📸تصاویری از آثار حمله رژیم صهیونیستی به ساختمانی در خیابان الحمرا حمص سوریه
لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید
خبری در ایتا
http://eitaa.com/ashaganvalayat
قرآنی در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
خبری در بله
🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
تاکنون منابع محلی از شهادت یک بانوی غیرنظامی سوری به نام نبيلة رسلان و مجروحیت ٧نفر دیگر بر اثر اصابت ترکش خبر دادهاند.
لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید
خبری در ایتا
http://eitaa.com/ashaganvalayat
قرآنی در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
خبری در بله
🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
یک کودک به نام حسن الموصلي نیز در حملات رژیم صهیونیستی به حمص به شهادت رسیده است.
لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید
خبری در ایتا
http://eitaa.com/ashaganvalayat
قرآنی در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
خبری در بله
🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
دقایقی پیش شهرک بنی حیان شهرستان مرجعیون لبنان مورد هدف ارتش اسرائیل قرار گرفت
لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید
خبری در ایتا
http://eitaa.com/ashaganvalayat
قرآنی در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
خبری در بله
🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
وزارت دفاع سوریه: دشمن اسرائیلی از سمت طرابلس، تعدادی از نقاط شهر حمص و حومه آن را هدف قرار داد که پدافند هوایی کشورمان به موشک های متجاوز پاسخ دادند و تعدادی از آنها را ساقط کردند. این تجاوز منجر به شهادت و زخمی شدن شماری از غیرنظامیان و برخی خسارات مادی شد.
لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید
خبری در ایتا
http://eitaa.com/ashaganvalayat
قرآنی در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
خبری در بله
🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
موقعیت ساختمانی که مورد هدف ارتش اسرائیل قرار گرفت
34.730773,36.699044
لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید
خبری در ایتا
http://eitaa.com/ashaganvalayat
قرآنی در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
خبری در بله
🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تلاش تیم های امدادی برای خارج کردن افراد از زیر آوار ساختمانی که در حمص سوریه توسط رژیم تروریستی اسرائیل مورد هدف قرار گرفت
لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید
خبری در ایتا
http://eitaa.com/ashaganvalayat
قرآنی در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
خبری در بله
🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
تیم های امدادی در حال تلاش برای نجات افراد از زیر آوار ساختمانی هستند که در اثر حمله رژیم صهیونیستی به طور کامل در محله الحمرا حمص سوریه تخریب شده بود که اطلاعات اولیه حاکی از آن است که امدادگران موفق به نجات یک شهروند و انتقال وی به بیمارستان شدند. جستجو برای دیگران هنوز ادامه دارد.
لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید
خبری در ایتا
http://eitaa.com/ashaganvalayat
قرآنی در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
خبری در بله
🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
🔸 بیانیه ارتش سوریه در تجاوز هوایی صهیونیستها
🔹خبرگزاری «سانا» به نقل از یک منبع نظامی نوشت: «حدود ساعت ۰۰:۳۰ بامداد، دشمن اسرائیلی از سمت شمال طرابلس، نقاطی را در شهر حمص و حومه آن هدف قرار داد».
🔹در این بیانیه آمده است: «این تجاوز منجر به شهادت و زخمی شدن تعدادی از غیرنظامیان سوری و وارد آمدن خسارت مالی به اموال عمومی و خصوصی شد».
لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید
خبری در ایتا
http://eitaa.com/ashaganvalayat
قرآنی در بله
🆔 https://ble.ir/ashaganvalayat
خبری در بله
🆔https://ble.ir/ashaganvalayat http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
✅✅✅✅لینک گروه عاشقان ولایت جهت ارسال پیام ؛ کلیپهای صوتی و تصویری اعضای محترم در ایتا
🆔 https://eitaa.com/joinchat/2319646916C0726ebeebb
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺
رمان های مذهبی...🍃:
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💖رویای_مادرانه 💖
قسمت ۱۵۱
اسماء به همراه یاس مشغول کار شد. یاس دستش در کار کردن تند بود. سالها کار کردن در کافه ها و غذاخوری ها او را در کار فرز و چابک کرده بود.
همانطور که کار می کردند یاس گفت: می خوام درسم رو ادامه بدم!
اسماء دست از کار کشید و به او نگاه کرد: بری آمریکا؟
یاس لبخندی به اسماء زد: نه بابا! می خوام اینجا شروع کنم!
اسماء خیالش راحت شد دوباره مشغول به کار شد: خیلی خوبه! خاله خوشحال میشه. حالا چی می خوای بخونی؟
یاس گفت: مطمئن نیستم چی می خوام!
اسماء نفس عمیقی کشید و گفت: این درد همه است اما خیلیا نمی فهمن و با جو پیش میرن، بعد از ده سال درس خوندن می فهمن من اصلا این رشته رو دوست ندارم! ببین از دنیا چی می خوای و می خوای چکار کنی برای بهتر شدن دنیا، بعد تصمیم بگیر!
یاس متفکر چاقو را روی تخته رها کرد گفت: نمی دونم از دنیا چی می خوام!
اسماء: پس اول هدفت رو پیدا کن!
مراسم آن شب هم به خوبی برگزار شد. اسماء کنار باس نشست و گفت: دستت درد نکنه، خیلی خسته شدی!
یاس به محسن و علی اکبر که روی زمین نشسته و پاهایشان دراز بود و چشم ها، بسته اشاره کرد: خسته تر از ما زیاده! چرا نمیرن بخوابن!؟
اسماء گفت: از خستگی زیاد! برم رخت خواب بندازم براشون.
یاس به یاد آورد روزی که حسین به خانه آمد و تختش را باز کرد. بعد در جواب سوالات خانواده اش تنها گفت: من که زیاد خونه نیستم، خیلیا به این تخت محتاج تر هستن تا من!
و تخت را برد. و بعد از شهادتش محسن فهمید تخت را به پیرمردی داده است در آن سر شهر، جایی که انگار ته دنیاست و از ما نیست. پیرمرد زمین گیری که دائم حسین را دعا می کرد و نمی دانست حسین دیگر نیست!
محسن و اسماء هم از تخت هایشان دل کندند. مثل حسین! همیشه مثل حسین بودند و امروز هم مثل حسین اند! یاس بلند شد تا به اسماء کمک کند.
رخت خواب محسن و علی اکبر را همانجا که نشسته بودند انداختند. محسن خود را روی تشک کشید و با گلایه از حسین فکر کرد: ببین دست تنهامون گذاشتی دردونه حاج احمد! جور تو رو من و این داماد بدبخت داریم می کشیم!
این را گفت و خوابید. خوابید ولی با گریه بیدار شد. خوابید ولی با درد بیدار شد. خوابید ولی....
حنانه دورش می گشت: چی شده مادر؟ درد و بلات به جونم! چی شده امید مادر؟ چرا اینجوری شدی؟
حاج احمد حنانه را گرفت و گفت: آروم باش خانم! بزار بچه آروم بشه اول!
حنانه دستش را به دهان برد و برای حرف نزدن، دستش را به دندان گرفت که اسماء گفت: بابا دستش رو پاره کرد! مامان جان حتما خواب دیده دیگه!
احمد دست حنانه را آرام از میان دندانهایش بیرون کشید و به رد دندان روی دستش نگاه کرد: چکار کردی؟
حنانه به بغض گفت: بچم رو ببین چه حاله!
علی اکبر که شانه محسن را می مالید گفت: الان خوب میشه مادر! نگرانی نکنید شما!
یاس، چادر به سر، دم در اتاق به چهار چوب تکیه داده بود و محسن را نگاه می کرد.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💖رویای_مادر 💖
قسمت152
محسن با گریه خوابش برد. یاس با خود اندیشید« چه چیزی مرد به این بزرگی را اینگونه به گریه انداخته است؟»
حنانه بالای سر پسرش نشست و آرام ذکر گفت.
برای نماز صبح همه بیدار شدند. چراغ ها روشن شد و بساط صبحانه مهیا!
محسن سر میز صبحانه هم چیزی نخورد و در جواب سوال و جواب ها تنها به گفتن« خواب بدی دیدن، خیلی بد» اکتفا کرد.
چند روزی محسن پریشان بود، به طوری که واضح وزن کم کرد. هیچ وقت آدم پر خوری نبود اما این روزها به چند لقمه اکتفا کرده و بیشتر وقتش را سر سجاده حسین نشسته بود.
حنانه نگران بود و احمد رخت در دل شستن را تجربه می کرد.
پنج روز گذشته بود. حنانه و اسماء نشسته بودن که یاس از اتاق بیرون آمد و گفت: راستی اسماء بهت گفتم این دختره همسایه روبرویی دماغش رو عمل کرد؟
اسماء جواب داد: نه، مبارکش باشه.
یاس گفت: تو چرا دماغت رو عمل نمی کنی؟
حنانه گفت: مگه دماغش چشه بچم؟ به این قشنگیه!
یاس گفت: یکم قوز داره. برداره خوب میشه ها!
اسماء گفت: تو خودت چرا عمل نمی کنی؟
یاس شانه ای بالا انداخت: از خودم راضیم!
اسماء گفت: منم از خودم راضیم!
یاس دوباره اصرار کرد: اما تو ایران همه عمل می کنن!
اسماء لبخند زد و گفت: همه که نه! اغراق نکن دیگه.
محسن در زد و یا الله گفت و حنانه جواب داد: بیا تو مادر، خسته نباشی!
محسن تازه از حوزه برگشته بود. سلامی کرد و خواست به اتاق برود که اسماء کن: داداش! دماغ من نیاز به عمل داره؟
محسن ایستاد. پشتش به آنها بود. نفس گرفت و آرام و سر به زیر برگشت: نه عزیزم! مواظب امانتیت باش!
محسن خواست به اتاق برود که یاس پرسید: کدوم امانتی؟
اسماء خندید: سوالای یاس شروع شد! من برم چایی بیارم!
محسن هم لبخندی زد و روی مبل نشست. بدون نگاه به یاس جواب می داد و یاس دیگر به حجب و حیای ذاتی این خانواده عادت کرده بود.
محسن: بدن ما امانته دست ما!ما روحی داریم که از خداست. خدا برای این زندگی ما، این لباس رو به ما قرض داده! شما وقتی از کسی لباس بگیری، اگه برات تنگ باشه، یا گشاد باشه یا بلند و یا کوتاه باشه، می تونی بهش دست بزنی؟ نه! چون امانته!ما این بدن رو امانت داریم برای این زندگی و وقت سفر به سرزمین بعدی، این لباس رو همینجا میذاریم و میریم. در دنیای بعد هم خدا لباسی مناسب به ما میده!
یاس اعتراض کرد: اما من شنیدم اون دنیا خیلیا شکل حیوان میشن! این چه لباسیه؟
محسن با سر تایید کرد: بله، لباس حیوانیت به تن بعضیا میکنن چون در این دنیا مثل اون حیوان زندگی کردن! انتظار دارید خدا به افرادی که همش پاچه دیگران رو گرفتن و با داد و فریاد هاشون مردم رو ترسوندن چه لباسی بده؟در واقع اون رو خودمون این دنیا دوختیم و فرستادیم برای زندگی بعدی! کسی که میگه « هیچ کس از نیش زبون من در امان نیست» و خودش رو حاضر جواب و « یکی داد ده تا پسش دادم» میدونه، چه لباسی جز مار برای خود دوخته؟ اصلا مردم دربارش چی میگن؟
یاس آرام گفت: زبون مار داره!
محسن حواست بلند شود که گفت: پس مواظب امانت خدا باشید.
یاس فورا پرسید: یعنی اگه دماغمون بشکنه، بذاریم همونجوری بمونه؟ یا سرطان گرفتیم، درمان نکنیم که بدنمون آسیب نبینه؟
محسن دوباره نشست: خدا عقل و علم رو به انسان داده تا از خودش مراقبت کنه! دماغی که شکست اگه درست نشه، مشکل تنفسی پیش میاد و به دنبال تون، هزار تا مشکل برای بدن درست میشه! ما سعی می کنیم لباسی که خراب مردیم رو به بهترین نحو رفو کنیم! رفو یعنی تعمیر، نه تغییر! درمان سرطان، نجات لباس از خرابی بیشتره! لباسی که داره میسوزه رو نباید خاموش کرد؟
یاس گفت: این درست، حالا یک سوال دیگه! چرا با لاک و کاشت ناخن مشکل دارید؟
🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💖رویای_مادرانه💖
قسمت153
محسن لبخند آرامی زد: مشکل نداریم!
یاس غر زد: دارید! هی میگید وضو نداره، غسل نداره!
محسن جواب داد: اول این رو میگم که از نظر پزشکی هم مشکل داره چون کاشت ناخن باعث میشه در زمان اورژانسی که تیم پزشکی نیاز پیدا میکنه به بررسی سطح اکسیژن خون، ناخن مانعه و برای کادر درمان مشکل ایجاد می کنه! پس شما هم دیگران رو به زحمت میندازید، هم سلامت خودتون رو به خطر! زدن مداوم لاک به ناخن هم باعث میشه ناخن شما دریافت اکسیژن نداشته باشه و دچار بیماری های قارچی بشه! قارچ هایی که حتی ممکنه در نهایت به افتادن ناخن ختم بشه! اسلام به فکر سلامت شماست! خدا دشمن نیست، نمی خواد اذیت کنه شما رو! خدا فقط طراح و سازنده ای هست که دفترچه راهنمای شما رو کامل نوشته و فرستاده تا زمانی که عمر کالا تموم شد و بازگشت به کارخونه صورت گرفت، این بازگشت به علت خرابی نبوده باشه! شما هر چی تو دفترچه راهنمای ماشین لباسشویی نوشته رو میخونید و «میگید چرا اینطوری؟ نمی خوام! میخوام اینطوری باهاش کار کنم؟ چرا گفته اینطوری کار کنم؟» یا بدتر, « اصلا نمی خونیدش و میندازیدش کنار و هر جور خواستید استفاده می کنید؟
یاس اخم کرد: من نمی گم خدا دشمنه، اما چرا اینقدر امر و نهی میکنه؟ اینجوری نماز بخون، اینجوری روزه بگیر، اینجوری حجاب بگیر؟
محسن جوابش را با آرامش داد: پدر مادر شما دشمن شما هستن؟
یاس متعجب گفت: نه
محسن پرسید: پس چرا می گن «اینجوری غذا بخور، اینجوری بشین، اینجوری لباس بپوش، اونجا این رو بگو، اینجا این رو نگو؟» غیر از اینه که به کمال شما فکر می کنن؟ به این که شان و شخصیت داشته باشید؟ دستورات خدا برای کمال ماست و کمال ما در اطاعت از خدا! خدا بگه اینجا چهار رکعت بخون باید بگی « چشم» ! بگه دو رکعت بخون هم باید بگی «چشم»! برای خدا چشم گفتن شما مهمه نه رکعت نماز! شما که مسافر هستی بگی« نه من برای خدا کامل نماز می خونم، چرا شکسته؟» خدا قبول می کنه؟ نه! چون به حرفش گوش نکردی! چرا دو رکعت، چرا چهار رکعت، چرا اینجا روزه بگیرم، چرا اینجا روزه نگیرن به ما ربطی نداره! ما مامور به اطاعت هستیم! در اصول دین هر چی سوال بپرسی درسته! اما اگه دین رو پذیرفتی؛ اگه پذیرفتی این خدا، این پیامبر، این امام، این معاد،این قیامته؛ دیگه سوال نداریم، همش اطاعته! کسی که از اینها سوال داره که چرا اینطوریه نماز یا روزه، یعنی اصول رو نفهمیده! وگرنه خدا نماز رو طور دیگه هم میگفت، میگن چرا اینطوری؟! میدونید چرا هر کس به سن تکلیف برسه باید مرجع تقلید داشته باشه؟
یاس: نه
محسن: الان هرکس عقل خودش رو از مراجع بیشتر میدونه! اما یک سوال« شما اگه سرطان داشته باشی، دور از جونتون، خودتون نسخه میپیچید؟»
یاس : نه
محسن: پس چرا کسی که ده ها سال بیشتر از اون پزشک درس خونده رو قبول نداریم که میگه احکام خدا رو چطور درست اجرا کنیم؟ تقلید یعنی اطاعت از مرجع در زمان نبود امام، وقتی امام بودند، تمام سوالات شیعیان از اونها پرسیده میشد، بعد از غیبت بر اساس احکامی که آموزش داده شده بود، به مردم منتقل میشد. تا مدت ها ( حدود هفتاد سال) نواب خاص امام با امام در ارتباط بودند. بعد از غیبت کبری بود که مراجع اومدن! مراجع کسانی بودند که به قرآن و احکام دوازده امام و هزاران چیز دیگه مسلط بودند. البته فکر نکنید امام ما رو رها کردند و رفتند! نه! گاهی که علماء در مورد سوالی به بن بست میرسیدند، خود امام جواب رو بهشون میرسوندن! یادتون باشه اطاعت از مرجع تقلید یا اطاعت از ولایت فقیه، یعنی اطاعت از امام زمانمون و اطاعت از امام زمان یعنی اطاعت از خدا!
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💖رویای_مادرانه 💖
قسمت154
یاس پرسید: یعنی اون دنیا خدا نمیگه چرا اینکار رو کردی؟
محسن جواب داد: اگه منظور از این سوال اینه که خدا نمی کنه احکام رو چرا اینطور انجام دادی؟ نه نمیگه! در قیامت هر کسی پشت سر امام خودش قرار میگیره و تمام تمام مسئولیت اون رو درباره احکام تقلیدی، به عهده داره! مثلا من مرجعم امام خامنه ای هست، پشت سر ایشون هستم و ایشون پشت سر امام زمان!ما تحت ولایت امام زمان به محضر الهی وارد میشیم! اگه من بر اساس حکم مرجع تقلید احکام رو اجرا کرده باشم، سوال و جوابی ندارم و سوال و جواب ها برای اون مرجع است! حالا من به دلخواه خودم حکم دادم! باید جواب بدم وقتی مرجع من گفت اینجوری، چرا اونجوری انجامش دادم؟ بدتر از اون، اینه که مرجع نداشته باشم! تون وقت در قیامت تحت ولایت کی هستم؟ امام زمان دستور دادن به عالمان دین رجوع بشه! پس من برخلاف حکم امامم عمل کردم! بدترین چیز بی سرپرستی یا بد سرپرستی در قیامته!
یاس اخم کرد: بد سرپرست؟
محسن: بله بد سرپرست! کسانی که پشت سر شیاطین قرار می گیرن!کسانی که ادیان غیر الهی دارن! مسیحی ها تحت ولایت حضرت مسیح میان، یهودی ها تحت ولایت حضرت عیسی! مسلمانها تحت ولایت رسول الله و در دوازده شاخه که هر کدوم در دوران کدوم امام زندگی کردند! حالا ولی این ادیان دروغین کیه؟ ولی بت پرست ها کیه؟ ولی بی خدا ها کیه؟ شیطانی که خودش رو میکشه کنار و میگه به من ربطی نداره؟ میگه می خواستن دنبال من نیان! ببینید چقدر فرقه میان ولایت الهی و ولایت شیطانی! پیامبران پای امت خودشون می ایستند شیطان پیروانش رو رها می کنه! اینها بدسرپرست نیستن؟
محسن بلند شد و گفت: با اجازه اگه دیگه سوالی نیست؟
یاس در فکر بود. فقط سری به نه تکان داد و به حرف های محسن فکر کرد.
اسماء آرام به حنانه گفت: مامان! محسن هم خوب منبر میره ها! نمی دونستم این همه می فهمه!
حنانه اخمی به او کرد و لب گزید: زشته دختر! پاشو برای بچه ام یک استکان چایی ببر، دهنش خشک شد! قربونش بره مادر که عین علی و حسینم داره میشه.
و اسماء فکر کرد: الهی خدا این یکی را برایشان نگه دارد!
و بعد با خود فکر کرد برای عزیزترینش دعا کرد یا نفرین؟
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💖رویای_مادر 💖
قسمت155
دکتر صدر از اتاقش بیرون آمد و گفت: خانم موسوی! رها رو بگید بیاد اتاق من!
دقایقی بعد رها وارد اتاق دکتر صدر شد.
رها: سلام آقای دکتر
صدر: بشیم دخترم.
رها چادرش را مرتب کرد و گفت: بفرمایید در خدمتم.
صدر به صندلی اش تکیه داد و با اخم گفت: می خوام یاس رو بفرستم پیشت.
رها: اتفاقی افتاده؟
صدر: همون جریان قبلی! نمی دونم چرا دست از سر خانواده احمد بر نمیداره!
رها لبخند زد: دکتر! حسادت؟
صدر خندید. واقعا به احمد حسادت می کرد؟ به رها گفت: کنکاش من رو ول کن! کاری کن از حسین دل بکنه برگرده خونه!
رها: چرا نمی فرستیدش پیش آیه؟
صدر: اصلا فکرش هم نکن! آیه رو ببینه بدتر میشه! بعدش هم خود آیه وضع خوبی نداره!
رها: من مشکلی ندارم اما قول نمی دم دختر لوس و سر به هواتون رو برگردونم! یاس انتخاب جدیدی داره و بهتره شما باهاش کنار بیاید. راستی آرزو خانم که خیلی محجبه هستن، چرا براتون داشتن یک دختر مثل مادرش عجیبه؟
صدر نفس عمیقی کشید و گفت: یک روز من هم مثل یاس تحت تاثیر عواملی قرار گرفتم که این نتیجه اون روزهاست. آرزو رو هنوز هم خیلی دوست دارم اما...
رها میان حرف دکتر صدر رفت: این اما مهمه! اما چی؟
صدر: آرزو اصلا به خانواده من نمیاد. یک جور وصله ناجور شده انگار! تازه میفهمم که آدم ها باید در دنیای خودشون زندگی کنن.
رها: یعنی انسانها قدرت تغییر از خود قدیم رو ندارن؟
صدر: این حرف هایی که به مراجعات میزنی رو به من نزن.
رها: این حرف اعتقادات خودمه! شاید در اون زمان علت تغییر شما کافی نبود اما دلیل بر نادرستی نیست. در ضمن محیط شما تغییر نکرده! رفت و آمد با آدم هایی مثل خود قدیمتون رو ادامه دادید و آرزو خانم رو از دنیاش به دنیای خودتون بردید. اصول آرزو خانم درست بود که تغییر رو نپذیرفت و بر سر اعتقادش موند. آرزو خانم وصله ناجور نیست، فقط ظاهرش امر به معروف و نهی از منکر میکنه! ظاهرش آدم ها رو یاد این میندازه که خدا چه دستوری داده و ما انجامش نمی دیم! این اطرافیانش رو اذیت می کنه. برای آرزو خانم سخت تره این شرایط! تصور کنید اون داشت همسر یک شهید می شد! کسی که اعتقاداتش به سختی خودش بود! اما دقیقا افتاد تو قطب مخالفش!
صدر دهان کج کرد: دقیقا مشکل رفت و آمد با حنانه است. از اون خانواده دل نمی کنه! علی الگوی رفتارشه! میدونم این همه سال من رو با علی مقایسه کرده!
رها متعجب گفت: دکتر! این حرف ها چیه؟ به نظرم شما بیشتر به مشاور نیاز دارید! الگو برداشتن از شهدا کار همه ماست! شما با عینک بدبینی به موضوع نگاه می کنید!
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
💖رویای مادرانه💖
قسمت۱۵۶
یاس مقابل رها نشست:بابام گفت با من کار دارید!
رها لبخند زد: در واقع بابات می خواد با هم وقت بگذرونیم.
یاس لب ور چید: چرا؟
رها دوستانه تر لبخند زد و دو دستش را روی میز گذاشته و به جلو خم شد: من دروغ نمیگم! بابات می خواد با من بگردی تا ببینی عاقبت انتخاب این سبک زندگی چیه!
یاس سرسختانه جواب داد: اما من بچه نیستم!
رها: می دونم. تو از خیلیا بزرگتری، چون تونستی تصمیم بزرگی بگیری. من به پدرت هم گفتم، برای تو بهتر از آیه نیست اما خب ایشون استاد و بزرگ ما هستن و تصمیم ایشون رو هر چی باشه می پذیریم.
یاس پرسید: آیه همونه که شوهرش شهید شده؟
رها: آره. دیدیش؟
یاس سری به دو طرف تکان داد: نه، بابا به ما نگفت، بعد چند وقت فهمیدیم من و مامان! حالا چی قراره به من بگید؟
رها: قراره تو بگی! چرا دختر فرنگی تغییر صد و هشتاد درجه کرده؟
یاس: هر کسی حق داره مسیر زندگیش رو تعیین کنه و این مسیر مال منه، تصمیم منه!
رها ناگهان پرسید: حسین رو دوست داشتی؟
یاس اول شوکه شد و بعد خندید: بابا این رو گفته؟
رها: جوابش آره هست یا نه؟
یاس جدی شد: من زیاد حسین رو ندیدم. شاید اگه زنده بود امروز واقعا عاشقش بودم. اون روزها حسین برام جذاب بود و دوست داشتم به دستش بیارم چون با همه کسایی که دور و بر من بودن فرق داشت اما حسین زود رفت و اصلا اون حسی که همه نگرانش هستن در من به وجود نیومد. اما حسین رو بعد رفتنش شناختم. حسین برای من یک جور، چی می گن بهش؛ نماد قدرت، اقتدار، ایمان، این چیز ها رو داره. یک جورایی....
یاس دنبال کلمه بود که رها گفت: اسطوره؟
یاس بشکنی زد: آفرین. آره! اسطوره منه. من دنبال حسین شدن هستم، من دنبال کسی مثل حسین می گردم. کسی که شبیه اون باشه.
رها: نکنه دوست داری همسر شهید بشی؟
یاس پرسید: نمیشه شبیه شهید بود و زنده بود؟
رها: می دونی شهید ها شکل هم نیستن؟
یاس: یعنی چی؟
رها:یعنی که فرق دارن با هم! شهادت یک مقام الهی هستش عزیزم. این افراد در یک سری مسایل مثل هم هستند، مثل خلوص در ایمان، کار رو برای خدا انجام دادن، جهاد برای دین خدا، و امثال اینها اما نوع زندگی شخصی هر کدوم متفاوته و همسران این افراد زنان صبور و مقاوم و پای کاری هستن.
یاس: چی می خوای بگی؟
رها: حسین تکرار نداره! شبیه نداره! حسین رو زنهایی مثل حنانه می سازند! زنهایی که انسان ساز هستن، که بال پرواز هستن! بیا با زندگی آیه برات مثال بزنم، میدونی آیه چقدر تنهایی کشید؟ آیه چقدر ایستاد جای سید مهدی؟ آیه قبل از سید مهدی شهید شد می دونی چرا؟ چون نفس خودش رو قربانی کرد، خواسته ها و خوشبختی هایی که شاید بود رو قربانی کرد! از خودش و بچه اش گذشت تا شهید ساخت! تا شهید رو آزاد کرد! اگه آیه زن صبر و مقاومت نبود، اگه مادر سید مهدی زن ایستادگی نبود، اصلا اگه زن ها دست از مردها نکشن، هرگز بالی برای پرواز ندارن! دنبال شهید نباش! اونی که به اونجا رسیده، دست هیچ کس بهش نمیرسه! شهید زندگی کن و شهید بساز!
یاس: یعنی هیچ کس مثل حسین نیست؟
رها: نه! حسین رو بعد شهادت شناختی، وقتی اسطوره شد! فرق آدم های دور و اطراف تو با حسین و امثال اون در اینه که اونها تمام تلاششون رو برای خوب بودن کردن و نگفتن همینه که هست، من اینم، به من چه اونا چی می گن، به من چه کی میمیره! اونها همیشه در تلاش برای بهتر شدن بودن و برای دین خدا هرگز نگفتن به من چه! امر به معروف کردن، نهی از منکر کردن، همه کار کردن. اونها معصوم نبودن، اما تمام تلاششون رو انجام دادن! تمام تلاششون! و زن هایی پشت اینها بودن که زنانه مردانگی کردن تا همسرشون پرواز کنه.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸﷽🌸
✍ با عرض سلام و صبح بخیر و به امید قبولی طاعات و عبادات شما بزرگواران و پیروزی رزمندگان اسلام در جبهه های حق علیه باطل #طوفان_الاقصی
🌱ذکر روز چهارشنبه🌱
🌺 یاحی یا قیوم 🌺
⬅️ تاریخ: هیجدهم بهمن ماه سال ۱۴۰۲، مصادف با بیست و ششمین روز از ماه رجب سال۱۴۴۵
مناسبت ها:
🍁سالروز عملیات والفجر مقدماتی (سال۱۳۶۱)
🍁سالروز وفات حضرت ابوطالب عموی پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) و پدر بزرگوار حضرت امیر المومنین علیه السلام(سه سال قبل از هجرت)
🍁تصویب نخستین قانون مطبوعات ایران با تصویب نمایندگان مجلس شورای ملی در سال۱۲۸۶
🌲السلام علیک یا علی بن موسی الرضا (علیه السلام)
☀️حدیث روز☀️
🌴امام كاظم(علیه السلام)فرموده اند:
✍ كسی كه در امور زندگی خود با اهل معرفت مشورت كند، چنانچه درست و صحیح عمل كرده باشد مورد تعریف و تمجید قرار می گیرد و اگر خطا و اشتباه كند عذرش پذیرفته است.💐
📚نزهة الناظر و تنبیه الخاطر: ص۱۲۳ ح ۱۳
☀️اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِيِّکَ الْفَرَجَ☀️
"بحق حضرت فاطمه معصومه (سلام الله علیها)"
⬅️ هدیه به ارواح مطهر حضرتشان و جمیع🌹شهداء،خصوصا🌹شهدای عملیات والفجر مقدماتی و سردار دلها صلوات💐
🤲اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم💐
🌹🇮🇷🌹
🔇🔊🔉 لطفا کانالهای عاشقان ولایت را به دوستان خود معرفی کنید. 🦋
در سروش 👇👇
🆔 http://splus.ir/ashaganvalayat
در ایتا 👇👇
🆔 http://eitaa.com/ashaganvalayat
در بله 👇👇
🆔 http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
اربعین معلی عاشقان ولایت 🚩
🆔 https://eitaa.com/ashganvalayatarbaen
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
📷تقدیر از فعال طراح مد و ادبیات ضد جمهوری اسلامی!!
🔹در اقدامی عجیب از سمت کارگروه مد و لباس کشور، #طاووس_زرین از فعالان جنبش زن زندگی آزادی و یکی از مجموعههای ضد فرهنگی در حوزه تولید مد و پوشاک ضد دینی و اجتماعی تقدیر به عمل آمد.
🔹چگونه فردی که کوچکترین سنخیتی خود و مجموعه اش با موازین ایرانی و اسلامی ندارد و در سنوات گذشته از حامیان اغتشاشات و فتنه زن ، زندگی آزادی بود و در صفحات مجازی خود بصورت مفهومی پست و استوری مکرر و متعدد بر ضدیت با نظام و تایید فتنه زن ، زندگی ، آزادی می گذاشت ، امسال در جشنواره مد و لباس فجر مورد تقدیر قرار میگیرد؟ / بارکد نیوز