.
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
#غزل_مرثیه
۳۶۱
چشمان من از آمدنت سخت پر آب است
قلبم ز غم و غصه ات،ای یار کباب است
جان علی اصغرت از کوفه حذر کن
آقا نگرانی من از حال رباب است
تا خنده نکردند به ناموس تو برگرد
برگرد از این ره که دلم در تب و تاب است
برگرد از این راه میا کوفه وگرنه
دستان عزیزان تو بسته به طناب است
آهسته بگویم به تو ای یوسف زهرا
اینجا سخن از هلهله در بزم شراب است
****
#محمود_اسدی_شائق✍
#شب_اول_محرم #مسلمیه
.
.
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
#غزل_مرثیه
۳۶۲
پسرفاطمه افتاده ز پا یاور تو
پیکرم باد به قربان سر و پیکر تو
با تو اینقدر بگویم که دگر کوفه میا
می زند موج؛دورویی،نشود باور تو
کوچه هایش چقَدَر مثل مدینه تنگ است
بود ذکر لب من نام خوش مادر تو
جان زینب تو میا کاش ز ره برگردی
بیم دارم به اسارت برود خواهر تو
بعد تو نیّت این کوفی بی دین این است
که بریزند به خیمه به سرِ دختر تو
مثل تسبیح که پاره شود ازهم آقا
ترسم آن است بریزد به زمین اکبر تو
قصد دارند بخندند به زانو زدنت
قصدشان است ببینند دوچشم تر تو
خولی از بهر سرت نقشه کشیده برگرد
قصد دارد که به خورجین بگذارد سر تو
****
#محمود_اسدی_شائق✍
#شب_اول_محرم #مسلمیه
.
#بسم_الله_الرحمن_الرحیم
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#غزل_مرثیه
۳۶۴
عزیز فاطمه کوفه میا،بیا برگرد
به غیر طوعه کسی نیست آشنا برگرد
به یاد کوچه ی تنگ مدینه افتادم
شدم اسیر چو در بین کوچه ها برگرد
به جان مادر پهلو شکسته ات سوگند
سنان به سینه ی تو تا نرفته جا برگرد
دلم به یاد رباب تو خون شده،ترسم
ز شیرخواره اش اینجا شود جدا برگرد
به دست حرمله دیدم کمان و تیر حسین
گلوی طفل کجا،تیر کین کجا برگرد
عصای پیری تو شانه ی علی است ولی
عصای دست تو افتد به زیر پا برگرد
میان مردم کوفه سخن ز پهلوی توست
زنند تا که به تو نیزه بی هوا برگرد
تمام غصه ام این است زیر و رو بشوی
گره نخورده تنت تا به نیزه ها برگرد
****
#محمود_اسدی_شائق✍
#شب_اول_محرم
.
.
شهادت #امام_باقر علیه السلام:
پیش تو ای که شکافنده دانشهایی
زیر و رو کردن این دل که ندارد کاری
به نگاهی بشکافد دل شاعر که ندید
بهتر از بیت شما، در دو جهان درباری
به فدای تو و آن جد غریب تو: حسین
به فدای تو و آن جد کریم تو: حسن
تو کریم ابن کریمی، تو غریب ابن غریب
ماه سجاد! شده برکهی عشقت، دل من
گر چه یک سکهی تو، در نظرم خورشید است
شاعرم، یوسف من! پیرهنی میخواهم
که از آن رایحهی عطر محمد برسد
عطر با نیت عاشق شدنی میخواهم
نه کمیتم، که به زیبایی بیتم بخری
نه فرزدق، که شوم مرثیهخوان غم تو
با کدامین قلم، از داغ تو فریاد کشم؟
ای که پنجاه و سه سال اشک، نشد مرهم تو
تا که بیتاب شود، هر دل عاشورایی
از زبان تو سخن گفت، خداوند حسین
شرحه شرحه، غم تو، شرح زیارتنامه ست
دید آن روز چهها، چشم تو؟ فرزند حسین!
با نگاهی پر از امید به دستان عمو
شاهد بدرقهی آخر سقا بودی
فقط این روضه برای غم عمری کافیست:
بی عمو، جد تو میآمد و آنجا بودی
از غم و رنج اسیری، سفر کوفه و شام
خون اگر از دل هر سنگ نجوشد، چه کند؟
بعد از این کرببلایی که شدی راوی آن
عالمی رخت عزا، با تو نپوشد، چه کند؟
باز هم پر زد و آمد که سلامی بدهد
زائر چشم تو شد، چون دل جابر، دل من
هست همنام تو، مهدی و برایش چقدر،
چقدر تنگ شده، حضرت باقر، دل من
#قاسم_صرافان✍
#شهادت_امام_باقر
.......................................................................
کانال اشعار حسینی ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
#امام_باقر
#حضرت_زینب
روضهدارِ منا توئی آقا
شاهدِ کربلا توئی آقا
پیش تو مادرت زمین خورده
نوهی مجتبی توئی آقا
همره عمه آمدی گودال
راویِ ماجرا توئی آقا
آنکه دیده گروهگروه زدند
سنگ و چوب و عصا توئی آقا
آنکه دیده به زیرِ چکمهی شمر
شاه، زد دست و پا توئی آقا
آنکه دیده تمام قرآن شد
با لگد جا به جا توئی آقا
آنکه دیده ضریح مویِ حسین
دستِ یک بیحیا توئی آقا
آنکه دیده سرِ عزیزِ خدا
رفت بر نیزهها توئی آقا
بعد از آن شاهدِ هجومِ سپاه
سویِ آل عبا توئی آقا
آنکه همراه قافله رفته
سویِ شامِ بلا توئی آقا
سخت بر تو گذشت آن ساعات
بد شکستند حرمت سادات
اوج بی غیرتی نشان دادند
سنگ در دست این وآن دادند
اول شهر عنان مرکب را
دست یک مشت بد دهان دادند
جای عرضِ سلام، پیرو جوان
ناسزاها به کاروان دادند
رأسِ جدت به زیرِ پا افتاد
بسکه سر نیزه را تکان دادند
دستِ سادات بر سرِ بازار
صدقه تکههای نان دادند
بوسهگاهِ رسول خاتم را
به دمِ چوبِ خیزران دادند
قاسم نعمتی
.
#شب_اول_محرم
مرثیه حضرت مسلم بن عقیل(علیه السلام)...
مسلم اَت را به میانِ یَمِ غم ها کُشتند
همه بودند ولی یکه و تنها کُشتند
او سفیر پسر فاطمه بود، اما حیف
با دلی حُبِ به مولا و به زهرا کُشتند
اول او را به میانِ خودشان بُرده و بعد..
..خنجر از پُشت زدند و به مُصلی کُشتند
لب تشنه به سر بام کشیدند او را
رو به پایین هولش داده و در جا کُشتند
کوفیان راه رسیدن به تو را فهمیدند
اینچنین شد که تو را سید و مولا کُشتند
بعد مسلم، همه سرْ بخت شما آمده اند
همچو گرگان درنده لبِ دریا کُشتند
تو که فرزند رسول دو سرا بودی، پس
پسرت را پیش چشم تو و طاها کُشتند
علقمه، ساقی و آب آورتان را ارباب
از پس چشم تَرِ زینب کبری کُشتند
عاقبت قلب مرا واقعه بر درد آورد
عده ای بی سر و پا خون خدا را کُشتند
تنِتان را به قفا کرده و ذبحت کردند
خولی و شمر تو را در دل صحرا کُشتند
#مجتبی_دسترنج_ملتمس
#مرثیه #حضرت_مسلم
#مسلمیه
.
.
#شب_اول_محرم
#السلام_علیک_یا_سفیرالحسین_یا_مسلم_بن_عقیل
بلندمرتبه بود، از فراز بام افتاد
هنوز گرم دعا بود و از کلام افتاد
برای هر دو لب او اگرچه زحمت داشت
ولی برای امامش بنای صحبت داشت:
حسین! کوفه میا؛ کوفه قلبش از سنگ است
مرام شهر، چو ویرانه ایست از پابست
اگرچه نامه برای تو میفرستادند
وگرچه نام تو را از مناره سردادند_
به یاری تو در اینجا ولی امیدی نیست
مراد من! بهخدا بهر تو مریدی نیست
اگرچه نامه نوشتم بیا؛ ولی تو نیا
حلال کرده کسی بین کوفه خون تو را
گرفته کاسبی هر که هست آهنگر
یکی سفارش خود داده چند تیر سهپر_
گمان کنم هدفش سینهی مطهّر توست
فقط نه سینهی تو، حلق پاک اصغر توست
نگاه حرمله و چشم آبآور تو...!
چه غصهها که نبارد حسین! بر سر تو
سر سفیر خودت باز منّتی بگذار
برای اکبر خود چند تا عبا بردار
برای تازه جوانهاست قحطیِ جوشن
فدای قامت دلجوی قاسم بن حسن!
مخدّرات نبودند همرهت ای کاش!
حسین! بیشتر از قبل، پیش زینب باش
هوای کوفه به غیر از سیاهیِ شب نیست
به جان فاطمه، بازار جای زینب نیست
به جای بوسه تو را سنگ میزنند همه
به موی دختر تو چنگ میزنند همه
بلندمرتبه شاها! ببین پریشانم!
ز بام کوفه برای تو روضه میخوانم:
"نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت
نه سیدالشهدا بر جدال طاقت داشت
بلندمرتبه شاهی ز صدرِ زین افتاد
اگر غلط نکنم عرش بر زمین افتاد"
#امام_حسین_علیه_السلام
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
#عرفه #مسلمیه
#علی_بیرقدار ذاکر
.........................................................................
کانال اشعار حسینی ایتا
http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
گروه اشعار حسینی
https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab
.
#حضرت_مسلم_علیه_السلام
#غزل_مرثیه
۳۶۵
کوفه شد چشم و مرا گرم تماشا شده است
یار بی یاور تو بی کس و تنها شده است
بین این شهر زبانزد شده نیرنگ میا
صحبت از غارت انگشترت آقا شده است
قدر یک دشت به همراه عبا داشته باش
سخن از ریختن یوسف لیلا شده است
من ازآن خنده ی تلخ عدویت دانستم
که برای سر شش ماهه چه غوغا شده است
نعل تازه به سم مرکبشان می کوبند
صحبت از تنگی گودال در اینجا شده است
تا که طفل تو نرفته به کنیزی برگرد
حرف نامحرم و دردانه ی نوپا شده است
مثل آن کوچه که زهرای جوان گیر افتاد
مسلم آزرده در این کوچه چو زهرا شده است
من شنیدم که به دیوار سر فاطمه خورد
در دلم روضه ی صدیقه ی کبرا شده است
****
#محمود_اسدی_شائق✍
#مسلمیه #شب_اول_محرم
.
.
#حضرت_مسلم علیه_السلام
#غزل_مرثیه
۳۶۶
دلم از غصه ات ای یار به هم می ریزد
غنچه ات از ستم خار به هم می ریزد
درو دیوار هم از غربت من می گریند
از غم من درو دیوار به هم می ریزد
زود برگرد وگرنه که برت گردانند
می شود جسم تو خونبار به هم می ریزد
قصدشان است به گودال بریزند سرت
پیکرت یکصدو ده بار به هم می ریزد
همه هم گر بروند شمر ولی ول کن نیست
سینه از چکمه ای انگار به هم می ریزد
به سوی کوفه میا ای گل زهرا ورنه
خواهرت بر سر بازار به هم می ریزد
گفتم ای طوعه فقط پشت در خانه میا
مسلم از قصه ی مسمار به هم می ریزد
****
#محمود_اسدی_شائق✍
#مسلمیه #شب_اول_محرم
.
.
#روز_عرفه
#امام_حسین علیه السلام
#مناجات_روز_عرفه
عرفه آمد و مهمان حسینیم همه
خیره بر رحمت دستان حسینیم همه
عرفه آمد و ما کرب و بلایی نشدیم
بازهم پاره گریبان حسینیم همه
وسط روز رسیدیم و همه می بینند
عاشق و بی سر و سامان حسینیم همه
دردمندانه به دنبال طبیبی هستیم
در پی نسخه ی درمان حسینیم همه
حرفِ جود است بیا ذکر کریم آوردم
عاشق ذکرِ حسن جان حسینیم همه
ذکرِ العفو نگفتیم ولی بخشیدند
ما بدهکار به احسان حسینیم همه
او مناجات کند کار همه می گیرد
تشنه ی وادی عرفان حسینیم همه
عید قربان شده نزدیک، بگو با اصحاب
در ره عشق به قربان حسینیم همه
اشک ما خرج برای غم اغیار نشد
روزگاری است که گریان حسینیم همه
آتش سینه ی ما از غم یک بی کفن است
داغدارِ تن عریان حسینیم همه
چشم هایش سرِ تشنه شدن از کار افتاد
کشتگانِ لب عطشان حسینیم همه
ساربان هم نشد از رحمت دستش محروم
مات از جود فراوان حسینیم همه
خیزران... سنگ... نوک نیزه... مراعات کنید
ما اسیر لب و دندان حسینیم همه
#محمدجواد_شیرازی ✍
.
.
#ورود_کاروان_به_کربلا
#غزل_مرثیه
۳۶۷
چه صحنه ها که در این دشت خار می بینم
چه روی داده که دائم غبار می بینم
چه روی داده از آن لحظه ای که آمده ایم
تو را به غصه و ماتم دچار می بینم
از آن زمان که رسیدم دلم به شور افتاد
خداگواست چه در این دیار می بینم
بگو کجاست؟که اینجا دلم گرفته حسین
سه ساله را، ز چه رو بی قرار می بینم
هنوز دیر نگشته بیا و برگردیم
وگرنه، گِرد تنت نیزه دار می بینم
تمام دلهره ام این شده زمین نخوری
وگرنه روی تنت ده سوار می بینم
خداکند نشود جسم تو لگد کوبی
چو زخمهای تو، غم بیشمار می بینم
اگر برند مرا بین کوچه و بازار
سر تو را وسط رهگذار می بینم
****
#محمود_اسدی_شائق✍
#ورودیه #شب_دوم_محرم
.
.
#ورودیه_کاروان_به_کربلا
#غزل_مرثیه
۳۶۸
یا اخا ای تو مرا یار بیا برگردیم
لاله ی احمد مختار بیا برگردیم
تو همه دلخوشی ام هستی و گردد بی تو
آسمان بر سرم آوار بیا برگردیم
به همان لحظه که بر سینه،زد آسیب لگد
قسمت می دهم ای یار بیا برگردیم
می رسد بوی جدایی به مشامم اینجا
می شود جسم تو خونبار بیا برگردیم
خیمه بر پا مکن اینجا، به دلم افتاده
می دود طفل تو بر خار بیا برگردیم
تا رسیدیم به این دشت شدم دلواپس
بهر چشمان علمدار بیا برگردیم
گر بمانیم در این دشت ز ضرب سیلی
چشم دردانه شود تار بیا برگردیم
بیم دارم که سر کودک ششماهه شود
به سر نیزه گرفتار بیا برگردیم
تا که با خنده نبردند عزیزان تو را
به سر کوچه و بازار بیا برگردیم
****
#محمود_اسدی_شائق✍
#شب_دوم_محرم
.
.
#ورودیه
#شب_دوم_محرم
#غزل_مرثیه
۳۶۹
گربمانیم در این دشت دلم زار شود
چشمم از غصه و غم های تو خونبار شود
به دلم از همه سو غم روی غم آمده است
ترسم آن است حرم بی کس و بی یار شود
به همان خانه که می سوخت بیا برگردیم
پدرم گفته چها عاقبت کار شود
بیم دارم که در این دشت به پیش چشمم
پیکرت زیر سم اسب گرفتار شود
نکند نیزه به پهلوی تو جا باز کند
نکند مادرمان باز عزادار شود
بی تو بر ناقه ی عریان بنشینم سخت است
نکند خواهر تو راهی بازار شود
****
#محمود_اسدی_شائق✍
.
.
#ورودیه کاروان_به_کربلا
#شب_دوم_محرم
#غزل_مرثیه
۳۷۰
لب گشا تا که بگویی سخن آخر را
چشم وا کن که ببینی تو دو چشم تر را
از زمانی که در این دشت رسیدیم حسین
همه جا می شنوم زمزمه ی مادر را
همه غمها به دل خواهر تو ریخته شد
گرهی روی گره تا که زدی معجر را
من اگر بی تو از اینجا بروم می میرم
چکنم گر به روی نیزه ببینم سر را
تازه خوابیده به گهواره علی،می ترسم
نیزه ای بعد تو بیدار کند اصغر را
چشم بر هم نزده در همه جا می بینی
تکه تکه به روی خاک،تن اکبر را
چشم بر هم نزده جسم تو را می پاشند
می کشانند روی خاک،گل پرپر را
چشم بر هم نزده،شمر برت گرداند
می کند زیر و زبر،با نوک پا پیکر را
.
.
چشم بر هم نزده روز دهم آمده است
چشم بگشا و ببین بر روی تل خواهر را
بارها چشم به هم می زدم اما دیدم
سر بریده نه،فقط پاره کند حنجر را
سر بریدن ز تن تو چقدر طول کشید
بر نمی دارد عدو از گلویت خنجر را
****
#محمود_اسدی_شائق✍
.
.
#حضرت_رقیه سلام_الله_علیها
#شب_سوم_محرم
#غزل_مرثیه
۳۷۲
پروانه ام که بال و پرم تیر می کشد
جسم ضعیف و مختصرم تیر می کشد
از بس که اشک ریختم از دوریَت پدر
بنگر به چشم های ترم تیر می کشد
فریاد آب آبِ تو یادم نمی رود
تا آب می خورم جگرم تیر می کشد
آسیب دید شاخه ای از من به رهگذر
هستم نهال و برگ و برم تیر می کشد
ای سر ز سنگها که عدو بر سرم زده
سربسته گویمت که سرم تیر می کشد
از آن شبی که زجر لگد زد به پهلویم
دردش رسیده تا کمرم تیر می کشد
****
#محمود_اسدی_شائق✍
.
.
#حضرت_رقیه سلام_الله_علیها
#غزل_مرثیه
۳۷۳
آسمان را بر سر من داغ تو آوار کرد
رفتی و سیلی دو چشم دخترت را تار کرد
در خرابه راه می رفتم به زحمت ای پدر
مثل زهرا دختر تو،تکیه بر دیوار کرد
خواب بودم دشمن آمد گوشوارم را کشید
تو ندیدی او به چه شکلی مرا بیدار کرد
ما عزادار و به جای گریه و زاری پدر
بی حیایی پایکوبی بر سر بازار کرد
شامیان در بین هر کوچه مرا سیلی زدند
ماجرای کوچه و سیلی مرا بیمار کرد
معجرم را به سر دختر شامی دیده ام
دیدن این صحنه بابا،دیده را خونبار کرد
شامیان بی صفت سوی خرابه بنگرید
عاقبت بابای من از دخترش دیدار کرد
****
#محمود_اسدی_شائق✍
#شب_سوم_محرم
.
.
#حضرت_رقیه سلام_الله_علیها
#غزل_مرثیه
۳۷۷
بابای خوبم بر تو ظلمی از عدو رفت
دیدم سرت بر نی که نیزه بر گلو رفت
بابا خودم دیدم سرت از نیزه افتاد
یک بی ادب سمت سر تو بی وضو رفت
ای وای من برداشت سر را از محاسن
دیدم دوباره راس تو بر نی فرو رفت
از روی ناقه دخترت را پرت کردند
شد بی حیا دشمن،زمانی که عمو رفت
ای کاش آن شب در بیابان مرده بودم
زجر آمد و می زد مرا،از دیده سو رفت
دستش بزرگ و صورت طفل تو کوچک
از بس که زد خون از سرم چون آب جو رفت
طفل تو را بر خاک صحرا می کشید و
بر پهلویم یک خاری از صحرا فرو رفت
****
#محمود_اسدی_شائق✍
#شب_سوم_محرم
.
.
#حضرت_رقیه سلام_الله_علیها
#غزل_مرثیه
۳۷۱
بیا ای ماه من بنشین که بینی اختر خود را
بیا ای بی کفن امشب کفن کن دختر خود را
ببین یار تماشایی، تماشایی است قد من
کمان تر از کمان هستم، نگه کن دختر خود را
تن من با لب تو هر دو مانند حجر باشد
بیا ای کعبۀ نیلی، ببر نیلوفر خود را
تو دیدی عمه را از طشت، اما چشم خود بستی
نی ام من عمه، وا کن ای پدر چشم تر خود را
به مثل مادرت زهرا دگر چشمم نمیبیند
ببین رخسار طفل و کن تجسم مادر خود را
کنون که آمدی امشب بگو با من عمویم کو
چرا همره نیاوردی امیر لشگر خود را
کدامین بی حیا بر گیسوی تو چنگ زد بابا؟
پریشان مویی و بنگر، پریشان خواهر خود را
****
#محمود_اسدی_شائق✍
.
.
#حضرت_رقیه سلام_الله_علیها
#غزل_مرثیه
۳۷۸
نامسلمانان مرا وقت دعا سیلی زدند
پیش چشمان تر من، عمه را سیلی زدند
نی فقط در کربلا مجروح صورت ها شده
در میان راه پیوسته به ما سیلی زدند
هرکسی حرف از پدر میزد کتک میخورد لیک
منکه گفتم تشنه ام بر من چرا سیلی زدند
بعد تو با کعب نی گاهی زدن بر کتف من
گاه طفلت را میان کوچهها سیلی زدند
کوچه های شام تنگ و مردهاشان بی حیا
دخترت را شامیان بی حیا سیلی زدند
پردهی گوش من از یک ضرب سیلی پاره شد
مثل زهرا دخترت را بی هوا سیلی زدند
****
#محمود_اسدی_شائق✍
#شب_سوم_محرم
.
.
#حضرت_رقیه سلام_الله_علیها
#غزل_مرثیه
۳۷۶
ببین بابا گل نیلوفرت را
دولب بگشا ویا چشم ترت را
همانی که به رویم از جفا زد
به دستش دیده ام انگشترت را
درآن شب تا لگد بر پهلویم خورد
به روی خاک دیدم مادرت را
به تو سربسته گویم زجر آن شب
به قصد کشتمیزد دخترت را
پدر خوردم زمین از ضرب دستش
نمی دیدم دگر من،خواهرت را
فقط دستم به رگهای گلو خورد
پدر جان کی بریده حنجرت را
امان از عصر عاشورا که آنجا
به زیر دست وپا دیدم سرت را
****
#محمود_اسدی_شائق✍
#شب_سوم_محرم
.
.
#حضرت_رقیه سلام_الله_علیها
#غزل_مرثیه
۳۷۵
سینه ام سوخته و از نفسم آید دود
دیدنِ این سر پر خون به غمم،غم افزود
سرت از سنگ شده زخم،لب از چوب ولی
مات و مبهوت که گیسوی تو در دست که بود
نه فقط صورت من گشت سیاه از سیلی
غیر ناخن همه اعضای تنم هست کبود
ضربت سیلیِ شان نیست کم از ضرب لگد
گوش پاره شود از سیلیِ سنگین یهود
وای از هلهله و رقص زنان شامی
لااقل کاش سرِ نیزه علمدار نبود
****
#محمود_اسدی_شائق🎤
#شب_سوم_محرم
.
.
#حضرت_رقیه سلام_الله_علیها
#غزل_مرثیه
۳۷۷
تا که دیدم سر تو رفت ز کف صبر و قرار
سر پر خون،به روی دامن من سر بگذار
من به دنبال تو با دست اگر می گردم
علت این است ز سیلی شده چشمانم تار
گر چه آسیب رسیده به سرم از سیلی
ولی اینبار نخورده ست سری بر دیوار
این به هم ریختن گیسوی تو کشت مرا
وای در دست حرامی سر تو گشت حصار
راستی!عمه به من گفت که خنجر را شمر
سخت بر حنجر خشکیده ی تو داد فشار
****
#محمود_اسدی_شائق✍
#شب_سوم_محرم
.
.
#حضرت_رقیه سلام_الله_علیها
#غزل_مرثیه
۳۷۹
ای پدر برگو که بشکسته چرا ابرو شده
از سر آشفته ات،آشفته تر گیسو شده
بس که قاتل بد بریده حنجرت را،وای من
هر رگ حلقوم تو مانند تار مو شده
ای سر غرق بخون از بس که سیلی خورده ام
با تو سربسته بگویم چشم من کم سو شده
با تمام ناتوانی وقت ره رفتن پدر
تکیه گاه دختر تو کاسه ی زانو شده
چشم تو روشن نبودی زجر-زجرم داده ست
شرم دارم که بگویم که چه با،بازو شده
هیچ میدانی از آن شب که لگد خوردم پدر
دخترت مانند زهرا دست بر پهلو شده
****
#محمود_اسدی_شائق✍
#شب_سوم_محرم
.
.
#حضرت_رقیه سلام_الله_علیها
#شب_سوم_محرم
#غزل_مرثیه
۳۷۴
بیا پدر که غمی بی حساب دارم من
ببین که صورتی از خون خضاب دارم من
ز بس گریسته چشمم،دو چشم چشمه ی آب
بیا که بهر گلوی تو آب دارم من
گرفت همسرت از طشت راس ماهت را
ز کار اوست که در سینه تاب دارم من
تو را کشم به خرابه که تا کنم ثابت
که عزم و همتی،همچون رباب دارم من
نه گوش مانده برایم نه معجری اما
ببین ز خون سر خود نقاب دارم من
اگر کشید ز سر،چادر مرا دشمن
ولیک غصه مخور حرف ناب دارم من
ندیده هیچ کسی گیسوان طفلت را
پدر ز هاله ی نوری حجاب دارم من
از آن زمان که سر شیرخواره بر نی شد
خدا گواست که قلبی کباب دارم من
****
#محمود_اسدی_شائق✍
.
.
#حضرت_رقیه سلام_الله_علیها
#مثنوی
۳۸۰
ای پدر دیدار دختر آمدی
سر زده ای ماه با سر آمدی
نازنینا دلبر ناز منی
ابتا من الذی ایتمنی
چه بگویم که چه شد با دل من
بعد تو سوخت همه حاصل من
گر چه از غصهی تو پژمرده ام
رفتی و بعد تو سیلی خورده ام
خصم سیلی زد به من بی واهمه
صورتم شد مثل بیبی فاطمه
یک شب ای نور خداوند مبین
از روی ناقه فتادم بر زمین
لابلای خارها پنهان شدم
مثل جوجه گوشهای لرزان شدم
ناگهان دیدم رسید از راه گرگ
بی حیایی که بوَد دستش بزرگ
زجر در آن شب به دنبالم دوید
میدوید و گیسویم را میکشید
طعنه از بیگانه بشنیدم پدر
کوچه های شام را دیدم پدر
کِی رود از نظرم ظلم عدو
بود خالی بخدا جای عمو
وسط مجلس می ای پدرم
خوب دیدی که چه آمد به سرم
سرخ مویی ز عداوت برخاست
دخترت را به کنیزی میخواست
****
#محمود_اسدی_شائق✍
#شب_سوم_محرم
.