eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.8هزار دنبال‌کننده
257 عکس
160 ویدیو
36 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند. @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. زمین کربلا پر شور و شین است سر اکبر به دامان حسین است بگوئید عمه اش زینب بیاید تماشای علی اکبر نماید جوانان بنی هاشم بیائید علی را بر در خیمه رسانید خدا داند که من طاقت ندارم علی را بر در خیمه رسانم غم مرگ تو زد آتش به جانم چرا رفتی که من تنها بمانم محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. الله اکبر ، اکبر از بابا جدا شد وقتی جدا شد ،خیمه بر غم مبتلا شد قلب حرم را کَند مثل کَهرُبا شد دنبال او بابا به لب غرق نوا شد انگار کُلّ خیمه با او رفت میدان مثل غزال از خیمه راهی شد خرامان مُستغرق ذات خدا بود و الهی چون دید بابا هست و درد بی پناهی چون ماه روشن زد به اعماق سیاهی بابا به دنبالش کشید از سینه آهی یعنی تمام حاصل عمرم تو هستی آهسته تر اینگونه قلبم را شکستی وقتی به میدان زد ، صلای محشر آمد انگار حیدر با رُخِ پیغمبر آمد در حملهء اوّل سپه از پا در آمد از بسکه سر زد حوصله دیگر سرآمد لشکر سخن از حملهء یک شیر می گفت عبّاس دنبال علی ، تکبیر می گفت شد ساعتی و تشنه گی بر او اثر کرد بابای خود را از لب خُشکش خبر کرد هم او به بابا هم پدر بر او نظر کرد با شهد لب درمان آن سوزِ جگر کرد لب بر لبش بگذاشت تا او جان بگیرد کم مانده بود اکبر که از خجلت بمیرد با آنکه آبِ پاک مهر مادرش بود لبهای بابا خشک تر از اکبرش بود نوشیدن از دست پیمبر باورش بود این بار رفت و این وداع آخرش بود اکبر که همنام امیرالمؤمنین بود بر قتل او صد ابن مُلجم در کمین بود دیدند یکباره فضا تغییر کرده دشمن برای کُشتنش تدبیر کرده این روضه شاه کربلا را پیر کرده تیری میان حلق اکبر گیر کرده نامردی آمد نیزه ای بر پهلویش زد نامرد دیگر ضربه بین اَبرویش زد فریاد او از پیکر بابا توان بُرد فریاد بابا را به اوج آسمان بُرد خون، دیدِ چشمان *عُقابش از میان بُرد اسبش علی را در میان دشمنان بُرد دیگر علی بین حرامی گیر اُفتاد جسمش اسیر لشکر شمشیر اُفتاد هرکَس رسید از راه بی لحظه شُماری بر پیکر سرو حرم زد یادگاری جشن علے کُشتن بپا کردند آری از پا حسین اُفتاد با این زخم کاری اُمیّد دیرینهء بابا مُنجلے شد آقا در اینجا صاحب صدها علے شد *عقاب: نام اسب حضرت علی اکبر(ع) مجتبی صمدی شهاب ✍ محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. یا به جایی خبر مرگ پسر را نبرید یا که بردید به تشییع، پدر را نبرید پدری داغ جوان دید ملامت نکنید روی زانو اگر افتاد شکایت نکنید چون‌رمق نیست تکانی بدهد پایش را پس بگیرید همه زیر بغل هایش را نکند ناله که زد طبل برایش بزنید جلوی چشم همه زشت صدایش بزنید آی مردم جگر سینه زنان غم دارد غم سنگین شب هشت محرم دارد غم آن لحظه که ارباب به شهزاده رسید ولدی گفت نشست و ز جگر ناله کشید.. ای جوانمرد، جوانمرگ شدی یا نشدی؟ پیش پای پدر خویش چرا پا نشدی خنده ها بیشتر و جسم تو کمتر شده است نیستی و همه دشت، پیمبر شده است زرهت حرز علی داشت،دریدند چرا گرگ ها چنگ به روی تو کشیدند چرا داغ سنگین تو را شانه من تاب نداشت تشنه بودی، پدر تشنه تو آب نداشت قوت چشم تر من، کمرم را نشکن حرمت ریش من و اهل حرم را نشکن نیزه نگذاشت که آه تو پایان برسد جان به لب های تو ای محتضر آسان برسد مانده ام با تو و اینگونه گرفتار شدن رشته رشته شده ای مثل عبای تن من آیه ها چیده شد افسوس که کوثر نشده نه هنوز این تن پاره علی اکبر نشده زخم های تنت از موی سرت بیشتر است بردن پیکر تو کارهزاران نفر است چشم زد قامت طوبای تورا چشم حسود پای جسم تو می افتادم اگر عمه نبود سیدپوریا هاشمی ✍ محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. کربلا دشتِ بلا خوانده و نامیده شده دلم از داغِ علی(ع) خون شده! رنجیده شده قامتِ تازه جوانم شده با خاک؛ یکی جای-جایِ بدنش رفته و ساییده شد نیزه ها آب-نداده پسرم را کشتند با لب تشنه به خون خفته و غلتیده شده روی پیشانی اش افتاده چه ردّ شمشیر لبش از فرطِ عطش خشک و چروکیده شده گلِ لیلا شده پرپر، چه به هم ریخته است نه که با دست! که با تیر و کمان چیده شده میگذارم نگران! صورتِ خود را با اشک... به روی صورتِ زیبایِ خراشیده شده شیشۂ عمر علی اکبرِ(ع) من خورد زمین کمرم خم شده و... وای چه پاشیده شده می برم بینِ عبا دار و ندارِ خود را با همان دست که یخ کرده و لرزیده شده! 🔸شاعر: محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. خوب شد اشکِ نَم نَمی؛ داریم بین این سینه ها غمی داریم سایه ی زیرِ پرچمی داریم شبِ هشتِ مُحرَّمی داریم کاش کرب و بلا به ما بِدهند اِذنِ پائینِ پا به ما بِدهند تا زمان هست گریه باید کرد چشم را بست، گریه باید کرد نَده از دست، گریه باید کرد شامِ تیرهَ ست، گریه باید کرد بَر حسین و به حال و روزِ تنش بر همان زخمِ کاریِ بدنش کاش در روضه های اربابم کاش در کربلای اربابم پای پایینِ پای اربابم من بمیرم برای اربابم می کُشد ماتمت مرا آخر شب جمعه است و فاطمه مضطر... دلِ ما و صفای شش گوشه سر و جانم فدای شش گوشه کُشته ما را هوای شش گوشه این دو تا گوشه های شش گوشه دیگر از این چه می شود بهتر ما گدای توایم علی اکبر * * *** گام ها، گام های پیغمبر در صدایش ، صدای پیغمبر حیدری در هوای پیغمبر پشت سر ردپای پیغمبر این قدم ها ، قدم زدن دارد جامه ی حیدری به تن دارد اهل خیمه همه به دور و برش حرمی بی قرار و دربه درش عمه اش شانه می زند به سرش میوه ی قلب و حاصلِ پدرش قُوّتِ حیدری به دستانش می دَرَد ذوالفقارِ چشمانش رفت و یک محشری به راه افتاد یک تنه لشگری به راه افتاد ثانی حیدری به راه افتاد شِبهِ پیغمبری به راه افتاد هر که آمد جلو سرش را باخت لشگری را به دردسر انداخت زده یکباره تا دلِ لشگر شد فراری عدو به دور و بر کرده محشر به پا علی اکبر خواست برگردد و ولی دیگر ... خون به چشمان اسب بارید و مرکبش راه را نمی دید و ... چشم های عقاب شد بسته داشت می رفت نرم و آهسته می خورد ضربه ضربه پیوسته وای از دست نیزه ، از دسته ... پیکرش ذره ذره می ریزد از تنش ذره ذره می ریزد مثل تسبیح پاره ای هر جا هر طرف رفته زیر دست و پا پهن باید شود عبایی تا پدرش ، یک به یک علی ها را بعد تو می شود حسین تنها بعد تو خاک بر سر دنیا... محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. حجت الاسلام ✍ گرفته دست های خیمه دامان جوانش را علی که می رود پس خیمه داد از دست جانش را پسر طاقت ندارد تا ببیند اشک بابا را پدر طاقت ندارد رفتن سرو روانش را نوای العطش از عمق جان علقمه برخاست میان کام بابا می گذارد تا زبانش را عنان مرکبش رفت از کف روح الامین حالا به دست نیزه بخشیده است انگاری عنانش را ضریح جونش را بوسه می زد زخم پشت زخم قرق کرده است نیزه صحن سبزآستانش را پدر بی تاب چون ابر بهاری ،اشک می ریزد به چشم خویش دیده برگ ریزان خزانش را پدر از چشم هایش پیش او در نجف می ریخت بشوید تا عقیق سرخ اطراف دهانش را پدرصورت به صورت می گذارد ،روضه می خواند پسر هم می دهد دق ذره ذره روضه خوانش را اذان ظهر معمولا مناره اشک می ریزد به روی نیزه وقتی سردهد اکبر اذانش را محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. کعبه از شش گوشۀ ارباب کم می آورد نام او افلاک را زیر قدم می آورد صحبت از شش گوشه شد، حرفی که غم می آورد باز هم دارد مرا سمت حرم می آورد هرچه باداباد من این روزها لیلایی ام هرکه جایی را پسندد من که پایین پایی ام مرهمی بعد از تو بر داغ پدر پیدا نشد خواست برخیزد حسین بن علی از جا نشد خواست جسمت را بگیرد در بغل اما نشد آخرش هم پیکر تو در عبایش جا نشد داد زد بابای پیرت ، آه زینب ، اکبرم... ای جوانان بنی هاشم بیایید از حرم مجید تال ✍ .................. به روز معرکه، رزمِ تو داد گیتی را نشان ز حیدر کرار یا علی اکبر به پیش تیغ شرربارت آتش دوزخ به عجز خود کند اقرار یا علی اکبر قضا چو نامِ نبی با علی نوشت، نوشت تو را کنار علمدار یا علی اکبر تویی که چشم حسین از نظارۀ سفرت چو ابر گشت گهربار یا علی اکبر حسین کوه ثبات است، پس چه کردی تو که قلبش افتاد از کار یا علی اکبر؟! به لرزه آوردی پشت نامداران را ز حمله‌های علی‌وار یا علی اکبر نشسته بود پدر، منتظر که بازآیی سلامت از صف پیکار یا علی اکبر صدای یا اَبتایت چو آمد از میدان جهان به چشمش شد تار یا علی اکبر چو دید پهلوی خونین تو به روی زمین ز ضرب نیزۀ اشرار یا علی اکبر، مقابل نظرش باز هم مجسّم شد حکایت در و دیوار یا علی اکبر... محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. حجت الاسلام ✍ سلام! صبح تجلی خاندان حسین! سلام! روشنی چشم مهربان حسین! بدون نور تو خورشید محتضر شده است پس از تو تیره شود رنگ آسمان حسین برای اینکه تجلی کنی به نام شهید چه پیر کرده پدر را غمت، جوان حسین تو از حسینی و سوی حسین بازآیی که بازگشت تو باشد به آستان حسین بنوش جرعه به جرعه جراحت از لب تیغ بیا و جام عطش نوش، از دهان حسین تو را بریده بریده صدا زده پدرت چه خوب شرح نموده تو را زبان حسین کنار حائر تو آسمان نشسته به خاک کنار تو به زمین خورده زانوان حسین در این عبا جگر پاره پاره حسن است که روی هم همگی میشوند جان حسین اجازه‌ای بده تا بر حسین سجده بریم که از گلوی تو جاری شده اذان حسین محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. دق ام دادند جانم را گرفتند همه تاب و توانم را گرفتند جوانی داشتم خوش قدّ و بالا فلک دیدی جوانم را گرفتند ؟ فلک دیدی چه خاکی بر سرم شد علی اکبر ؛ علیِ اصغرم شد برایش کوچه واکردند ای وای چقدر اکبر شبیه مادرم شد به چشم خود خزانش را نبیند غم آرام جانش را نبیند دعا کردم سر نعش جوانم کسی داغ جوانش را نبیند مبادا گلشنی پژمرده باشد که بی گل باغبان افسرده باشد کسی میفهمد از حال دل من که در غربت جوانش مرده باشد " گلی که خود بدادم پیچ و تابش به اشک دیدگانم دادم آبش در این گلشن خدایا کی روا بود گل از من دیگری گیرد گلابش " زمین خوردی خزانی شد بهارت نزارم میکند حال نزارت ندارد قوتی پاهایم اما می آیم با سر زانو کنارت امان از ضربه با شدت علی جان تو را کشتند با سرعت علی جان شبیه فاطمه مادربزرگت زمین خوردی تو با صورت علی جان ترک خورده شبیه من لبانت شبیه تکه چوبی شد زبانت رمق دیگر ندارد دست هایم بگیرد لخته خون را از دهانت همین حس و همین حال ات مرا کشت همین زخم پر و بالت مرا کشت نمانده جای سالم در سر تو همین لبهای پامالت مرا کشت چه آهنگین چه با آواز کشتند تو را یک عده تیر انداز کشتند اسیر لشگر جرّاحه بودی تو را با چندتا مقراض کشتند علی اکبرم ! دردت به جانم نبی دیگرم! دردت به جانم نکش پا بر زمین در پیش بابا عزیز پرپرم دردت به جانم " به هرجا بنگرم تنها تو بینم نشان از روی زیبای تو بینم به هر جا ردی از جسم تو پیداست به صحرا بنگرم صحرا تو بینم " بنازم لحن باباگفتنت را نکش از دست بابا دامنت را نشستم روی خاک و باتحیر تماشا میکنم جان کندنت را فراقت میکند پیرم همین جا به من باشد که میمیرم همین جا ندارم پای رفتن سوی خیمه کنار تو زمینگیرم همین جا نخواهد کرد داغ تو رهایم بلرزد مثل دستانم صدایم پس از وقتی که تابوت تنت شد گرفته بوی تو دیگر عبایم محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. کوفیان منتظر و در صدد آزارند نکند داغ تورا روی دلم بگذارند پسرم خیمه همینجاست مرا گم نکنی پسرم دور نشو سنگ دلان بسیارند پسرم دستِ خودَت نیست اگر تنهایی این جماعت همه از اسم علی بیزارند! این جماعت همه امروز فقط آمده اند داغِ هفتاد و دوتا گُل به دلم بگذارند سنگ ها...هلهله ها...پیکر تو...یک لشکر وای این قوم چرا این همه خنجر دارند؟ عصرِ امروز جوانان حرم جسمت را باید از هر طرفِ دشتِ بلا بردارند دیدی آخر تو به معراج رسیدی پسرم باید انگار تو را پیش خودم بسپارند... شاعر: محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. حیف دلی صرفِ انتظار نکردیم کار زیاد است و ما کار نکردیم زحمت ما با تو بوَد حضرتِ رحمت غیر گِره رویِ شانه بار نکردیم این عرقِ شرمِ ماست ریخت که محسن رفت و سَری خرجِ اقتدار نکردیم خسته شدم پایِ غمت  پیرغلامی... گفت که یک کار از هزار نکردیم کاش که پیش تو بگوییم  بنامت هرچه که کردیم اگر ، قمار نکردیم اهل مناجات بُرد فیضِ ملاقات سعی کمی هم پِیِ دیدار نکردیم مَرکب ما نه که ما مَرکب اوییم نفس نگون را چرا مهار نکردیم مرقد جدّت دل گریه کنان است وای اگر سینه را مزار نکردیم علتش این بود مادرِ تو حرم بود این شب جمعه اگر هوار نکردیم ناله‌ی شهزاده بود شاه زمین خورد گفت که زخم تو در شمار نکریم وضع تو پیداست از گفتن دشمن: هیچ کسی را چنین شکار نکردیم پیکر تو آخرش به روی زمین ماند آه علی جان بگو چه کار نکردیم 🔸شاعر: محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. باز دلشوره ای افتاده به جانم چه کنم تندتر میزند آخر ضربانم چه کنم پسرم رفته و چندیست از او بی خبرم باز هم بی خبری برده امانم چه کنم آه یا راد یوسف پسرم برگردد نگرانم نگرانم نگرانم چه کنم همه ترسم از این است صدایم بزند دیر خود رابه کنارش برسانم چه کنم گرگها دور و برِ یوسف من ریخته اند پدری پیرم وافتاده جوانم چه کنم به زمین خورده انار من وصد دانه شده جمع باید کنم او راو ندانم چه کنم جگرسوخته ام را زحرم پوشاندم مانده ام زار که باقد کمانم چه کنم 🔸شاعر: محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. بار من را كمرم نه سر زانو برداشت كاسه ي زانوي من در طلبت مو برداشت در خداحافظي ات بود كه من افتادم آه راحت نتوان چشم ز آهو برداشت آهوي خوش قد و بالاي حرم، ميكُشَمَش نيزه زن را كه رسيد از رويت ابرو برداشت هر چه كردم بخدا روي به قبله نشدي علتش نيزه ي آن بود كه پهلو برداشت ديدم از دور كسي رَختِ تو را ميپايد آمدم زودتر از من او همه را او برداشت زخمهاي بدنت از دو طرف مرتبط اند هر كسي نيزه اي از پشت زد از رو برداشت بين ِ ميدان نشد اما وسطِ خيمه كه شد آخرش عمه ي تو دست به گيسو برداشت بخدا خسته شدم آه كجايي اكبر كاسه ي زانوي من در طلبت مو برداشت عاقبت توي عبايي جگرم را بردم با چه وضعييتي آخر پسرم را بردم 🔸شاعر: محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ✍ بازم اندر هر قدم،در ذکر شاه از تعلق گردی آید سد راه پیش مطلب، سد بابی می‌شود چهر مقصد را، حجابی می‌شود ساقی ای منظور جان­‌افروز من ای تو آن پیر تعلق سوز من در ده آن صهبای جان پرورد را خوش به آبی بر نشان، این گرد را  تا که ذکر شاه جانبازان کنم روی در، با خانه‌­پردازان کنم آن به رتبت، موجد لوح و قلم و آن به جانبازی ، ز جانبازان علم  بر هدف، تیر مراد خود نشاند گرد هستی را، به‌کلی برفشاند کرد ایثار آنچه گرد، آورده بود سوخت هرچ آن آرزو را پرده بود  از تعلق، پرده­‌ای دیگر نماند سد راهی؛ جز علی­‌اکبر نماند اجتهادی داشت از اندازه بیش کان یکی را نیز بردارد زِ پیش  تا که اکبر با رخ افروخته خرمن آزادگان را، سوخته ماهِ رویش، کرده از غیرت، عرق همچو شبنم، صبحدم بر گل ورق بر رخ افشان کرده زلفِ پر گِرِه لاله را پوشیده از سنبل، زره نرگسش سرمست در غارتگری سوده مشک تر، به گلبرگ‌ِ تری آمد و افتاد از ره، با شتاب همچو طفلِ اشک، بر دامان باب کای پدر جان! همرهان بستند بار ماند بار افتاده ­اندر رهگذار هر یک از احباب سرخوش در قصور وز طرب پیچان، سَرِ زُلفِین حور گام‌زن، در سایۀ طوبی همه جام‌زن، با یار کروبی همه قاسم و عبدالله و عباس و عون آستین افشان ز رفعت؛ بر دوکون از سپهرم، غایت دلتنگی است                      کاسب ، اکبر را چه وقت لنگی­ است  دیر شد هنگام رفتن ای پدر رخصتی گر هست باری زودتر محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ✍ اکبر آمد با رخ افروخته خرمن آزادگان را سوخته ماه رویش کرده از غیرت، عرق هم‌چو شبنم، صبحدم بر گل‌ورق بر رخ افشان کرده زلف پُرگره لاله را پوشیده از سنبل، زره نرگسش، سرمست در غارت‌گری سوده مشک تر، به گل‌برگ تری آمد و افتاد از ره با شتاب هم‌چو طفل اشک، ‌بر دامان باب کای پدر جان! همرهان بستند بار مانْد بارافتاده، اندر رهگذار دیر شد هنگام رفتن، ای پدر! رخصتی گر هست، باری زودتر در جواب از تُنگ شکّر، قند ریخت شکّر از لب‌های شکّرخند ریخت گفت: کای فرزند! مُقبل آمدی آفت جان، رهزن دل آمدی کرده‌ای از حق، تجلّی، ای پسر! زین تجلّی، فتنه‌ها داری به سر راست بهر فتنه،‌ قامت کرده‌ای وه! کز این قامت، قیامت کرده‌ای نرگست با لاله در طنّازی است سنبلت با ارغوان در بازی است از رُخت، مست غرورم می‌کنی از مراد خویش، دورم می‌کنی گه دلم، پیش تو، گاهی پیش اوست رو که در یک دل، نمی‌گنجد دو دوست بیش از این، بابا! دلم را خون مکن زاده‌ی لیلا! مرا مجنون مکن هم‌چو چشم خود به قلب دل، متاز هم‌چو زلف خود، پریشانم مساز حایل ره، ‌مانع مقصد مشو بر سر راه محبّت،‌ سد مشو «لَن تَنالُوا البِرَّ حتّی تُنفِقُوا» بعد از آن،«مِمّا تُحِبُّون» گوید او نیست اندر بزم آن والانگار از تو بهتر گوهری، بهر نثار هر چه غیر از اوست، سدّ راه من آن بت است و غیرت من، بت‌شکن جان، رهین و دل، اسیر چهر توست مانع راه محبّت، مهر توست آن حجاب از پیش، چون دور افکنی من، تو هستم در حقیقت، تو، منی چون تو را او خواهد از من، رونما رونما شو، جانب او رو نما خوش نباشد از تو شمشیر آختن بلکه خوش باشد، سپر انداختن مژّه‌ داری، احتیاج تیر نیست پیش ابروی کجت، شمشیر چیست؟ رو، سپر می‌باش و شمشیری مکن در نبرد روبهان، شیری مکن بوسه‌ زن بر خنجرِ خنجرکشان تیر کآید، گیر و در پهلو نشان پس برفت آن غیرت خورشید و ماه هم‌چو نور از چشم و جان از جسم شاه باز می‌کرد از ثریّا تا ثَری هر سر پیکان، به روی او، دری مست گشت از ضربت تیغ و سنان بی‌خودی‌ها کرد و داد از کف، عنان رو به دریا کرد، دیگر آبِ جو زی پدر شد آب‌گوی و آب‌جو وقتی از داننده‌ای، کردم سؤال که مرا آگه کن، ای دانای حال! با همه سعی‌ای که در رفتن نمود رجعت اکبر ز میدان، از چه بود؟ این که می‌گویند بود از بهر آب شوق آب آورْد او را سوی باب خود همی دید این که طفلان از عطش هر یکی در گوشه‌ای، ‌بنْموده غش تیغ زیر دست و زیر پا، عقاب موج‌زن، شطّش به پیش رو ز آب بایدش رو آوریدن سوی شط خویش را در شط درافکندن چو بط گر در این رازی است، ای دانای راز! دامن این راز را می‌کُن فراز گفت: این رمز است و عارف، واقف است سرّ حقّ است این و عشقش، کاشف است اکبر آمد، «العطش»گویان ز راه از میان رزمگه تا پیش شاه کای پدرجان! از عطش افسرده‌ام می‌ندانم زنده‌ام یا مرده‌ام دید شاه دین که سلطان هُدی است اکبر خود را که لبریز از خداست شورش صهبای عشقش، در سر است مستی‌اش از دیگران، افزون‌تر است مغز بر خود می‌شکافد، پوست را فاش می‌سازد، حدیث دوست را پس سلیمان، بر دهانش بوسه داد اندک‌اندک، خاتمش بر لب نهاد مُهر، آن لب‌های گوهرپاش کرد تا نیارد سرّ حق را فاش کرد «هر که را اسرار حق آموختند مُهر کردند و دهانش دوختند» محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ای عصایِ پیریِ بابا بلند شو از جا به خاطرِ دل لیلا بلند شو تا در کنار پیکر تو جان نداده ام آرام جانم از دلِ صحرا بلند شو ای با ادب به مویِ سپیدم نگاه کن روی مرا زمین نزن از جا بلند شو یعقوبِ دل شکسته به بالینت آمده ای یوسف مقطع الاعضاء بلند شو از باب امر نیست عزیزِ دلم ببین بابات دارد از تو تمنا میکند بلند شو فکری برای آبرویم کن غیورِ من ای پاسدار زینب کبری بلند شو آیینه داره مادر پهلو شکسته ام چه بر سر تو آمده زهرا...بلند شو محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. شد شب هشتمُ بسه صبوری امشب آخه شکسته شد غروری سوال من اینه : علی اکبر .... قطعه به قطعه شد تنش چجوری؟ سواله من اینه چطور شهید شد؟ که تا حسین رسید نا امید شد؟ مگه چی دید اونجا که تو یه لحظه محاسنِ حسین همه سفید شد؟ یه داغ تو دلِ حسین نهفته به هیشکی حتی خواهرش نگفته هر عضوی رو بر میداره میبوسه یه عضو دیگه رویِ زمین میوفته محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ظاهراً دارم به روی سینه و سر میزنم باطناً دارم توسل میکنم در میزنم روی بال حضرت جبریل پروازم دهند آن زمانی که سر تیغ علم "پر" میزنم آبرودار دو عالم آبرویم را نبرد تا ابد بر سینه ی خود سنگ دلبر میزنم هیئت اش با خانه اش فرقی ندارد... بعد از این هیئت اش را آب و جارو مثل قنبر میزنم بُرد با جاروکش بی ادعای روضه است غیر از این باشم کف افسوس محشر میزنم گریه کن که نیستم... تنها سیاهی لشگرم پس به این نیت فقط به مجلس اش سر میزنم تا به نامحرم نگاهی میکنم از روی عمد بر تن زخميِّ آقا تیر و خنجر میزنم خوب شد که این شب جمعه کنارش نیستم چون که دارم حرف های گریه آور میزنم گفت زینب: ای برادر از کنار اکبرت برنخیزی من خودم را پیش لشگر میزنم هم علی را هم تورا از دست دارم میدهم پاشو ورنه دست بر گیسو و معجر میزنم زود پاشو، حرمله خنده به آهم میکند لشگر بی چشم و رو دارد نگاهم میکند رضا قربانی ✍ . محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ✍ تا کفن بر قد و بالای رسایت کردم سوختم وز دل پُر درد، دعایت کردم آخرین توشه‌ام از عمر تو این بود، علی! که غم‌انگیز نگاهی ز قفایت کردم تو ز من آب طلب کردی و من می‌سوزم که چرا تشنه‌لب از خویش، جدایت کردم؟ گر کمی آب نبودم که رسانم به لبت داشتم اشکی و ایثار به پایت کردم نگشودی لب خود، هر چه تو را بوسیدم نشنیدم سخنی، هر چه صدایت کردم پدرت را نبُوَد بعد تو، امّید حیات جان من بودی و تقدیم خدایت کردم یارب! این دشت بلا، این من و این اکبر من هر چه را داشتم، ای دوست! فدایت کردم آن خلیلم که ذبیحم نکند فدیه قبول وین ذبیحی است که قربان به منایت کردم ای «مؤیّد»! چو تو را بنده‌ی مخلص دیدم دگر از بندگی غیر، رهایت کردم . محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ✍ گمان مدار که گفتم برو، دل از تو بریدم  نقش شمرده زدم همرهت پیاده دویدم محاسنم به کف دست بود و اشک به چشمم گهی بخاک فتادم گهی زجای پریدم دلم به پیش تو، جان در قفات، دیده به قامت خدای داند و دل شاهد است من چه کشیدم دو چشم خود بگشا و سؤال کن که بگویم ز خیمه تا سر نعش تو من چگونه رسیدم ز اشک دیده لبم تر شد آن زمان که به خیمه زبان خشک تو را در دهان خویش مکیدم نه تیغ شمر مرا می کشد نه نیزه خولی زمانه کشت مرا لحظه ای که داغ تو دیدم هنوز العطشت میزد آتشم که زمیدان صدای یا ابتای تو را دوباره شنیدم سزد به غربت من هر جوان و پیر بگرید که شد بخون جوانم خضاب موی سفیدم کنار کشتۀ تو با خدا معامله کردم نجات خلق جهان را به خونبهایت خریدم بگو به نظم جهان سوز «میثم» این سخن از من که دست از همه شستم رضای دوست خریدم محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ✍ بسکه پاشیده زِ هم، مثلِ گلِ چیده تنت  می کند گریه به زخم بدنت؛ پیرهنت  کثرت زخمِ تو، مانع ز شمارش گشته  بسکه زخم آمده پیوسته به زخم بدنت  آیه با تیغ نوشتند به سر تا پایت  نقطه با تیر نهادند به آیات تنت  حلقه های زرهت چشمه ی خونند همه  آب غسلت شده خون، خاک بیابان کفنت  آمدم از دو لب خشک تو خون پاک کنم  دیدم از خون گلو پر شده بابا دهنت  خجلم از تو علی جان که دم رفتن بود  العطش با من دل سوخته آخر سخنت  لاله ی نسترنم! یاس امیدم! سخت است  که ببینم چو گلِ ریخته نقش چمنت  همه امیّد من این است که یک بار دگر  چشم خود باز کنی یک نگه افتد به مَنَت  رو به روی تو نهادم همه دیدند علی  که رخم لاله صفت سرخ شد از یاسمنت  شعله های دل میثم زده آتش همه را  آه او شعله ی شمعی است به هر انجمنت محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ✍ ای یاس چیده، ای گل نقش چمن، علی!  قرآن آیه آیه ی پامال من، علی  مانند قلب من دهنت پر زخون شده  خون گلوت گشته روان از دهن، علی  چسبانده خون به هم، دو لبت را ز گفتگو  با چشم خویش حرف برایم بزن، علی  لب تشنه، چشم بسته، نفس مانده در گلو  زخم تو گشته با دل من هم سخن، علی  تو مثل لاله ای که همه گشته برگ برگ  من مثل شمع سوخته در انجمن، علی  جایی برای بوسه نمانده به قامتت  از بس که زخمت آمده بر زخم تن، علی  ممکن نشد زروی زمینت کنم بلند  از بس که پاره پاره شده این بدن، علی  لیلا در انتظار تو چشمش بُوَد به راه  زینب چگونه بی تو رود در وطن، علی  در حیرتم چگونه زخونت خضاب شد  ماه جمال و زلف شکن در شکن، علی  فریاد من بلند زاشعار میثم است  سوزد زسوز او دل هر مرد و زن، علی  محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ✍ به هر زخم تنت تصویر لبخند خدا دیدم  خدا از من تو را می خواست من چشم از تو پوشیدم  چو دیدم وقت بی آبی عقیق از تشنگی کاهد  لبان تشنه ات را گه مکیدم، گاه بوسیدم  به خود گفتم که شاید چشم خود را بازبگشایی  به روی شسته از خونت، ز اشکم آب پاشیدم  نیازی نیست دیگر سر ببرند از تنم بابا  که با جان دادنت صد بار مرگ خویش را دیدم  تنم در خیمه بود و مرغ روحم با تو در میدان  تو دور مرگ گردیدی و من دور تو گردیدم  زبان سرخ خود را تا نهادی در دهان من  سراپا شعلة سبزی شدم، بر خویش پیچیدم  تو جان کندی و دست و پا زدی و من نگه کردم  ز هر زخمت هزاران نالة نشنیده بشنیدم  تو آب از من طلب کردی و آبم کردی از خجلت  چو شمع سوخته، هم سوختم، هم اشک باریدم  تو را با فرق بشکسته، روی خونین و لب عطشان  چو معبودم پسندید این چنین من هم پسندیدم  اگر "میثم" ز سوز خویش دل ها را زدی آتش  من اول از شرار دل، به آهت شعله بخشیدم  محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ✍ اگر چه در دل دشمن تو را رها کردم  به قاتلان تو نفرین، به تو دعا کردم  محاسنم به کف دست و اشک در چشمم  به همره تو دویدم، خدا خدا کردم  هزار مرتبه جانم ز تن جدا گردید  دمی که تشنه لب از خود تو را جدا کردم  اذان صبح، اذان گفتنت دلم را برد  صلاة ظهر تو را هدیه بر خدا کردم  تو آب خواستی و من ز خجلت آب شدم  به اشک دیدة خود حاجتت روا کردم  زبان تو که مکیدم همه وجودم سوخت  چو شمع سوختم و گریه بی صدا کردم  به زخم های تنت بوسه می زنم پسرم  خوشم که این همه گل هدیه بر خدا کردم  از آن شبی که گشودی دو چشم خود به جهان  همه وجود تو را وقف کربلا کردم  از آن به دیدن داغ تو گشته ام راضی  که با شهادت تو دوست را رضا کردم  گلوی تشنه فرستادمت به قربانگاه  چه خوب حق تو را ای پسر ادا کردم  عزیز فاطمه من "میثمم" قبولم کن  که سوز سینة خود، هدیه بر شما کردم  * ولدی علیّ ، عَلَی الدّنیا بعدك العفا؛ قتل الله قوماً قتلوک محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af
. ✍ ای شسته روی خویش، به خون جبین، علی  تسبیح دانه‌دانۀ نقش زمین علی  زخم سنان و نیزه و شمشیر و تیر و سنگ  بر جسمت آمده ز یسار و یمین علی  چشمان خون‌گرفتۀ خود باز کن ز هم  لبخند خصم و اشک پدر را، ببین علی  تا واکنی لبی به سخن، پاک می‌کنم  خونابه از دهان تو، با آستین علی  از بس نشسته بر بدنت، زخم روی زخم  چیزی نمانده، زین بدن نازنین علی  فرقت جدا شد از هم و دیدم به چشم خویش  تکرار شد، شهادت حبل‌المتین علی  تن: پاره‌پاره، فرق: دو تا کام: پر ز خون  هرگز ندیده، کشته، کسی این‌چنین علی  قلبم ز سینه کنده شد و خورد بر زمین  وقتی فتاد قامتت از صدر زین علی  میثم که نظم او زده آتش به هر دلی  از سوز ما بوَد نفسش آتشین علی محرم .___________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af