eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.8هزار دنبال‌کننده
259 عکس
163 ویدیو
36 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند. @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
#مجالس_امام_حسین_علیه_السلام #به_مجلس_امام_حسین_ع_خوش_آمدید ذاکران گرانقدر! سلام علیکم برای دسترسی به اشعار و سبکهای شب چهارم محرم ، هشتکهای #شب_چهارم_محرم #طفلان_حضرت_زینب_س #حر_بن_ریاحی_ع #باب_توبه_حر_بن_ریاحی را جستجو بفرمایید. التماس دعا #خادم_الحسین_علیه_السلام_تابع_منش
به روضه ی جناب حر مناسب برای استغفار اول مجلس دم به دم گفتم که جبران میکنم اما نشد توبه بر درگاه منان میکنم اما نشد گفتم این دل را گلستان میکنم اما نشد نیمه شب گریه فراوان میکنم اما نشد بی کس و کارم نگاهم کن الهی بالحسین(ع) بار دیگر سر به راهم کن الهی بالحسین(ع)
حر پشیمان منم آمده ام به سویت به جان زهرا مکن دگر ردم ز کویت مر مران از درت-به حرمت مادرت سیدی مولاحسین(2) آمده ام تا شوم خاک درت یا حسین توبه ی من کن قبول به اصغرت یا حسین من عبد روسیاهم –ببین تو اشک و آهم سیدی مولاحسین(2) گرچه جفا کرده ام بر تو وبر لشکرت یا که شکستم دل زینب غم پرورت به عشق تو اسیرم- فقط تویی امیرم سیدی مولاحسین(2) اگر تو اذنم دهی روم به سوی میدان از دل و جان بجنگم در ره دین وقرآن ای شافع قیامت-از من بکن شفاعت سیدی مولاحسین(2) علی قاسمی(شمیم)
ای کریم بی همتا کن قبولم ای، آقا گره از کارم وا کرد مهر زهرا ای که در کویت عابس داری حر تو گشتم، بهر یاری چون وهب پاییز عمرم را کن بهاری ای حسین جان کن حلالم آقا آمدی در پیش ما اِرفَع رَاسَک عِندَنا دیده ام نامت را در لوح زهرا تو گنه کردی،من بخشیدم چون پشیمانی در تو دیدم دانه دانه اشک چشمت را من خریدم توبه کردی من حلالت کردم
من تشنه محبت تو چشمه حیاتی من غرق در گناه وُ تو کشتی نجاتی ای که دستت همه دنیاست (گرفتی دستم)2 نظر حضرت زهراست (گرفتی دستم)2 یا حسین یا اباعبدالله کی جز حسین زهرا با دشمنش چنین کرد جرم و خطای من را به روی من نیاورد ایهاالناس ببینید (چه آقاست حسین)2 داد امید به نومید (چه آقاست حسین)2 یا حسین یا اباعبدالله (حضرت حبیب) غلام حلقه گوش آل پیمبرم من حبیبم و حبیب عزیز حیدرم من همه فخر من این است (حسینی هستم )2 دین و دنیام همین است (حسینی هستم )2 یا حسین یا اباعبدالله
. حُرمت گذاشت هر که به زهرا ،بزرگ شد اندازه‌ی تمام دو دنیا بزرگ شد در وادی حسین هرآنکه قدم گذاشت قطره ولی به وسعت دریا بزرگ شد مجنون خلوص داشت اگر ماندگار ماند مجنون بزرگ شد که لیلا بزرگ شد اینجا ادب مسیر رسیدن به قُلّه هاست سَر خَم نمود حضرتِ حُر تا بزرگ شد او سجده کرد و قبله‌ی خود را عوض نمود تیره نماند و چون شب یلدا بزرگ شد آغوش وا نمود و پذیرفت توبه را در پیش خلق بیشتر آقا بزرگ شد حُرّ پیر وادی همه‌ی اهل توبه است بر اهل توبه مُرشد و بابابزرگ شد آزاده بود و رفت و به آزاده‌ها رسید با یک نگاهِ بهتر از امضا بزرگ شد ترسید اگر چه اهل حرم از اُبُهتش کوچک شد و به اذن مسیحا بزرگ شد امّا نبود تا که ببیند که کربلا داغش برای زینب کبری بزرگ شد گرچه سرش شکست ولی سر جُدا نشد نیزه فرو که رفت گلوها بزرگ شد در بین آن همه سرِ بر نیزه روضه‌ی نیزه به گوش رفتن سقّا بزرگ شد محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. فرمانده بودی آمدی سرباز دین باشی دُر باشی و حُر باشی و مرد آفرین باشی از حضرت زهرا شفاعت را طلب داری باید بگویم هر چه داری از ادب داری چون در حقیقت حضرت زهرا نگاهت کرد با یک نظر فرمانده ی کل سپاهت کرد معنی حُرکربلا اینطور شد ساده هرکس که زهرا شد خریدارش،شدآزاده نعلین را در کربلا انداختی بر دوش یعنی به فرمانت شدم آقا سراپا گوش سرباز اربابی و حکم آمد از آن بالا فرماندهی لشکر صدیقه ی کبرا تو در حقیقت چون که بر ارباب پیوستی روز نخستین راه را روی خودت بستی روز نخستین صحبت ارباب پاکت کرد روز دهم تاثیر کرد و سینه چاکت کرد پیوستنت تاریخ را یکدفعه برگرداند بیش ازهمه این بازگشتن شمر را سوزاند یک بار با برگشتنت یک بار با جنگت یعنی دودفعه شمر افتاده ست در چنگت فرمانده ی محض سپاه توبه کارانی ازاین جهت درد مرا هم خوب میدانی یک آیت از مجموع اعجاز حسینی تو چون اولین سردارِ سرباز حسینی تو درکربلا ازاین جهت مثل علی هستی که بر سر خود دستمال زرد را بستی آن دستمالی که حسین از مادرش دارد حُر مثل سربندی همان را بر سرش دارد پیداست بر انگشتر کرب و بلا دُرّی زهرا خریدار تو شد ازاین جهت حُرّی یعنی گریز روضه ی حُر میشود کوچه یعنی ازآن نامردها پُر میشود کوچه 🔸شاعر: محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. گرچه خارم ای گل زهرا تو دستم را بگیر من که افتادم زغم ازپا تو دستم را بگیر من به امید نگاه رحمت تو آمدم قطره ی ناچیزم ای دریا تو دستم را بگیر چکمه های خویش را برگردنم آویختم کن نظر یک لحظه حالم را تو دستم را بگیر سربه خاک آستانت می گذارم یاحسین برنمی دارم سراز این جا تو دستم را بگیر گر رهت رابستم وقلب تورا بشکسته ام آمدم شرمنده ای مولا تو دستم را بگیر دستگیری اززپا افتادگان کارشماست من کنون افتاده ام ازپا تو دستم را بگیر گرنگیری دست این افتاده را ای وای من هست اینک روز واویلا تو دستم را بگیر من امیری را رها کردم که گردم بنده ات بی کس وتنهایم وتنها تو دستم را بگیر ای که فطرس را تو بخشیدی نجات از بند غم من گرفتارم دراین صحرا تو دستم را بگیر محرم این کعب کعبه ی ایمان وعزّت گشته ام شسته ام دست ازهمه دنیا تو دستم را بگیر نیست جزتو بهر من امروز مصباح الهدا ای چراغ روشن فردا تو دستم را بگیر بهترین ره تا خدا رفتن ره مهرشماست ای حبیب ربی الاعلی تو دستم را بگیر دوست دارم تاکنم جان را نثار راه تو درفضای گرم عاشورا تو دستم را بگیر عبد تو شدحُر ،«وفایی» تاکه عبد حُر شود جان حُر ای مهربان مولا تو دستم را بگیر محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. حر پشیمان توأم یا حسین "دست به دامان توأم یا حسین" دست نیاز من و دامان تو کوه گناه من و غفران تو روز نخستین به تو دل باختم در دل من بودی و نشناختم روی علی اکبر تو دیدنی است دست علمدار تو بوسیدنی است حر ریاحی به درت آمده فطرس بی بال و پرت آمده مقتل خون اوج کمال من است تیر محبت پر و بال من است بال من از تیغهء شمشيرهاست سينهء تنگم سپر تیرهاست حال کـه از لطـف پذیرفتی‌ام  رتبه به من دادی و حرّ گفتی‌ام   از کـرمِ خـویش مـدالم بده  رخصت میـدانِ وصـالم بده  باب تو بر قاتل خود شیر داد از کرمش به خصم، شمشیر داد از تو سزد ای پسر بوتراب تا که به دشمن بدهی جام آب ای به فدای تو و آقائی ات خصم تو شرمنده ی سقائی ات گر چه خود از شطّ فرات آمدم در طلب آب حیات آمدم کاش می آوردم یک جرعه آب بر لب خشکیده ی طفل رباب العطش طفل تو کشته مرا دیشب از این غصّه نمردم چرا آه که هم گام به دشمن شدم باعث این سوزِ عطش من شدم حال اگر من به تو بد کرده ام فاطمه را واسطه آورده ام در طلب توبه، به تاب و تبم تا صف محشر خجل از زینبم ### ای شده از خود تهی از دوست پُر مادرت از روز ازل خوانده حُر آنکـه گنـه کـار پذیرد منم  آنکه تو را دست بگیرد منم شیفتهء پر زدنت بوده ام منتظر آمدنت بوده ام باغ گل یاس شدی، مرحبا وصل به عبّاس شدی، مرحبا   پشت سـر تـوست دعـای همه  اجـر تـو بـا مـادر مـا فـاطمه  از ادب تو به من و مادرم بود حسینی شدنت باورم فخر کن ای روح رها از بدن حـرّ منی حـرّ منی حـرّ من  ای تـو فـروشنده، خریـدار، ما  دل به سر دستِ تـو، دلـدار، ما  در پی دیدار حبیب آمدی یا که به یاریّ غریب آمدی باش که محبوب خـدای منی  حـرّ تمـام شهـدای منـی خون خدا خون تو را خواسته  چهـره گلگـون تو را خواسته   تا که به خون سرخ شود روی تو  حضرت زهراست دعـاگوی تو گر چه مرا زخم فزون بر تن است بستن زخم سرِ تو با من است فرق تو را اهل ستم بشکنند رأس مرا بر سر نی می زنند محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ديد خود را در کنار نور و نار با خدا و با هوي در گير و دار گفت از چه زار و در وا مانده اي کاروان راهي و درجا مانده اي نيست اين در بسته راهت مي دهند دو جهان با يک نگاهت مي دهند غرقه خود را ديد و از بهر حيات دست و پا زد سوي کشتي نجات تائبم بگشا به رويم باب را دوست مي دارد خدا توّاب را اي سراپا آبرو خاکم به سر پيش زهرا آبرويم را مبر بعد از اين خشکيده بر لب خنده ام بسکه از طفلان تو شرمنده ام مهربان آلوده ام پاکم نما زير پاي زينبت خاکت نما ديد حر از پاي تا سر حُر شده سنگ جسته گوهر خود ، دُر شده رو به سويش کرد شاه عالمين گفت با حر اينچنين مولا حسين با سپاهت راه ، سد کردي به من نيستي بد گر چه بد کردي به من تو نبودي قلب پر غم داشتم در سپاهم حُر تو را کم داشتم ما پي امداد تو بر خواستيم گر تو پيوستي به ما ، ما خواستيم عذر کمتر جو که در اين بارگاه عفو مي گردد به دنبال گناه توبه را ما ياد آدم داده ايم ما برائت را به مريم داده ايم مُرده را ما خود مسيحا مي کنيم درد را عين مداوا مي کنيم نيستي در بين ما ديگر غريب دوست مي دارم تو را مثل حبيب سربلندي خصم دون پستت گرفت خاک پاي مادرم دستت گرفت گر چه صد جرم عظيم آورده اي غم مخور رو بر كريم آورده اي آب از سر چشمه ي تو گل نبود سركشي از نفس بود از دل نبود تو بدي كردي ولي بد نيستي خوب دادي امتحان رد نيستي گفت مس رفتم طلا بر گشته ام نه طلا بل کيميا برگشته ام از درش اکسير اعظم رفتم يک نگه کرد و دو عالم يافتم از ميان خيمه هاي بوتراب يک صدا مي آيد آنهم آب آب من نه باکم از هزاران لشکر است ترس من از اشک چشم اصغر است . محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. اگر بر آستان خوانی مرا، خاک درت گردم و گر از در برانی، خاک پای لشگرت گردم به دامانت غبار آسا نشستم، بر نمی‌خیزم وگر بفشانی‌ام، خیزم ولی گرد سرت گردم به دربارت اگر باری دهی بارم، زهی عزت ولیکن با چه رویی رو به رو با خواهرت گردم ببین از کرده خود سر به پیشم، سر بلندم کن مرا رخصت بده تا پیش‌مرگ اکبرت گردم اگر باشد به دستم اختیاری، بعد سر دادن سرم گیرم به دست و باز بر گرد سرت گردم وضو گیرم ز آب کوثر و نامش به لب آرم که شاید رستگار از فیض نام مادرت گردم اگر بر جان‌فشانی نیستم قابل اجازت بخش به خیمه مهدجنبان علیّ اصغرت گردم محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ✍ جان حر اینجا میان برزخ است در دوراهیّ بهشت و دوزخ است گر چه دل، هر دم بیاید، دیر نیست کربلا را فرصت تأخیر نیست حرّم و شرمندگی آورده‌ام سر به قصد بندگی آورده‌ام گر چه خود راه سپاهت بسته‌ام این زمان دل در نگاهت بسته‌ام تا که گردم برخیِ جان شما اوّلین مرد رجزخوان شما پس برآورد از سپاه خصم، گَرد جان فدای دوست کرد، آزاده‌مرد گفت مولا: در وفا جان داده‌ای راست چون نام خودت، آزاده‌ای محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ای کرمت کرامت مرتضی آمده‌ام که «یا سریع الرّضا» مرده من و تو برتر از مسیحی معنی «یا مَن سَتَرَالقَبیحی» بر کرم تو باشد اتکّایم به همرهم «سِلاحُهُ البُکایم» من آن فراری‌ام که برگشته‌ام آمده و حلقه به در گشته‌ام مرا ز در، چو حلقه بیرون مخواه ز خجلت کوهِ خجالت بِکاه راه بده بر آن که راه تو بست دل کبوتران قدسی شکست اگر دهی به باد، مثل گَردم خیزم و بر گِرد سرت بگردم اسیرم و آمده‌ام حرّ کُنی آب قلیلم ز کرم، کُر کُنی اسیرم و بهر فلاح آمدم امیرم و خلع سلاح آمدم بسته‌ام احرام، نه چون دیگران نیّت من نیّت حجّ قرآن آمده با آبروی ریخته دو چکمه، بر گردنم آویخته مُحرِمم و آمده‌ام بر مطاف تا که بگیرم از تو اذن طواف محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. یوسف زهرا! ز شما پُر شدم تا که اسیر تو شدم حُر شدم از دل دشمن به سویت پر زدم آمدم و حلقه بر این در زدم آمده‌ام تا که قبولم کنی خاک ره آل رسولم کنی حرّ پشیمان توام یا حسین دست به دامان توام یا حسین یک نگه افکن همه هستم بگیر ای پسر فاطمه دستم بگیر حُرّ اسیر آمده اعجاز کن گوشۀ چشمی به رویم باز کن تشنه لبم آب حیاتم بده سیّدی العفو نجاتم بده ای به فدای تو و آقائی‌ات خصم تو شرمندۀ سقائی‌ات کاش فلک خانه خرابم کند هُرم لب خشک تو آبم کند گر چه خود از شطّ فرات آمدم در طلب آب حیات آمدم نالۀ العفو بُوَد بر لبم تا صف محشر خجل از زینبم روی علی‌اکبر تو دیدنی است دست علمدار تو بوسیدنی است مهر تو کُلّ آبروی من است هستی من خون گلوی من است چه می‌شود کشتۀ راهت شوم؟ خاک قدم‌های سپاهت شوم؟ حرّ ریاحی به درت آمده فطرس بی بال و پرت آمده با نگه خویش کمالم بده وز کرم خود پر و بالم بده بال من از تیغۀ شمشیرهاست سینۀ تنگم سپر تیرهاست مقتل خون، اوج کمال من است تیر محبت پر و بال من است بال بده، فطرس دیگر شوم طوطی گهوارۀ اصغر شوم محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ✍ گناهی از تمام کوه‌ها سنگین‌تر آوردم عزیز فاطمه! بر درگهِ عفوت؛ سر آوردم من آن حُرّم کز اوّل خویش را سدِّ رَهت کردم تو را در این زمین، بین هزاران لشکر آوردم به جای دسته‌گل ،با دست خالی آمدم امّا ‏دلی صد پاره‌تر از لاله‌های پرپر آوردم نشد تا از فرات آب آورم از بهر اطفالت ولی بر حنجر خشکیده‌ات چشم تر آوردم غبارم کن، به بادم ده مرا، دور سرت گردان ‏فدایم کن که در میدان ایثارت سر آوردم سرشک‌ِ خجلت ازچشمم ،چو باران بر زمین‌ریزد زبان عذر خواهی بر علیّ اکبر آوردم همین‌ساعت که برمن یک‌نظر از لطف افکندی ‏به خود بالیدم و مانند فطرس پر برآوردم بده اذنم که خم گردم، ببوسم دست عبّاست ‏که روی عجز بر آن یادگار حیدر آوردم چه‌غم گر جرم‌من از کوه سنگین‌تر بود "میثم" که سر بر آستان عترت پیغمبر آوردم .................................. هرکه می‌داند بگوید، من نمی‌دانم چه شد مست بودم مست، پیراهن نمی‌دانم چه شد من فقط یادم می‌آید گفت: وقت رفتن است دیگر از آنجا به بعد اصلاً نمی‌دانم چه شد آنچنان از شوق او سرتابه‌پا رفتن شدم در شتاب رفتنم توسن نمی‌دانم چه شد روبه‌روی خود نمی‌دیدم به جز آغوش دوست در میان دشمنان، دشمن نمی‌دانم چه شد سنگ‌باران بود و من یکسر رجز بودم، رجز ناله از من دور شد، شیون نمی‌دانم چه شد من نمی‌دانم چه می‌گویید، شاید بر تنم از خجالت آب شد جوشن، نمی‌دانم چه شد مرده بودم، بانگ هل من ناصرش اعجاز کرد ناگهان برخواستم، مردن نمی‌دانم چه شد پا به پای او سرم بر نیزه شد از اشتیاق دست و پا گم کرده بودم، تن نمی‌دانم چه شد ناگهان خاکستری شد روزگار آسمان در تنور آن چهرۀ روشن نمی‌دانم چه شد صورت من غرق خون بود و نمی‌دیدم درست خیزران در دست اهریمن نمی‌دانم چه شد وصف معراج جنونش کار شاعر نیست، نیست از خودش باید بپرسی، من نمی‌دانم چه شد محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af