🇮🇷✌️رایِ آری✌️🇮🇷
رودم به دریا می برم سرشاری ام را
سنگی نمی گیرد شکوه جاری ام را
در مکتب سرخ حسینی باید از عشق
بالا بگیرم پرچم دینداری ام را
مشتاق مرگ سرخم و بالای نیزه
گوید سر من از ستم بیزاری ام را
دشمن مگر در خواب بیند خواب باشم
ظلمت گریزم، عاشقم بیداری ام را
تهدید ها شد فرصت پویایی من
آسان نموده عزم من دشواری ام را
بیش از چهل سال است هنگام شبیخون
دشمن چشیده مشت های کاری ام را
هرگز نگیرد خنده های ریب دشمن
از من مرام ضد استکباری ام را
هرچند بر تن زخمه ها از خار دارم
هرگز ندیده دشمن من، خواری ام را
تا جان به تن دارم به عهدم پایبندم
با خون کنم تایید رای آری ام را
"احمدرفیعی وردنجانی"
@asharahmadrafiei
پای وطن بهاریام می مانم
در مکتب حق مداریام می مانم
تا صبح ظهور حضرت برکت و نور
دلبسته به رای آریام می مانم
"احمدرفیعی وردنجانی"
@asharahmadrafiei
🌲🌳روز طبیعت🌳🌲
از طبیعت بهرمند و با طبیعت نارفیق
دشمنی کردیم ما یک عمر با یاری شفیق
خاطرات ما همه پر بهره از دستان او
خاطرات او فقط زخم است از حال و عتیق
گرمی دست طبیعت بر سر ما سالها
دست ما سوزانده قلب عاشقش را با حریق
غصه ای جانسوز شد در سینه ی پر مهر او
قصه ی نامهربانی های ما در این طریق
عهد ویروس است محروم از طبیعت مانده ایم
در مکافات عمل ما ندیم با درد و دریغ
"احمدرفیعی وردنجانی"
@asharahmadrafiei
🌴مادر طبیعت🌴
گره زدیم به هر سبزه و گره وا کرد
چه زخمها که زدیم او فقط مدارا کرد
چه دوستی که چو وقت نیاز پیش آمد
تمام هستی خود را به دوست اهدا کرد
چه رنجها که به جان دید و باز با مهرش
برای خوش شدن حال ما تقلا کرد
چه مادرانه بدی های ما ز یادش بُرد
ز شوق دیدن ما باز هم بغل وا کرد
به غیر زشتی رفتار ما چه مانده به جا
برای او که فقط مهر و لطف با ما کرد
چنین شود ز عنایات و لطف حق محروم
کسی که مهر و وفا دید و با جفا تا کرد
"احمدرفیعی وردنجانی"
@asharahmadrafiei
🍃حضرت بهار🍃
سبزه ها را گره زدیم اما
گرهی وا نشد ز کار جهان
بی تو اصلا بهار یعنی چه؟
تو بیا حضرت بهار جهان
تو بیا گل کند تمام حیات
پرشود در جهان ما برکات
بفرستیم دم به دم صلوات
تو بیا نازنین نگار جهان
غصه در جان ماست آقاجان
دوره ی درد هاست آقاجان
مثل فصل بلاست آقاجان
بی حضور تو روزگار جهان
در پی ات اشکهای جاری ماست
دوره چشم انتظاری ماست
زندگی فصل بیقراری ماست
کی میایی ز ره قرار جهان
بی کس و دلشکسته ایم آقا
در هوایت نشسته ایم آقا
دل به مهر تو بسته ایم آقا
سحرِ شامهای تار جهان
از بلا صبرمان سر آمده است
اشکهامان به دفتر آمده است
زیر این غصه ها درآمده است
بی تو این روزها دمار جهان
رنجهامان که رد شده ز عدد
شده این روزگار حبس ابد
تو بیا تا که باز سکه شود
با نگاه تو کار و بار جهان
زندگی بی تو مرگ کم کم ماست
شادی و شور آن فقط غم ماست
العجل نغمه ی دمادم ماست
زانکه با توست اعتبار جهان
ای پناه جهانیان بازآ
به جهان ده دوباره جان بازآ
حضرت صاحب الزمان بازآ
تاشود نور تو نثارجهان
ای برای جهان ما فرجام
بی تو در غصه است این ایام
می چکد وقت ندبه ها آرام
اشک چشم امیدوار جهان
غم ما را نظاره کن آقا
غصه ها را تو چاره کن آقا
با نگاهی اشاره کن آقا
پُرِ هستی شود دوباره جهان
می رسی جمعه ای به خوش عهدی
گل کند نغمه ی اناالمهدی
می شود با نگات ختم به خیر
شرح یک عمر انتظار جهان
#اللهمعجللولیکالفرج
"احمد رفیعی وردنجانی"
@asharahmadrafiei
🤔گاندو🤔
خودش را به هر مکر پوشاند و ماند
ز فریادها گوش خواباند و ماند
تمام وطن را پر از نقد دید
از احوال خود نقد را راند و ماند
توجه به حال ضعیفان نکرد
دل خلق با درد سوزاند و ماند
تورم، گرانی، تباهی، فساد
ز کار وطن سخت درماند و ماند
به هر شیوه ای شد در این هشت سال
دل ما به هر درد لرزاند و ماند
خروشید از اختیارات کم
در این اختیارات کم ماند و ماند
ز بیدادها شکوه شد پیش او
علی برکت الله را خواند و ماند
چه ها کرده که از نظر مانده است
چرا پخش دنباله ی گاندو ماند؟
"احمدرفیعی وردنجانی"
@asharahmadrafiei
🤐🤫مهمانیخداممنوع🤫🤐
رد این توصیه بر خرد و کلان ممنوع است
هر چه که دارد از اسلام نشان ممنوع است
سفر ترکیه و آنتالیا آزاد است
سفر مشهد و قم هست زیان، ممنوع است
هر چه که نام و نشانی ست ز مذهب در آن
توی دستورالعمل هست عیان ممنوع است
جوج و نوشابه مهیاست برو سمت شمال
نروی جای دگر چون به جز آن ممنوع است
چون اذان دعوت ضمنی به تجمع دارد
بعد از این در همه جا پخش اذان ممنوع است
مجرم است آنکه در این وضع به هیات برود
پخش ویروس کند اشک روان ممنوع است
در حرم شدت ویروس مضاعف گردد
قدرتش هست فراتر ز بیان، ممنوع است
خلق ویروس کند خواندن قرآن شما
مثل آنست دعا نیز، نخوان ممنوع است
طبق مدرک کرونا داخل کنسرت کم است
مسجد و تکیه نگو این دو مکان ممنوع است
ذکر گفتن سبب پاشش ویروس شود
گفتن ذکر الهی به زبان ممنوع است
نانوایی محل گفته به ما گفته شده
به همه مذهبیون دادن نان ممنوع است
جنگ با مذهب و دین است و به نام کرونا
رک بگویید به ما مذهب مان ممنوع است
هر که با هر روشی میل به مذهب دارد
بهر او هر چه به جز کندن جان ممنوع است
غیر از اینها که شمردیم دگر هر چه کند
دولت دشمن دین را نگران ممنوع است
دولت مکر، کمر بسته به نابودی دین
رونق دین خداوند بدان ممنوع است
طبق دستور العمل منع شده مهمانی
ماه مهمانی ایزد، رمضان ممنوع است
"احمدرفیعی وردنجانی"
@asharahmadrafiei
مرد... مثل مرتضی
هر کسی پر شد از خدا هنرش
می شود مثل مرتضی هنرش
می شود وقف آسمانی ها
از زمین می شود جدا هنرش
روح هرتشنه را کند سیراب
از سَرِ چشمه ی بقا هنرش
مرتضایی که مرتضایی بود
به علی کرد اقتدا هنرش
به رضای خداش دل بست و
به خلایق نشد رضا هنرش
او که محجوب بود و مثل خودش
بود آرام و بی ریا هنرش
با همه قلبها صمیمی بود
مثل او بود با صفا هنرش
در تب و تاب هر روایت فتح
وصل می شد به کربلا هنرش
در دلش بود ظهرِ عاشورا
بود با عشق آشنا هنرش
در سپاه حسین می جنگید
با قلم، دوربین، صدا، هنرش
عشق بی انتهاست پس عاشق
هست بی مرز و انتها هنرش
هنر انقلاب را با خون
نقش کرده به قلبها هنرش
هنرش با شهادت آذین شد
ماندنی شد، نشد فنا هنرش
زنده شد مرتضای آوینی
زنده است او همیشه با هنرش
"احمدرفیعی وردنجانی"
@asharahmadrafiei
صلی الله علیک یا رقیه بنت الحسین (ع)
واکرد چون آرام چشمش را رقیه
لبخند زد با دیدن بابا رقیه
با دیدنش مولا به یاد مادر افتاد
دارد شمیم حضرت زهرا، رقیه
این کودک دردانه محبوب حسین است
شوری نهاده در دل مولا رقیه
خوانده الفبای بزرگی و ادب را
در مهد علم زینب کبری رقیه
او عشق عباس است،گل کرده وجودش
هرجا به لب آورده یا عمّا رقیه
لب تشنه بهر آب بود و تشنه تر شد
وقتی که شد لب تشنه ی سقا رقیه
بر خاک صحرا قطره قطره می نویسد
با اشک خود در حسرت دریا رقیه
هر واژه ای انگار در این شعر روضه ست
کرب و بلا، عباس، عاشورا، رقیه
حتی سر نی چشم بابا در پی اوست
رنجیده با هر خار جانش با رقیه
خار مغیلان است و پای کوچک تو
آهسته تر بگذار بابا پا رقیه
چیزی ندید از راه از بس بود هر دم
چشمش به روی نیزه ها تنها رقیه
گل دختر بابایی باباست از عشق
سر داشته بر دامنش هر جا رقیه
حیرت ندارد با سرش کنج خرابه
کرب وبلایی می کند برپا رقیه
در شعر میلاد تو حال روضه دارم
با اشکهایم می نویسم: یارقیه
"احمدرفیعی وردنجانی"
@asharahmadrafiei
😐از خود مچکرم😐
وعده بعد وعده دادم از خودم مچکرم
راضی ام از وعده هایم از خودم مچکرم
بهر هر کاری که کردم راضی ام از خویشتن
بهر هر کاری نکردم از خودم مچکرم
مثل خیلی حرفای دیگری که گفته ام
بیخود و مفت و مسّلم از خودم مچکرم
بنده در برجام بردم پای میز گفتگو
قهرمانان مجسم، از خودم مچکرم
راضی ام از گفت و گوهای ظریف دوستان
زین سبب بسیار محکم از خودم مچکرم
پرچم برجام بالا رفت از ایثار من
زانکه در اوج است پرچم از خودم مچکرم
بنده از آنان تشکر می کنم، آنان ز من
بعد از آنان من خودم هم از خودم مچکرم
مردم درمانده غم دارند درمانش کنند
دشمنم با غصه و غم از خودم مچکرم
سفره ی مردم اگر پر شد ز خالی بی خیال
سفره ی ما که نشد کم، از خودم مچکرم
هشت سالی می شود با زحمتی ناگفتنی
داده ام بر صندلی لم از خودم مچکرم
اینکه با تدبیر من در مملکت قحطی نشد!
بهر نان و آش، شلغم از خودم مچکرم
اینکه در کشور گرانی و تورم هیچ نیست
هست آسایش فراهم از خودم مچکرم
بوده ام ناراحت از غم خوردن هم میهنان
قامتم را کرده غم خم از خودم مچکرم
وقت جنگ اقتصادی کرده ام فرماندهی
بنده در خط مقدم از خودم مچکرم
سایه ی جنگ از وطن با همت من دور شد
دشمنان را داده ام رم از خودم مچکرم
دولت من زور زد از دستمان ایران نرفت
هست کشور شاد و خرم از خودم مچکرم
اینکه در کل خیابانهایمان دیوار نیست
خوب و بد هستیم درهم از خودم مچکرم
آب شد لبریز از دریاچه ی اورومیه
زلزله دیگر نشد بم، از خودم مچکرم
ارزش پول وطن را ما تعالی داده ایم
شهره شد ایران به عالم از خودم مچکرم
نخبه های اقتصادی داده ام تحویلتان
مثل نعمت زاده، شبنم از خودم مچکرم
دوستان گفتند در آخر تشکر کن ز خلق
من که در هر بند گفتم از خودم مچکرم
آخر دولت شد و دیدارمان روز جزا
پس از اینجا تا جهنم از خودم مچکرم
"احمدرفیعی وردنجانی"
@asharahmadrafiei
چون پسِ در زدنی شوق تماشای تو نیست!
چه تفاوت،چه دری، رو به چه کس، باز شود؟
"احمدرفیعیوردنجانی"
@asharahmadrafiei
به بهانه ی هفته ی هنر انقلاب اسلامی
تقدیم به: سیدالشهدای اهل قلم
🖇بابا.. هنر آموخت🖇
تصویر در تصویر عزت را نشان داد
تصویرها را در بیانی نو زبان داد
هرچند خاکی از سرای خاک دل کَند
مردی که قلبش را به اهل آسمان داد
او مرد میدان بود و میز و پُست ها را
بی هیچ تردیدی به دست دیگران داد
او با روایت های فتحش جاودان شد
آن روزها را شور و حالی جاودان داد
بابا به ماها، بچه های انقلابی
سرمایه ای پر سودتر از آب و نان داد
از جنگ نه از این دفاع عاشقانه
برداشتی دیگر به افکار جهان داد
رزمنده ای که با مداد و دوربینش
شد لشکری و جبهه ی حق را توان داد
گفتند سید مرتضی جان داد اما
او انقلاب خویش را مردانه جان داد
"احمدرفیعی وردنجانی"
@asharahmadrafiei
باید فیلم ساخت
از بلای دولت تدبیر باید فیلم ساخت
از تورم، فقر، از تزویر باید فیلم ساخت
از دمی که یک پدر از شرم فقر خویش مرد
از هجوم فقر دامنگیر باید فیلم ساخت
باید از این وعده های مانده بر خاک سیاه
از کلام مفت بی تاثیر باید فیلم ساخت
از حضور مردم درمانده در صفهای مرغ
از گرانی های دوغ و شیر باید فیلم ساخت
از همه برجام سازان وطن خیلی ظریف
تاشود از کارشان تقدیر باید فیلم ساخت
از کسی که گفته خیلی اختیاراتم کم است
من ندارم ذره ای تقصیر باید فیلم ساخت
از همین راننده که چرخانده چرخ کشور و
کرده ما درماندگان را زیر باید فیلم ساخت
از جوانانی که زیر جور چرخ روزگار
شد دل پر درد آنان پیر باید فیلم ساخت
از همین مردم که نان خشک شان آجر شد و
آب شد در سفره هاشان قیر باید فیلم ساخت
از رییس مملکت وقتی که در هر صبح و شام
رنگ ریشش می کند تغییر باید فیلم ساخت
بر سر سطل زباله خم شده درمانده ای
ازدلیل خلق این تصویر باید فیلم ساخت
ازخدا گم کرده ی دل داده دست کدخدا
از مُریدِ غرب خود تحقیر باید فیلم ساخت
از خودش در خلق دستاوردهای دولتش
هست تا وقت و نگشته دیر باید فیلم ساخت
فیلم طنز فاخر دولت چه طنزی می شود
هست این فرصت فقط تا تیر باید فیلم ساخت
گفتم آیا می شود در مورد آن شعر گفت؟
گفت تا بهتر شود تاثیر باید فیلم ساخت
"احمدرفیعی وردنجانی"
@asharahmadrafiei