نہـ☝️🏻 ـ ـ ـ ✍🏻| 💌| اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇 ـ @asganshadt❤️
🔻اگر بنا بود قبل از شهادت یک جمله به ایشان بگویید، چه میگفتید؟ : همان حرفی که زمانِ فیلم مختارنامه به شهیـد‌ هادی گفتم .... وقتی مختارنامه پخش میشد ، آن قسمتی که وهب قراربود به میدان برود؛ همسرش مخالف بود ، همسر وهب گفت: به شرطی اجازه رفتن میدهم که در قیامت هم من در کنارت باشم، من همان لحظه به‌ هادی گفتم : من هم فقط وقتی اجازه میدهم که به مأموریت بروی که در قیامت هوایِ من را داشته باشی و من در کنارت باشم ... بیاد مدافع حرم مستند ساز خبری اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇 @aaganshadt 🌹🍃
🔹تاریخ تولد : ۱۳۶۲/۱/۱ 🔹تاریخ شهادت: ۱۳۹۴/۸/۲۵ 🌹راوی 🌹 وقتی خبر شهادتــــ🌷ـــــــــ محمدجواد را شنیدم، آرزو کردم که دیگر لحظه‌ای پس از او زنده نباشم، 😞اما چه می‌کردم،🥀 این راه سپاسگزاری از هدیه خداوند بود و به رضای خدا باید راضی می‌بود. پس از شهادتش، دوستان محمدجواد عروسکی🧕 برای زینب آوردند و محمدجواد این‌گونه به آخرین قولش وفا کرد.❣ اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 👇 @asganshadt 🌹
🔻راوی: محسن بهاری 🔸شهید کابلی با اصابت خمپاره💥 به رسید. شهید بلباسی🌷 که در مناطق عملیاتی راهیان نور همیشه با او بود، رفت که شهید کابلی را بیاورد، شهید بریری هم برای کمک به رفت تا در میان تیر و ترکش تن‌ها نباشد. 🔹وقتی پیکر کابلی⚰ را روی ماشین گذاشتند، با# قناسه هر دو را از پشت زدند. عکسهای شهید بلباسی را اگر ببینید صاف دراز کشیده و پشت سرش خون❣ جاری شد. این‌ها واقعا ایستادند. من خط به خط عقب می‌آمدم و این قضایا بودم. 🔰محبوبه بلباسی محمد بلباسی حدود یک سال بعد از شهادت🌷 همسر خود در سوریه می‌گوید: "اگر باز هم به ماه ۹۵📆 برگردیم باز هم خودم کیف سفرش را می‌بندم و باز هم خودم از زیر قرآن📖 عبور می‌دهم تا به این راه برود، زیرا که رفت فقط برای خدا♥️ بود. اجتماع بزرگ عاشقان شهادت @asganshadt 😍
💠گفت و گو با شهید در عالم رویا 📝روایت خواندنی مدافع حرم «ابوالفضل شیروانیان» 🌷هنوز دوست‌هایش نیامده بودند تا ابوالفضل را بگویند. نمی‌دانستم هنگام شهادت چه اتفاقی برایش افتاده است⁉️ یک شب خوابش را دیدم. 🌷گفتم: چرا دیر کردی؟ گفت: کار داشتم باید تعداد بسیاری سوال، جواب می‌دادم. گفتم: از خودت بگو، وقتی زخمی شدی درد💔 داشتی؟ گفت: راه افتادیم به سمت یک مقر برویم. فردی به من گفت: بایست👤 ایستادم. 🌷پرسیدم: «چرا ایستادی؟» گفت: در غربت یک پیدا کرده بودم و خوشحال بودم. از من پرسید، تو دوست قاسم هستی؟ پاسخ مثبت دادم✅ گفت: پس بنشین. گفتم: سرم سنگین است، گفت: ابوالفضل سرت را روی من بگذار. سرم را که روی پایش گذاشتم، گفت: بلند شو تا برویم👥 🌷بلند شدم، دیدم در یک باغ بزرگ🌳 پر از میوه ایستادیم. به من گفت: آقا ابوالفضل چند تا از این بخوری سر دردت🤕 خوب می‌شود. منم تعدادی میوه خوردم.بعد هم رفتیم و . 🌷 اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 🌸 @asganshadt
: بعضی ها اصلا ساخته شده اند برای . احساس نمیکنی، وقتی می خواهی دلت را برایشان بگویی یا برای مشکلت چاره بخواهی. همیشه خوب گوش می کنند و تصمیم ها را می گیرند و بهترین مشاوره ها را می دهند. اش شهید محمد پورهنگ. محال بود از او بخواهی و مشکلت حل نشود. اصلا سرش درد می کرد برای 🌷 اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 🌈 @asganshadt
حمید شبهای جمعہ هیئت میرفت . چندین بار بہ من گفت ڪه باهاش برم ؛ ولی چون خجالت میڪشیدم نمیرفتم ؛ این بار حرفش را رد نڪردم . فردای آن روز بعد از ڪلاس حمید طبق معمول با موتور دنبالم اومده بود ولی این بار با دستہ گل قشنگ پرسیدم بہ چہ مناسبت گرفتی ؟ گفت : این گلها قابلتو نداره ، ولی از اونجا ڪه قبول ڪردی بیای هیئت این دستہ گل رو برای تشڪر برات گرفتم ... راوی : اجتماع بزرگ عاشقان شهادت 🌹 @asganshadt
سر قبر که رفتیم دقایقی با شهید آهسته درد و دل کرد بعد گفت: آمین بگو من هم دستم را روی قبر شهید تورجی ‌زاده گذاشتم و گفتم هر چه گفته را جدی نگیرید... اما دوباره تاکید کرد تو که می‌دانی من چه می‌خواهم پس دعا کن تا به خواسته‌ام برسم... را از شهید تورجی زاده خواست... 🌷 راوی : اللهم عجل لولیک الفرج اجتماع بزرگ عاشقان شهادت ❤️ @asganshadt