ای آرزوی عشق، تمنا کنم تو را
در شاه بیت عاطفه انشا کنم تورا
پرسند اگر تجلی حسن تو را ز من
با آفتاب و آینه معنا کنم تورا
تو راز سر به مهری و در سجده از خدا
خواهم به آه و ندبه که افشا کنم تو را
وقتی اسیر غربت دنیایی خودم
در کنج دل بگردم و پیدا کنم تو را
شرمنده ام که در اثر روسیاهیم
خیمه نشین خلوت صحرا کنم تورا
(این دیده نیست قابل دیدار روی تو
چشمی دگر بده که تماشا کنم تورا)
تا مست فیضتان شوم و مستفیض لطف
دعوت به جشن (بزم) زینب کبری کنم تو را
روشن ز نور عصمت او عالمین شد
تفسیر شادی و غم زینب حسین شد
حیدر که بوده زینت هستی عبادتش
زینب ز عرش آمده گردیده زینتش
زینب، چه زینبی؟ که شده در طفولیت
آغوش پنج حجت حق مهد عصمتش
زینب، چه زینبی؟ ز همان خردسالگی
خواندند صابرین، جبل استقامتش
جبریل خاکبوس اتاق جلالتش
روح القدس ملازم روح قداستش
جایی برای عالم دیگر نمانده است
آنجا که هست زینب و علم و فقاهتش
هرجا سخن به یاد حسین است لاجرم
آید کلام زینب و عشق و محبتش
چشمی به سمت سایه ی او هم نرفته است
سوگند میخورم به حیا و نجابتش
زیبا سروده شاعر دلداده ای که گفت:
(زینب عفیفه ای است که در راه عفتش)
(عباس می دهد نخ معجر نمی دهد)
یک لحظه چادر شرف از سر نمی دهد
جز مصطفی که نام علی بی وضو نگفت
تفسیر نام او احدی مو به مو نگفت
تفصیل شان زینب کبری نگفتنی است
چون عارفی که قصه رازِمگو نگفت
از چهار سالگی غم زینب شروع شد
دنیا به جز حدیث جدایی به او نگفت
می خواست از حکایت محسن کند سوال
آمد میان حنجره بغض گلو نگفت
مادر! دلیل روی کبودت چه بوده است؟
هر قدر کرد دخترکش پرس و جو، نگفت
مادر دلش گرفت و زبان باز کرد و گفت:
(می زد مرا مغیره و یک تن به او نگفت)
(زن را کسی مقابل شوهر نمی زند)
(مادر کسی مقابل دختر نمی زند)
وقتی سخن ز گرمی فردای محشر است
زینب به فرق فاطمیون سایه گستر است
او ابر رحمت است به دریای کربلا
ماییم قطره ای که به دریا شناور است
در ماجرای زندگی زینب و حسین
یک روح عاشقانه ولی در دو پیکر است
رحمت به روح شاعر دلخسته ای که گفت:
ابیات ناب را که چنان درّ و گوهر است
(احکام ارث در همه جا چون بیان شود
سهمی ز خواهر است و دو سهم از برادر است
این امتیاز در خور زینب بود که او
میراث عشق را به برادر برابر است)
جان ها فدای زینب و قلب صبور او
از صبر و از غریبی او دیده ها تر است
زینب چه دید روز دهم بین قتلگاه
کز گفتن و شنیدن آن قلب، مضطر است
آن حنجری که بوسه بر آن داد مصطفی
حالا نشان بوسه شمشیر و خنجر است
آن سینه ای که مخزن اسرار عشق بود
دردا که زیر چکمه شمر ستمگر است
( "والشمرُ جالسُُ" نفس مادرش گرفت)
(سر را برید و روبروی خواهرش گرفت)
✍: #سید_روح_الله_موید
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب #روز_پرستار
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
هر کس برای توبه مصمم نمیشود
با صد هزار موعظه آدم نمیشود
امروز اگر که فرصت توبه هدر دهیم
فردا همین مجال فراهم نمیشود
طاعات ما و حلقۀ پیوند با خدا
خالص نبوده است که محکم نمیشود
نامردی است بندگی لحظهای ما
شوق گناه و نافله با هم نمیشود
باید برای خشکی چشم التماس کرد
این چاه خشک یک شبه زمزم نمیشود
ساکت نباش، حرف بزن با خدا، بگو:
من آمدم کنار تو باشم، نمیشود؟
شآید که از نگاه تو افتادهام دگر
وقتی دلم، شکسته و محرم نمیشود
در بین خوبها منِ آلوده هم بخر
چیزی که از کریمی تو کم نمیشود
حلوا نخواستم، تو خودت را به من بده
حلوا برای غم زده مرهم نمیشود
جای بهشت، کرب و بلا روزیام کنید
بی کربلا بهشت، مجسم نمیشود
هرکس که آمده قدمی سمت کربلا
شرمندۀ رسول مکرم نمیشود
نان علی و فاطمه را سائلی که خورد
دیگر مقابل احدی خم نمیشود
✍️: #محمد_جواد_شیرازی
#امام_حسین #شب_جمعه_است_هوایت_نکنم_میمیرم #مناجات
🔸🔹اشعار آیینی🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
هرچند، نامِ نیک، فراوان شنیدهایم
نامی، به باشکوهیِ زینب، ندیدهایم
ارث از دلِ شجاع تو بردهست، یا علی!
نامش گره به نام تو خوردهست، یا علی!
پیوندِ عقل روشن و بیداری دل است
شاگردیِ تو کرده، که استادِ کامل است
قانونِ عقل و عشقِ جهان را به هم زند
وقتی عقیلةالعرب از عشق دم زند
زینب به بند، بندگی یار میکند
گیراست زلف یار و گرفتار میکند
از چشم یار، قامت دلدار، دیدنیست
نام حسین، از لب زینب شنیدنیست
آن شیرزن که زینت شیر خدا شود
باید امیر قافلۀ کربلا شود
در پایمردی از همۀ مردها سر است
کوثردلی که در رگ او خون حیدر است...
زن دیدهاید در سخنش، برقِ ذوالفقار؟
دربند و سربلند، اسیر و امیروار...
زن دیدهاید اسوۀ هر مرد و زن شود؟
زن دیدهاید مثل علی بتشکن شود؟
غیر از جمال، در دل خون و بلا ندید
جز شوق یار، در عطش کربلا ندید
شد پیش حق، دلیلِ مباهات اهلبیت
وقتی که نور چشم علی گفت: «ما رَاَیت»
با «ما رَاَیت»، بندگیاش را تمام کرد
حمدی نشسته خواند و دو عالم قیام کرد...
«از هرچه بگذری، سخن دوست خوشتر است»
این دخترت، علی! چهقَدَر، شکل مادر است!
هر بار، تا صدا زدهای نام زینبت
انگار نام دیگر زهراست، بر لبت
آن زهرهای که چادر زهراست بر سرش
ناموس کبریاست، شبستانِ معجرش
باغ حیاست؛ کوچ بیابانیاش مبین
فخرُالنّساست؛ بیسر و سامانیاش مبین...
بانوی صبر! صبر سواران سر آمده
آه از نهاد مردم عالم، برآمده...
«اَمَّن یُجیب» را تو بخوان، بانوی دمشق!
ای مُضطری که پیش تو شد سربریده، عشق...
بانو! دعا کن آن مه پنهان عیان شود
روشن زمین، به جلوۀ صاحبزمان شود
✍: #قاسم_صرافان
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب #روز_پرستار
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
السلام ای ملیکه ی دنیا
السلام ای شفیعه ی عقبی
السلام ای زلال تر از اشک
السلام ای مطهر والا
نوه ی دختری پیغمبر
نور چشمان سید بطحا
مثل آیینه ی تمام نما
روی تو شد خدیجه در زهرا
خوش به حال علی که گردیده...
...نام پاک تو زینت بابا
صد هزاران فرشته می خواهد
تا کشد ناز دختر مولا
بال جبریل بالش سر تو
سایه بان تو قامت طوبی
دور گهواره ات چه می بینم
لشگری صف کشیده از حورا
همه در نوبت اند تا گیرند
بوسه از خاک زیر پای شما
قدری آهسته وحی نازل شد
بر وجود مقدس طاها
کلیات کلام حق گردد
بی کم و بیش این چنین معنا
واجب الاحترام شد زینب
دختر ارشد کنیز خدا
هرکه گِرید برای این دختر
اجر آن می شود معادل با...
...گریه بر غربت امام حسن
گریه بر داغ سیدالشهدا
مادر عشق دختر حیدر
لب کنم باز بهر مدح و ثنا
در طریق تو مست باید شد
از طهوران باده ی اِلآ
هر دلی شد دخیل کوی تو
در قیامت نمی شود رسوا
ما گدایان بین راه توایم
علیا حضرتا تصدقنا
کرم ِتوست ورنه کاسه ما
به خدا نیست مستحق عطا
من چه گویم که آیه ی قرآن
ز کراماتتان بود گویا
قرص نان تو می کند نازل
هل اتی بر سرای آل کسا
چه سحرها نماز شب خواندم
تا که شاید تو را کنم پیدا
همه شب های تو مسیحه ی عشق
می دهد بوی لیلةُالمحیا
در قنوت تهجدت دیدم
رتبه های «مقام محمودا »
در رکوع تو جلوه های خضوع
سجده ات مست ربی الاعلی
در نماز شبت چه ها می دید
که حسین گفت التماس دعا
نفحات مقدست بانو
زنده سازد دو صد مسیحا را
شصت و نه بار ذکر یا زینب
رمز توحید را کند افشا
هرکه آواره ی حسینت شد
در حریم تو می کند ماوا
خاطرت را ز بس خدا می خواست
با حسین آفرید قلب تو را
السلام ای شریکه الارباب
فانیا للحسین سر تا پا
تا که مهر تو در دلم باشد
سایه ی عشق؛ بر سرم بادا
دستگردان شدی میان حرم
تا رسیدی به دامن لیلا
کُشتی ارباب عشق بازان را
ناز دار خدا دودیده گشا
بین هر تار معجرت بینم
آیه ی کاملی ز حجب و حیا
چادرت محترم تر از کعبه
صورتت در حجاب بی همتا
در چهل سال گفته همسایه
که ندیده است سایه ات حتی
کسب فیض از تو کرده ام ِبنین
تا که گردیده مادر سقا
آمدی تا که پُر کنی جای
مادرت را میان بیت ولا
آمدی و چه زود می پیچد
بین خانه صدای «وا اُمّا»
کاش این جا تمام می شد کار
تازه آغاز می شود غمها
دومین داغ داغ محراب است
فرق منشق و ناله ی ابتا
سومین غربتت به یک تشت است
لب خونین و ذکر واحسنا
مادر درد السلام علیک
صاحب هر مصیبت عظما
جبرییل دلم خبر داده
می شوی از حبیب خود تو جدا
چه می آید سرت خدا داند
الامان الامان ز عاشورا
بین گودال بنگری زینب
یک گلویی که گشته منحورا
ناله هایی ضعیف می آید
گوییا در میان هلهله ها
هاله ی نور گوشه ی مقتل
ناله های غریب واغوثا
مادرت بود و دور تا دورش
آسیه، مریم، هاجر و حوا
ناله می زد حسین را کشتند
با لب تشنه بر لب دریا
یک سوالی برای من مانده
بی جواب ای عقیله ی دنیا
تو چه دیدی کسی نمی داند
که زدی ناله آه «یا جدا»
از چه بر جد خود نشان دادی
تن بی سر دو بار با هذا
این حسینت مرمل بدما
گشته جسمش مقطع الاعضا
مو کنان سوی خیمه گاه مرو
بهر بوسیدن گلو بازآ
سر خود را بلند کن بنگر
روی نیزه سری رود بالا
کاش دشمن دگر حیا می کرد
ختم می شد مصیبتت اینجا
بوی جسم حسین می آید
ازچهل نعل تازه در صحرا
بعد از آن شد رسالتت آغاز
ای علمدار صبر روح وفا
تویی آن اولین ولی فقیه
در زمان امام کرب و بلا
این قصیده دگر کنم کوتاه
با تمام قصور ای والا
دامنت را به گریه می گیرم
تا نمایی برات ما امضا
نذر کردم اگر رسیدم من
زنده در آن حریم و صحن و سرا
هر قدم نام تو فقط ببرم
تا کنم در حرم به پا غوغا
در شب عید خواهشی دارم
می پذیری ز نوکرت آیا؟
آبرودار بر گل نرگس
بنما تو سفارش ما را
از حبیبم بخواه برگردد
از سفر آن امام خوبی ها
با تمام وجود می گویم
اعتقادم میان لوح قضا
کافر عشقم و خراب خراب
عاشق زینبم به اذن شما
✍: #قاسم_نعمتی
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب #روز_پرستار
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
خانۀ فاطمه آن روز تماشایی بود
که فضا جلوهگر از آیت زیبایی بود
در بهاری که نسیمش نفس جبریل است
گل ناز دگری رو به شکوفایی بود
خانهای را که خدا جلوهٔ عصمت بخشید
در و دیوار پر از نقش شکیبایی بود
تا بیایند به تبریک محمد؛ جبریل،
با ملائک همه در حال صفآرایی بود
به خدا، چشم خدا دست خدا وجه خدا
ز جگر گوشهٔ خود گرم پذیرایی بود
تا که قنداقهٔ او را به بر آورد حسن
حالتی رفت در آنجا که تماشایی بود
ساکت از گریه نشد تا که حسینش نگرفت
این دو را چون که ز آغاز شناسایی بود
دختری داشت در آغوشِ محبت، زهرا
که سراپا همه آیینهٔ زیبایی بود
دختری داشت سراپای همانند علی
زینبی داشت که ذاتش همه زهرایی بود...
به علمداری صحرای بلا کرد قیام
رهبر قافلۀ عشق به تنهایی بود...
✍: مرحوم #سید_رضا_مؤید
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب #روز_پرستار
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
شراب خانه و میز قمار می خواهد
بنی امیّه حمار و خمار می خواهد
بنی امیه فقط مردمان بی طرفی
به بی تفاوتی روزگار می خواهد
بنی امیّه فقط شیعیان نادانی
فریب خورده و بی اختیار می خواهد
بنی امیّه علی را میانهی میدان
بدون دُلدل و بی ذوالفقار می خواهد
بنی امیّه امام جماعتی اهلِ
نماز و روزه ولی بی بخار می خواهد
بنی امیّه امام و رئیس جامعه را
عبا به دوش ولی تاجدار می خواهد
بنی امیّه سیاستمدار بی خطری
که با یزید بیاید کنار می خواهد
فریب کار و ندانم بکار و سازش کار
از این قبیل سیاستمدار می خواهد
بنی امیّه فقط آن شریح قاضی را
که وقت فتنه بیاید به کار می خواهد
بنی امیّه أبا شهوت و أبا شکمی
نزول خواره و بی بند و بار می خواهد
که هرچه می کشد اسلام از منیّت ماست
حسین جان به کف و جان نثار می خواهد
که هرچه می کشد اسلام از جهالت ماست
علی بصیرت عمّاروار می خواهد
کسی که ماه بنی هاشم است سقّایش
حضور در وسط کارزار می خواهد
کسی که ماه بنی هاشم است سربندش
سپاه حرمله را تار و مار می خواهد
کسی که ماه بنی هاشم است مهتابش
لبان تشنه، دل بی قرار می خوهد
"در انتظار نشستی، در انتظار بایست"
هنوز حضرت معشوق، یار می خواهد
✍️: #مهدی_جهاندار
#امام_زمان #بصیرت #غزه #فلسطین #امام_خامنه_ای #یمن #سوریه #لبنان #طوفان_الاقصی #قدس #حاج_قاسم #حزب_الله #انصار_الله
🔸🔹اشعار آیینی🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
شیعیان حیدریم و خاک پای زینبیم
با نگاه لطف زهرا مبتلای زینبیم
برکت یک عمر گریه بر برادرهای او
لطف فرمودند و حالا ما گدای زینبیم
کربلا از ابتدا تا انتها میدان اوست
از محرم تا صفر غرق عزای زینبیم
در نماز وتر دست گریه کن ها را گرفت
ما حسینی گشته از فیض دعای زینبیم
رازق چشم تر عشاق تنها زینب است
اشک اگر داریم مرهون عطای زینبیم
از نجف تا کربلا هر سال جمع زائران
میهمان سفرۀ صحن و سرای زینبیم
روز محشر لحظۀ یوم یفر من اخیه
با نشان سینه زن تحت لوای زینبیم
هر مدافع تا زمین افتاد با خونش نوشت
تا نفس در سینه ها باقیست پای زینبیم
کثرت ایرانیان لشگرش معلوم کرد
بیش از هر قوم دیگر ما فدای زینبیم
او اسارت رفت تا دین خدا احیا شود
ما مسلمانان رنج و غصه های زینبیم
تازیانه خورد اما چادرش را پس گرفت
تا ابد حیران این حجب و حیای زینبیم
✍: #مصطفی_هاشمی_نسب
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب #روز_پرستار #طوفان_الاقصی #قدس #فلسطین #شعر_مقاومت #مقاومت_اسلامی #حاج_قاسم #الله_اکبر #شهید_قدس #مسجد_الاقصی #رهبری #غزه
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
گفتم از کوه بگویم قدمم میلرزد
از تو دم میزنم اما قلمم میلرزد
هیبت نام تو یک عمر تکانم دادهست
رسم مردانگیات راه نشانم دادهست
پی نبردیم به یکتایی نامت زینب
کار ما نیست شناسایی نامت زینب
من در ادراک شکوه تو سرم میسوزد
جبرئیلم همۀ بال و پرم میسوزد
من در اعماق خیالم... چه بگویم از تو
من در این مرحله لالم چه بگویم از تو
چه بگویم؟! به خدا از تو سرودن سخت است
هم علی بودن و هم فاطمه بودن سخت است
چه بگویم که خداوند روایتگر توست
تار و پود همه افلاک نخ معجر توست
روبروی تو که قرآن خدا وا میشد
لب آیات به تفسیر شما وا میشد
آمدی شمس و قمر پیش تو سوسو بزنند
تا که مردان جهان پیش تو زانو بزنند
چشم وا کردی و دنیای علی زیبا شد
باز تکرار همان سورۀ «اَعطینا» شد
عشق عالم به تو از شوق مکرر میگفت
به گمانم به تو آرام پیمبر میگفت:
بیتو دنیای من از شور و شرر خالی بود
جای تو زیر عبایم چقدر خالی بود
✍: #سیدحمیدرضا_برقعی
#حضرت_زینب #ولادت_حضرت_زینب #روز_پرستار
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
پرنده پر زد و پرواز کرد از چینۀ دیوار
دل تنگم صدا میزد: مرا همزاد خود پندار
خوشا مشتاق تو آغوش باز آسمان باشد
خوشا پرواز، پروازی رها بر روی گندمزار
که لطف دیگری دارد از آن بالا نظر کردن
به پستیهای این دهکورۀ ناچیز بیمقدار
خدا در هر مکان حس میشود اما از آن بالا
به ما نزدیکتر، نزدیکتر هم میشود انگار
خدا پرواز بر بام بهشتش را عنایت کرد
به مقطوعالیدینِ جنگ موته، جعفر طیار
همان ماهی که کسب فیض کرد از محضر خورشید
که حتی شب به نورانیت او میکند اقرار
سخاوتهای آن دست کریمش نُقل هر محفل
کرامتهای او بوده است نَقل کوچه و بازار
کسی در فکر تطمیعش نیفتادهست، نه هرگز
که عبد مصطفی کی بوده عبد درهم و دینار؟
همه داراییاش را پای این یک جمله میبخشد
شده رهتوشه عقبای او «الجار ثم الدار»
اگر در راه حاجاتت هزاران پیچ و خم دیدی
مسیر استجابت، با نمازش میشود هموار
نماز جعفر طیار چون گنجینۀ نور است
در گنجینه را وا کن از آن ذکر و دعا بردار
تمام لحظهها سمت خدا بار سفر بستهست
چه فرقی میکند جزو مهاجر بود یا انصار؟
که هجرت کرده بود از خود، جهاد اکبر این بودهست
تمام لحظهها با نفس امارهست در پیکار
«فَمَن... يَرجُو لِقَاءَ رَبِّهِ» در شأن او بوده
«فَمِنهُم مَن قَضَىٰ نَحْبَه» از او میگفت دیگر بار
فیُشبه بالنبی خَلقه، فیُشبه بالنبی خُلقه
نبی بودهست در صورت، نبی بودهست در رفتار
قصیده بر ضریح چشمهایش میزند بوسه
به استقبال آن دلداده میآید پیمبروار
زمان رجعتش از وادی غربت مصادف شد
به فتح قلعۀ خیبر، به دست قامع الکفار
هلا برخیز حَسّان! طبع شعرت را شکوفا کن
بخوان از پاکی طیّار و از بیباکی کرّار
از آن سو کوه میآمد از این سو مرد دریا دل
بلال! الله اکبر سر بده در لحظۀ دیدار
ولی دلخونم از تحریف، از تحریفِ زیبایی
ولی دلگیرم از تاریخ، از تاریخ پنهانکار
معاذ ابن جبل عقد اخوت خوانده با جعفر؟!
معاذ الله از این نسبت، از این گفتار استغفار
تو تنها با علی بودی برادر، با علی تنها
حریم «خلوت دل نیست جای صحبت اغیار»
به جنگ موته رفتی و علی چشم انتظار تو...
خبر آمد خبر چون شعلهای افتاد بر نیزار
خبر خونین خبر سنگین خبر اشک و خبر تلخ است
خبر آمد خبر در خاک و خون غلتیدن سردار
که اوج روضه این شد با دهان روزه جان دادی
خبر میگفت با جام شهادت کردهای افطار
دم رفتن همه دیدند پرچم بین دستت بود
خبر میگفت از افتادن دستان پرچمدار
دو بال سرخ از یاقوت داری جای دستانت
فدای آن همه از خود گذشتن، آن همه ایثار
پس از تو انکسار از چهرۀ شیر خدا میریخت
پس از تو میشود هفت آسمان روی دلش آوار
الهی اینچنین داغی نبیند هیچکس هرگز
الهی اینچنین داغی نگردد باز هم تکرار
نباشی گرگها بیشک نقاب از چهره میگیرند
پس از تو عرصه بر شیر خدا هم میشود دشوار
اگر در ماجرای کوچه شمشیر علی بودی
کجا دستان مولا بسته میگردید بالاجبار
اگر بودی اگر که جای زهرا خطبه میخواندی
میان شعرها دیگر نمیشد حرفی از مسمار
نبودی، روزهای بعد تو تاریک شد تاریک
حقیقت همچنان خورشید بود، انکار شد انکار
علی آن روزها در غصۀ هجران تو میسوخت
شهادت میدهد روز قیامت آن در و دیوار
✍: #عباس_همتی
#جعفر_طیار
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
ای چشمهایت جاری از آیات فروردین
سرشارتر از شاخههای روشنِ «والتّین»
لبخندهایت مهربانتر از نسیم صبح
پیشانیات سرمشق سبز سورۀ یاسین
ای با تو صبح و عصر و شب «فی أحسَنِ التقویم»
ای بیتو صبح و عصر و شب دلمرده و غمگین
ای وعدۀ حتمی! بگو کی میرسی از راه
کی میشکوفد شاخههای آبی آمین؟
رأس کدامین ساعت از خورشید میآیی
صبح کدامین جمعهها با عطر فروردین؟
✍: #مریم_سقلاطونی
#امام_زمان #ظهور #سه_شنبه_های_جمکرانی
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
هنوز میچکد از چشمها بهانۀ تو
بیا که سر بگذارد جهان به شانۀ تو
برای گریۀ این ابرهای سرگردان
کجاست بهتر از آغوش بیکرانۀ تو؟...
سحر سحر همه جا بادها سراسیمه
نفس نفس همه در جستوجوی خانۀ تو...
و بین باغ خزانخیز چارفصل هنوز
به انتظار تو قد میکشد جوانۀ تو
به صبح جمعه قسم! عصر، عصر دلتنگیست
بخواه تا بشوم لایق زمانۀ تو
✍: #فاطمه_عارف_نژاد
#امام_زمان #ظهور #سه_شنبه_های_جمکرانی
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
چو دید نقش زمین همسر جوانش را
ز دست داد همه طاقت و توانش را
به پیش دیدۀ او چون زدند زهرا را
هزار مرتبه دشمن گرفت جانش را
هزار حیف که یارش نداشت یارایی
ز دیده پاک کند اشک دیدگانش را
نه با علی نه حسن نه حسین نه زینب
نگفت درد و غم و غصه ی نهانش را
به حیرتم که اگر در مدینه رو آرم
کجا نشان بدهم قبر بینشانش را
چگونه پیر نگردد علی به فصل شباب
کزاو گرفت عدو همسر جوانش را
که دیده بین قفس طایر شکستهپری
که ظالمانه بسوزند آشیانش را؟
به جز به باغ امید علی و زهرایش
که دیده غنچه نشکفتۀ خزانش را
حسین مادر مظلومه را دهد از دست
اگر بلال به پایان برد اذانش را
چه قرنها که ستم بر علی شده میثم
که ریختند بسی خون شیعیانش را
#غلامرضا_سازگار
#حضرت_زهرا #فاطمیه #حضرت_فاطمه #دهه_فاطمیه #حجاب #حجاب_فاطمی
#شهادت_حضرت_فاطمه
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
آتشی در خانۀ اهل کسا انداختند
ریسمان بر گردن شیر خدا انداختند
بدتر از آن ریسمان این بود که ، در پشت در
یاس هجده سالۀ او را ز پا انداختند
با لگد گیرم چنان انداختندش بر زمین
پیش چشم دخترش زینب چرا انداختند
فرصتِ آنکه سرش را خم کند پیدا نکرد
دست ، سمت صورت او بی هوا انداختند
دور از چشم علی فضه بیا امداد کن
با لگد هم طفل من را هم مرا انداختند
از علی شد هتک حرمت وقت مسجد بردنش
از سرش عمّامه از دوشش عبا انداختند
دیدنِ این چادر خاکی علی را می کشد
روی چادر چند تایی ردِّ پا انداختند
آتشی را کز درِ این خانه شعله می کشید
بعدها در خیمه های کربلا انداختند
دیدهء عباس روی نیزه ها پُر آب شد
دختری را بی هوا از ناقه تا انداختند
جان فدای آن سری که شامیان با سنگها
شرط بستند و ز رویِ نیزه ها انداختند
گشت آقایی میان خاکها با گریه گفت : ...
خاتمت بردند ، انگشتت کجا انداختند
#مهدی_مقیمی
#حضرت_زهرا #فاطمیه #حضرت_فاطمه #دهه_فاطمیه #حجاب #حجاب_فاطمی
#شهادت_حضرت_فاطمه
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
هميشه بازی دنيا همين نمیماند
بساط غصب در آن سرزمين نمیماند
به خويش آمده دنيا، زمان بيداریست
اسير جهل، جهان بيش از اين نمیماند
زمين، به گفتۀ قرآن -كه نيست غير از حق-
هميشه در كف مستكبرين نمیماند
برای عبرت دنيا نوشته شد تاريخ
چنان نمانده و هرگز چنين نمیماند
هزار زخم به فرماندهان اگر بزنند
چه باک؟ قافله بیجانشين نمیماند
به مادری كه جوانش شهيد گشته، قسم
كه شهر قدس، يهودینشين نمیماند
نگاه كن كه جهان يکصدا فلسطين است
امام گفته و حرفش زمين نمیماند
✍: #نفیسه_سادات_موسوی
#طوفان_الاقصی #قدس #فلسطین #شعر_مقاومت #مقاومت_اسلامی #حاج_قاسم #الله_اکبر #شهید_قدس #مسجد_الاقصی #رهبری #غزه
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
فاطمه، دلواپسم ، خیز و پریشانم مکن
دست و پا گُم کرده ام بازی تو با جانم مکن
بین مسجد گریه ام را دیده ای ،پس صبر کن
پیش این نامرد مردم باز گریانم مکن
یک طرف تابوتِ خالی ، یک طرف تصویرِ تو
بین این دو قاتلِ جان زار وحیرانم مکن
هرنفس که میکشی زخم تو سروا میکند
بیش از این شرمنده ی دارو و درمانم مکن
تو رشیده بودی بودی و شعله تنت را جمع کرد
با بهم پیچیدنت سر در گریبانم مکن
خُب نخند اصلا اگر پهلو اذیت میکند
استراحت کن ازاین خواهش پشیمانم مکن
بر حصیر خانه چندین قطره ی خون دیده ام
بین خانه زائرِ آیاتِ قرآنم مکن
فکرِ اینکه میروی خانه خرابم میکند
یادِ ایام وصالم ،غرقِ هجرانم مکن
از چه تو اِنقدر حساسی به گیسویِ حسین
وقتِ بوسه برگلویش دیده گریانم مکن
معجرتوسوخت،حرف از معجر زینب نزن
صحبتی از دخترِ پاره گریبانم مکن
رویِ ناقه دید باد افتاده در مویِ حسین
گفت چون مویِ پریشانت پریشانم مکن
منکه حتی مرد همسایه ندیده سایه ام
در میان کوچه و بازار مهمانم
مکن
بالبت بازی شد و شخصیت من خورد شد
بیش ازاین شرمنده اشک یتیمانم مکن
✍: #قاسم_نعمتی
#حضرت_زهرا #فاطمیه #حضرت_فاطمه #دهه_فاطمیه #حجاب #حجاب_فاطمی
#شهادت_حضرت_فاطمه
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
آغاز روزهای سیاه از سقیفه شد
دنیا که گشت پر ز گناه از سقیفه شد
روز غدیر چشم جهان روشنا گرفت
روز جهان چه زود سیاه از سقیفه شد
می خواست روی پای عدالت بایستد
افتادنِ جهان تهِ چاه از سقیفه شد
می رفت با علی که زمین آسمان شود
افسوس این امید، تباه از سقیفه شد
از آن به بعد جنگل دنیا درست شد
اینگونه باز، باب نگاه از سقیفه شد
هیزم جواب زحمت یک عمر احمد است
دنیا اگر سیاه شد آه از سقیفه شد
بستند باب شهر علوم رسول را
استاد جهل، رهبر راه از سقیفه شد
✍: #حسن_کردی
#حضرت_زهرا #فاطمیه #حضرت_فاطمه #دهه_فاطمیه #حجاب #حجاب_فاطمی
#شهادت_حضرت_فاطمه
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
در این عالم اگرچه رو زدن بر دیگران عار است
گدای فاطمه بودن برایم بهترین کار است
صدایم را، دعایم را، نوای ربنایم را
همیشه گریه هایم را فقط مادر خریدار است
اگرچه بنده ای پستم، غلام فاطمه هستم
گرفته دست او دستم، مرا زهرا هوادار است
پر از غم شد سراپایم، مصیبت خوان زهرایم
برای معصیت هایم همیشه روضه کفاره است
الا یا ایها العالم، عزای بضعه ی خاتم
به قلب مرتضی مرهم به چشم منکرش خار است
کسی که فاطمه دارد، غم او خاتمه دارد
همیشه واهمه دارد کسی که بند اغیار است
شروع روضه شد با در، زمانی کوچه حالا در
نود روز است یک مادر میان خانه بیمار است
شده چون یاسِ پژمرده، مسیر سنگ دل مرده
به بار شیشه اش خورده... گواهم خون و مسمار است
ادا کن حق این مطلب، برای مادر زینب
چنان ناله بزن امشب که گویا آخرین بار است
✍: #مهدی_علی_قاسمی
#حضرت_زهرا #فاطمیه #حضرت_فاطمه #دهه_فاطمیه #حجاب #حجاب_فاطمی
#شهادت_حضرت_فاطمه
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
غصه بی انتهاست مادرجان
آه ! قبرت کجاست مادرجان؟
شرح این درد را توانی نیست
از مزارت چرا نشانی نیست؟
حقت این نیست بی حرم باشی!
حسرتِ دیده ی ترم باشی
حقت این ست محترم باشی
صاحب بهترین حرم باشی
گنبدی پُر فروغ می خواهی
صحن های شلوغ می خواهی
کاش قانونِ عشق حاکم بود
جایِ هر شُرطه، چند خادم بود
شُرطه های مدینه بدبین اند
دلشان سنگ و دست سنگین اند
کارشان بی گناه را زدن است
زائر بی پناه را زدن است
حرف زخم ست و استخوان مادر
بشکند دستهایشان مادر
✍: #وحید_قاسمی
#حضرت_زهرا #فاطمیه #حضرت_فاطمه #دهه_فاطمیه #حجاب #حجاب_فاطمی
#شهادت_حضرت_فاطمه
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
یا علی باز از خدا دستی به همراه بسیج
جاودان کن در جهان این جلوه و جاه بسیج
یا علی خون حسینت کی رود از یادها
گو ببیند زینب این غوغای خونخواه بسیج
تا علمدارش گشاید بال شاهین علم
می دهد فرمان حسینت کو بود شاه بسیج
می زداید دود آه خیمه های سوخته
خیمه و خرگاه زد در کربلا آه بسیج
کوردل بودند اهل کوفه و بیعت شکن
قوم سلمان است این قوم دل آگاه بسیج
غرش ای شیر خدا ببر و پلنگ خفته را
تا شود صدامیان خرگوش و روباه بسیج
لشکر اسلام شد چون سیل و طوفان در خروش
کفر اگر خود کوه باشد می شود کاه بسیج
روز کین و انتقام است از گروه حرمله
چند باشد داغ اصغر زجر جانکاه بسیج
رهبر از نصر من الله داد فرمان جهاد
تا رسد فتح قریب از نصرت الله بسیج
صد هزار از "بیست میلیون” رهسپار جبهه هاست
تا بیفتد خرمگس در دام جولاه بسیج
رغبت و شوق شهادت خرمنی انباشته است
حاش لله نیست یک جو، هرگز اکراه بسیج
کربلا تشنه ست و بر سقای خود چشم انتظار
طلعت ماه بنی هاشم بود ماه بسیج
با شعار یا محمد شیعه و سنی یکیست
نیست جز قرآن و حق ذکری در افواه بسیج
این سفر با "فتح پایان” باز می گردد سپاه
می دهد پایان به فتح گاه و بی گاه بسیج
سر به درگاه خدا می ساید این جهد و جهاد
شهریارا تا به سایی سر به درگاه بسیج
✍: #محمد_حسین_بهجت #شهریار
#بسیج #هفته_بسیج
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
بی تو در چشم من ای چشمِ مرا بینایی
آسمان زشت شده با همۀ زیبایی
تویی و گلشن سر سبز بهشت و پدرت
منم و خانۀ آتش زده و تنهایی
از نماز شب و آوای دعای زینب
حجره ات گشته پر از زمزۀ زهرایی
باکه این قصّه بگویم که پس ازمرگ رسول
من شدم خانه نشین و تو شدی صحرایی
ایستادی در خانه ز پی یاری من
دیدم آنجا نبود دست تو را یارایی
زدن فاطمه در خانه به نزد دو پسر
وای از اینهمه بی باکی و بی پروایی
جگرم خون شده یا رب چه تناسب دارد
سیلی دیو و رخ انسیة الحورایی
ای جوانمرگ علی کوه ستم با تو چه کرد
که دو تا سرو قدت گشت بدان یکتایی
کاش آن روز که بر بازوی تو ضربه زدند
می گرفتند ز چشمان علی بینایی
تا دم مرگ عزا دار توام یا زهرا
ای عزدار تو هر شیعۀ عاشورایی
چشم «میثم» همه جا در غم زهرا گردید
نیست در حشر به جز اشک ورا دارایی
✍: #غلامرضا_سازگار #میثم
#حضرت_زهرا #فاطمیه #حضرت_فاطمه #دهه_فاطمیه #حجاب #حجاب_فاطمی
#شهادت_حضرت_فاطمه
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
در نمازت گریه کردی شد بنای غم درست
"آه"گفتی..،شد نوایِ ناله یِ ماتم درست
گونه ی تو لمس کرد اشک نمازِ صبح را
شد از آن پس رویِ هر برگِگُلی شبنم درست
قطره ای از اشک تو وقت مناجاتت چکید
بر زمین افتاد..،شد سرچشمه ی زمزم درست
ای که در شرح تو آمد سوره ی "کوثر" پدید
شد از اَعطینایِ شأنات آیه ای محکم درست
در حدیث قدسی "لولاک" پی بُردیم ما
تو همانی که به اذنش می شود آدم درست
نقش تو افتاد بر روی رکابِ احمدی
با نگینی فاطمی شد حلقه ی خاتم درست
ذات تو ذاتاً "ولیُّالله"سازی می کند...
مصطفی جای خودش..،شد مرتضیات هم درست
تو پناهِ عالمی..،دیدیم در روز کساء
با تو شد ضعفِ تنِ پیغمبر اکرم درست
حضرت حق حیدرش را یکّه و تنها که دید
بر تو رو زد..،شد برای مرتضی همدم درست
دامنت را می تکانی در میان خانه ات
از غبارش می شود آسیّه و مریم درست
چادرت را پهن کردی بر سرِ اهلِ بُکاء
در حسینیّه شد از هر تارِ آن پرچم درست
یک گره آورده بودم تا حسینات وا کند
تا قسم دادم به تو..،شد آن گره دَر دَم درست
ای که باران نیز در مَسحِ "رُخ"اَت محرم نبود...
پس چگونه خورد بر آن،دستِ نامحرم..،درست!
شکل زخمی را که میخِ در به پهلویت کِشید
می کند تا روزِ غُسلات پُرسشی مبهم درست
✍: #بردیا_محمدی
#حضرت_زهرا #فاطمیه #حضرت_فاطمه #دهه_فاطمیه #حجاب #حجاب_فاطمی
#شهادت_حضرت_فاطمه
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
فقیر بانوییام که غنیِّ بذّات است
همان زنى که کرم از کرامتش مات است
فقط نه ما که براى پیمبران، محشر
مدال فاطمیون مایه مباهات است
ببین ولایت او را به سیزده معصوم
بگو که حضرت زهرا بزرگ سادات است
علیست حق و مع الحق همان مع الزهراست
براى فاطمه او لایق مواسات است
سه جمله خطبۀ او افتخار آل الله
سه آیه کوثر او آبروى آیات است
عیار خطبۀ زهرا فراتر از انجیل
دو خط فضیلت زهرا وراى تورات است
دخیل حرمت تسبیح فاطمه است، نماز
که واجبات گهى گیر مستحبات است
نصیب دوست او بهترین تحیات و
نصیب دشمن او بدترین مجازات است
چه بانویى، حسنیناش گرسنه خوابیدند
ولى براى فقیران به فکر خیرات است
نوشتهاند که بعد از وفات صد موقف
نگاه مادرىاش دستگیر اموات است
نوشتهاند ائمه فقط دو قطرهى اشک
براى مادر ما افضلالعبادات است
شنیدهایم مدینه به او سرى نزدند
امان ز حال مریضی که بىملاقات است
✍: #محمد_جواد_پرچمی
#حضرت_زهرا #فاطمیه #حضرت_فاطمه #دهه_فاطمیه #حجاب #حجاب_فاطمی
#شهادت_حضرت_فاطمه #ایام_فاطمیه
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
شرح خیرالعمل ولایت توست
زندگی وامدار خلقت توست
ای معمای آفرینش که...
قبل هر نور، نور رحمت توست
ای قدیمیترین بهار خدا
هر چه دارد زمین به برکت توست
بیشتر از هزار اقیانوس
شرح یک قطره از سخاوت توست
جملهها کوچکاند وقتیکه
صحبت از عزت و کرامت توست
به نمازت نماز زینت یافت
بسکه محض خدا عبادت توست
چه نیازی به سیم و زر داری
عشق حیدر شکوه ثروت توست
چه مقامی برای جبرائیل
بهتر از اینکه پای صحبت توست
از کمالت شرف کمال گرفت
شرفی که غبار عفت توست
بی نظیر خدا چه اعجازی
در قنوت پر از لطافت توست
گوشه چشمت چه میکند بیبی
فضه یک گوشه از صناعت توست
تو مگر روز حشر دیده شوی
چون قیامت فقط قیامت توست
افتخار بزرگ اهل البیت
به تو و آیههای عصمت توست
ما به نامت همیشه حساسیم
این هم از لطف بینهایت توست
**
بهترین احتجاج بر حق ما
صحبت از نحوهی شهادت توست
قبر پنهانی تو چون خورشید
سند محکم برائت توست
✍: #حسن_کردی
#حضرت_زهرا #فاطمیه #حضرت_فاطمه #دهه_فاطمیه #حجاب #حجاب_فاطمی
#شهادت_حضرت_فاطمه #ایام_فاطمیه
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
ما گدای فاطمه هستیم عزت را ببین
فاطمه دار و ندار ماست ثروت را ببین
تا ابد شکر خدا ، شکر خدا ، شکر خدا
مادری چون مجتبی گشتیم، نعمت را ببین
حضرت زهرا اجازه بر من آلوده داد
تا زنم او را صدا مادر ، کرامت را ببین
عالم و آدم تماما دست بوس مصطفاست
مصطفی شد دست بوس او ، فضیلت را ببین
وقت یا رب یا ربش ، ربش ندا می داد که
آی جبرائیل، جبرائیل عبادت را ببین
گفته بسم الله الرحمن الرحیم و یک تنه
با چهل تن او در افتاده ، شجاعت را ببین
راه داده قاتلش را به گل روی علی
بر امیرالمومنین ، اوج ارادت را ببین
کرد با دست شکسته ، لحظه های آخرش
بر گنهکاران دعا ، بانوی امت را ببین
✍: #محمدحسین_رحیمیان
#حضرت_زهرا #فاطمیه #حضرت_فاطمه #دهه_فاطمیه #حجاب #حجاب_فاطمی
#شهادت_حضرت_فاطمه #ایام_فاطمیه
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
باز هم فصلِ اشک، فصلِ عزاست
صاحبِ روضه حضرت زهراست
وسطِ روضه، روضهخوان میگفت:
فاطمیه، شروعِ عاشوراست
فاطمه انتهای احساس است
معدنِ نور و کوهِ الماس است
بانوی داغدیدهی یثرب
معنیِ غربتِ گلِ یاس است
آه، از ختمِ روزِ فرّخِ او
اشکهای نشسته بر رخِ او
سیلیِ جایمانده بر رخسار
از سلام بدونِ پاسخِ او
سایهی بر روی سرِ ما بود
حضرتِ عشق، باورِ ما بود
ایستادن، به پای امرِ ولی،
این فقط جرمِ مادرِ ما بود
با شما قصدِ گفتوگو دارد
بغضِ غمبار در گلو دارد
جلوی چشمِ بیتفاوتِ شهر
نزنیدش که آبرو دارد
گریهای بیجواب باقی ماند
سوخت خانه، خراب باقی ماند
در هجومِ بلا، به پشتِ در
از گلِ من، گلاب باقی ماند
با مصیبت گرفته خو، زهرا
سخت، رنجیده از عدو، زهرا
بدترین جای ماجرا، این است:
از علی هم گرفته رو، زهرا
آی مردم! مقام دارد او
شأنِ همچون امام، دارد او
پیشِ چشمِ حسن، دگر نزنید
به خدا احترام دارد او
بر شما قومِ پست، بادا ننگ
لعن و نفرین به مردمِ صدرنگ
خونِ غیرت چرا نمیجوشد؟
آینه آمده مقابلِ سنگ
ظاهرا گرچه چادرش خاکیست
اهلِ این خاک نیست، افلاکیست
دست بر دامنش فقط بِشَوید
مظهرِمهربانی و پاکیست
آه، هنگامِ مرگِ مهتاب است
دمِ آخر، چقدر بیتاب است
از برای قتیلِ لبتشنه
در تمنای جرعهای آب است
✍ : #عادل_حسین_قربان
#حضرت_زهرا #فاطمیه #حضرت_فاطمه #دهه_فاطمیه #حجاب #حجاب_فاطمی
#شهادت_حضرت_فاطمه #ایام_فاطمیه
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592