ای باخبر ز درد و غم بیشمار من!
برخیز و باش، فاطمه جان، غمگسار من
رفتی ز دیدۀ من و، از دل نمیروی
حس میکنم همیشه تویی در کنار من
شیرینی حیات من، ای بَضعَةُ الرّسول!
تلخ است با غمت همه لیل و نهار من
خیری پس از تو نیست در این زندگی و، من،
گِریَم از اینکه طول کشد روزگار من
مردم ز گریه، غصّۀ خود حل کنند، لیک
افتد ز گریه، غصّۀ دیگر به کار من
خواهم ز کودکان تو پنهان گریستن
اما غمت ربوده ز کف اختیار من
این روزها ز خانه کم آیم برون، مگر
کمتر به قتلگاه تو افتد گذار من
✍: #سیدرضا_مؤید
#حضرت_زهرا #فاطمیه #حضرت_فاطمه #دهه_فاطمیه #حجاب #حجاب_فاطمی
#شهادت_حضرت_فاطمه #ایام_فاطمیه
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
تمام اهل عالم دم گرفتند
به حال خانه ی ما غم گرفتند
که روزی روزگاری خانه ی ما
صفایی داشت آن را هم گرفتند
کنون افتاده ناله در دل باد
و حتی آسمان هم ناله سر داد
نمی دانی چه شد در آن سیاهی
خودم دیدم که بین کوچه افتاد
ز چشمش سیلی کین سو گرفته
که حتی از علی هم رو گرفته
خودم دیدم که مادر زیر چادر
دو دستی دست بر پهلو گرفته
به قلب مادرم زخم فدک خورد
دل ریش پدر جانم نمک خورد
خرابم شد به سر انگار دنیا
که پیش چشم من مادر کتک خورد
کمی با درد و شبنم راه می رفت
و با دنیایی از غم راه می رفت
اگر چه دست بر دیوار می زد
ولی با قامتی خم راه می رفت
شدم این روزها غمخوار زهرا
و مدیون سوال چشم بابا
همین الان حدود چند روز است
که می ترسم ببوسم صورتش را
و دارد می رود از خانه کم کم
و چشمان پدر با اشک نم نم
و در زانوی او دیگر رمق نیست
به روی شانه اش دنیای ماتم
✍: #وحید_محمدی
#حضرت_زهرا #فاطمیه #حضرت_فاطمه #دهه_فاطمیه #حجاب #حجاب_فاطمی
#شهادت_حضرت_فاطمه #ایام_فاطمیه
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
کنار پنجرهفولاد، گریه مغتنم است
در این حریم برای تو گریه محترم است
جهان سادۀ من: گریۀ وصال و فراق
تمامی دو جهان، گوشۀ همین حرم است
شروع مرگ، زمان جدا شدن از تو
به پایِ عشق تو مردن، حیاتِ دم به دم است
چه دورم از تو... خدایا چه دیر فهمیدم!
تو در کنار من و سرنوشت من عدم است
تو را در آینههایم نشد نشان بدهم
چقدر ساحت این شعر کوچک است و کم است
برای جستن دُرّ حدیث سلسلهتان
زمان به حال رکوع است و پشت عرش، خم است
حدیت گفتی، حقا چه اتفاق افتاد
به حکم «اِلّا»یت، پرده از نفاق افتاد..
نفاق و کفر به حکم تو راهشان سد شد
مسیر کوی ولا غرق رفت و آمد شد
سرودی «اَشهَدُ اَن لا اِلهَ اِلّا الله»
ولایت تو نشان داد راه را از چاه
به«لا اله»، اذان را دوباره جان دادی
برائت از همۀ کفر را نشان دادی
«بشرطها»ی شما راه را به ما فهماند
حضور منتشر ماه را به ما فهماند
به«لا اله» رسیدیم و نفی غیر شما
به بارگاه ولا، حصن محکم «الا»
به حصن محکم خود راه دادهای ما را
به زیر پرچم خود راه دادهای ما را
حدیث گفتی و از حکمتت جهان پر شد
کنار دریایت، هرصدف پر از دُر شد
حدیث سلسله، تفسیر ناب توحید است
تجلیات ولایت به قاب خورشید است
به سمت جادۀ توحید میبرد ما را
به سوی خانۀ خورشید میبرد ما را
کلیموار به طور تبسم آمدهایم
به شوق «و رضیالله عنهم» آمدهایم
زیارت تو شبیه عروج تا عرش است
حریم تو ملکوت است؟ فرش یا عرش است؟
عروج عرشنشینان، هبوط در حرمت
مقام سلطانی، خوشهچینی از کرمت
به لطف نور تو هر ظلمتی سحر گردد
گناهکار بیاید فرشته برگردد
به اشتیاق نگاه تو زائرت شدهام
همین بسم که بگویی که شاعرت شدهام
تو قول دادهای ای مهربان- که همنفسی-
سهجا به داد دل شیعیان خود برسی
سهجا؟ نه در همهجا لطف تو کنار من است
تو آن امام رئوفی که بیقرار من است...
✍: #سیدمهدی_حسینی_رکن_آبادی
#امام_رضا #مشهد #چهارشنبه_های_امام_رضایی
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
بر شاه تشنه نیزه و شمشیرها زدند
چون ماجرای کوچه به او بی هوا زدند
آنانکه در مدینه نبودند آمدند
مُحکم به روی پهلوی او ضرب پا زدند
سر دستهء اراذل کوفه اشاره کرد
یکباره با اشاره ء آن بی حیا زدند
تشویق می شدند کسانی که میزدند
او را میان هلهله با مرحبا زدند
بودند نان خور پدر و جدّ او ولی
این صید را طایفه ای آشنا زدند
جز سنگ و تیر و نیزه و تیغ این درنده ها
با هرزه گی به معرکه با ناسزا زدند
در پیش چشم خواهر او بین قتلگاه
بر جای جای پیکر او هر کجا زدند
عبّاس تا که بود که جرأت نداشتند
شه را جدا زچشم یلِ با وفا زدند
با پا به روی سینهء زخمش پریده و
با قهقهه چقدر به او بی اِبا زدند
بازی شان گرفت که تا خنده ای کنند
با پنجه بر محاسن خون خدا زدند
تا ضربهء دوازدهم هِی ادامه داد
بی وقفه ضربه تا که سرش شد جدا زدند
بر روی خاک با شکم افتاده بود چون
دیوانه وار گَردن او از قفا زدند
زینب رسیده بود که خاکی بسر کند
با پشت دست خواهر او را چرا زدند !
یک عدّه پیرمردِ سیه دل رسیده و
با نیّت ثواب به او با عصا زدند
✍: #مجتبی_صمدی_شهاب
#امام_حسین #کربلا #شب_جمعه_است_هوایت_نکنم_میمیرم #شب_زیارتی
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
هر که از لجّه ی غم جرعه مکرر نخورد
روز محشر به جز این، حسرت دیگر نخورد
پدرم گفت به من، مثل حسین بن علی
هیچ شاه دگری غصه ی نوکر نخورد
چوب هم باشی و وقفش نشوی باخته ای
هیزم است آنچه به درد تن منبر نخورد
بشکند دستم اگر گوش من این را شنود
"پای مرکب به تنش وا شد" و بر سر نخورد
گریه کردم که فقط زخم تنش خوب شود
گیرم این اشک به درد صف محشر نخورد
شدنی نیست که بی یار شود خون خدا
به غرور نوه ی شیرخدا بر نخورد
اول روضه ی شش ماهه به خود گفت کسی:
کاش این مرتبه آن تیر به اصغر نخورد
به روی دست و به سر نیزه رسالت دارد
تا سه شعبه به پدر، سنگ به مادر نخورد
✍: #مرضیه_نعیم_امینی
#امام_حسین #کربلا #شب_جمعه_است_هوایت_نکنم_میمیرم #شب_زیارتی
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
داغت مرا همین دوشبه پیر کرده است
دیدی عبا به پایِ علی گیر کرده است
دیدی چقدر رویِ زمین خورد مرتضی
دیدی چگونه جسمِ تو را بُرد مرتضی
دیدی چگونه جان خودش را به خاک کرد
دیشب علی توان خودش را به خاک کرد
خانه خراب خانه تکانی نمیکند
کاری به غیرِ فاتحه خوانی نمیکند
قبرت مرا دوباره زمینگیر کرده است
داغت مرا همین دوشبه پیر کرده است
نامحرمان که باز کنارِ تو آمدند
دیدم برای نبشِ مزارِ تو آمدند
با ذوالفقار همدم دردم علی رسید
با دستمال زرد نبردم علی رسید
گفتند او دوباره که برگشت دررَوید
شیرخدا به معرکه برگشت دررَوید
تا آمدم مقابلِ من هیچکس نبود
اینبار هم مقابلِ من هیچکس نبود
اما به جانِ فاطمه دیگر چه فایده
حیدر شدهاست حیدرِ خیبر چه فایده
رویم چقدر بعد تو تغییر کرده است
داغت مرا همین دوشبه پیر کرده است
جایِ طناب مانده بر این دست وایِ من
دستم چگونه چشم تورا بست وایِ من
دَرهَم شکسته آه عزیزم حلال کن
پشتم شکسته آه عزیزم حلال کن
دیدی که خانوادهی من را نظر زدند
این زندگیِ سادهی من را نظر زدند
توآمدی به خانه من حیف شد خراب
گرمیِ آشیانهی من حیف شد خراب
یک خانه داشتم که همان قتلگاه شد
شرمندهام که گوشهی چشمت سیاه شد
بینِ یتیمهات علی گیر کرده است
داغت مرا همین دوشبه پیر کرده است
من ماندم و سکوتِ حسن آهِ زینبت
بغض حسین اشکِ شبانگاهِ زینبت
چادر نماز و معجر آتش گرفتهای
دیوارِ خونی و در آتش گرفتهای
گفتی حسین و حرف گلو را به زینبت
من آمدم سپردهام او را به زینبت
راحت بخواب آب کنار حسین هست
زینب نرفته خواب کنار حسین هست
پیش حسین دخترت از حال میرود
با نیزه دار تا ته گودال میرود
صبح آمدهاست و علی دیر کرده است
داغت مرا همین دوشبه پیر کرده است
✍: #حسن_لطفی
#حضرت_زهرا #فاطمیه #حضرت_فاطمه #دهه_فاطمیه #حجاب #حجاب_فاطمی
#شهادت_حضرت_فاطمه #ایام_فاطمیه
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
تمام شمع وجود تو آب شد مادر
دعای نیمه شبت مستجاب شد مادر
گل وجود تو پرپر شد و به خاک افتاد
بهشت آرزوی ما خراب شد مادر
به یاد نالهء مظلومیت دلم سوزد
که چون سلام پدر بیجواب شد مادر
حمایت از پدرم را گناه دانستند
که کشتن تو در امّت ثواب شد مادر
میان آن همه دشمن که میزدند تو را
دلم به غربت بابا کباب شد مادر
نشان غصب فدک ماند تا به ماه رخت
گرفته نیمهای از آفتاب شد مادر
به محفلی که پدر بر تو مخفیانه گرفت
سرشک دیدهء زینب گلاب شد مادر
به جای شمع که سوزد به قبر پنهانت
پدر کنار مزار تو آب شد مادر
✍: استاد #غلامرضا_سازگار
#حضرت_زهرا #فاطمیه #حضرت_فاطمه #دهه_فاطمیه #حجاب #حجاب_فاطمی
#شهادت_حضرت_فاطمه #ایام_فاطمیه
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
#فاطمیه
#حضرت_زهرا
ابریست کوچه کوچه، دل من ، خدا کند
نم نم، غزل ببارد و توفان به پا کند
حسّی غریب در قلَمَم بغض کرده است
چیزی نمانده پشت غزل را دوتا کند
مضمون داغ و واژه و مقتل بیاورید
شاید که بغض شعر مرا گریه وا کند
با واژه های از رمق افتاده آمدم
می خواست این غزل به شما اقتدا کند
حالا اجازه هست شما را از این به بعد
این شعر سینه سوخته، مادر صدا کند؟
مادر! دوباره کودک بی تاب قصه ات ...
تا اینکه لای لای تو با او چها کند
یادش بخیر مادرم از کودکی مرا
می برد تکیه تکیه که نذر شما کند
یادم نمی رود که مرا فاطمیه ها
می برد با حسین شما آشنا کند
در کوچه های سینه زنی نوحه خوان شدم
تا داغ سینه ی تو مرا مبتلا کند
مادر ! دوباره زخم شما را سروده ام
باید غزل دوباره به عهدش وفا کند:
یک شهر ، خشم و کینه ، در آن کوچه – مانده بود
دست تو را چگونه ز مولا جدا کند
باور نمی کنم که رمق داشت دست تو
مجبور شد که دست علی را رها کند...
تو روی خاک بودی و درگیر خار بود
چشمی که خاک را به نظر کیمیا کند
نفرین نکن ، اجازه بده اشک دیده ات
این خاک معصیت زده را کربلا کند
زخمی که تو نشان علی هم نداده ای
چیزی نمانده سر به روی نیزه وا کند
باید شبانه داغ علی را به خاک برد
نگذار روز ، راز تو را برملا کند...
گفتند فاطمیه کدام است ؟ کوچه چیست ؟
افسانه باشد این همه ؛ گفتم خدا کند
با بغض ، مردی آمد از این کوچه ها گذشت
می رفت تا برای ظهورش دعا کند
از کوچه ها گذشت ... و باران شروع شد
پایان شعر بود که توفان شروع شد
✍: #حسن_بیاتانی
#حضرت_زهرا #فاطمیه #حضرت_فاطمه #دهه_فاطمیه #حجاب #حجاب_فاطمی
#شهادت_حضرت_فاطمه
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
#فاطمیه
#حضرت_زهرا
جمال غیب خداوند، مظهرش زهراست
رسول، روح و روان مطهرش زهراست
پیمبـری کـه به قرآن خویش مینازد
یقین کنید که قرآن دیگرش زهراست
نبـی تمامـی تـوحید را در او دیـده
علی جمال خداوندْ منظرش زهراست
درود باد به مردی که خاکِ درگه اوست
سلام باد بر آن زن که رهبرش زهراست
به هـر فلک که گذر کرد خواجۀ لولاک
به چشم فاطمه بین دید، محورش زهراست
علـی کـه کفـو نـدارد چو ذات اقدس حق
از آن کشد به فلک سر که همسرش زهراست
حسین گفـت: بـه نـزد ستمگـران هرگز
ذلیل نیست عزیزی که مادرش زهراست
چگونه خصم به روی علی کشد شمشیر؟
که جان به کف همه جا در برابرش زهراست
بـه آیـه آیهی قــرآن قســم کـه این قرآن
زبان و روح و نگهبان و داورش زهراست
حرامـزاده! مکــن شیعـه را چنیـن تهدید
که هر که شیعه بوَد، یار و یاورش زهراست
چگونـه دیـن رسـول خـدا رود از دست
مگـر نـه دختـر اسـلامْ پرورش زهراست
کجا ز نامه و میـزان و محشرش باک است
کسی که نامه و میزان و محشرش زهراست
نبـی کـه عـاشق روی بـلال اوست بهشت
بهشـت قـرب خداونـدِ اکبـرش زهراست
✍: استاد #غلامرضا_سازگار
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
#امام_علی
#یکشنبه_های_علوی
گفتند علی یک تنه با دست نگه داشت
در را نه که با دست که با شست نگه داشت
در را نه فقط لشکری از مرحبیان را
در پشت در قلعه به پیوست نگه داشت
ازبسکه علی بود و ولی بود به والله
در سایه ی اسمش همه را پست نگه داشت
نازم به دهانم که به شادی و به غصه
یک عمر علی گفت و مرا مست نگه داشت
پرونده ی اعمال مرا دید و خوشم که؛
حتی اگر از روی غضب بست، نگه داشت
تا دید که من گریه کن فاطمه هستم
می خواست مرا خط بزند، دست نگه داشت
از هستِ خودش فاطمه دل کند و به این شکل؛
یک عمر برای من و تو هست نگه داشت
درپشت در سوخته در روضه اش آخر
مارا ته آن کوچه ی بن بست نگه داشت
✍ #مهدی_رحیمی
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
#امام_علی
#یکشنبه_های_علوی
ای هست من زهست تو یامرتضی علی
دست خداست دست تو یا مرتضی علی
چشم كسی ندیده به هنگامِ کارزار
یكدفعه هم شكست تو یا مرتضی علی
اوج تمام بال و پر هر پرنده ای
باشد همیشه پست تو یا مرتضی علی
بیچاره دشمنت که به تیغت دو نیم شد
به به؛به ضرب شصت تو یامرتضی علی
مشكل گشای خلقی و حل میشود فقط
كار همه به دست تو یا مرتضی علی
ساقی كوثری و دو دستت پیاله است
هستم خراب و مست تو یا مرتضی علی
✍: #محمدحسن_بیات_لو
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
#شعر_مقاومت
#طوفان_الاقصی
همان قاتل که ویران ساخت اردوگاه قانا را
همان غاصب که خونین کرد «صبرا و شتیلا» را
جنایت کرد در «المعمدانی» تا بپوشاند
شکست آشکار خویش در طوفان اقصی را
خروش آه محرومان و جوش اشک مظلومان
به زودی میدهد بر باد اولاد یهودا را
دعا و گریۀ تنها به کار ما نمیآید
کنون باید «اَعِدّوا» گفت و در هم کوفت اعدا را
ید بیضا به سحر سامریها آتش اندازد
همان دستی که یکسان میکند با خاک حیفا را
به سیر سورۀ اسرا بیا تا #مسجدالاقصی
ببین تفسیر «إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقا» را
✍ #سیدمحمدرضا_یعقوبیآل
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
#امام_حسن
#دوشنبه_های_امام_حسنی
چشم وا كرده شدم دست به دامان حسن
مادر افکند مرا در یم احسان حسن
روزی از دست علی خوردم و از خوان حسن
از همان روز شدم بي سر و سامان حسن
بر جبینم بنويسيد مسلمان حسن
دل خود را سر هر بام هوایی نکنم
طلب عشق ز هر بي سر و پايي نكنم
رو به هر قبله و هر قبله نمايي نكنم
پيش هر سفره كه پهن است گدايي نكنم
نان هر سفره حرام است به جز نان حسن
چه مقامی و چه نامی چه مرامی دارد
چقدر لطف به بیمار جذامي دارد
خنده در پاسخ آن سائل شامي دارد
وه که ارباب دو عالم چه امامی دارد
همه اينها غزلي هست به ديوان حسن
آنکه نامش شده احلی من عسل كيست حسن
آنكه بخشندگيش گشته مثل كيست حسن
معني حي علي خير العمل كيست حسن
مرد نام آور پيكار جمل كيست حسن
شتر سرخ زمین خورد ز طوفان حسن
ارث مظلومیت از غربت بابا دارد
قد خم ،سینه ی خون ،دیده ی دریا دارد
جگری سوخته از زخم زبانها دارد
گر بگوییم غریب الغربا جا دارد
خون شد از یاد غمش قلب محبان حسن
زهر آمد به سراغش جگرش ريخت به هم
جگرش ريخت به هم بال و پرش ريخت به هم
زينبش آمد و چشمان ترش ريخت به هم
همه ي خاطره ها در نظرش ريخت به هم
دل پريشان شده از حال پريشان حسن
چقدر سخت گذشته است به او در کوچه
چه مراعات نظیریست حسن ،در ، کوچه
باز هم خاطره ی گریه و مادر کوچه
قاتل جان حسن می شود آخر کوچه
کوچه عمریست که آورده به لب جان حسن
(چشم نامرد به ناموس علي تا افتاد)
وای بر من زد و بر صورت گل جا افتاد
ناگهان روی زمین حضرت زهرا افتاد
خواست تا پا بشود باز هم اما افتاد
شعله ي آه كشد سينه ی سوزان حسن
✍ #رضا_تاجیک
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
#ابیات_ناب
#امام_حسن
نَه اینکه حرف تو باشد نَه اینکه حرف من است
حسین گفتن ما از عنایت حسن است
✍: #پیمان_طالبی
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
#حضرت_زهرا
#فاطمیه
اجل گم کرده بعد از قتل محسن خانه ما را
بیا ای مرگ یاری کن من افتاده از پا را
نه دستی مانده تا گیسوی زینب را زنم شانه
نه پایی تا برای گریه گیرم راه صحرا را
ببر ای دست سالم دست مجروح مرا بالا
که از صورت بگیرم قطره قطره اشک مولا را
ز تو ای دست، ممنونم که بر یاری دست حق
گرفتی از غلاف تیغ قنفذ اجر زهرا را
علی تنها، همه دشمن، تو بشکسته، من افتاده
خدا را، پس که یاری میکند آن یار تنها را؟
اجل را دور سر گردانده ام تا بر علی گریم
و گرنه پشت آن در گفته بودم ترک دنیا را
من از بهر علی گریان، علی از بهر من گریان
به نوبت زینب غمدیده دلداری دهد ما را
سراپا دردم و لب بستم و خاموشم از گفتن
مگر گاهی که دور از چشم زینب بینم اسما را
✍ استاد حاج #غلامرضا_سازگار
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
#امام_زمان
#سه_شنبه_های_جمکرانی
دلتنگ باران میشوم وقتی نباشی
بیتاب و گریان میشوم وقتی نباشی
من تشنه و خشکم ببار ای ابر رحمت
مثل بیابان میشوم وقتی نباشی
نام تورا حتی شقایقها سرودند
من هم غزلخوان میشوم وقتی نباشی
دنبال تو ، آقا ببین راهیِّ خاک
پاکِ شهیدان میشوم وقتی نباشی
گاهی که دلتنگ شمایم ، میهمانِ
شاه ِ خراسان میشوم وقتی نباشی
تا که بیایی دست بر دامانِ جدَّت
سلطان خوبان میشوم وقتی نباشی
در کعبه غوغا میشود وقتی بیایی
لشگر مهیا میشود وقتی بیایی
هر کس که اوّل بر نمازت اقتدا کرد
حتماً مسیحا میشود وقتی بیایی
یابن الحسن آقا بگو اصلاً برایم
در لشگرت جا میشود وقتی بیایی ؟
آقا برایم در حوالیِّ نگاهت
یک گوشه پیدا میشود وقتی بیایی ؟
هرچند قلب سادهام غرقِ گناه است
لبریزِ تقوا میشود وقتی بیایی
ای سبزپوش فاطمه ، برگرد آقا
خوشحال ، زهرا میشود وقتی بیایی ....
✍ #سیدمهدی_موسوی_زائر
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
#ابیات_ناب
#امام_زمان
همه موسم تفرج به چمن روند و صحرا
تو قدم به چشم من نِه بنشین کنار جویی...
✍ فصیح_الزمان_شیرازی
https://eitaa.com/joinchat/3428122659C786854d92e
#امام_رضا
#چهارشنبه_های_امام_رضایی
کوری آمد وسط صحن تو، بینا برگشت
یک زن ویلچری، روی دو تا پا برگشت
کافرى تا به ضریح تو نگاهش افتاد
سجده ای کرد؛ سپس شیعه ی مولا برگشت
خسته بود از همه ی آینه ها تا این که
زشت آمد،متحول شد و زیبا برگشت
آن که در صحن به دنبال شفا آمده بود
با نگاهی به ضریح تو مسیحا برگشت
زائری گفت چرا اشک ندارم آقا؟!
نگهش کردی و با دیدهی دریا برگشت
یک جوان حاجتش این بود: که زن میخواهم
رفت تا اینکه شبی پیش تو بابا برگشت
به گمانم که به طور تو مشرف شده بود
آنکه با معجزه و با ید بیضا برگشت
صبح درقامت یک مردگدا رفت حرم
ظهر نزدیک اذان بود که آقا برگشت
جبرئیل آمده بود ازوسط عرش، حرم
دوسه تا فرش تکان داد و به بالا برگشت
نفس خادمتان خورد به آن نصرانی
در حرم شیعه شد از مذهب ترسا برگشت
زائری بود مردد جلوی ترمینال
مشکلی داشت از اول به خدا با برگشت ...
✍: جمعی از شعرای مشهد
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
#امام_زمان
#دعای_فرج
دل و روح ما، سر و جان ما، "لِتُرابِ مَقْدَمِكَ الفِدا"
"عَظُمَ الْبَلاء، بَرِحَ الْخَفَا"، "فرج" است راه نجات ما
همه ناامید، همه روسیاه، همه در کشاکش راهوچاه
همه تا کمر به گِل گناه، خِجِلیم، "وَانْکشَفَ الْغِطَا"
نه رسیده شام غمی به سر، نه رسیده از سحری خبر
نه کسی به فکر کسی دگر، تو بیا که "وَانْقَطَعَ الرَّجا"
نه کسی هوایی فیض رب، نه بهفکر واجبومستحب
"ظَهَرَ الفَسادُ بِما کسَب"، تو بیا که تازه شود هوا
گله و شکایت خویشتن، به کجا برد دل تنگ من؟
تو بیا سری به دلم بزن، که تو "مُستَعانی و مُشتَکی"
تو بیا که سر بزند بهار، به خزان دائم روزگار
به جهان ما برکت بیار، که "بِیُمْنِکَ رُزِقَالْوَرىٰ"
تو بیا که هر گره وا شود، دل خلق جای خدا شود
که زمان صلحوصفا شود، "بِجَمالِکَ کَشَفَ الدُّجىٰ"
تو بیا و چارهی نو بساز، که به ما شود در صبح باز
شب عاشقان تو بس دراز...، "وَ بِنورِ وَجهِكَ مُنتَهىٰ"
✍ #مجتبی_خرسندی
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
#حضرت_زهرا #فاطمیه
#ایام_فاطمیه
علی بود صدف عشق و گوهرش زهراست
علی است اهل کسائی که محورش زهراست
علی است صاحب بیت شرافت و عظمت
علی ابوالحسنین است و همسرش زهراست
کسی که سینه سپر می کند برای علی
یقین،که دادرس روز محشرش زهراست
قسم به صاحب محشر که تشنه لب نشویم
علی است ساقی حوضی که کوثرش زهراست
شناسنامه ی ما روشن است هم چون صبح
علی بود پدر شیعه،مادرش زهراست
غمی نداشت نبی تا که مرتضی را داشت
غمی ندارد علی تا که یاورش زهراست
علی است حیدر کرّار خیبر و احزاب
میان کوچه ببیند که حیدرش زهراست
کشید فاطمه آه و مدینه گشت سیاه
بگفت:أشهد أنّ علی ولیّ الله
✍: #علی_اصغر_انصاريان
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
هدایت شده از آموزشگاه رسمی مداحی انوارالثقلین
🔥آموزش مداحی با خدمات منحصر به فرد🔥
✅متد آموزشی نوین
✅پشتیبان اختصاصی
✅گواهینامه معتبر پایان دوره
✅معرفی برترین ها در پیج و کانال
✅معرفی به مجمع الذاکرین استان محل سکونت
🌐دوره آموزش علمی کاربردی مداحی انوارالثقلین(آنلاین)
🥇با حضور استاد #یاسررحمانی و اساتید برجسته مرکز
💫ویژه برادران 14سال به بالا
💎سر فصل های آموزشی ترم اول :
🔹نغمه شناسی( مدح خوانی)
🔹ریتم شناسی( نوحه و سرود)
🔹مقدمات دعا خوانی
🔹مقدمات روضه خوانی
🔹کنترل استرس🔹صداسازی 🔹...
⌛مهلت ثبت نام :٢٠ دی ماه
◀️آغاز دوره:اول بهمن ماه
📰:روزهای یکشنبه و سه شنبه
🕘:١٩تا٢٠
🔥در طول دوره تحت حمایت پشتیبان هستید
💳شهریه ترم اول:180هزار تومان
🔻%40 تخفیف ویژه طلاب و مبلغین
🌐لینک ثبت نام:https://zarinp.al/556357
⚠️تذکر مهم:ظرفیت محدود
🎤آموزشگاه رسمی مداحی انوارالثقلین 🎤
https://eitaa.com/joinchat/2086010880Cfe957a58a0
#امام_علی
چو ماه گشت دفِ لا اله الا الله
نواخت از شعفِ لا اله الا الله
چه بیم محتسب امشب؟ که با ولای علی
خوشیم در کنفِ لا اله الا الله
علی ولیِ خدا و خدا ولیِ عل یست
که کعبه شد نجفِ لا اله الا الله
چو گنج، دُرّ ولای علی نهان شده است
به غمزه در صدفِ لا اله الا الله
هر آنکه گفت علی حق و حق علی ست، به حق
زد هست بر هدفِ لا اله الا الله
میِ ولایت حیدر به کوزة توحید
شکفته روی رفِ لا اله الا الله
علی پرست تواند خداپرست شود
علی ست هر طرفِ لا اله الا الله
کسم علی ست در آن بی کسی که می خوانند:
به عزّت و شرفِ لا اله الا الله
✍: #محمود_حبیبی
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
#حضرت_خدیجه
به سیم و زر چه حاجت بود؟! از اینها فراتر داشت
پر از خورشید بود آری نگاهی کیمیاگر داشت
زنان از بی حجابی ها سر تسلیم افکنده....
ولی کنز الحیا از چادر خود تاج بر سر داشت
بزرگان عرب رایک به یک دیروز پس میزد
که این دوشیزه فکر خواستگاری از پیمبر داشت
زمانی که همه خورشید را تکذیب میکردند
خدیجه، چشم های مصطفی را خوب باور داشت
میان قوم خود شان و مقام او فراوان بود
ولیکن با پیمبر عزتی چندین برابر داشت
نبی افلاک را می دید از غار حرا اما
جهان مصطفی در چشم او تصویر بهتر داشت
نماز اولش را با علی پشت پیمبر خواند
شکوه این سه تن باهم هزار الله اکبر داشت
کنار مرتضی دین خدا را حفظ میکرده
که مالش نسبت همشیرگی با تیغ حیدر داشت
دوبازوی پیمبر بی گمان از جنس هم بودند
خدیجه چون علی را داشت درواقع برادر داشت
لبالب بود از قران و آن روزی که مادر شد
به جای طفل در آغوش خود آیات کوثر داشت
همینجا میشود بر پاکی دامان او پی برد
فقط این زن وجودی لایق زهرای اطهر داشت
علی داماد او شد کاش بود آن روز را می دید
که زهرا در نبود مادر خود دیده ای تر داشت
خدیجه در مسیر دین شترها داد بی منت
زنی روی شتر اما هوای فتنه در سر داشت
حسن روز جمل بی شک به یاد مادرش افتاد
به یاد خاطراتی که مروری زجر آور داشت
کمک میخواست پشت در صدا زد خادم خود را
فدای فضه اما فاطمه ای کاش مادر داشت...
✍ #مجید_تال
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592
#حضرت_خدیجه سلام الله علیها
حسود حُسن تو برگ گل است، شبنم هم
اسیر عصمت تو آسیهست، مریم هم
زِ هر دمت همه سر میرود عصارهٔ وحی
که با رسول خدا همسری و همدم هم
تو کیستی؟ جبل النور خانهٔ احمد
چو نور، روشنی و مثل کوه، محکم هم
همین بس است ز شأنت که دخترت زهراست
فدای دختر تو عالم است و آدم هم
قسم به آب! که تو خاستگاه تطهیری
گواه پاکی تو کوثر است، زمزم هم
دمید در برهوت حجاز یاس از تو
بهشت میشود از مقدمت جهنم هم
تویی تو سنگ صبور رسول آینهها
برای درد دلش محرمی و مرهم هم
تو لایق لقب اُمّ مؤمنین هستی
رکاب دین نبی را نگین خاتم هم
کلید قلب نبی دست توست، با این گنج
دگر نیاز نداری به اسم اعظم هم
فقط نه گرد بیابان سِتُردی از رخ یار
که پاک کردهای از روی مصطفی غم هم..
برای یاری دین مال دادی و جان نیز
به محضر کرم تو گداست حاتم هم
به شرح حال رسول و بتول بعد از تو
فغان کم است، تأسف کم است، ماتم هم
پس از تو فاطمه دیگر غریب ماند غریب
فقط نه فاطمه، بلکه نبی اکرم هم
✍ #محمود_حبیبی_کسبی
🔸🔹 اشعار آیینی 🔹🔸
https://eitaa.com/joinchat/4055105555C37d42a3592