eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.7هزار دنبال‌کننده
242 عکس
144 ویدیو
36 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند. @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از الدولة الزهرائیة عج
🔸بسْمِ اللّٰهِ الرَّحْمٰنِ الرَّحیم🔸 ⚜الهی عَظُمَ الْبَلاَّءُ وَبَرِحَ الْخَفاَّءُ وَانْکَشَفَ الْغِطاَّءُ وَانْقَطَعَ الرَّجاَّءُ وَضاقَتِ الاْرْضُ وَمُنِعَتِ السَّماَّءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَاِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَعَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّهِ وَالرَّخاَّءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ الِ مُحَمَّدٍ اُولِی الاْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَعَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کلمح الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَانْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَهَ السّاعَهَ السّاعَهَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمین بِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَآلِهِ الطّاهِرینَ.⚜ ⚜"اللَّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الحُجَهِ بنِ الحَسَن، صَلَواتُکَ علَیهِ و عَلی آبائِهِ، فِی هَذِهِ السَّاعَهِ وَ فِی کُلِّ سَاعَهٍ، وَلِیّاً وَ حَافِظاً وَ قَائِداً وَ نَاصِراً وَ دَلِیلًا وَ عَیْناً، حَتَّی تُسْکِنَهُ اَرْضَکَ طَوْعاً وَ تُمَتعَهُ فِیهَا طَوِیلا"⚜ ⛅️اللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَ الْفَرَجُ⛅️ الدوله الزهرائیه http://eitaa.com/joinchat/2080309258Cc6c103cb84
هدایت شده از 
4_638289447934230982.pdf
5.27M
ترجمه کتاب ارشاد شیخ مفید 2جلد @zamenashkbook1
❤️حسین جان❤️ پای قرار عاشقی ات سر گذاشتی از هرچه بهتر است تو بهتر گذاشتی می خواستی که دل ببری از گدای خود این کار را به عهده ی اکبر گذاشتی مفتاح مشکلات بزرگ قبیله را در دست های کوچک اصغر گذاشتی یک عده را کنیز سرای دو خواهرت یک عده را غلام برادر گذاشتی دیدی که در فراق حرم گریه می کنم در سینه ام به سمت حرم در گذاشتی اشکی که داده ای همه ی ثروت من است در کاسه های چشم گدا زر گذاشتی اما چرا تو ای سبب خلقت زمین سر روی خاک ساعت آخر گذاشتی از سینه تا که تیزی سر نیزه ها گذشت حنجر به زیر کُندی خنجر گذاشتی اصلا خودت بگو که چه خاکی به سر کنم بی سر چو پا به عرصه ی محشر گذاشتی جای کفن به جسم تو یک پیرُهن رسید آن هم به دست غارت لشکر گذاشتی تو جان خاتمی ، چه کسی خاتمت ربود ؟ با چون "تویی" به غیر محبت روا نبود ...
🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸 🌺 اشعار صلوات 🌺 میلاد حضرت زینب سلام الله علیها بر چهره ی تابنده ی زینب صلوات بر منطق کوبنده ی زینب صلوات در گریه به رخسار حسینش خندید. بر گریه و بر خنده ی زینب صلوات 🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸 بر تربت پر نکهت زینب صلوات بر شیر نهار و زاهدِ شب صلوات برمظهر صبر و حلم و جانبازی و عشق بر دُخت علی و زینتِ اَب صلوات 🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸 بر نور دل و دیده زهرا صلوات بر دخت گرانمایه مولی صلوات بر مظهر صبر و حلم و ایمان و شرف بر یاورِ دین زینبِ کبری صلوات 🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸 بر جلوه ی صبر و استقامت صلوات بر مظهر والای امامت صلوات بفرستد هر آن کس که شفاعت طلبد از زینب کبری (س) به قیامت ، صلوات 🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸 دنیاست کنون غرقِ سرور و نعمات از خاک رسد زمزمه ها و نغمات از یمن قدوم زینب (س) آید اینک از عرش خدا صوت سلام و صلوات 🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸🍀🌸 عشق است چنین در تو تجلی صفات ای رهبر و سر سلسله ی اهل نجات ای شیرزن و یکه پرستار حسین (ع) یا زینب کبری (س) به تو از ما صلوات س 🌺🍃🌺🍃🌺🍃🌺
علیهاالسلام کیست زینب همیشه بی‌همتا نورِ مستورِ عالمِ بالا کیست زینب نفس نفس حیدر کیست زینب تپش تپش زهرا کیست زینب حسینِ پرده نشین کیست زینب حسن به زیرِ کسا کیست زینب کسی چه می‌داند؟ غیر آن پنج آفتاب هدی کیست زینب تلاطم عباس کیست زینب تموّج دریا ذوالفقار علی میان نیام اوجِ نهج البلاغه‌ای شیوا کیست زینب فراتر از مریم روشنی بخشِ هاجر و حوّا کیست زینب حجابِ جلوه‌ی غیب صبر اعظم، صلابت عظما قلمم بشکند چه می‌گویم من و اوصافِ زینب کبری؟ من چه گویم که گفت اربابم حضرت عشق ، التماس دعا السلام ای شکوه نام حسین دومین فاطمه، تمامِ حسین
علیهاالسلام تنها دلیل خنده‌ی حیدر خوش آمدی آیینه‌ی لطافت مادر خوش آمدی ای آن کسی که شهرت نام بلند تو از عرش رفته است فراتر...خوش آمدی از اشک شوق پر شده چشمان مجتبی ای روشنای چشم برادر خوش آمدی دروازه های کوفه به دست تو فتح شد یاد آور حماسه ی خیبر خوش آمدی محشر به نام نامی ات آغاز می شود ای زیر و رو کننده ی محشر خوش آمدی امشب شب دف است ، شب جام و باده است امشب خدا به فاطمه فرزند داده است از خاک پات، بوسه گرفته ست کهکشان سجده کنند بر تو شب و روز عرشیان از شوکت مقام تو این بس که بی وضو نام تو را حسین نیاورد‌ بر زبان عالم حریف جوش و خروشت نمی شود آن لحظه ای که پای حسین است در میان ای دست های تو پل مابِین عرش و فرش پیوند داده ای تو زمین را به آسمان محو علیِّ اکبرِ ارباب می شوی از بس که او شبیه علی می دهد اذان ذکر علی الدوام تمام ملائکه! بر چادر تو باد سلام ملائکه عالم فدای قلب صبوری که داشتی خورشید و ماه خیره ی نوری که داشتی ابن زیاد وقت ورودت به کاخ کفر عاجز شد از شکوه و غروری که داشتی دنیا ندیده است به خود در تمام عمر مثل برادران غیوری که داشتی صدها هزار حضرت موسی گذشته اند از جای جای وادی طوری که داشتی خورشیدِ بی غروبِ شب و روز کربلا! عالم ندیده است حسینی تر از تو را ای سرو پاکباز که غرق عنایتی دست مرا بگیر که دریای رحمتی از درک جایگاه تو این خلق عاجز اند مثل علی و فاطمه اعجاز خلقتی در وقت خطبه خواندن تو کل کائنات گفتند یکصدا: چه وقاری! چه شوکتی یک جا گناه های زبان پاک می شود وقتی که نقل می کند از تو فضیلتی جز اینکه خاک پای تو باشیم تا ابد در زندگی خویش نداریم حاجتی ای آبروی روی علی، ای خدای صبر باید نوشت: "زینب کبری" به جای صبر هدیه بده به خانه ی قلبم بهار را آرام کن دوباره دل بی قرار را زینب تو کیستی که به وقت نماز خویش وا داشتی ستایش پروردگار را آن خطبه های حیدری ات، بعد سال ها زنده نمود خاطره ی ذوالفقار را وقتی که خلق کرد خدا کائنات را دست تو داد گردش این روزگار را هر طور می شود دل ما را درست کن ما داده ایم دست خودت اختیار را جز تو کسی لیاقت زینب شدن نداشت دلداده ای شبیه حسین و حسن نداشت امشب بساط نوکری ما فراهم است بانو! فقط زیارت کرب و بلا کم است شکر خدا که سایه ی پر مِهر چادرت روی سر تمامیِ ذرات عالم است با اسم تو زمین و زمان زیر و رو شود پس نام نامی تو همان اسم اعظم است ای کوه صبر! ای که جهان زیر بال توست از تو مدد گرفته اگر کوه محکم است ما را بخر ، نگاه به اعمال ما مکن اینجا که آمدیم بد و خوب درهم است صدها هزار آسیه شاگرد مکتبت نام حسین هست شب و روز بر لبت خوشبخت آن دلی که گرفتار زینب است عالم به زیر دِین علمدار زینب است هر کس که حیدری ست بدهکار فاطمه ست هرکس حسینی است بدهکار زینب است امروز اگر که نامی از اسلام مانده است مدیون جان فشانی و ایثار زینب است از پادشاه های دو عالم غنی تر است آن سائلی که خادم دربار زینب است عباس ، ماهِ بی بدلِ خیمه هاست که از روی نیزه نیز نگهدار زینب است
💔💔💔 سرّ نى در نينوا مى‌ماند اگر زينب نبود كربلا، در كربلا مى‌ماند اگر زينب نبود چهرۀ سرخ حقيقت بعد از آن طوفان رنگ پشت ابرى از ريا، مى‌ماند اگر زينب نبود چشمۀ فرياد مظلوميتِ‌ لبْ‌تشنگان در كوير تَفته جا مى‌ماند، اگر زينب نبود زخمۀ زخمى‌ترين فرياد در چنگ سكوت از طراز نغمه وامى‌ماند، اگر زينب نبود در طلوع داغ اصغر، استخوان اشك سرخ در گلوى چشمها مى‌ماند، اگر زينب نبود ذو الجناح دادخواهى، بى‌سوار و بى‌لگام در بيابان‌ها رها مى‌ماند، اگر زينب نبود در عبور از بستر تاريخ، سيل انقلاب پشت كوه فتنه‌ها مى‌ماند، اگر زينب نبود 📘کاروان شعر عاشورا، صفحه 622 کانال اشعار حسینی و آموزش مداحی http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
خبرى هست در آرامش دريا امشب فاطمه،فاطمه آورد به دنيا امشب ظاهراً جلوه گر حضرت زهراست ولى باطناً آمده آئينه ى مولا امشب اولين دختر مولاست...سلامت باشد زينت دست على،دختر بابا امشب معجزه نيست مگر با نفس حيدرى اش نبض بخشيد نگو أو به مسيحا امشب بر لبش نيز فقط نام برادر دارد خوش به حال دل ارباب كه خواهر دارد قصه ى عاشقى ات نقل محافل شده است كربلايى دگر از كار تو حاصل شده است آنقَدَر خوب و بزرگى كه خود جبرائيل آمده بر در درگاه تو سائل شده است همه ى شام مسلمان وقارت شده بود به خدا دين خدا بعد تو كامل شده است شك ندارم كه تو پيغمبر عشقى بانو آيه از سمت خدا سوى تو نازل شده است آيه اين است...هوالعشق...هوالنور...هوالغم زينب و چنين گفت خداوند كه جانم زينب..... خطبه خواندى تو و يا اينكه قيامت كردى؟ از ولايت چِقَدَر خوب حمايت كردى همه ى زندگى ات رفت سر نيزه ولى كربلا را تو به زيبايى حكايت كردى گرچه سنگت زده اند عده اى بى رحم ولى با دعا نيز به آنها تو محبت كردى... گرچه يك عمر قدم بر سر افلاك زدى كنج ويرانه ولى خوب قناعت كردى... أز همان كودكى ات وارث غم ها بودى پاى ارباب تو يك حضرت زهرا بودى ولادت با سعادت حضرت فخر المخدرات، زینب الکبری سلام الله علیها را به محضر صاحب الامر، بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف تبریک عرض می نماییم. 🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
تو با خبری از دلم و هر چی که گفتم هر وقت که دلم میگیره یاد تو می افتم هر چی تو دلم زمزمه کردم تو شِنُفتی هر چی تو صدام کردی من انگار نَشِنُفتم از هر کی و هر چی گله دارم، انگار نه انگار از تو چِقَدَر فاصله دارم، انگار نه انگار موندم میون موندن بی تو، انگار نه انگار موندم چِقَدَر حوصله دارم ، انگار نه انگار بی تو تو دلم چیزی بجز خون جگری نیست از حال و خوش و زندگی خوش اثری نیست من هستم و تو هستی ولی پیش تو نیستم اینجوری که از زندگی کردن اثری نیست تو هستی و دستات پر نوره، انگار نه انگار هر کس نمی بینه تو رو کوره، انگار نه انگار تو تاریکی مونده خونه هامون، انگار نه انگار اینجا که منم از تو چه دوره، انگار نه انگار این گرد و غباری که نشسته روی چشمام از چشمای من پاک میشه با جاریه اشکام راحت میشم از وسوسه ی هر چی گناهه چون منتظرم منتظر دیدن آقام باید همه دنبال تو باشن، انگار نه انگار یا با خبر از حال تو باشن، انگار نه انگار باید باشه درد همه، دوری، انگار نه انگار اشکا همشون مال تو باشن، انگار نه انگار چشم و دست و دل و بازوی علی داری تو حیدری یا پسرِ حیدر کراری تو گرچه ماهن به رخسار همه هاشمیان قرص ماه همه در قلبِ شب تاری تو دست گیر همه ی عالمی و بی دستی بلکه بازوی علی در صف پیکاری تو ای فدای تو و آقایی و سقایی تو کز عطش در دل دریا ، شرر ناری تو ای همه خلق به زیر علمت یا عباس تو علمت سبز که عباس علمداری تو لب تشنه برون زد از شریعه تا درس وفا دهد به شیعه مردی نه به قدرت است و بازوست مردی نه به قوت است و نیروست مردیست به این که در امیری دستان فتاده را بگیری هستند زنان که مرد مردند تاریخ بخوان ببین چه کردند در اصل چراغ راه مردان زهراست امید شاه مردان چون ترس نبود در مرامش شد فانی در ره امامش از همت بانوی دو عالم یک مو ز سر علی نشد کم شد کرد به خطبه اش نشد را چون مرد گرفت حق خود را پشت در نیمه شعله ور رفت بانوی علی که بی سپر رفت در با لگدی ز جای افتاد بانوی علی ز پای افتاد تقصیر من است زیر و رویت کردم ای کاش گلوت را نمی بوسیدم http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af سبک👇👇 نوای مقتل درایتا @Navaymagtal
🔴 فوری فوری انالله و انا الیه راجعون 🏴 شهادت حاج قاسم سلیمانی توسط حمله بالگردهای آمریکایی در اطراف فرودگاه بغداد @zameneashk1
هدایت شده از نوای مقتل
1_163788469.mp3
2.09M
‏ننگتان یک پیام قرآنی ست شاهدم سید خراسانی ست مورها! ادخلوا مساکنکم کشورِ ما پر از سلیمانی ست شاعر : #استاد_غلامرضا_سازگار #انتقام_سخت #قاسم_سلیمانی_یک_تفکر #مرگ_بر_آمریکا @navaymagtal
فرزند سپهبد شهید قاسم سلیمانی در کنار فرزند شهید احمد کاظمی در مسجد امیرالمؤمنین شهرک دقایقی، پس از شهادت سپهبد شهید قاسم سلیمانی😔 #حاج_قاسم_سلیمانی #انتقام_سخت
واكنش فرزند سردار شهيد #همت به #شهادت سپهبد #سليماني: عمو رفت...
این پهلوان با وفا آخر زمین خورد قطعا در آن ثانیه که اکبر زمین خورد من که شنیدم تیر تا بر مشک او خورد از شرم روی مادر اصغر زمین خورد هرگز نمی فهمم چنین مرد رشیدی با آن همه هیبت چرا با سر زمین خورد افتاد پای فاطمه از روی مرکب انگار در محراب خود حیدر زمین خورد افتادن بی دست بد دردی ست والله لشکر که دید او از همه بدتر زمین خورد وقتی زمین افتاد آنجا خوب فهمید که حضرت زهرا کنار در زمین خورد وقتی علمدار حرم از اسب افتاد دیدند بین خیمه یک خواهر زمین خورد صد مرتبه از نیزه ها افتاد عباس هر دفعه که افتاد یک دختر زمین خورد چون قصه دستان او فهمید مادر میگفت که چشمش زدند آخر زمین خورد مهدی نظری
محمود ژولیده ای پسندیده ی خدا، سردار مالک اشتر ولا ، سردار جز شهادت نبود لایق تو ای براه ولی فدا، سردار داغ تو خونجگر کند ما را خون تو زنده تر کند ما را تازه بیدار تر شدیم، آری خونِ مظلوم اثر کند ما را گر چه این قلب رهبرم خون شد همتِ انتقام افزون شد بلکه با خون حاج قاسم ها فتنه های دگر دگرگون شد ای بنازم به استقامتشان میدمد لاله ها ز قامتشان بخدا بر مشام جان آید عطر پیروزی از قیامتشان رهبر و مقتدایمان فرمود نبرَد خصم زین جنایت سود عزمها را کنید اینک جزم که زمان فرج بیاید زود رفت با خونِ مالکِ اشتر اقتدارِ نظام، بالاتر به ولایت قسم، اَلا قاسم بی تو تنها نمانَد این رهبر یارِ سردار کو به کو مهدی کیست "مَن یَنتَظِر" ابو مهدی به یقین لحظه ی شهادتشان با تو گشتند روبرو مهدی! حاج قاسم که کربلایی شد آسمان نیز نینوایی شد شهدا را گرفت در آغوش که بسر دوره ی جدایی شد ای علمدارِ جبهه ی اسلام ای به وقتِ نیازها، اقدام نزدِ زهرا به فاطمیه شدی با علمدارِ کربلا اکرام آنکه فرمانِ شامِ هجرت داد نیمه ی شب، طلوعِ فجرت داد ای امیرِ مدافعانِ حرم موسم زینبیه اَجرت داد ایکه معشوق، هم کلامت باد جانِ ما نذر انتقامت باد سرِ سردار و زانوی ارباب سرِ آقایمان سلامت باد ای دلت غرقِ حضرتِ معبود عهدِ ما انتقام سیلی بود رفتی اما به رجعتت برگرد باز همراهِ مهدیِ موعود میلاد عرفان پور آن لحظه که جان می رود از دست، حسین! دیدار تو آخرین امید است، حسین! تا همت عشق است چرا منت مرگ؟! باید به شهیدان تو پیوست، حسین! پیمان طالبی خبر بده به زمین، آسمان شهید شده ست سیه بپوش که خورشیدمان شهید شده ست به غنچه تسلیتی و به سرو تعزیتی خبر رسیده ز باغ، ارغوان شهید شده ست چقدر خاطره از بدر یا حنین و جمل چقدر خاطره از نهروان شهید شده ست چراغ روشن آن آشیانه کن خاموش که آن قناری بی آشیان شهید شده ست بگو رقیه بداند که برنخواهد گشت بگو به زینب قامت کمان: شهید شده ست به دوش ماست کنون بار ای گران‌جانان! که آن برنده بار گران شهید شده ست علم ز دست علمدار ما نمی‌افتد چقدر پیر شهید و جوان شهید شده ست *** کجاست صور بشارت؟ بشیر را کشتند سیه بپوش که ماه منیر را کشتند خبر رسید که با کشتن کریم آنک فقیر را و یتیم و اسیر را کشتند نگاه کن به سندهای روشن تاریخ که این قبیله صغیر و کبیر را کشتند فغان که اهل سقیفه به پشت آن در باز به قصد کشتن حیدر، غدیر را کشتند همان مجاهد هر راه صعب و دور و دراز همیشه حاضرِ هر دور و دیر را کشتند یگانه مرد کویری! نواده کرمان! به کشتن تو نه ما را! کویر را کشتند قرار بود اگر راه گم شود، می‌شد چقدر راهنمای دلیر را کشتند *** مگر به دست حسن واقعه مرتب شد ببین دو مرتبه قاسم فدای زینب شد چنان که خون تو بر خاک ریخته هر سو ز خون پیاله تو گوییا لبالب شد خبر رسید که تقصیر گندم ری بود شریح قاضی اگر فکر مال و منصب شد! چه خون دمید به پیکر مرا؟ که می‌جوشد چنان که آخر سر رشک هر مرکب شد به صبح واقعه گفتم نبارمت ای مرد! چنان به گریه نشستم غروب شد، شب شد سرم فدای سر روی نی مقیمِ حسین فدای آنکه فدایی راه زینب شد *** به گریه می‌نگرم بر حیات بعد از تو شهادت است برایم ممات بعد از تو زکات خون مرا داده است شریانت که فرق کرده برایم زکات بعد از تو تفاوت است برای هر آدمی بینِ حیات قبل از تو با حیات بعد از تو بهل به مرگ به بستر بمیرد آنکس که نکرده است به خون التفات بعد از تو نمی رود دگر آب خوش از گلو پایین اگر که باز شود هم فرات بعد از تو قلم به خون من آغشته می‌شود زین پس مگر که رنگ بگیرد دوات بعد از تو الا که سوی خدا صبح جمعه پر زده ای! نشسته ام به دعای سمات بعد از تو پس از تو اشک یتیمانه جانگدازتر است علی‌‌محمد مؤدب تو از فریادها، شمشیرهای صبح پیکاری که در شبهای دهشت تا سحر با ماه بیداری تو دهقان زاده از فضل پدر مهری ست در جانت که می روید حیات از خاک، هر جا پای بگذاری دم روح خدا آن سان وجودت را مسیحا کرد که بالیدندند بر دستت کبوترهای بسیاری چه خوش رم می کند از پیش چشمت لشکر پیلان ابابیل است و سجیل است هر سنگی که برداری دلت را سر به زیری ها، سرت را سربلندی هاست خوش آن معنا که بخشیده است چشمانت به سرداری ز ما در گریه های نیمه شب یاد آور ای همدرد تو از شمشیرها، لبخندهای صبح دیداری مجتبی صمدی سردار آسمونی سخته ندیدن تو مونده زمین تو بُهتِ این پر کشیدن تو تو مُزدت و گرفتی ما به غمت نشستیم تا آخرین نفس با عهدی که بستی هستیم اُسطوره واسه مردم هستی برا همیشه سنگ از تو بود هراسون بودی اگر چه شیشه چشمات خروش خشم و آئینه رو با هم داشت حاج قاسم دلاور لفظ شهید و کم داشت آرامش از تو داره تهران، دمشق و بغداد رو هیچ ضریحی با تو حتّی یه خط نیفتاد یک روح سربلندی توو سربه زیریهات بود بعد فرج ، شهادت بالاترین دعات بود اسم تو رو می خونه سو سوی
هر ستاره این خاکِ آریایی مثل تو کم نداره نزدیکه با صلابت بر فتنه گر بتازیم مِیدونی توی حیفا با نام تو میسازیم دشمن شبیه قطره س اسم تو مثل دریاس راهت ادامه داره عکست تووقاب دلهاس دست تو رو گرفتن بردن به آسمونا اون دستی که رو خاکا اُفتاد شبیه سقا.... ناصر شهریاری چگونه از تو بگوید کلام من سردار تو بوده ای همه آرامش وطن سردار شهادت تو مبارک ، خوشا به احوالت رسیده ای تو به ارباب بی کفن سردار حسن لطفی اگرچه نوبت خون گریه‌های طولانیست اگرچه کشور من در هوای بارانیست قسم به خون تو ای سربدار قدسیِ ما که این دیار پُر از قاسم سلیمانیست قاسم نعمتی مسیر رودِ خروشان به دامن دریاست به خون خویش طپیدن سرورِ این دنیاست بدون دست؛علمدار؛دیدنی تر شد لباسِ سرخِ شهادت به قامتت زیباست به روی دوش شهیدان تنت شب جمعه کنارِ علقمه مهمانِ حضرت زهراست ز فاو تا به حلب ؛زینبیه تا به عراق حضور ِ سبز تو شانه به شانهٔ شهداست سلام بر تنِ پاکِ تو و «ابومهدی» که عاشقانه در آغوشِ سیدالشهداست کسی که در پی الگو برای ایثار است حیات تا به شهادت نتیجه اش اینجاست زمان زندگی ات فاتحانه جنگیدی شهادت تو سرآغاز مرگ آمریکاست تقاص خون تو را صهیونیسم پس بدهد به گور میبرد این آرزو «علی تنهاست» نوشته روی عَلَم «قاسم سلیمانی» به روی شانهٔ او پرچم علی بالاست زکربلای چهار و شلمچه جا ماندی ولی قرار تو بادوستان تو ؛دی ماست کسی که فاطمیه جام وصل می نوشد میانِ شعله اگر دست و پا زند ؛ گویاست_ _میانِ آن درودیوار مادرِ ماسوخت میانِ آن در و دیوار محشری برپاست به پیش چشم علی می زدند زهرا را یگانه عصمت کبری به زیر دست و‌پاست اگر که چادر مادر به کوچه خاکی شد ظهور فاطمیه در غروب عاشوراست سیدمحمد میرهاشمی ای که شیطان و ابن شیطانی نام ما را مبر به آسانى اهل سر دادنیم ما، هستیم لشکر سید خراسانى ملتى از بسیجیان هستیم مالک اشتران ایرانى عاشقان، لشکر امام زمان و سفیهان جنود سفیانى قطعه قطعه شویم و خوش باشیم رسم ما را مگر نمیدانی مرگِ بستر برای ما ننگ است بگذریم از جهان به آسانى ما یکی نه، هزارها هستیم کلنا قاسم سلیمانى
محسن ناصحی به پیمانِ خود -اهل ایمان - عمل می کنند به قولی که دادند - مردان - عمل می کنند چه اندازه ما - سخت - از عشق دم می زنیم شهیدان چه اندازه آسان عمل می کنند چه باک از سر و تیغ و خنجر ، که در پای عهد شهیدان نه با حرف با جان عمل می کنند دم از جنگ می زد یهود و نفهمیده بود که مردانِ مُلکِ سلیمان ، عمل می کنند خوشا آن شهادت نصیبان که بعد از الست بلیَ گفته اند و به پیمان عمل می کنند خوشا آن شهادت نصیبان که بعد از غدیر علی باورند و به قرآن عمل می کنند چه سلمان چه بوذر چه مالک ، علی یاوران چه آغاز باشد چه پایان ، عمل می کنند عباس احمدی باز هم موج های طوفان زاد غیرت خلق را تکان دادند تا به دریای معرفت برسیم شهدا راه را نشان دادند تسلیت واژه قشنگی نیست گرچه او قهرمان ملت بود او که چون مرغِ در قفس، عمری در به در در پی شهادت بود یا علی گفت و دل به دریا زد چون شهادت کلید پرواز است حاج قاسم دوباره ثابت کرد درِ این باغ همچنان باز است مرحبا ای شهید زنده ی عشق پیش ارباب، روسپید شدی تلخ بود این خبر، جدید نبود سالها پیش تو شهید شدی! موعد انتقام نزدیک است تند بادیم و غیرتی شده ایم دشمن از ما به وحشت افتاده همگی بمب ساعتی شده ایم نفیسه سادات موسوی دستشان باز شد آلوده به خون، جانی‌ها بی‌دوام است ولی خنده شیطانی‌ها کم علمدار ندادیم در این کرب و بلا کم نبودند در این خاک سلیمانی‌ها جای هر قطره خون، صد گل از این باغ شکفت کی جهان دیده از این گونه فراوانی‌ها؟ آرزو داشت به یاران شهیدش برسد رفت پیوست به حاج احمد و طهرانی‌ها شعله شد خشم فروخورده ما از این داغ کم مباد از سرشان سایه نادانی‌ها برسانید به آنها که پشیمان نشوند ثمری نیست در این دست پشیمانی‌ها غیرت است این که همه پیر و جوان می‌بندند گره بر چکمه و سربند به پیشانی‌ها انتقامش به خدا از حججی سخت‌تر است وای از مشت گره‌کرده ایرانی‌ها! راهی قدس شده لشکر آزادی قدس این خبر را برسانید به سفیانی‌ها محسن زعفرانیه دشمنِ پست بداند که مسلمان هستیم از تبار علی(ع) و میثم و سلمان هستیم عهد بستیم که تسلیم شیاطین نشویم تا نفس هست همه بر سر پیمان هستیم با دفاع از حرم آل علی(ع) در واقع حامی میهن خود، خادم ایران هستیم بیشمارند در این عرصه سلیمانی ها پس بدانید در این خاک فراوان هستیم چند سالی است که با کلّ قوا منتظرِ یک خطا از طرف دشمنِ نادان هستیم راه قدس از حرمِ کرب و بلا می گذرد فکر ملحق شدن قدس به تهران هستیم مهدی مقیمی در دل خون و خاک خوابیدن تازه گاهی شروع بیداریست پیش چشمان عمهء سادات اربٱ اربٱ شدن چه تکراریست راستی روضه خوان شدن ساده است باز، آتش به جانمان افتاد عکس انگشتر تو هر کس دید یاد انگشت و ساربان افتاد حاج قاسم، اگر چه سربسته گفته بودی، شهید خواهی شد حرفی از سوختن نبود اما.... آخر روضه خیمه گاهی شد التماس دعا، چه حال خوشی چه دل روشنی، چه معراجی در دل شعله ها، شب جمعه زایر کربلا شدی حاجی عزت و غیرت و شکوه و شرف در رگ و خون هر چه ایرانیست قاسمی رفت و قاسمی مانده کشور ما پُر از سلیمانیست حنجر این دیار تا محشر جز سرود ظفر نمی خواند بر تن قطعه قطعه ات سوگند پرچمت بر زمین نمی ماند
محمدمهدى عبداللهى از فتنه پاییز در این باغ ،پیام است این حادثه سرخ سرآغاز قیام است سبز است قیامى که در این چله عزت در معرکه ها سرخ ولى گام به گام است هرچند که تلخ است به دل،داغ شهیدان در فصل شهادت فقط ایام به کام است این نهضت امّید چهل ساله شد امروز در سایه خورشید، پر از شور مدام است سرخیم در این باغ پر از خون سپیدار هستیم بر آن عهد که در جان کلام است بى شبهه عدو نقشه کشیده ست چهل سال دوران بزن در رواِشان نیز تمام است غم نیست که سردار سلیمانىِ ما رفت زیرا که علمدار، نگاهش سوى شام است خونخواه شهیدان سفر کرده مى آید مى آید از آن دور ،یقین حسن ختام است امیر عظیمی خبر آمد که ماه را زده است تیره‌روزی پگاه را زده است نور چشم سپاه را زده است آتشی زد به قلب ایرانی خبر قاسم سلیمانی با شهادت دلش مراد گرفت فیض را وقت بامداد گرفت راه را از حسین یاد گرفت تاج عزت مبارکت سردار این شهادت مبارکت سردار نه فقط کشورم برایت سوخت دل هرچه حرم برایت سوخت رهبرم، رهبرم برایت سوخت گرچه در سینه‌ها غمت باقی‌ست رفتی اما مقاومت باقی‌ست قاتلت پایمال خواهد شد قبر خود کنده، چال خواهد شد گرچه ترسیده، لال خواهد شد رهبرما اگرچه دلریش است انتقامی بزرگ در پیش است ای امیر حماسه‌ساز سلوک با تو موسیقی شهادت کوک لعن الله اُمه قتلوک این شعار امام و روح خداست مرگ بر قاتلت که امریکاست روز جمعه، دل امام زمان سوریه تا عراق تا ایران در عزای تواند سینه‌زنان ای عقاب حرم پرت پاشید ای علمدار پیکرت پاشید بر دل ما زده است باز شرر عکس یک دست دور از پیکر از تو ای مرد باوفا افسر چشم تو روضه، پیکرت روضه دست و انگشتر و سرت روضه روضه‌ شاه بی کفن شده ای پاره پاره تن و بدن شده ای قاسمی، گرم سوختن شده ای پیکری پاره سوخت در شعله پشت‌در، فاطمه، خطر... شعله زهرا آراسته نیا شده عطر شهادت باز احساس شهادت میکشه ما رو به پرواز شهادت انتهای راه هم نیست مسیر مرگ ظلمت میشه آغاز نگاهش قاسم حق و بدی بود سلیمانی که قالیچه ش دل ماست در اوج سادگی ها مقتدر بود همونجوری که توو قاموس دریاست برام آسودگی معنی نداره من و دل هم قسم تا نور هستیم تو عالم هرچی تاریک و سیاهه برای محوشون مامور هستیم پر از اشکه پر از خونه دلامون ولی آتیشه تو فریادهامون نگامون موشکه تو قلب دشمن همیشه منتقم بوده خدامون برای انتقام خون عاشق همه خوبای عالم پا به کارن تمومه قصه سازش که دیگه تموم کوچه هامون مرد دارن تموم دشمنا اینو بدونن که ققنوسی توی آتیش رفته بمیرید از هجوم ترسهاتون شجاعت توو رگامون پیش رفته مسیر حق از اول پر خطر بود گذشتن از سر اینجا رسم بوده اگه ترسوی خائن هست اما دل ما شعر بیداری سروده... مهدی جهاندار تشهّد سحر شاهدان کرب ‌و بلایی شهود هرشبه‌ی آیه‌های سرخ خدایی شهادت آینه و بازتاب آینه‌هایی شهید را خودت آیینه‌ی تمام‌نمایی خلاصه اینکه دلاور خلاصه‌ شهدایی در این میانه بنازم مدافعان حرم را شناختند چه رندانه خاندان کرم را که جای پای شهیدان گذاشتند قدم را به دست خوب کسانی سپرده‌اند علم را مدافع حرم عشق با تمام قوایی بدا به سالک عرفان اگر فساد بگیرد و سبک زندگی‌اش بوی انجماد بگیرد خوشا کسی که سر دار اجتهاد بگیرد رسد به رتبه‌ی حلاج و از تو یاد بگیرد به حاج همّت و چمران قسم، خود از عرفایی بتاز تا صف آل ذلیل را بشکافی سر قبایلی از این قبیل را بشکافی سپاه ابرهه و فرق فیل را بشکافی و قدس منتظر توست، نیل را بشکافی برای حضرت موسای این زمانه عصایی در آن طرف حججی‌ها خراب چشم سیاهش در این طرف دل جامانده‌هاست چشم به راهش و قاسمان سلیمانی‌اند خیل سپاهش درآب‌های کف دست کیست چهره‌ی ماهش پس ای بهار، پس ای برق ذوالفقار کجایی؟ محمدحسین ملکیان سینه ها با سوختن، ارزنده تر خواهند شد شمع ها در عمق شب، تابنده تر خواهند شد امتیاز ماست‌‌ مُردن! می کُشند و غافلند دم به دم با مرگِ ما بازنده تر خواهند شد سنگ اگر هم صحبت آیینه های ما شود ما زبان هامان از این بُرّنده تر خواهند شد چون‌جواب صخره تکراری ست، پرسش های موج بعد از این از صخره ها کوبنده تر خواهند شد چشم هایی که پی میراث ما افتاده اند منتظر باشند! در آینده، تر خواهند شد! اهل دنیا را خیال مرگ حتی می کُشد عاشقان با مرگ اما زنده تر خواهند شد ای شهادت! دست خونین بر سر و رومان بکش! تحفه ها، تزیین شده، زیبنده تر خواهند شد رزق اگر باشد شهادت، شام با تهران یکی ست «بی تفاوت ها» فقط شرمنده تر خواهند شد! قسم به اشک غم بچه‌هات بعد از تو ***
سیدمهدی موسوی‌تبار بدین‌سان که بودی خوشا زندگانی خوشا زیستن، دائم و جاودانی خوشا نیمه شب، التماس و تضرع و در روز روشن، یلی، قهرمانی و ویرانگر خانه‌های شیاطین شده بود بر بی‌کسان سایبانی چگونه بگویند این شاعران با کدامین بیان و کدامین زبانی سخن از تو و دست جامانده‌ای که گرفت از علمدار نام و نشانی * و عهدی است با خون تو تا همیشه که در هر زمانی، که در هر مکانی بگیریم سخت انتقامی که پیچد صدایش همیشه به گوش جهانی *** موسی عصمتی: ما گریه‌ای از جنس بهاران داریم ما گریه از این دست، فراوان داریم ما هرچه سر افرازی و سر سبزی را از برکت خون این شهیدان داریم *** ما آینه‌ دوباره‌ تاریخیم تکرار هزار باره‌ تاریخیم فردوسی و مولوی و حافظ از ماست ما ملت پر ستاره‌ تاریخیم *** اسطوره‌ پاک تیر آرش از ماست گودرز و تهمتن و سیاوش از ماست تو خرمن پنبه‌ای و می‌دانی که پایان غریب قصه، آتش از ماست
فرمانده چقدر ارباً اربا شده ای فرمانده چقدر مثل مولا شده ای ای جسم مقطعه در آغوش حسین مانند علی اکبرِ لیلا شده ای اصلاً تو چگونه با ترک های تنت بر روی عبای سبز او جا شده ای؟ دستان قلم شده گواهی میداد دلداده ی روضه های سقا شده ای آتش به طواف پیکرت آمده است حالا چه قَدَر شبیه زهرا شده ای با خون شهید زنده تر میگردیم مارا بکشید زنده تر میگردیم چون آینه ای شکسته تکثیر شدی کفر است بگویم تو زمینگیر شدی! تو آیه ی مهربان باران بودی اینگونه میان شعله تفسیر شدی سردارِ علی ، بِأَیِّ ذَنبٍ قُتِلَت؟! تو کشته ی زور و زر و تزویر شدی آنقدر ز یاران شهیدت گفتی تا در وسط خاطره ها پیر شدی تو مظهر لا اله الا اللهی در حنجر ما صدای تکبیر شدی با خون شهید زنده تر میگردیم مارا بکشید زنده تر میگردیم جز قامت تو کند قیامت؟ هرگز جان دادن تو به جز شهادت؟ هرگز این خانه پُر است از سلیمانی ها احساس خطر کند ولایت؟ هرگز دستان تو روی خاک افتاد ، اما انگشتر تو رفته به غارت؟ هرگز ای روضه ی مکشوف بگو بعد از تو ناموس تو میرود اسارت؟ هرگز اصلا به همین جسم پُر از لاله ی تو دارد احدی فکر جسارت؟ هرگز با خون شهید زنده تر میگردیم مارا بکشید زنده تر میگردیم
به زبون ساده، نذر سردار دلها تو بودى محرم راز ولایت تو بودى مرد جانباز ولایت هنیئاً لک؛ گوارای وجودت مبارک باشه سرباز ولایت ! عجب داغی رو دلهامون نشسته دوباره اشکای من حلقه بسته تو رفتی ای علمدار ولایت تو رفتی پشت آقامون شکسته مریدیم و علمدار مرادیم شبیه موج اسیر گردبادیم هنوزم ما نمی دونیم دنیا عجب آقایی رو از دست دادیم دوباره شهر، غرق یاس میشه جای خالیت عجب احساس میشه همه دارن میگن این گریز روضه ها میشه روی شونه می گیریم این علم رو دُرُس(ت) بر می داریم این چند قدم رو داریم از روضه ی عباس میگیم داریم دم می گیریم اهل حرم رو ... داره مدحت رو میگه ذوق شاعر داره از رفتنت میگه مهاجر شهید پیرمرد انقلابی ! شدی مثل حبیب بن مظاهر جواز عشق از رهبر گرفتی شراب عشقو از حیدر گرفتی می بینم پیکرت شد ارباً اربا مگه ذکر علی اکبر گرفتی ؟ امون از این غم و فریاد از این غم مسیر روضه هامون شد فراهم خودت هم فکر نمیکردی که باشی شبیه روضه ی هشت محرم دلت یک عمره دنبال حسینه تموم زندگیت مال حسینه ببین حال همه بچه شهیدا شبیه حال اطفال حسینه اونایی که به عشقت دل سپردن همه حسرت به احوال تو خوردن چقدر روضه ات شبیه شاه عشقه عقیق سرختو اما نبردن داره دنیا پیامت رو می گیره رد سرخ قیامت رو می گیره به زودی حضرت صاحب میاد و ایشالا انتقامت رو می گیره شدم مست نگاهت حاج قاسم می مونم توو سپاهت حاج قاسم خیالت جمع، تنها نیست آقا ادامه داره راهت حاج قاسم ادامه داره راه سرخ نهضت ادامه داره نور عشق و عزت تا جون داریم ماها رزمنده هستیم می مونیم با ولایت تا شهادت باید اینو بدونید ایها الناس داره اشکام می ریزه مثل الماس علمدار افتاده اما بدونيد نمی افته علم از دست عباس
هستی منی ای آرامشم نیستی ومن از دنیا میکِشم کجایی؟ دوای دردم کجایی کجایی؟ دورت بگردم کجایی میایی؛ تموم میشه این جدایی کجایی؟ هوا تو کردم کجایی... یابن الزهرا بده سامونم زندگیمو من به تو‌ مدیونم ➖➖➖➖➖ بد کردم به تو بَعدم به خودم شرمندم همش شرمندت‌ شدم کجایی؟ صدامو داری عزیزم نگو که؛ دوسم نداری عزیزم تمومِ؛ دلخوشی زندگیمی میمیرم؛ محل نذاری عزیزم... یابن الزهرا یه نگاهم کن از‌ کرم آقا روبراهم کن ➖➖➖➖➖
من ازخاک تیره، تو از آسمانی منم جسم فانی، توروح وروانی چه نسبت بود، گلبن وخار را و من این چنینم ، و توآنچنانی (پیمان شاعر)
| ۱۳۹۸ زندگی کائنات، بسته به موی حسین زائر بیت خداست، زائر کوی حسین زخم جبینش زند، خنده به سنگ بلا خون جبین می‌شود، آب وضوی حسین چشمۀ زخم تنش، چشمۀ فیض خداست آب بقا را بقاست خون گلوی حسین تیر بلا، شمع دل، مُهر جبین، سنگ دوست روز ازل خون گرفت، آب ز روی حسین بذل کند همچنان میوۀ مهر و وفا هر چه پَراند عدو، سنگ به سوی حسین آب بقا خورده آب از دو لب خشک او خضر بوَد تا ابد تشنۀ جوی حسین حنجر خشک حسین، تشنۀ جام الست مجلسیان الست، مست سبوی حسین مصحف زهرا کجا؟ سم ستوران کجا؟ پنجۀ قاتل کجا؟ طرۀ موی حسین