eitaa logo
اصحاب‌آخرالزمانی‌سیدالشهداء🇮🇷
156 دنبال‌کننده
5هزار عکس
2.4هزار ویدیو
48 فایل
کانون فرهنگی هنری شهید سید مرتضی آوینی
مشاهده در ایتا
دانلود
خانواده آسمانی ۱۵.mp3
11.31M
۱۴ 💥وابستگی‌ها، کمبودها، عقده ها، گدای عاطفه دیگران بودن... محصول ماندن در حصاری‌ست که به دور خود کشیده ایم! ☜حفظ عزت نفس انسان مهمترین قدم در طی طریق جاده انسانیت است، - چطور باید عزت نفس‌مان را حفظ کنیم؟ 🎤 🖤@ashabakharazamani
6.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍃شبهای جمعه فاطمه 🍃با اضطراب و واهمه 🎤شیخ حسین انصاریان 🎧حاج محمود کریمی 🖤@ashabakharazamani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
202030_1541314652.mp3
3.49M
شور شب_زیارتی_ارباب از این هیئت به اون هیئت کربلایی_سیدرضا_نریمانی شب_جمعه هوایت‌ نکنم می‌میرم 👌فوق_زیبا 🖤@ashabakharazamani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شبهاےجمعہ مثل گدا پشٺِ این درم🚪 دستے بڪش بہ خاطرِ زهرا تو بر سرم😔 امشب ڪه اولیاء همه جمعند ڪربلا👌 محروم مڪن منِ جامانده ازحرم😭😭 😔اللهم الرزقنا کربلا🤲 🖤@ashabakharazamani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
اصحاب‌آخرالزمانی‌سیدالشهداء🇮🇷
🌸🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸🌸 ❤️سلام بر ابراهیم۷۸❤️ تسبيحات امير سپهرنژاد دوازدهم مهر 1359 است. دو
🌸🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸🌸 ❤️سلام بر ابراهیم ۷۹❤️ كنار يك تپه محاصره شــديم، نزديك به يكصد عراقــي از بالای تپه و از داخل دشت شليك مي كردند😥. ما پنج نفرهم دركنار تپه در چاله اي سنگر گرفتيم و شليك مي كرديم. تا غروب مقاومت كرديم، با تاريك شدن هوا عراقي ها عقب نشيني كردند. دو نفر از همراهان ما كه راه را بلد بودند شهيد شدند😔. از سنگر بيرون آمديم، كسي آن اطراف نبود. به پشت تپه و ميان درختهارفتيم. در آنجا پيكر شهدا را مخفي كرديم. خسته و گرسنه بوديم. از مسير غروب آفتاب قبله را حدس زدم و نماز را خوانديم. بعد از نماز به دوســتانم گفتم: براي رفع اين گرفتاري ها با دقت تســبيحات حضرت زهرا(سلام الله)را بگوئيد📿. بعد ادامه دادم: اين تسبيحات را پيامبر، زماني به دخترشان تعليم فرمودند كه ايشان گرفتار مشكلات و سختي هاي بسيار بودند. بعد از تسبيحات به سنگر قبلي برگشتيم. خبري از عراقي ها نبود. مهمات ما هم كم بود.😕 يكدفعــه در كنــار تپه چندين جنــازه عراقي را ديدم. اســلحه و خشــاب و نارنجك هــاي آنها را برداشــتيم. مقداري آذوقه هم پيــدا كرديم و آماده حركت شديم. اما به كدام سمت🤔!؟ هوا تاريك و در اطراف ما دشــتي صاف بود. تســبيحي در دست داشتم و مرتب ذكر ميگفتم. در ميان دشــمن، خستگي، شب تاريك و... اما آرامش عجيبي داشتيم😊! نيمه هاي شب در ميان دشت يك جاده خاكي پيدا كرديم. مسير آن را ادامه داديم. به يك منطقه نظامي رسيديم که دستگاه رادار در داخل آن قرار داشت🧐. ادامه دارد...❤️ 🖤@ashabakharazamani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا