eitaa logo
دست خط (اشعار علی گلی حسین آبادی)
235 دنبال‌کننده
194 عکس
50 ویدیو
3 فایل
ارتباط با مدیر کانال علی گلی حسین آبادی @aligoli1365
مشاهده در ایتا
دانلود
ای ایستاده بر بلندا تا همیشه پیش تو سر خم می‌کند دنیا همیشه هر قطره اشک توست دریایی خروشان جاری است از چشمان تو دریا همیشه از کربلا تا شام تابیدی به عالم تا جا بگیرد نور در دل‌ها همیشه ما را مسلمان کرده آئین نگاهت آری بلا را دیده‌ای زیبا همیشه با «کُلُنا عَباسُکِ» فریاد کردیم بانو بماند پرچمت بالا همیشه
جایی برایش معنی زندان نمی‌داد جز سجده چیزی به غمش پایان نمی‌داد باب الحوائج بود، و ابر تشنه حتی بی اذن او یک قطره هم باران نمی‌داد آری کسی غیر از نگاه روشن او نوری به قلب تیرۀ انسان نمی‌داد از گل فقط یک ساقه باقی ماند، اما اصلأ به طوفان لحظه‌ای میدان نمی‌داد شلاق با خود زیر لب می‌گفت، ای کاش دنیا مرا یک آن، به زندان‌بان نمی‌داد او زنده‌تر شد کاش دنیا نیز آن شب با دوری از موسی بن جعفر جان نمی‌داد
از در و دیوار دنیا جهل بالا می‌رود زندگی از خانه‌ها دارد به یغما می‌رود شاخه‌های سوسن و یاس و صنوبر بی امان زنده زنده زیر خاک سرد دنیا می‌رود اصلا اینجا قطره‌ای باران نمی‌آید به گوش دارد انگار آسمان از تشنگی وا می‌رود جبرییل آهنگ اقرأ بسم ربک را بخوان دارد از قلب جهان امید فردا می‌رود آسمان دارد برای اقتدا کردن به نور در دل تاریک شب سمت مصلا می‌رود صبح شد برخیز، ای دنیا، ببین خورشید را دارد از کوه و کمر ها بر بلندا می‌رود «قُم فَأنذِر...» دشتی از گل‌ها بیاور با خودت یا محمد با تو از این شهر سرما می‌رود
صورت دشت گل انداخته با لبخندت پرچم عشق، برافراخته با لبخندت سال‌ها لهجۀ «کو، کو» ی غم انگیزی داشت خنده دارد به لبش فاخته با لبخندت ماه یک عمر ‌ دل از برکه و دریا می‌برد حال، او هم شده دلباخته با لبخندت آمده تا بچشد طعم شفا را فطرس از بهشتی که خدا ساخته با لبخندت نور چشمان نبی، لشکری از شوق و سرور سمت دلهای جهان تاخته با لبخندت
بخند تا که بخندد جهان من پسرم به خندۀ تو گره خورده جان من پسرم بتاب تا که بچیند از آفتاب رخت هزار خوشۀ نور آسمان من پسرم حلاوتی متفاوت همیشه وقت اذان گرفته از لب سرخت اذان من پسرم به جای بردن نامت همیشه می‌چرخد به ذکر نام محمد زبان من پسرم نفس بکش که دلم جان تازه می‌خواهد نفس بکش که تو هستی توان من پسرم چه حکمتی‌ست که هر دفعه خواندمت نامت هزار واژه شده در دهان من پسرم
چه ابرها که خسیسند و دشت خشکیده‌ست و قرن‌هاست گلی در زمین نروییده‌ست چگونه بی تو بخندد شکوفه وقت سحر بساط خندۀ گل را غم تو برچیده‌ست چه شوربخت و غم‌انگیز و در به در خورشید هزار و این همه مدت پی تو چرخیده‌ست مگر دروغ‌تر از سررسید ها هم هست؟ که گفته که یکِ یک، بی تو معنی‌اش عیدست؟ چقدر بی تو گرفته هوای فروردین که از تنفس آن دشت یاس رنجیده‌ست بهار بی تو همان لحظه‌های یخ زده‌ایست که در تمام جهان کوچه کوچه پیچیده‌ست لباس سبز به تن دارد و دلش سرد است بهار چیست؟ زمستان که سبز پوشیده‌ست
بسم الله الرحمن الرحیم کتاب شعر «شب‌های روشن» به عنوان 👈اولین کتاب شعر👉 بنده «علی گلی حسین آبادی» منتشر شد. دقیقا سحر روز اول ماه رمضان پارسال، به لطف الهی و بدون تصمیم قبلی یکباره به ذهنم آمد که ⁦☀️⁩ادعیه روزانه ماه مبارک رمضان ⁦☀️⁩ را به صورت غزل در بیاورم. از سیزدهم ماه رمضان پارسال که کار سرودن اشعار تمام شد تا ماه رجب امسال، با نقدها و زحمات برادرم یوسف رحیمی و نقدهای کارشناسانه و دقیق استاد عزیزم سید مهدی حسینی رکن آبادی، حدود ۷ بار اشعار نقد شدند و با دقت بازسازی و چکش کاری کردم. مجموعۀ شب‌های روشن با ۳۲ غزل مناجاتی توسط انتشارات هیأت امروز در جامعه ایمانی مشعر و با دلسوزی برادرم یوسف رحیمی عزیز به چاپ رسید. امیدوارم خداوند متعال از حقیر قبول کند و به عنوان یک قدم مثبت فرهنگی توانسته باشم در عرصۀ فرهنگی کشورم موفق باشم.