eitaa logo
اشعار "عاصی"
405 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
1.3هزار ویدیو
56 فایل
👌اشعار مذهبی سیاسی اجتماعی عاشقانه طنز و انتقادی... ❤همراهمان باشید
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از اشعار عاصی
"تو تقدیر منی ای عشق، اما عقل میگوید: بیا بگذر ز تقدیرت...همین یک کارمان مانده" نمی خواهم ولی آخر چنین تقدیر تلخی را... ببین از عشق تو جانا برایم نیمه جان مانده شدم مثل یک آبادی که رعیت ها همه رفتند... میان خانه ای تنها فقط تصویر خان مانده دلم خون شد ز بیدادت ز آه و اشک و فریادت ببین حال خرابم را ، گلم رفت و خزان مانده همه یاران دگر رفتند و من تنهای تنهایم... فقط ردی به قلب ما ز راه کاروان مانده 💔💔😔😔
هدایت شده از اشعار عاصی
167.7K
"تو تقدیر منی ای عشق، اما عقل میگوید: بیا بگذر ز تقدیرت...همین یک کارمان مانده" نمی خواهم ولی آخر چنین تقدیر تلخی را... ببین از عشق تو جانا برایم نیمه جان مانده شدم مثل یک آبادی که رعیت ها همه رفتند... میان خانه ای تنها فقط تصویر خان مانده دلم خون شد ز بیدادت ز آه و اشک و فریادت ببین حال خرابم را ، گلم رفت و خزان مانده همه یاران دگر رفتند و من تنهای تنهایم... فقط ردی به قلب ما ز راه کاروان مانده 💔💔😔😔
هدایت شده از اشعار عاصی
277.8K
👈 نکته؛ این قطعه با کمی تغییر نسبت به چند روز قبل و اضافه کردن چند بیت تقدیم عزیزان می‌شود... 💔تقدیر من💔 "تو تقدیر منی ای عشق، اما عقل میگوید: بیا بگذر ز تقدیرت...همین یک کارمان مانده" نمی خواهم ولی آخر چنین تقدیر تلخی را... ببین از عشق تو جانا برایم نیمه جان مانده شدم مثل یک آبادی که رعیت ها همه رفتند... میان خانه ای خالی فقط تصویر خان مانده دلم خون شد ز بیدادت ز آه و اشک و فریادت ببین حال خرابم را ، گلم رفت و خزان مانده همه یاران دگر رفتند و من تنهای تنهایم... فقط ردی به قلب ما ز راه کاروان مانده نشد بوسه زنم رویت و یا شانه زنم‌ مویت شد عقده عاشقی هایم به حلقم استخوان مانده اگرچه پیر و فرتوتم اگرچه زار و بیمارم ولی عشق تو ای زیبا به قلب من جوان مانده تو رفتی و دلم با تو برفت از سینه ام تا عرش پس از تو اشک داغ من ببین دلبر روان مانده 💔💔😔😔
هدایت شده از اشعار عاصی
قرار بود بخـوانیــم و بشنـویــم از عشق و عشــق را نبـوَد قافــیه بغـیرِ «دمـشق»
هدایت شده از اشعار عاصی
نبودی در دلم انگارطوفان شد، چه طوفانی دو پلکم زخمی از شلاق باران شد،چه بارانی نبودی بغض کردم...حرف ها را...خودخوری کردم دلم ارگ است و ارگ از خشت... ویران شد چه ویرانی گوزنی پیر بر مهمان سرای خانه ی خانی به لطف سرپری تک لول مهمان شد،چه مهمانی یکی مثل من بدبخت در دام نگاه تو یکی در تنگی آغوش زندان شد،چه زندانی پس از یوسف تمام مصریان گفتند: عجب مصری بماند گریه هم سوغات کنعان شد،چه کنعانی من از «سهراب» بودن زخم خوردن قسمتم بوده برو «گرد آفریدم»،فصل پایان شد،چه پایانی...
نامه هایم چشم هایت را اذیت می کند درد و دل کردن برایِ تو حضوری بهتر است....
﷽ ━━━━💠🌸💠━━━━ بغضم به تمام شهر ارسال شده است در حنجره‌ام ترانه‌ای چال شده است من، بی «تو» دچار رعشه‌ام، باور کن مثل گـسلی که تازه فعال شده است! ━━━━💠🌸💠━━━━
مثل سابق غزلم ساده و بارانی نیست هفت قرن است درین مصر فراوانی نیست به زلیخا بنویسید نیاید بازار این سفر یوسف این قافله کنعانی نیست حال این ماهی افتاده به این برکه‌ی خشک حال حبسیه‌نویسی‌ست که زندانی نیست چشم قاجار کسی دید و نلرزید دلش بشنوید از من بی‌چشم که کرمانی نیست با لبی تشنه و بی‌بسمل و چاقویی کُند ما که رفتیم ولی رسم مسلمانی نیست عشق رازی‌ست به اندازه‌ی آغوش خدا عشق آن گونه که می‌دانم و می‌دانی نیست 🍃🌹🍃🌹
بقیع خاک پوک و تردی دارد. باران بزند، گل می شود. ورِ کشاورززاده ذهنم می گوید: "این همه برای کبوترها گندم می ریزند، چرا سبز نمی شوند؟ چرا بقیع گندمزار نمی شود؟" ورِ شاعر ذهنم می گوید:"سالهاست بر خاکش اشک شور ریخته. توقع داری چیزی سبز شود؟ تو می دانی چندتا دل اینجا جا مانده؟" 😭😭💔💔 📚 از خال سیاه عربی | نوشته‌ی
«من ارگِ بم و خِشت به خشتم متلاشی، تو نقش جهان، هر وجبت ترمه و کاشی» 🍃🌹🍃🌹
هدایت شده از آبادی شعر 🇵🇸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یه شعر دلنشین و بسیار زیبا😍 خدای هر دوی ما انتهای کار یکی است👌 @abadiyesher