🌹
رویا که نیست خواب و خیال خوش من است
دروازهها گشودن و فاتح نبودن است
کابوس اگر نبود و به رویا اگر نخورد
با مغزی شکسته به در فکر کردن است
این کوه در به در شده دارد هوای باد
حرفش هوا و باد و دلش سنگ و آهن است
با پوزهای که تا ته این خوشه میبرد
دیگر شغال نیست که چرخُشت رگزن است
تا بر سرم مناظرهای در نمیگرفت
دنیا نمیشنبد که حق با که دشمن است
از من بپرس و پاسخ از امثال من نگیر
حق جواب هر کس و ناکس معین است
وقتی بهار از همه زیباتر آمده
گیر و گرفت کیست که در کار این زن است
آهنگ رشد اوست که نگذاشت بشنوم
این دورِ تند آمدن و زود رفتن است
مهمانپذیریام که تو پیدا نمیکنی
جای خرابه گوشهی سرگرم کردن است
لعنت به هر نمی که به هم پس نمیدهند
خشت و گل است یا در و دیوار و مسکن است
گفتم بریز و ریختم و رفتهام هوا
بالا نیاورم کف اگر بر سر تن است
از نیم قدّ و قدِّ ده انگشت خود بپرس
موی خراب کرده چه جای دویدن است
این در پی خرابیاش از هوش رفته را
ویران رها نکن که خدا مالک من است
#امیر_حسین_هدایتی
#رویا_که_نیست
@ashareamirhosienhedayati