خجل شدم ز جوانی که زندگانی نیست
به زندگانی من فرصت جوانی نیست
من از دو روزه هستی به جان شدم بیزار
خدای شکر که این عمر جاودانی نیست
همه بگریه ابر سیه گشودم چشم
دراین افق که فروغی ز شادمانی نیست
به غصه بلکه به تدریج انتحار کنم
دریغ و درد که این انتحار آنی نیست
نه من به سیلی خودسرخ میکنم رخ وبس
به بزم ما رخی از باده ارغوانی نیست
ببین به جلد سگ پاسبان چه گرگانند
به جان خواجه که این شیوه شبانی نیست
ز بلبل چمن طبع شهریار افسوس
که از خزان گلشن شور نغمه خوانی نیست
#شهریار
🍃🌹🍃🌹
🌹 در سال روز درگذشت مرحوم استاد سید محمدحسین بهجت تبریزی "شهریار" هدیه به روح لطیف ایشان ۳صلوات هدیه کنیم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این جگر را که تو داری به بدن سیدجان
شیر نر هم به خداوند که در حسرت اوست
معنی فهم همین است ؛ بجنگ با دشمن
مهربان باش ولی در همه حالت با دوست
آخرش میشود این 👈 با نِگه ثارالله...
می کَنَد کشور ایران ز سر صهیون پوست!
"عاصی"
💪💪💪🇮🇷🇮🇷🇮🇷
🇮🇷🇮🇷🇮🇷
اهل ایران جملگی عشقند اندر هر زمان
نیست فرقی بین مرد و زن و یا پیر و جوان
اهل هر شهری که باشی با صفایی و عزیز
چون بهار عمر همه ، دور از همه فصل خزان
یک طرف مردان غیرتمند آذربایجان...
آن طرف کرد و لر پاک عزیز و قهرمان
درشمال آن خطه سرسبز و آن کوی بهشت
مردم خون گرم گیلان ، پیش آن مازندران
شهر گرگان را ببین با مردمی خوب و نجیب
در گلستان عشق می جوشد برای مردمان
مردم مشهد و قم ، شیراز اهل دل همه
لهجه شیرین یزد و در کنارش اصفهان
مردم خاکی بندر ، قشم و کیش و آب گرم
مردم همچون طلای خاک پاک سیستان
مردم خوب عرب در خطه ناب جنوب
مردم اهواز و خرمشهر ، یل های جوان
مردم کرمان و تهران ، اهل دل اهل صفا
خرم آباد و لرستان و سنندج ، دامغان
الغرض ؛ یارب بده برکت بر این مردم خدا...
برکتی در عمر و نسل هم دین و پول و آب و نان...
شیعه و سنی برادر جملگی اهل خدا
در محبت دوستی تا حد اعلاء بی کران
مردم دنیا حسادت کرده اند بر خاک ما
خاک ایران بهتر است از آسمان و کهکشان
جان ما گردد فدای این وطن در هر کجا
هر نژاد و هر قبیله ، هر مرام و هر زبان
کوری چشم هر آن کس که بود بدخواه ما...
ما همه با هم یکی هستیم چون جویی روان...
"عاصی"
🍃🌹❤️🇮🇷❤️🌹🍃
پنجشنبه ای هم میرسد ما در میان مردگان...
محتاج یک توحید و حمد از دوستان و بستگان
چشم انتظار تا که کسی خرما و حلوایی دهد
خیرات آید سوی ما از مرد و زن ، پیر و جوان
مرگ است نزدیک و همه غافل به دنیا دل خوشیم
باید که فکر قبر بود با توبه و اشک روان!
دست توسل بر حسین(ع) باشد در این ره ره گشا
با یک نگاه حضرتش آتش شود امن و امان!
"عاصی"
🌹 نثار جمیع اموات شیعیان و محبان اهل بیت علیهم السلام امام و شهدا ۳ صلوات
🍃🌹🍃🖤
صلی الله علی سکینه بنت الحسین
مُدام تیر غمی می نشاند بر جگرش
مرورِ خاطره هایی که بود در نظرش
میان روضه ی مقتل مدام،جاری بود
زلالِ اشکِ غم از کنجِ دیدگان تَرَش
پدر نداشت ولی بی گمان که هیچ نبود
به غیرِ نامِ پدر بر زبان نوحه گرش
گواهِ بارِ غمِ رویِ شانه یِ او بود
به هر قدم زدنی دست مانده بر کمرش
دل شکسته ی او را مدام می سوزاند
خیالِ قامتِ درهم شکسته یِ پدرش
به خواب چون سر او را به نیزه ها می دید
به راه شام بلا ، می کشید تیر ، سرش
به هر طرف که نظر می نمود و هرجا بود
همیشه کرب و بلا تازه بود دور و برش
اگرچه رفته ز جسمش ولیکن از جانش
شکنجه های اسارت نمی رود اثرش
رسید با سفری سوی او به آرامش
کسی که بود همیشه،سکینه ی پدرش
احمد رفیعی وردنجانی