eitaa logo
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
1.3هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
510 ویدیو
26 فایل
🔷 با ذکر منبع و نام شاعر کپی شود . 🔹ارتباط با شاعر 🔹بیان نظرات🌹انتقادات وپیشنهادات 🔹سفارش شعر، نوحه، سرود، و... : 🔹برگزاری محافل ومجالس شعر(شب شعر، عصرشعرو... @ahmad_rafiei_vardanjani
مشاهده در ایتا
دانلود
ضمن تشکر از همراهی همه ی دوستان ،از جناب رمضانی بزرگوار ویژه تشکر می کنم🌺
آزادی در آمریکا.... هیچ‌ جا مانند آمریکا ،کسی آزاد نیست هیچ جا مانند آنجا هرچه باداباد نیست خلق آزاداند کُلاً در بیان یا در عمل تویِ آمریکا نشان اصلاً از استبداد نیست می‌توانی نغمه‌ی جانم فلسطین سر دهی چوبِ قانون مانعِ اندیشه‌یِ افراد نیست هست باتوم پلیسش پنبه‌ای و مخملی دست‌بندش نیست محکم، اصلاً از فولاد نیست جنس پوتینش چنان نرم است که حظ می‌کنی می‌زند وقتی لگد، حاجت به جیغ‌وداد نیست در کمال مهربانی دیگران را می‌زنند هیچ در فرهنگ و در قاموس‌شان ارشاد نیست مشت‌هاشان می‌نشاند گُل به روی گونه‌ها توی رفتارِ پلیسش ذره‌ای ایراد نیست! احترام و احترام و احترام و احترام غیرِ از این چیزی نصیبِ حضرتِ استاد نیست جمع دانشجو همه راحت در ابرازِ نظر هیچ نیرویی برایِ منعش از فریاد نیست زندگی شیرین شیرین است آنجا مثل قند هیچ کوهی بهرِ کندن قسمتِ فرهاد نیست با زبان ساده می‌گویم که آمریکا و غرب اصلا اونجوری که می‌گویند و دِل میخواد نیست! @asharahmadrafiei
چقدر نادر بود به لحظه‌لحظه‌ی خود سوی حق مهاجر بود مُرید محضرِ پاکِ خدایِ قادر بود برای مکتب حق هر کجا که لازم بود بدون رنگ و ریا پای کار حاضر بود نبسته بود به دنیا و قصه‌هایش دل گرفته بود دلش از قفس، مسافر بود کنار جذبه‌ی وقت جهاد در میدان برای گفتن از احساس و عشق شاعر بود میان خلوت ذکری که در دل خود داشت همیشه در حرمِ عشق دوست زائر بود چقدر اُبُهت او مثل قصه‌ی تاریخ... چقدر سادگی خنده‌اش معاصر بود دریغ و درد که او رفت و تازه می‌فهمیم که حاج نادرِ مخلص، چقدر نادر بود @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🇮🇷خلیج فارس🇮🇷 زلالِ پهنه‌ی تو دشمن سیاهی بود خیالِ دشمنِ تو یک خیالِ واهی بود نشد تمامِ ستم چیره بر اُبهت تو نگاهبانِ تو یک لشکر الهی بود به برقِ آینه‌یِ پاکِ خویش تیر زدی به چشمِ هر که به سوی توأَش نگاهی بود به روی خاکِ مذلت نشست بی‌تردید کسی که سوی تو با قصدِ ظلم، راهی بود از این نمد که بر آن کوفت دست دشمن تو همیشه سهمِ سرش رنجِ بی‌کلاهی بود خلیجِ فارس به جا ماند و زود شد معلوم تمامِ آنچه که گفتند اشتباهی بود به نامِ نامی و پاکِ خلیج فارس، فقط همیشه بوده و هستی و نیز خواهی بود @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شاکی‌ام...🧐 دکتری الکل‌خورم از وضعِ الکل شاکی‌ام بعد از این‌که هست در الکل، متانول شاکی‌ام از چه جنسِ خوب الکل نیست تویِ دسترس؟ بنده از توزیعِ این اجناسِ بنجل شاکی‌ام بنده از آن‌کس که با توزیعِ اجناسِ بدش ما پزشکانِ وطن را کرده اُسکُل شاکی‌ام عده‌ای گفتند دکترجان چرا صرفِ عرق؟؟! دوست دارم می‌خورم، از این تقابُل شاکی‌ام دکتر این مملکت هستم دل من نازک است گر کسی گوید به من نازک‌تر از گُل شاکی‌ام پر شده دیوارِ منزل از تخصص‌های من بنده از مدرک‌گرایِ بی‌تکامُل شاکی‌ام حق ندارد هیچ‌کس خواهد جواب از من اوووهووووم بنده از قانونِ این‌سان کم‌تحمل شاکی‌ام بنده اصلا تابعِ قانونِ کشور نیستم کلاً از برخوردهایِ سفت یا شُل شاکی‌ام من ملولم از هوایِ خشک و سوزانِ کویر بنده از آب و هوای خوبِ آمل شاکی‌ام می‌روم در با هزاران دوز و ریب از مالیات گر زند قانون به کسب و کارِ من زُل شاکی‌ام بنده از آنان‌که وقتی زیرمیزی می‌دهند هست در دستانشان قدری تزلزُل شاکی‌ام می‌خورم الکل اگر خیلی مرا پا پی شوند در کنارِ سروِ الکل می‌کشم گُل شاکی‌ام بنده از مامور حق وقتی به جُرمِ کارهام سوی دوزخ می‌دهد هی بنده را هُل شاکی‌ام بنده از هر نوع برخوردی که با من می شود خوب یا بد، جور یا ناجور، بِالکل شاکی‌ام @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
۱۱ اردیبهشت سالروز وفات کیومرث صابری فومنی گل آقاست تقدیم به روح مطهرش با تمام توان خود پاشد در مسیر هدف مهیا شد همت او موثر افتاد و خیمه‌ی شعر طنز برپا شد با فداکاری‌اش گل خنده روی لب‌های مرد و زن وا شد گر چه خشکیده بود چشمه‌ی طنز با تلاشش دوباره دریا شد آرمانی بزرگ در سر داشت گرچه دشوار و سخت اما شد چون بهار از طراوتش همه جا زیر باران خنده زیبا شد بس که گل هدیه کرد بر مردم نام زیبای او گل آقا شد نیتش خیر بود و از نفسش مُرده‌ی شعر طنز احیا شد طنز چون کودک یتیمی بود که گل آقا براش بابا شد هرکه ریگی به کفش‌هایش بود سهمش از شعر طنز تیپا شد مشت یک عده با سقلمه‌ی طنز پیش چشمان جامعه وا شد با کیومرث صابری، فومن همه جا نقل بر زبان‌ها شد گر چه در روزهای بی‌مهری دفترِ شعر طنز او تا شد تا همیشه نمی‌رود از یاد آنکه در قلب‌های ما جا شد @asharahmadrafiei
تقدیم به روح بلند وآسمانی استاد عزیز مرید محمدی مهربان معلم دلسوز و مهربانی که باور ندارم نبودنش را معلم جان روزت مبارک...🌹 نهاده شهر سر از درد و غم به دامانش ز هجرِ گوهر ارزنده و درخشانش بهار بود و صفایی از او به گلشنِ ما مُرید بود و مُرادِ تمام یارانش برای ما پدری بود مهربان که مدام نصیبمان شد از امواجِ لطف و احسانش معلمی که نشد قدرِ لحظه‌ای تعطیل بساطِ دفترِ تعلیم در دبستانش بزرگوار ادیبی که بود رونقِ شهر شکوه‌مندیِ یکشنبه‌هایِ عُمانش بزرگوار حکیمی،بزرگ‌استادی که بود برکت دنیایِ معرفت، خوانش چه قیصری که در این مُلک شعر حاضر بود همیشه لشکری از واژه‌ها به فرمانش چه شاعری که به محضِ بیانِ نام حسین(ع) شروعِ روضه‌یِ ما بود چشم گریانش چه شاعری که همیشه ،هزار دغدغه داشت برایِ رونقِ شعر و ادب در ایرانش به سوز سینه‌ی خود هر کجا بیان می‌کرد از این حکایت و اوضاع نا به‌سامانش همیشه داشت غمِ دیگران به خاطر خویش برایِ درد وطن غصه بود در جانش چه شاعری که جدایش نکرد از مکتب کمینِ وسوسه‌های عیان و پنهانش همیشه یادِ شهیدان به شعرهایش بود همیشه سوخت به هر داغ قلب سوزانش دل شکسته‌یِ او بود آشنا با جنگ سرود هر نفس از شیرهایِ میدانش طنین سرخ صدایش حماسه‌ای نو بود برایِ یادِ بزرگیِ قهرمانانش همیشه در کفِ میدان به عشق حاضر بود نبود در پی جاه و مقام و عنوانش خدا گواه که جز خیر از او نشد حاصل گواه باد گواهیِ ما به غُفرانش چگونه مرده؟! که او زنده است با شعرش قسم به روح بلندش که نیست پایانش @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
کارگر...🌹 با شکوهی و سرفراز اگر روی دوشت غبار کار نشست بر سر شانه‌ی وطن از توست هر نشانی از افتخار نشست تو به درگاه حق سرافرازی از خداوند مزد می‌گیری غم نداری اگر که چون رویت نام و حق تو در غبار نشست گاهی از آفتاب سوزنده گاه از خستگی و شدت کار هر زمان روی صورت پاکت نقش امضای روزگار نشست سال‌ها «روز کارگر» طی شد و پس از عکس یادگاری‌ها بر دل از وعده‌های موقع عکس زخم‌هایی به یادگار نشست وعده‌ها پوچ شد، زمانه گذشت روزها با همین بهانه گذشت در زمستان وعده‌های دروغ به دلت حسرت بهار نشست دخترت چندسال پیش از تو یک عروسک برای بازی خواست بی‌عروسک عروس شد از بس روزها را به انتظار نشست پسرت گر چه میهمانی رفت زیر چشمی به بچه‌ها زل زد بچه‌ها با لباس نو بودند رفت و با بغض خود کنار نشست حسرت خانواده را دیدی بغض کردی و سخت رنجیدی عرق شرم آرزوهاشان بر جبینت هزار بار نشست در کمینت همیشه بود خطر همسری خسته چشم دوخت به در در دلش سیروسرکه می‌جوشید تا رسیدی تو بیقرار نشست روزگارت اگر به درد گذشت روزهایت همیشه سرد گذشت عزم طوفانی تو خوار نشد گر چه عمری به پات خار نشست. دخترت زینبی‌ست شکر خدا پسرت آشنای عشق حسین حاصل پاک لقمه‌های حلال پیش چشمان تو به بار نشست می‌رسد صبح جان‌فزای ظهور شب دنیا شود سراسر نور مژده بر هر که سخت مشتاقِ صبح زیبای وصل یار نشست @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
معلم...🌷 بالاتر از بالاتر از بالا معلم مانده‌است آن بالا خودش تنها معلم او تویِ آن بالا در اوج احترامات بوده‌است از دیروز تا حالا معلم حتی یقین دارم که خواهد ماند آنجا در احترامی سخت تا فردا معلم با احترام !!از درد او هرگز نپرسند سر می‌کند با درد خود آقا معلم با احترام از او نگیرد کس سراغی مانده‌است با انبوه مشکل‌ها معلم با احترام البته گازش قطع گردید وقتی نپرداخیده قبضش را معلم تا گرم گردد خانه‌اش روزی دو ساعت در خانه‌ی خود می‌نماید هاااااا معلم با احترام او هست مستاجر،.....مرتب در شهر می‌گردد برای جا معلم با احترام البته ماشین هم ندارد گز می‌نماید راه را با پا معلم با‌ احترام از بس طلب کرد و ندادند ناچار شد ،دل کند از دنیا معلم با احترام از بس دویده در پی حق هنگامِ کارِ خود ندارد نا معلم با احترام البته می‌گوید زنش هی: خیر سرت کو پس حقوقت را معلللللم!! با احترام البته ،در بحث حقوقش گردد ز کل خلق استثنا معلم فحشش اگر دادند خاموش است زیرا چیزی بگوید، هر که گوید واااااا معلم! هنگام نمره هست ذکر دانش‌آموز از بعد یارب گفتنش ،هی ،یا معلم گر اشتباه کوچکی از او زند سر گویند کل شهر، هان، بپا!! معلللللم وام کلان تنها برای مختلس‌هاست مانده‌است وامش لنگ یک امضا معلم نه چایِ دبشی از برایِ خستگی‌هاش نه یک دکل دارد به یک دریا معلم حق و حقوق او نجومی نیست هرگز حتی ندارد باغ یا ویلا معلم فکر حیاتش نیست هرگز یک تن اما دنیایِ ما را می‌کند احیا معلم ای کاش در پاسِ تلاشِ بی‌دریغش... بهتر از این باشیم ازین پس با معلم @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
⚘️تقدیم به معلمان و اساتید عزیزی که در دنیا چراغی به دستم دادند، که تا آخرت پیش پایم را روشن خواهد کرد؛ و اکنون درمانده‌ام که برای جبران این‌همه لطف چه باید گفت.....⚘️ تا ورق می‌زنم کتابی را از دل واژه‌ها نمایانی من ورق می‌زنم تویی با من واژه‌ها را به عشق می‌خوانی باز پیچیده عطر لبخندت سبز در کوچه‌باغ خاطره‌ها پشت بغض جدایی از خانه باز هم مهربان و خندانی در الفبای زندگی یک عمر عکس لبخند مهربانت هست بعد من هم به هر بهانه‌ی عشق این تو هستی که باز می‌مانی واژه‌ها خود گواه این عشقند که تو دادی به خلق با لبخند پر و بال عروج از تو گرفت هرکه در جهل بوده زندانی در دلم شورِ بودن آوردی واژه‌ها را هجاهجا کردی تا که در ذهن نوشکفته‌ی من بنشیند به طعم آسانی ای ضمیر همیشه روح‌افزا در دل واژه‌های شورانگیز! آسمانی دعاست پشت سرت در دل لحظه‌های نورانی عشق در شور آشنایی توست خصلت شغل انبیایی توست هر کجا که رسول نور تویی نیست گمراهی و پریشانی هرطرف جلوه‌ی هدایت توست آشنا با جهان محبت توست آیه‌ای روشن از رسالت توست معجزاتی به این فراوانی از شمیم تو نور می‌روید گرد غفلت ز دیده می‌شوید بر تن حسرت کویر انگار مثل دست زلال بارانی بوته‌ی عشق می‌کند ریشه می‌شکوفد نهال اندیشه می‌چشد طعم نور هر که بر او جام آب بقا بنوشانی تو به قاموس عشق‌ورزی خود خاطرات «مطهری» داری که ز اندیشه‌ی خدایی او هرچه گفتند نیست پایانی هر کجا نام عشق می‌آید گفتن از نام پاک تو باید تو که عمری‌ست کرده‌ای بر ما شور ایثار و عشق، ارزانی با تو اردیبهشت‌های زمین همه همسایه‌ی بهشت شدند که مگر این بهشت باشد جز دیدن جلوه‌های ربانی می‌رسانی به آسمان عروج آدمی را به درس پروازت که دو شهبال علم و معرفت‌اند بال‌های عروج انسانی جلوه‌ی رحمت خداوندی تو رسول امید و لبخندی هر کجا هستی ای معلم مهر با تو همراه، مهر یزدانی @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سلام.در ثواب زیارت قبور مطهر شهدای گمنام تپه ی،نورالشهدای شهرکرد شما هم شریک🌺🌺🌺
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا