eitaa logo
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
1.3هزار دنبال‌کننده
2.6هزار عکس
702 ویدیو
32 فایل
🔷 با ذکر منبع و نام شاعر کپی شود . 🔹ارتباط با شاعر 🔹بیان نظرات🌹انتقادات وپیشنهادات 🔹سفارش شعر، نوحه، سرود، و... : 🔹برگزاری محافل ومجالس شعر(شب شعر، عصرشعرو... 🔹اجرای شعر آیینی و طنز @ahmad_rafiei_vardanjani
مشاهده در ایتا
دانلود
247_6dzq.pdf
460.3K
🔹 همه‌فن‌حریف 🔸 دویست‌وچهل‌وهفتمین شماره ضمیمه هفتگی طنز راه‌راه در روزنامه وطن امروز، صبح امروز – ۹ شهریور – منتشر شد. در این شماره از راه‌راه عضویت ایران در گروه بریکس و همچنین موضوعات روز را زیر ذره‌بین برده‌ایم. طنزها، اشعار و کاریکاتورهای راه‌راه را از دست ندهید.
راویِ درد دلش شکسته قلم گریه می‌کند آرام برای این‌همه غم گریه می‌کند آرام نوشته واژه به واژه از این حکایتِ عشق چنین قدم به قدم گریه می‌کند آرام به آب می‌رسد و آه می‌کشد از دل به یاد و مشک و علم گریه می‌کند آرام درست اول یک بیت ،مانده از حرکت رسیده است حرم گریه می‌کند آرام شده‌ست راویِ دردِ منِ اسیرِ فراق برای درد دلم گریه می‌کند آرام @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
زیارتِ خوراکی‌ها برای اربعین رفتم فقط تا پای جان خوردم زیارت شد فراموشم در آنجا بی‌امان خوردم در آنجا خوانِ برکت بود در هر گوشه گسترده به پاسِ این‌همه برکت، نشستم مثلِ خان خوردم چه فیضی بردم از این اربعین ،جای شما خالی به قدرِ چند صد میلیون، کبابِ رایگان خوردم به رسمِ جان‌فشانی در مسیر اربعین،بوده که من هر خوردنی دیدم در آنجا، جان‌فشان خوردم نکردم دست هر کس گفت مهمان باش را کوتاه شدم در خانه‌ی او یک دو روزی میهمان، خوردم نگفتم این غذا ایرانی است و آن عراقی، هیچ به یک موکب از این خوردم، به یک موکب از آن خوردم اگر چه انفرادی رفته بودم این سفر اما به هر موکب که رفتم، قدرِ چندین کاروان خوردم نگو از قهوه و چایی، فراوان بود هر جایی نه یک چایی که در هر وعده چندین استکان خوردم نهادم هستی خود را ، برای چند شاورما خدا را شکر از آن نیز در حد توان خوردم کباب ماهیِ عالی دل و دین از کف من برد دو پرس از آن به دست آوردم و با چند نان خوردم در آنجا هر چه شد خوردم، دوتا گونی نخود خوردم به قدرِ خرجِ چندین سالِ خود در این زمان خوردم نمی‌دانستم اصلا چیست حتی یک غذا ،گاهی ولی از آن دو تا کاسه برای امتحان خوردم شدم از التماساتِ دعای دوستان ، غافل به جایِ آن فقط جایِ تمامِ دوستان، خوردم @asharahmadrafiei
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
به ساحت مقدس شهید رییس علی دلواری می‌شود رو به سوی دریا رفت می‌شود مثلِ رود شد جاری می‌شود جورِ دیگری بشود قصه‌یِ روزهایِ تکراری می‌شود بود دوستدار حسین(ع) با تمامِ وجود یار حسین(ع) می‌شود داشت در جوارِ حسین(ع) حق مداری کنارِ دینداری می‌شود در مسیرِ حق کوشید جامه‌ی رزم را به تن پوشید می‌شود جام عشق را نوشید می‌شود بود مستِ بیداری می‌شود سروِ راست قامت شد جلوه‌ی غیرت و شهامت شد عاشق لحظه‌ی شهادت شد گل شد و کَند دل از این خواری می‌شود بی‌خیالِ قدرتِ کین نکنی از ستمگران ،تمکین برسی از صمیمِ دل به یقین که خدا می‌کند تو را یاری می‌شود دوست داشت میهن را این حریمِ همیشه روشن را زیر بار ستم نرفتن را داد زد گرچه غرق خون، آری می‌شود عشق را ملازم بود بهر دیدارِ دوست ، عازم بود وقت پیکار، مثلِ قاسم بود دشنه‌ گر تشنه،زخم اگر کاری می‌شود بود یارِ دشتستان می‌شود شد پناهِ تنگستان می‌شود بود مرد هر میدان ساخت آزادی از گرفتاری می‌شود در مسیر این جاده بود همواره مست و دلداده مثل مولای خویش آزاده بود مثل علی دلواری دوستانِ مسیرِ حق،هشدار! فرصت ما نمی‌شود تکرار خوش به حال هر آن‌که در بازار عشق را می‌کند خریداری @asharahmadrafiei
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
دوستان تشریف بیارید قدم تون به چشم
اشعار "احمدرفیعی وردنجانی"
اینگونه دوستت داریم حسین جان ساده ی ساده ی ساده