محمد علی گفت فکر کنم قوم مغول حمله کرده اما باورم نشد.
محمد علی که پشت سرم وارد شد گفت:
به خدا دلم نمی خواست بیارمت این وضعیت رو ببینی.
خودت اصرار بیخودی کردی.
حالا دیدی ... بیا بریم.
نگاه در حیاط چرخاندم و از دو پله جلوی دالان پایین رفتم.
تمام وسایل اتاق ها و مطبخ در حیاط ریخته و پاشیده شده بود.
در های اتاق ها و مطبخ باز بود.
محمد علی پشت سرم آمد و گفت:
کجا میری؟ دیدی دیگه بیا بریم.
بی توجه به محمد علی به سمت اتاق رفتم.
کشو های کنسول را در آورده بودند و هر کدام را یک طرف اتاق پرت کرده بودند.
تمام لباس هایم روی فرش اتاق ریخته شده بود.
کفش هایم را در آوردم و به اتاق رفتم.
محمد علی پشت سرم آمد.
از این که او لباس های خصوصی ام را ببیند خجالت کشیدم و چادرم را در آوردم و روی شان انداختم.
کف اتاق نشستم و نتوانستم جلوی چکیدن قطره اشکم را بگیرم.
محمد علی کنارم نشست و گفت:
آبجی پاشو بریم.
می دونستم حالت بد میشه.
به خداوندی خدا قسم گیرشون بیارم گردن شونو خرد می کنم که دست شون به لباسای خواهر من خورده
محمد علی از شدت عصبانیت رنگش قرمز شده بود.
عصبانی گفت:
به خدا که می کشم شون.
زنده شون نمیذارم.
تقاص تک تک جنایت هاشونو ازشون می گیرم.
بودن در این اتاق حال او را بیشتر از من بد کرده بود.
سعی کردم بغض گلویم را کنار بزنم. صدایم را کمی صاف کردم و گفتم:
داداش بی زحمت برو بیرون من این لباسا رو جمع کنم.
محمد علی در حالی که دست های مشت شده اش را می فشرد از اتاق بیرون رفت.
با بیرون رفتن او اشکم مثل باران ماه نیسان که می بارید از چشمم فرو ریخت.
چادرم را از روی لباس هایم برداشتم.
تمام لباس های خصوصی ام در اتاق پخش شده بود.
اگر خودم را آتش زده بود و زنده زنده سوزانده بودند این قدر برایم سخت و جگر سوز نمی بود.
در آن لحظه ها که لباس های خصوصی ام را از دور اتاق جمع می کردم دلم مرگ می خواست.
این که زمین دهان باز می کرد و من در آن فرو می رفتم.
هرگز فکرش را نمی کردم روزی برسد که چشم کسی به لباس خصوصی ام بیفتد چه برسد به این که ...
هر چند به محمد علی قول داده بودم حالم بد نشود اما دیگر نمی توانسم جلوی خودم را بگیرم. بالشتی را جلوی صورتم گرفتم و هق هق گریه ام را رها کردم.
اگر بیش از این جلوی خودم را می گرفتم قطعا از شدت بغض و گریه خفه می شدم.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
نگاه غمگین و نگران شان اذیتم می کرد.
دلم می خواست خیال شان بابت من راحت باشد.
خونریزی ام کمی زیاد شده بود. به اتاق رفتم لباس برداشتم و برای غسل استحاضه به حمام رفتم.
همراه نیت غسل استحاضه نیت غسل صبر هم کردم.
همراه آبی که از دوش بر سرم می ریخت اشک ریختم تا همه غم و غصه ها از وجودم برود.
سریع لباس پوشیدم وضو گرفتم و به اتاق برگشتم تا نماز بخوانم.
بعد از نهار محمد علی را راضی کردم مرا به حرم ببرد.
علی رغم مخالفت های محمدعلی برای زیارت از او جدا شدم.
دور ضریح که شلوغ بود و نمی شد بروم برای همین پشت پنجره فولاد رفتم.
به مشبک های پنجره چنگ زدم و به امام رضا سلام دادم:
سلام آقاجان...
الهی خودم و تمام خانواده ام و عزیزهام فدای شما و خاندان تون بشیم.
یا امام رضا...
نه اومدم برای گله، نه برای شکایت
دلم برای احمد تنگ هست، دلم شورش رو می زنه ولی به اونچه مقدر خداست و شما می پسندین راضی ام
اومدم ازتون کمک بخوام
آقاجان میگه من ضعیف شدم
کمکم کنید قوی بشم
کمک کنید مثل عمه جان تون حضرت زینب صبر و ایمانم زیاد بشه
کمک کنید کم نیارم
کمکم کنید دلم آروم بگیره مبادا به خاطر فکر و خیالای من بلایی سر این بچه بیاد
یا امام رضا ...
ما تو همین حرم شما براش اسم انتخاب کردیم و دل مون میخواست و میخواد این بچه نوکر شما اهل بیت بشه
یا امام رضا ...
بچه ام رو همراه دل خودم به دست شما می سپارم.
خودتون مواظبش باشید.
خودتون برای دل من کاری کنید تا آروم بگیره.
یا امام رضا .... هوای این همسایه بدت رو داشته باش.
چند بار مشبک های پنجره را بوسیدم. دستم را به مشبک ها کشیدم و به شکمم مالیدم.
اشک هایم را پاک کردم و از پنجره فاصله گرفتم.
گوشه ای نشستم و مشغول خواندن زیارت شدم.
برای بار دوم که ساعت حرم صدا داد به کنار سقاخانه رفتم تا محمد علی را پیدا کنم و به خانه برگردیم.
در راه برگشت از محمد علی خواستم مرا به خانه مان ببرد.
محمد علی از بردنم امتناع کرد و گفت:
نه نمیشه نمی برمت.
در حالی که محکم او را بغل کرده بودم در گوشش بلند گفتم:
محمد علی، جانِ رقیه اذیت نکن.
ببر منو دلم برای خونه ام تنگ شده.
محمد علی در حالی که سعی می کرد آرام براند گفت:
الکی قسم نده من که می دونم بری اونجا باز حالت بد میشه ناله و نفرین مادر نصیب من میشه
_نه حالم بد نمیشه
برای چی بد بشه
_ریختن خونه تون رو بگردن همه جا رو به هم ریختن
بذار برم جمع و جورش کنم بعد می برمت.
_نه نمیخواد زحمت بکشی.
منو الان ببر کار دارم.
_اصرار نکن نمی برمت.
دوباره جان خودم را قسم دادم و گفتم:
داداش، جانِ رقیه ببر دیگه
اذیتم نکن.
محمد علی کلافه گفت:
لا اله الا الله
چرا این قدر قسم میدی
وقتی میگم می برمت حالت بد میشه لابد یه چیزی می دونم دیگه
_تو ببر من به همین امام رضا که زیارت کردیم قول میدم حالم بد نشه
_مگه حال آدم دست خودشه بد بشه یا نشه
تو یا اون بچه کاریش بشه مادر منو آتیش می زنه
مادر هم کاریم نداشته باشه خودم از خودم نمی تونم بگذرم
_داداش طوری نمیشه. ببر دیگه
محمد علی دیگر چیزی نگفت و این یعنی قبول کرد مرا ببرد.
/9407
🌸🌸🌸🌸🌸🌸
🌸🌸🌸🌸🌸
بسم الله الرحمن الرحیم
یکسالونیمباتو
پارت172
ز سعدی
محمد علی داخل کوچه پیچید و جلوی در خانه موتور گازی اش را متوقف کرد.
پاهایش را زمین گذاشت و پرسید:
کلید داری؟
از پشت موتور پایین آمدم و گفتم:
آره دارم.
محمد علی هم موتور را خاموش کرد و پیاده شد.
کلید را که از کیفم درآورده بودم از دستم گرفت و گفت:
به امام رضا قسم رقیه اگه حالت بد بشه دیگه هیچ کاری برات نمی کنم.
نه حرم می برمت نه هیچی.
اوضاع خونه زندگیت خیلی داغونه رفتی تو جا نخوری
فکر کن یه مشت وحشی ریختن تو خونه ات.
فکر کن قوم مغول حمله کرده.
اینا رو میگم که رفتی تو کمتر جا بخوری و باز حالت بد نشه.
محمد علی کلید را در قفل در چرخاند و در را باز کرد.
زیر لب بسم الله گفتم و ألا بذکر الله تطمئن القلوب گویان پا به داخل دالان گذاشتم.
پرده را کنار زدم و با دیدن حیاط خشکم زد.
⭕️ پروفسور هانری کوربن فرانسوی:
همه ادیان با مرگ پیامبران خود، مُردند.
🔺 یهود با مرگ موسی
🔺 مسیحیت با مرگ عیسی
🔺 سُنیها با مرگ محمد (ص) مردند.
🔺 فقط شیعیان از مرگ امتناع کردند.
🔺 آنها نامزد مرگ نیستند، چون حسین را در ابتدا و مهدی را در انتهای راه دارند.
🔺 امام حسین از عمق تاریخ آنها را هُل میدهد و امام مهدی آنها را به آینده دعوت میکند.»
🔺«چنین جامعهای نمیتواند بمیرد، چون رهبری و آرمانهای آن زنده و در حال تجدید شدن است.»
ارسالی از مخاطبین
🆔@http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
عباس عباس:
*مهم مهم مهم مهم *
*مهمتر از مهم* 🤔 👇
در جلسه ای که در عربستان برگزار شد؛
وزیر خارجه آمریکا و رئیس سازمان سیا سخنرانی کردند!!
در آنجا بن سلمان به پمپئو گفت:
شما به ایران حمله کنید؛
ما تمام هزینه های شما را می پردازیم؛
آنجا پمپئو درجواب گفت:
شما و ما و اسرائیل شش سال است که نتوانستیم باتمام قوا از پس یمن برآییم؛
آنوقت می خواهید که به ایران حمله کنید؟
الان دیگر نه جنگ و نه تحریم ها نتوانست رژیم تهران را پای میز مذاکره بکشاند!!
تنها راه باقیمانده فضای مجازی و تبلیغات 24 ساعت و دیوانه کننده شبکه های ماهواره بر علیه ملت ایران است؛
باید با تبلیغات کاری کنیم که ایرانی از ایرانی بودن و بالاخص مسلمان بودن خودش شرمنده شود؛
تنها راه همین است!!!
به حمله نظامی فکر نکنید؛
که اگر گلوله ای بر علیه ایران شلیک شود؛
ایران اسرائیل، امارات، بحرین، قطر و کویت را با خاک یکسان خواهد کرد؛
و شما هم به یک ویرانه تبدیل خواهید شد؛
نفت بشکه ای هزار دلار می شود، اقتصاد دنیا به هم می ریزد،
و از ماهم کاری بر نخواهد آمد،،
دیدید که با ما در عین الاسد چه کردند؛
و ما نتوانستیم حتی یک گلوله به طرف ایران شلیک کنیم؛
در حالیکه یک پایگاه نظامی مارا زدند؛
و ما حق دادن جواب را از منظر شورای امنیت داشتیم؛
اما توان پاسخگویی را واقعا نداشتیم!!!
پس عاقلانه رفتار کنید احساسی برخورد نکنید!! تنها راه باقیمانده تبلیغات 24 ساعته شبکه های ماهواره ای، فضای مجازی و اینترنت است؛
تا جایی که میتوانید شایعات عجیب و غریب بسازید؛
و اذهان ایرانی ها را بمباران تبلیغاتی کنید؛
و کاری کنید که ایرانی نتواند سیاه و سفید را شناسایی کند؛
روحانیت، مذهب و این پیامبر و موعودی که به آن اعتقاد دارند را نشانه بگیرید!!
ایران را فقط توسط خود ایرانی ها باید به نابودی بکشید! حماقت عوام فوقالعاده است!
و آنوقت مطمئن باشید که جواب میگیریم.
((الکی نیست که مقام معظم رهبری فرمودند: اگر رهبر نبودم، مسئول فضای مجازی کشور میشدم))
*برای سربلندی ایران و ایرانی حتماً برای دوستان و گروه هایی که دارید ارسال کنید. همین الان بفرستید، بسم الله*
لطفا لطفا لطفا خواهشا تا میتوانید در گروه ها به اشتراک بزارید
ارسالی ازمخاطبین
🆔@http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🔴2 فوتی بر اثر سقوط هواپيماي آموزشی در فرودگاه پیام کرج
🔹مديركل دفتر بررسي سوانح و حوادث سازمان هواپيمايي كشوري: صبح امروز حدود ساعت ۵:۴۵ یک فروند هواپيماي آموزشی تکنام متعلق به مرکز بوتیا ماهان در فرودگاه پیام دچار سانحه شده و در اين سانحه معلم خلبان و دانشجوی این پرواز جان خود را از دست دادند.
🔹تیم بررسی سانحه سازمان هواپيمايي كشوري به محل وقوع سانحه اعزام شده و گزارش بررسیها متعاقبا اعلام خواهد شد.
🆔@http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
🔴 یک زن در پای برج ایفل توسط 5 مرد مورد تجاوز قرار گرفت!
🔹 مگه اینا چشم و دل سیر نبودند؟ مگه تا رابطه با محارم با جانوران، و... رو آزاد نکردند؟ واقعا چرا چنین صحنه هایی اتفاق می افتد؟ نمیشه گفت هر 5 نفر همگی باهم بیمار روانی بودند.
🔹 راستی کسی نیست که بگه بجاش امنیت داریم اونم پای برج ایفل؟ یا حسرت زندگی نرمال اینا رو داشته باشه؟
🆔@http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
9.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 از اعتراف به ارتباط مزدوران اینترنشنال با صدها جاسوس CIA تا اعتراف ناخواسته به قدرت ایران در عملیات ضد جاسوسی و عدم پشتیبانی آمریکا از جاسوسان!
🔹 شبکه اینترنشنال با دعوت از سردبیر بخش فارسی و عربی خود مدعی شد که او با صدها جاسوس آمریکایی در ارتباط بوده و ناراحت از اینکه چرا آمریکا و کشورهای غربی از جاسوسانشان در کشورهای مختلف حمایت نمیکند!
🔹 پینوشت؛ با شنیدن اظهارات سردبیر اینترنشنال این سوال به وجود میآید که چرا آمریکا با آنکه حمایتی از جاسوسان خود در کشورهای مختلف نمیکند اما نسبت به برخی از مهرهایش در ایران حساس بوده و گاهی برای آزادیشان حاضر است میلیاردها دلار هزینه کند؟!
🆔@http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
7.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔴 ویدئویی از وضعیت مهاجران در نیویورک
🆔@http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
13.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️خبرنگار خبرگزاری صدا و سیما؛
♦️ آیا محرم و گریه برای امام حسین(ع)، ناامیدی و افسردگی می آورد؟
🆔@http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
♦️هیچی دیگه شروع شد
من نبودم دستم بود تقصیر آستینم بود
حالا به همه ثابت میشه وقتی برخورد جدی و محکم باشه بازدارندگی ایجاد میکنه
🆔@http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
♦️تو دنیایی که به بالایی بگن کودک آزاری و به پایینی بگن مدرنیزه و نایس، همون جمله اربابمون براش کفایت میکنه؛
یا دَهرُ اُفّ لَکَ مِن خَلیلِ
🆔@http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شرمنده بابت پخش تصاویر
🔞مرا به رقص آن زن در میانه مجلس عزایت ببخش
هند جگرخواره ها کمر به اهانت به مجلس حسین(ع) بسته اند یکی با لاک مشکی یکی بدون حجاب یکی لخت و عریان و یکی با رقص در مجلس عزا و هستند مداحان بی بصیرتی که دخیل به لاک سیاه آنان بسته اند و هستند کسانی که دین خود را از آن مداحان می گیرند و بترسید از آن روزی که امر را بر شما مشتبه کنند ، و برای اثبات آن آسمان و ریسمان می کنند و برای آنکه منطق دین را ذبح کنند با جملات احساسی مردم را مشغول می کنند.
پ.ن : دیشب این ویدئو رو دیدم ولی دلم نیومد منتشر کنم و دل شما رو به درد بیارم ولی دیدم همه جا پخش شده.
متاسفانه همه چی اونقدر نایس که صورتیا تصویرسازی میکنن نیست.
ولی خدا خیر بده خانمهای حاضر در مراسم رو که هم بی تفاوت ننشستن هم کاری نکردن تا برخورد خشنی رخ بده. (من بودم شاید خیلی اسلامی و قانونی رفتار نمیکردم ) 😐
🆔@http://ble.ir/join/OWVhMDg4Yj