eitaa logo
اشعار حسینی و آموزش مداحی
4.8هزار دنبال‌کننده
259 عکس
163 ویدیو
36 فایل
کانال اشعار حسینی این کانال زیر مجموعه کانال مقتل ضامن اشک است. اشعار بر اساس مطالب مقتل است. http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af آی دی برای ارسال اشعار @Yaghoubian دوستان سوالات خود را می توانند در آی دی استاد ارسال کنند. @m_h_tabemanesh
مشاهده در ایتا
دانلود
. ای بــه بنیــن تــو درود همـه فاطمـه یا فاطمـه یا فاطمـه بانوی دین، مظهر عشق و وفا ام بنین، مادر صدق و صفا بــاغ گــل یــاس سـلام علیک مـــادر عبــاس ســلام عـلیک سفرهء جود و کرمت با حسین اذن دخـول حــرمت یا حسین فـــاطمه دوم حیــدر شــدی مادر یک ماه و سه اختر شدی ماه تو از ماه فلک خوبتر پیش علی از همه محبوب تر ستارگانت همه خورشید نور چشم بد از جمالشان باد دور جز تو کـه بـر شیـرخدا شیـر زاد؟ جز تو کـه بـر شیـر علی شیر داد؟ جز تو که در کرب و بلای حسین چـار پسـر کــرده فـدای حسین ای به علی پس از وفات بتول همچو خدیجه در سرای رسول تو گفته ای، ای گل باغ عفاف با پسر فاطمه شام زفاف کی همه جا چشم و چراغ همه منم کنیز مادرت فاطمه... تو بانوی بیت ولی گشته ای دور حسین ابن علی گشته ای تا که در آن بیت مقرّب شدی از دل و جان عاشق زینب شدی حق به تو یک بهشت احساس داد دسته گلی به نام عبّاس داد سزد که ناموس خدا خوانمت مادر کلّ شهدا خوانمت معرفتت زبانزد عالم است مدحت عالم به ثنایت کم است در بغلت بود گل یاس تو یعنی قندانۀ عبّاس تو بود چو خورشید رخش منجلی خواستی اش دهی به دست علی مشام تو شنید بوی حسین چشم تو افتاد به روی حسین فدایی خون خدا خواندی اش دور سر حسین گرداندی اش... دلم گرفته ذکر امّن یجیب زیارت مدینه ام کن نصیب که گریم از برای تو در بقیع به یاد گریه های تو در بقیع بقیع از اشک تو آمد به جوش صدای گریۀ تو آید بگوش کرده به داغ چار فرزند صبر کشیده ای چهار تصویر قبر اشک مصیبت ز بصر ریختی به یادشان خون جگر ریختی چشم تو از بس که فراوان گریست به گریۀ تو چشم مروان گریست تو نالۀ وا ولدا می زدی اهل مدینه را صدا می زدی بدین سخن فکند آهت طنین که کس نگوید به من امّ البنین چار گلم به تیغ پرپر شدند چار مهم به خون شناور شدند امّ بنین باغ گل یاس داشت دسته گلی سرخ چو عبّاس داشت ای ثمر دل گل احساس من ساقی اهل بیت عبّاس من شنیده ام دست تو از تن زدند به فرق تو عمود آهن زدند شنیده ام تا تنت از هم گسست پشت حسین ابن علی هم شکست شنیده ام که جای من فاطمه به دیدنت آمده در علقمه شنیده ام شعله به خشمت زدند شنیده ام تیر به چشمت زدند شنیده ام سکینه بی تاب بود به خیمه ها منتظر آب بود شنیده ام که دشمنان صف زدند کنار جسم بی سرت کف زدند شنیده ام که شد ز شمشیر تیز پیکر تو چو برگ گل ریز ریز گریه کنم روز و شب ای نور عین بر تو نه بلکه در عزای حسین تو در مدینه مادری داشتی مادر خونین جگری داشتی اگر که پاره پاره شد پیکرت بود به دامان برادر سرت حسین فاطمه برادر نداشت کشته شد و مثل تو مادر نداشت.... چـار پســر دادی و زیــن افتخــار شــد حــرم چــار امــامت مــزار پــاسخ آن وفــا و احســاس تــو فاطمــه شــد مــادر عبـاس تــو تو را فراق اشجع النّاس کشت داغ حسین و داغ عبّاس کشت گریهء تو به جز عبادت نبود وفات تو غیر شهادت نبود جز غم و اندوه و فغانت نبود حیف که آن چار جوانت نبود تا که بگریند برایت همه فاطمه یا فاطمه یا فاطمه چـار پسـر داشتـی ای جـان پاک رفـت غریبانــه تنـت زیـر خـاک دگر تنت دفن نشد شبانه تنت نداشت جای تازیانه بـر در بیـت تـو شـرارت نشد بر گل روی تـو جسـارت نشد ضربــه بـه بـازوت نزد هیچکس لگــد بـه پهلـوت نـزد هیچکس.... استاد حاج غلامرضا سازگار✍ ............_________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. ای که بر دامان مهرت ماه را می پروری آسمان را زیر دِین چشم هایت می بری درمقاماتت همین بس انتخاب حیدری تو همان روح زلال از چشمه سار کوثری بعد زهرا بعد زینب از همه زن ها سری ای تمام مادران قربان تو نا مادری خاک پایت سجده گاه نه فلک روی زمین جای پینه آسمان خورشید دارد بر جبین بعد زهرا این قبیله مادری خواهد چنین تا بنی الزهرا تو را خوانند یا ام البنین زن ولیکن هیبتت مرد آفرین روزگار رشته های چادرت جود کرم را آبشار در کلاس درس حجب تو حیا زانو زده قطره لطف تو بر بحر کرم پهلو زده شب زلبخندت ستاره بر سر گیسو زده زیر سایه سار پلکت مهر و مه سوسو زده گرشرف با عزت و لطف و وفا گردد عجین عشق معنا می شود با واژه ام البنین ردپایت عشق را تا بیت حق تحریر کرد چشمهایت آیه های حجب را تفسیر کرد اشک ها را دستهای گرم تو تبخیر کرد تو چه کردی که خدا کار تو را تقدیر کرد نو عروسی که پی بخت سپیدت آمده پیش پای بچه های فاطمه زانو زده گفتی ای مردم کجا آیینه زهرا شوم آمدم خاک در انسیة الحورا شوم آمدم تا که کنیز زینب کبری شوم قطره ای امیدوارم وصل بر دریا شوم اهل این خانه همه شمعند و من پروانه ام وقت احرام است من حاجیه ی این خانه ام گرچه با تو باز خانه صاحب غمخوار شد گرچه قلبت از محبت نورگشت و نار شد خاطرات فاطمه با نام تو تکرار شد یاد گل احوال بلبل های خانه زار شد شد تمام خواهش تو از امیر المومنین فاطمه نه، بعد از این بر من بگو ام البنین باز می ماند دهان از مهر این نا مادری شیر را با شیره عشق و وفا می پروری مثل هدیه پیش کش بر طفل زهرا می بری عرضه می داری قبولش کن برای نوکری مادری هرگز ندیدم بگذرد از طفل خود مثل تو نا مادری، نه، مادری پیدا نشد آن هم آن طفلی که چشمش قبله گاه انبیاست از همان میلاد دستش بوسه گاه مرتضاست چهره او والقمر چشمان او شمس الضحاست گر بگویم لم یلدیولد شبیه او رواست دُر در آغوش صدف آری چو گوهر می شود دامن ام البنین عباس پرور می شود تو ندیدی کربلا از راه تو پا بر نداشت داغ لبهای خودش را بر دل دریا گذاشت علقمه یک مشک از عشق و وفا بر دوش داشت چون نگهبان جان خود را بر سر مشکش گماشت گفت با خود جان مشک و جان طفلان حرم هر چه تیر آید به جان خسته خود می خرم دستهایش رفت اما کم نشد از آن شتاب می شنید از دور آه از خیمه های اضطراب با امیدی خویش را انداخت روی مشک آب ناگهان روی سرش شد آسمان گویا خراب تیر بر مشکش زدند و مثل مشک از تاب رفت ایستادو قطره قطره پیکر او آب رفت آنقدر روی زمین شد پیکر او چاک چاک ماند از آن کوه گویا گرد و خاکی روی خاک داشت تنها یک نفس درجان خود آن نفس پاک گفت با آن یک نفس هم یا اخا ادرک اخاک نه فقط عباس از شرمندگی بی تاب شد از خجالت مادرش ام البنین هم آب شد موسی علیمرادی✍ .............._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. السلام علیکِ یا زوجة وصی رسول الله، السلام علیکِ یا عزیزة الزهراء، السلام علیکِ یا اُمَّ البُدور السَّواطع یا فاطمة بنت حِزام الکِلابیه المُکَنّاة باُمِّ البنین و رحمت الله و برکاته ای بر مدارِ عشقِ علی، رُکنِ استوار ای بر سرِ تو سایه ی خورشیدِ روزگار ای اُمِّ فضل و اُمِّ فداکاری و ادب مستوره ای و گنجِ نهان می شوی شمار ای وسعتِ کمالِ تو بر عقل ناپدید پیشِ جلال و حُجْبِ تو زانو زده وقار حقّا کُمیتِ قافیه لنگ است پیشِ تو ماندم چگونه مدح ِ تو گویم به اختصار با زینبین تا نفسِ آخرینِ خویش عهدی که داشتی ز وفا، بود پایدار خواندی کنیزِ حضرت زهرا تو خویش را اینگونه نامِ نامی تو گشت ماندگار سرمشقِ عاشقی تو به عشّاق داده ای عباس داده ای و ندادی ز کفْ قرار بر عشق و جان سپردنِ در راهِ عشقْ هم پرورده ای ز دامنِ تو داد اعتبار عصرِ دهم که سینه ی او تنگ گشته بود راهی سوی شریعه شد از بینِ کارزار آه از دمی که دستِ اباالفضل شد قلم تیرِ سه شعبه چشمِ قمر کرد اختیار خم شد به زانوان بِکِشَد تیر را برون از چشمِ نافذی که همی داشت اقتدار در پیش ِ پای فاطمه افتاد بر زمین ارثِ ادب ز مادرِ خود داشت آن سوار آه از تنی که روی زمین مانْد بی حسین آه از هجومِ لشگرِ در دستْ حربه دار بهتر نبودی و تو ندیدی به کربلا «روزی که شد به نیزه سرِ آن بزرگوار» اُمُّ البنین که در رهِ دین، بی بنین شده همواره داشت بر پسران خود افتخار خیمه میان خاکِ بقیع داشت صبح و شام عُمری برای کرب و بلا بود سوگوار در حشر هم بنای شفاعت، یقین شود با دستِ با کفایتِ عباس، برقرار آن را که نیست روی امیدی به سوی خلق گردد به فضلِ دستِ اباالفضل امیدوار وحید دکامین✍ ..............._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. من اگر گریه برایت نکنم پس چه کنم روضه خوانی به عزایت نکنم پس چه کنم چه کنم مادرم و داغ جوان سنگین است تا دمِ مرگ صدایت نکنم پس چه کنم من که از قبر تو و کرببلا دورم دور شهر را کرببلایت نکنم پس چه کنم باز هم سائل هرساله تو پشت در است یادِ آن دست عطایت نکنم پس چه کنم ماهِ من ، بعد تو چشمم که می افتد بر ماه تو بگو باز هوایت نکنم پس چه کنم پسرم دست تو را دست خدا می بوسید گریه بر دست جدایت نکنم پس چه کنم تو سرت خورد عمود و سر من درد گرفت گریه بر فرق دوتایت نکنم پس چه کنم تیر بر مشک تو خورد و جگرم تیر کشید من از آن تیر شکایت نکنم پس چه کنم میرسید آب اگر خیمه نمی سوخت دلم من به جای تو سِقایت نکنم پس چه کنم رفت بر نیزه سرت زودتر از راس حسین همه عمر دعایت نکنم پس چه کنم ..... پسر فاطمه عالم به فدای سر تو پسرم را که فدایت نکنم پس چه کنم غم بی مادری از بی کفنی سخت تر است جای او گریه برایت نکنم پس چه کنم عبدالحسین میرزایی✍ .............._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
. با گمان مکن پسرت ناتنی ‌برادر بود قسم به عشق, کنارم حسین دیگر بود منال ام بنین و ببال بر عباس تو شیر مادر و شیر تو شیر پرور بود سقوط قلعۀ خیبر اگر به نام علی‌ست فرات: خیبر دیگر؛ یل تو حیدر بود ز شام تا به سحر دور خیمه‌ها می‌گشت که ماه هاشمیان بود و مهر پرور بود به لرزه بود از او پشت هفت ‌پشت ستم یل تو یک‌ تنه یک تن نبود, لشگر بود به جای دست روی چشم خویش تیر گذاشت ببین که تا به چه حدی مطیع رهبر بود اگر فتاد روی خاک می‌شود پرپر ولی گل تو روی شاخه بود و پرپر بود .............._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
عطر گل ها میبرد هوش از سر پروانه ها بوی عشق و عاشقی پیچیده در میخانه ها ساقی کوثر خودش امشب پذیرای همه ست لب به لب پر میشود با دست او پیمانه ها عقل هم اقرار دارد میکند از فرط شوق عالمی دارند امشب تک تک دیوانه ها در شب میلاد مادر هیچکس دل مرده نیست از طرب کف میزند دستان زیر چانه ها هرگلی بویی اگر دارد ز بوی فاطمه ست ای به قربان چنین ریحانه ای ریحانه ها ماه از رو میرود،خورشید غبطه میخورد تا پیمبر میگذارد زهره را بر شانه ها فاطمه یا فاطمه دارد تراوش میکند از لب حوریه ها ، حانیه ها ، حنانه ها بی نگاه رحمتش قطعا نمی آید به کار "چارقل" یا "وان یکاد" سر در کاشانه ها با محب حضرت زهرا برادرخوانده ایم فاطمیون را که کاری نیست با بیگانه ها در بهار فاطمی ما ذوق بی حد می کنیم ما فقط با فاطمیون رفت و آمد میکنیم لشگری حور و پری پاک و مطهر آمدند به هوای دیدن زهرای اطهر آمدند از فرشته پر شده سرتاسر بیت النبی ساکنان آسمان بسکه مکرر آمدند احتیاجی که به زنهای قریش اصلا نبود مریم و آسیه و حوا و هاجر آمدند قابله هایی همه قابل همه از جنس نور به هواداری بانوی پیمبر آمدند بوی گل از دامن سبز خدیجه میرسید به تماشای گل یاسی معطر آمدند تا بشارت از شریک زندگانی اش دهند هی ملائک دسته دسته نزد حیدر آمدند عرشیان و فرشیان با یکدگر راهی شدند عالم و آدم به پابوسی مادر آمدند تا که بگذارند صورت زیر پای فاطمه انبیا و اولیا با پا نه با سر آمدند از گدایی به نوایی میرسند آخر ، مگر آن کسانی که در این خانه کمتر آمدند مطمئنم دستِ پُر برگشته اند آن عده که دست خالی محضر بانوی کوثر آمدند هرچه دارد با تمام شهر قسمت میکند بیش از آن چیزی که میخواهم محبت میکند مهر و ماه و آسمان و کوه و صحرا خلق کرد کهکشان و کشتی و خورشید و دریا خلق کرد هم زمین و هم زمان و هم ثواب و هم عقاب هم بهشت و دوزخ و دنیا و عقبا خلق کرد پیش از اینها در عدم از نور خود مشتق گرفت اولین سنگ صبورش _مصطفی _را خلق کرد به همین راضی نشد از جنس خود آیینه ای چون علی مرتضی عالی اعلی خلق کرد نه علی بود و نه احمد بی وجود فاطمه هر دو را در سایه ی الطاف زهرا خلق کرد در زمان خلق زهرا هیچ کس دستی نداشت لاشریک له... خودش تنهای تنها خلق کرد تا نماند بعد از این گرد یتیمی بر رخش بهر پیغمبر خدا ام ابیها خلق کرد حجت الله علی الحجة به این معناست که یازده تا حجت الله علینا خلق کرد مریم از عمرش یکی دارد اگر عیسی مسیح فاطمه در دامنش چندین مسیحا خلق کرد فاطمه یعنی همان إنا هدیناه السبیل حبرییل از سجده ی بر فاطمه شد جبرییل در وجود فاطمه صورت و سیرت دیدنی ست مادری با این وقار و شأن و شوکت دیدنی ست مصطفی خم میشود بوسه به دستش میزند دختری با این همه قدر و ابهت دیدنی ست در تمام عمر خود از شوهرش چیزی نخواست همسری اینگونه با صبر و متانت دیدنی ست محضر آقای خود هر وقت لب تر میکند چشم گفتن های حیدر بی نهایت دیدنی ست میرود محراب با معبود خلوت میکند رفتن معراج او روزی سه نوبت دیدنی ست نزد نابینا هم از سر چادرش را برنداشت اینقدر حجب و حیا، شرم و نجابت دیدنی ست هر کجا زهرای مرضیه نباشد دوزخ است با وجود حضرت صدیقه جنت دیدنی ست بی گمان در محشر فردا به حرفم میرسید زیر پای مادرم تخت شفاعت دیدنی ست از مقام حضرتش امروز قطعا غافلیم جایگاه فاطمه روز قیامت دیدنی ست زیر و رویم میکند وقتی صدایم میکند نقش زهرا بی گمان شبهای هییت دیدنی ست شک اگر داری از امثال أبوحامد بپرس مهر بی بی زیر طومار شهادت دیدنی ست در گرفتاری گره از کارمان وا می کند رحمت بسیار این خاتون به رعیت دیدنیست از دهان طفل میگیرد به سائل میدهد جود و بذل و بخشش وقت کرامت دیدنی ست در مرام و مسلک زهرا "برو" در کار نیست "گر گدا کاهل بود تقصیر صاحبخانه چیست" علیرضا خاکساری .............._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
باز به من راه سخن باز شد طایر اندیشه به پرواز شد تا که کند سیر، مقامات را مدح کند،‌ مادر سادات را گر، نه مدد از نظرِ وی رسد خامه به طوف حرمش کی رسد؟ اختر تابنده‌ بُرج شرف گوهر رخشنده‌ دُرج شرف مایه‌ فخریه‌ خیرالبشر دوستی و دشمنی‌اش، خیر و شر ریزه خور سفره او، اولیا در بَر او بر سَرِ پا، انبیا روح نُبی ، جان نبی، ذات دین کشته شده بر سرِ اثبات دین در شرف و عفاف، الگو تویی به بانوان، بزرگ بانو تویی به بی‌قرین ، نیست قرین تو کَس و گر کسی هست، علی هست و بس! بود به دستور خدای اَحد که مصطفی به دست تو، بوسه زد جن و ملک، کمینه خیل توأند خلق، عوالم به طُفیل توأند حُب تو، شیرازه‌ اُمّ الکتاب سایه‌نشینِ مِهر تو، آفتاب مقدم تو داده به خاک، اعتبار فرش کند از تو به عرش، افتخار هم ز سَران، خود پسرانت سَرند هم، همه مفتخر زِ تو مادرند در صف محشر، چو رسد گام تو محشر دیگر شود از نام تو به‌گاه غم ذکر امامان، همه فاطمه، یا فاطمه، یا فاطمه دامن تو، حسین، می‌پرورَد آن‌که دل خدای هم می‌برَد فضه‌ تو، معلم عالمی که دارد از یَم کمالت نَمی خانه‌ تو گلبُن عشق و عفاف به گِرد آن کعبه بوَد در طواف صبر تو را نداشت ایوب، هم اشک تو را نریخت یعقوب، هم عبادت و خدمت تو، متصل دسته‌ دستاس ز دستت خجل چشم ملَک، محو نماز شبت گوش فلک، به نغمه‌ یارَبت استاد حاج علی انسانی .............._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
دنیا به کام تلخ من امشب عسل شده است شیرین شده است و ماحصلش این غزل شده است تاثیر مهر مادریت بوده بر زبان این واژه ها اگر به تغزل بدل شده است مادر! حضور نام تو در شعر های من لطف خداست شامل حال غزل شده است غیر از تو جای هیچ کسی نیست در دلم این مسأله میان من و عشق حل شده است سیاره ای که زهره نشد آه می کشد آه است و آه  آنچه نصیب زحل شده است زهرایی و تلألو نور محبتت در سینه ام ز روز ازل لم یزل شده است با نام تو هوای غزل معنوی شده است بی اختیار وارد این مثنوی شده است هرگز نبوده غیر تو مضمون بهتری تنها تویی که بر سر ذوقم می آوری ‌ نامت مرا مسافر لاهوت کرده است لاهوت را شکوه تو مبهوت کرده است از عرش آمدی و زمین آبرو گرفت باید برای بردن نامت وضو گرفت نور قریش! تا که تویی صاحب دلم غرق خداست شعب ابی طالب دلم عمرت نفس نفس همه تلمیح زندگی است حرفت چراغ راه و مفاتیح زندگی است از این شکوه، ساده نباید عبور کرد باید مدام زندگیت را مرور کرد چون زندگیت ساده تر از مختصر شده است پیش تجملات، جهازت سپر شده است آیینه ای و سنگ صبور پیمبری در هر نفس برای پدر مثل مادری اشک شما عذاب بهشت است، خنده کن لبخندت آفتاب بهشت است، خنده کن دنیای ما نبوده برازنده ی شما هجده نفس زمین شده شرمنده ی شما آیینه ای نهاده خدا بین سینه ام حس می کنم مزار تو را بین سینه ام مانند آن خسی که به میقات پر کشید قلبم به سوی مادر سادات پر کشید سید حمیدرضا برقعی .............._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
...صبح شور آفرين ميلادت لحظه‌‌ها چون فرشتگان شادند چار تن بانوي بهشتی هم گل فشاندند و دل ز كف دادند داد فرمان، خدا به پيغمبر كه: «فَصَلِّ لِرَبِّكَ وَ انحَر» مثل «حوا» شميم جنت را «مريم» آن جا به يك اشاره گرفت بوسه بر خاک پايت «آسيه» زد دامنت را به شوق، «ساره» گرفت جز تو اي معنی «كلام الله» كيست شايستۀ «سلام الله»؟ ای وجودی كه در كمال شهود، هستی‌ات نورِ عالمِ غيب است نام پاک تو بی‌وضو بردن نزد اصحابِ معرفت، عيب است با علي نُه بهار پيوستی دَرِ خواهش به روی خود بستی به خدا، خانۀ گِلين تو را اشتياق حبيب، پُر كرده ست عطر ناب «لِيُذهِبَ عَنكُم» بوي«امَّن يُجيب» پُر كرده ست حلقه زد گرد چهره‌ات چون ماه هالۀ «اِنَّما يُريدُ الله» لطف سرشارت، اي عصارۀ وحي خستگان را به مهر، تسكين داد تا سه شب، قوت خويش را هر شب به يتيم و اسير و مسكين داد در شگفت از تو قدسيان ماندند سورۀ نور و هل اتي خواندند چه كسي مي‌بَرد گمان كه خدا به كنيز تو رتبه كم داد؟ فضه شد ميهمان مائده‌ای كه خدا پيش از اين به مريم داد می‌توان با محبت تو رسيد به رهايی به روشنی به اميد نيمه شب‌ها كه در دل محراب ذكر آيات نور داشته‌ای اي نمازت نهايت معراج! عرش را پشت سر گذاشته‌ای باغ سجاده غرق عطر تو بود همه آفاق، زير چتر تو بود صلح سبز «حسن» كه جاری شد چشمه در چشمه از پيامت بود نهضت سرخ روز عاشورا شعله در شعله از قيامت بود خطبه را زينب از تو چون آموخت سخنش ريشه ستم را سوخت ای دلت در كمال بی‌رنگی از همه كائنات، رنگين تر! بود بار امانت از اول روی دوشت ز كوه، سنگين تر تو منزّه‌ترينِ زن‌هایی بر بلنداي نور، تنهايی با همان دست عافيت پرور كه پرستاری پدر كردی، از امام زمان خود، ياری در هياهوی پشت در كردی سرمه ديده، خاک پايت باد همه هستی‌ام فدايت باد... محمدجواد غفورزاده .............._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
آن شب زمین مکه بر خود ناز می‏ کرد با ناز خود درهای رحمت باز می‏ کرد آن شب حرم سر تا قدم حق را هدف بود گویای تکبیر بلال از هر طرف بود آن شب شفق در باغ دل ها لاله می ‏کاشت آن را به عشق یار هجده ساله می‏ کاشت آن شب سحر سجاده ‏ی دل باز می‏ کرد قامت به قد قامت، مودّت ساز می ‏کرد آن شب فلق شعر گل مهتاب می‏ خواند از بهر غم، شادی، حدیث خواب می ‏خواند آن شب سپیده جامه بر تن چاک می‏ کرد گرد ملال از روی احمد پاک می‏ کرد آن شب زمان چرخ و فلک را تاب می ‏کرد کلک قضا لوح قدر را آب می‏ داد آن شب زمین آبستن شور و شعف بود غواص دل آماده‏ ی صید صدف بود آن شب منا شعر مبارک باد می‏ خواند زیبا سرود آن شب میلاد می‏ خواند آن شب خدیجه بود و درد بار داری از بارداری بود کارش بی قراری آن شب ز تنهایی روانش رنج می ‏برد رنج شکوفایی به پای گنج می‏ برد آن شب زنان مکه بر او پشت کردند از او بریدند و نکوهش مشت کردند آن شب درّ ناسفته ‏ای، بحر کرم سفت طفلی که بودش در رحم با او سخن گفت آن شب میان آن دو اسراری مگو بود وقت شکوفایی نخل آرزو بود آن شب به مادر از بهشت و حور می ‏گفت از مرگ ظلمت در دیار نور می‏ گفت آن شب سحر آهنگ شادی ساز می ‏کرد در را برای صبح صادق باز می‏ کرد آن شب خدیجه بود و آه جانگدازش لطف خدای مهربان و سوز و سازش آن شب بهشتی بانوان امداد کردند با یاری خود قلب او را شاد کردند آن یک به دستش ساغری آکنده از مُل آن یک برایش سندس و استبرق و گل آن یک به پایش با ترنم لاله می ‏ریخت لبخند از لب در، دیار ناله می‏ ریخت آن یک برایش باده در پیمانه می ‏کرد آن یک پریشان گیسوانش شانه می ‏کرد مریم به گوشش آیۀ انجیل می‏ خواند آسیه بهرش داستان نیل می‏ خواند سارا برایش عود و عنبر دود می ‏کرد او را مهیا بهر یک مولود می‏ کرد ناگه خدا از راز هستی پرده برداشت آهنگ فتح نور در شهر سحر داشت تا مصطفی را ابتران ابتر نخوانند شعر هجا در وصف پیغمبر نخوانند ام القرا آیینه دار نور گردید چشم کج اندیشان عالم کور گردید کون و مکان را ذات حق زیب و فری داد بر خاتم پیغمبرانش دختری داد آن هم چه دختر نازنین و ناز پرور دختر نه بلکه بر یتیم مکه، مادر بالاتر از او بین زن ها دختری نیست در امتحان همسری شد نمره ‏اش بیست هر تار مویش آیۀ حبل المتین است بر حلقۀ انگشتر خاتم، نگین است آمد به دنیا عصمت کبرای سر مد ام‏ الائمه فاطمه ام ‏محمد آمد به دنیا شاهکار کل خلقت گنجینۀ شرم و حیا و کان عصمت آمد به دنیا آنکه نورش منجلی بود معراج احمد بود و منهاج علی بود آمد به دنیا آن که هستی هست مستش از مستی هستی بشر شد پای بستش گر او نبودی هستی عالم نبودی مشهودی از آب و گل و آدم نبودی گر او نبودی زندگی بی محتوا بود در پردۀ ابهام آیات خدا بود او رحمتی بر رحمه للعالمین است او زینت آیات قرآن مبین است بر جسم ختم‏ الانبیا روح است زهرا بر کشتی عدل علی نوح است زهرا آئینه دار نهضت پیغمبر است او بهر پدر دلسوزتر از مادر است او مظهر خدا هست و خدا را اوست مظهر ساقی علی هست و علی را اوست کوثر شرمنده از نور جمالش آفتاب است درس نخستین بر زنان حفظ حجاب است لب های ختم الانبیا بوسید دستش پیمانۀ صبر علی گردید مستش از بس که داده ذات حق قدر و مقامش قد قامت احمد بود از احترامش بی فاطمه نام نبی معنا ندارد فرقی علی با حضرت زهرا ندارد ژولیده نیشابوری .............._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
بین محراب ازل گرم سجودی بانو اولین فاطمه صبح وجودی بانو سرّ «لولاک» که تکلیف مرا روشن کرد علت خلقت افلاک تو بودی بانو کس ندانست که جبریل نگاهت یک عمر با خدا داشت عجب گفت و شنودی بانو هر سحرگاه تو معراج دمادم داری بال پرواز تو نشناخت فرودی بانو باز از جنت الاعلای تو سمت ملکوت هر ملک آمده با کشف و شهودی بانو پلک بر هم زدی و عشق به جریان افتاد صد و ده پنجره اعجاز گشودی بانو آمدی آینه نور الهی باشی حسن مطلق شوی و لا یتناهی باشی عصمت حضرت حق شد متجلی در تو می‌فرستد خود الله تحیت بر تو روی لب زمزمه نابِ تبسم داری با خدایت چه کلیمانه تکلم داری آسمان با تو و تسبیح لبت مأنوس است روشنی بخش دل و جان تو «یا قدّوس» است آمدی آینه عصمت ایزد باشی آمدی ام ابیهای محمد باشی نبی الله به دیدار تو عادت دارد با تماشای تو هر لحظه عبادت دارد قلب پر مِهر تو گنجینة الاسرار نبی‌ست کوثری! سهم جهان در طلب تشنه لبی‌ست آمدی فاطمه صبح ازلی روشن شد آمدی فاطمه چشمان علی روشن شد چشم مولا که شد از نور تو روشن ای ماه گفت: لا حول و لا قوة الا بالله نام تو فاطمه یا فاطمه تسبیح علی ست یاد تو لحظه اعجاز مفاتیح علی ست عاشقانه تو که با یاد علی می خوانی دم به دم در همه جا نادعلی می‌خوانی شده تسبیح لبت نغمه حیدر حیدر ذکر هر روز و شبت نغمه حیدر حیدر با تو تکلیف قدر حکم قضا معلوم است در کنار تو دگر صبر و رضا معلوم است تو که در بندگی و زُهد و وفا دریایی پاره قلب نبی، انسیة الحورایی لحظه هایت همه ایثار، صداقت، تقوا راضیه، مرضیه ، صدیقه ، زکیّه ، زهرا حب تو موهبت حضرت حق در دل هاست خانه ات تا به ابد مقصد سرمنزل هاست   خانه ساده ات از صدق و صفا لبریز است قلب سجاده ات از شور دعا لبریز است رحمت و جود و سخا جلوه ای از آیه توست که مُقدّم به تو یا فاطمه همسایه توست خانه داری تو که شهره آفاق شده عرش أعلی به تماشای تو مشتاق شده هر کس از باغ بهشت تو سخن می‌گوید از بزرگی و کرامات حسن می‌گوید بر سر دوش نبی نور دو عینی داری جان عالم به فدایت! چه حسینی داری در کرمخانه لطف تو مقرب باشد هر که خاک قدم حضرت زینب باشد قدر یک گوهر یکدانه تو مکتوم است ام کلثوم تو مانند خودت مظلوم است از نگاه تو فقط نور خدا می‌بارد هر کسی نام تو را روی لبش می‌آرد نا خود آگاه دلش چشمه ای از ایمان است هر کسی نیست در این دایره سرگردان است بین دستان تو دستاس اگر می‌گردد گردش کون و مکان هم به تو بر می‌گردد آسمان محو تو و این همه معصومیّت گرهی زد به پر چادر تو با نیّت چادرت مظهر تقوا و عفاف است ببین آسمان دور سرت گرم طواف است ببین هر کسی نزد تو احساس بهشتی دارد چادرت رایحه یاس بهشتی دارد چه بگویم که بود فاطمه جان درخور تو عالمی گشته مسلمان تو و چادر تو مدحت ای سوره بی خاتمه کی کار من است شرح اوصاف تو یا فاطمه کی کار من است جنتی هست اگر، شمس دل افروزش تو عالمی هست اگر، ماه شب و روزش تو کیست که رتبه والای تو را دریابد خاک زیر قدمت مرتبه زر یابد آب مهریه تو گشته و تطهیر شده در دل شیعه فقط مهر تو تکثیر شده   حب تو روشنی عرصه محشر باشد در دل هر که ولای تو و حیدر باشد می‌شود با نظر لطفت الهی، مادر به سوی جنت الاعلای تو راهی، مادر این تویی که همه جا اذن شفاعت داری تو که در هر نفست صبح هدایت داری انقلاب تو شده مبدأ ایمان مادر شده مدیون تو و خون تو قرآن مادر با وفاداری تو راه ولایت باقی‌ست راه ایثار و صبوری و شهادت باقی‌ست یک تنه در وسط کوچه قیامت کردی بسته شد دست علی و تو امامت کردی   با قیامت به همه درس بصیرت دادی تو به دین بار دگر شوکت و عزّت دادی نقش یا فاطمه سر بند مجاهدها شد امتداد ره تو نهضت عاشورا شد مکتب سرخ تو الحق که حسینی ها داشت نسل نورانی‌ات ای عشق، خمینی ها داشت ماند نام تو و در کل جهان نامی شد نور تو مطلع بیداری اسلامی شد همه دنیا شده فریاد عدالت خواهی کاش این جمعه شود با مددِ تو راهی آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست عالمی منتظر گفتن بسم الَّه اوست کاش می‌آمد و بودیم کنارش، یارش هر کجا هست خدایا به سلامت دارش یوسف رحیمی .............._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
یک تکه ابر سوی بیابان بیاورید قحطیِ عشق آمده باران بیاورید بر روح پر تلاطم انسان عصر جهل آرامشی به وسعت طوفان بیاورید یک چشمه از بهشت خدا را از آسمان تا خانه ی پیمبر دوران بیاورید الطاف بی نهایت پروردگار را در قالب سه آیه ی قرآن بیاورید یک سیب سرخ به پیمبر دهید و بس حوریه ای به کسوت انسان بیاورید هر سیب سرخ سیبِ پیمبر نمی شود هر سوره ای که سوره ی کوثر نمی شود زیبا نزول كرده و زیباتر از همه این كه نشسته این همه بالاتر از همه خوابیده است همره لالایی نسیم دریا به روی دامن دریاتر از همه از باغ و باغبان گلش دل ربوده است این غنچه ای كه گشته شكوفاتر از همه او ماهِ خانواده ی خورشید مكه است بی خود كه نیست آمده زهراتر از همه با این همه لطافتش انصاف را بگو انسیه هست این زن حوراتر از همه ما را به مدح مادر آئینه ها چه کار؟ جایی که مدح فاطمه را کرده کردگار روشن به نورِ آمدنش آسمان شده است این زن كه قبل خلقت خود امتحان شده است عطر بهشت آمده همراهِ مقدمش دنیای پیر با نفس او جوان شده است هان ای زنان زنده به گور زمان جهل! هنگام رستخیز حقوق زنان شده است وقت نماز شرعی اگر چه نیامده برخیز ای بلال زمان اذان شده است آخر میان خانه ی آیینه های شهر آیینه ی خدای نما میهمان شده است زهرا نبود زُهره دگر نُه فلك نداشت زهرا نبود سفره ی خلقت نمك نداشت .............._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
خبری بود در افلاک و جهان می خندید آسمان نغمۀ یا فاطمه اش را سر داد خبر حضرت جبرییل به سرعت پیچید که خداوند به پیغمبر خود مادر داد خبر آمد که خبرهای جهان ناچیزند باید از نو خبری در دو جهان بر پا کرد و خدا خواست علی مشتری زهره شود که چنین رو به زمین مشت خودش را وا کرد همه دیدند و شنیدند که شد بعد از آن کهکشان مست و جهان مست و ملائک سرمست قدسیان نیز فرود آمده و می گفتند این تنوری ست که از نور نبوت گرم است  حول دستاس تو یک عمر جهان چرخیدست به خدایی که خودش بوده بلا گردانت هفت دریای زمین تشنه لب یک قطرست که به هنگام وضو می چکد از دستانت چهارده قرن پس از آمدنت ای خورشید! ماه از برکۀ چشم تو وضو می گیرد حیدر دیگری از راه می آید یک روز که جهان روشنی از چهرۀ او می گیرد .............._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
من از تو می خواهم بگویم ، واژه ها پر ... از آسمان سبز ، از فصل کبوتر من از تو آری ، از تو ای بانوی باران ! باید بهاری سبز بنویسم به دفتر اما چگونه ؟ از تو گفتن کار سختی ست با این زبان الکن و این روح ابتر ! من شاعری تاریک تاریکم ، چگونه در محضر آیینه بنشینم مُنوّر ؟! گاهی دلم لک می زند قرآن بخوانم قرآن ، سه رکعت نور ، یعنی : فصل کوثر گاهی دلم لک می زند شعری بگویم شعری شبیه نورتان ، سبز و مُعطر دست و دلم می لرزد اما ... کار من نیست غمگین ، قلم را می گذارم روی دفتر من عاجزم از خواندن آیات نورت طبع مرا در مکتب نورت بپرور در جان من حکمت بریز ، ای جوهر نور ! تا از کراماتت بگویم بار دیگر باید بخوانم من تو را با لهجه ی نور باید ببینم من تو را با چشم حیدر تو بای بسم الله دین ، توحید نابی ذکر لبان عارف ات : الله اکبر در تو شکوه بندگی را می توان دید ای آبروی قبله و محراب و منبر انسانیت ، حکمت نشین مکتب توست شاگرد دانشگاه تو ، سلمان و بوذر نامت بلند است ای دلیل آفرینش تو کیستی ؟ بانوی دین ، زهرای اطهر .............._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
گفتند وزن و قافیه تعطیل میشود قحطی استعاره و تمثیل میشود قوت گرفت شایعه ، میگفت بعد از این هر صورتی به آینه تحمیل میشود حتی خبر رسید که از سردی هوا گلدسته چند ثانیه قندیل میشود پرگار تا نود درجه رفت ناگهان مژده: شعاع دایره تکمیل میشود یک حوریه به قالب انسان حلول کرد از این حلول هر چه که تشکیل میشود در مصرعی خلاصه کنم حرف خویش را: زهرا به قلب فاطمه تنزیل میشود از آن شبی که روی زمین کرده ای نزول هر آیه با شئون تو تحلیل میشود تو چشمه‌ی شگفتی و انجیر می‌دهی تحریف قطره‌های تو انجیل میشود گاهی درخت می‌شوی و میوه‌های تو خامش غذای سفره‌ی جبریل میشود تو سیب می‌شوی و تو را میل میکند سرخی گونه‌هاش که تکمیل میشود تو می‌شوی خدیجه و او با وجود تو حس می‌کند به آمنه تبدیل می‌شود وقتی شما شدی نخ تسبیح قطره‌ها هم مشرب‌فرات، لب نیل می‌شود وقتی تو ای الهه‌ی دریا غضب کنی ماهی بالدار، ابابیل میشود طفل تو مبدا همه‌ی اتفاقهاست هر سال با حسین تو تحویل میشود این شعر را ببخش اگر "تو" زیاد داشت خانم، غزل، بدون "تو" تعطیل میشود .............._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
باز به من راه سخن باز شد طایر اندیشه به پرواز شد تا که کند سیر، مقامات را مدح کند،‌ مادر سادات را گر، نه مدد از نظرِ وی رسد خامه به طوف حرمش کی رسد؟ اختر تابنده‌ بُرج شرف گوهر رخشنده‌ دُرج شرف مایه‌ فخریه‌ خیرالبشر دوستی و دشمنی‌اش، خیر و شر ریزه خور سفره او، اولیا در بَر او بر سَرِ پا، انبیا روح نُبی ، جان نبی، ذات دین کشته شده بر سرِ اثبات دین در شرف و عفاف، الگو تویی به بانوان، بزرگ بانو تویی به بی‌قرین ، نیست قرین تو کَس و گر کسی هست، علی هست و بس! بود به دستور خدای اَحد که مصطفی به دست تو، بوسه زد جن و ملک، کمینه خیل توأند خلق، عوالم به طُفیل توأند حُب تو، شیرازه‌ اُمّ الکتاب سایه‌نشینِ مِهر تو، آفتاب مقدم تو داده به خاک، اعتبار فرش کند از تو به عرش، افتخار هم ز سَران، خود پسرانت سَرند هم، همه مفتخر زِ تو مادرند در صف محشر، چو رسد گام تو محشر دیگر شود از نام تو به‌گاه غم ذکر امامان، همه فاطمه، یا فاطمه، یا فاطمه دامن تو، حسین، می‌پرورَد آن‌که دل خدای هم می‌برَد فضه‌ تو، معلم عالمی که دارد از یَم کمالت نَمی خانه‌ تو گلبُن عشق و عفاف به گِرد آن کعبه بوَد در طواف صبر تو را نداشت ایوب، هم اشک تو را نریخت یعقوب، هم عبادت و خدمت تو، متصل دسته‌ دستاس ز دستت خجل چشم ملَک، محو نماز شبت گوش فلک، به نغمه‌ یارَبت .............._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
فَطَمَت هي و شيعَتُنا مِنَ النّار . . حرام گشته به آتش، جدا شده است ز نار به نام فاطمه،حيران نام فاطمه ام به روز حشر چو پرسند نام و منصب من به افتخار بگويم غلام فاطمه ام نگفته حاجتمان را روا كند بانو هميشه شكر گذار مرام فاطمه ام تمامي بركات از علي و آل عليست خوشم كه پيروِ اين يك پيام فاطمه ام سه روز روزه گرفت و غذا به سائل داد تمام عمر گداي صيام فاطمه ام چهل نفر همه در جنگ با علي بودند عجيب در عجب از اين قيام فاطمه ام .............._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
دراین هوای خوب و، بارانیِ بهاری وقت است آسمانا، برما کرم بباری ساقی بیار باده، سرآمده خماری بگذار تا گذارم، سجاده را کناری برما ببخش یارا، از باب یادگاری یا مرهم نگاهی، یا زخم ذوالفقاری یا رحمة الوسیعه یا دافع البلیه یا باسط الیدین باللطف والعطیه یا دائم العنایة مَنّاً علی البریه عیدانۀ نزول مرضیة الرضیّه انظر الی فقیرک فی هذه العشیه مگذار عاشقان را در هرم بیقراری امشب مجاز باشد بامی وضو گرفتن برپای خمره شور اللهُ هو گرفتن برخیز جا نمانی! از این سبو گرفتن باید که در حریم او آبرو گرفتن رو بر حبیب کردن ازغیر رو گرفتن با حُبِّ این حبیبه محبوب کردگاری دل دل نکن دل من برخیز بی بهانه ساکت چرا نشستی؟ سرمست وعاشقانه همپای می گساران درمجلس شبانه با لهجۀ قناری با من بخوان ترانه دیگر بس است ماتم تا چند غمگنامه؟ رخت سیاه و روضه اشک عزا و زاری! شبهای غصه رفت و صبح سرور آمد منشور شور آمد شور شعور آمد تا قلب قاب قوسین رمز عبور آمد چون جانب خدیجه طه ز طور آمد سوی رسول پیک الله نور آمد کوثر عطا نمودت پروردگار باری بس که به سجده گفتی یا واهب العطایا دریاب مصطفایِ، دلخسته را خدایا حق هدیه کرده برتو محمودة السجایا دادیم برتو دختر... نه منتهی المنایا یعنی ابوالعجایب را دافع البلایا او یکتنه سپاهِ شیر خداست آری به به چه دلنوازی به به چه چاره سازی چه کعبۀ لطیفی چه عشق جانگدازی چه مهر دل فروزی چه سرو سرفرازی به به چه عزّ و جاهی چه نام پر ز رازی برخیز یا محمد شکر خدا نمازی... برپا بدار بهر این حسن همجواری به به نتیجه داده شیدائی خدیجه آمد تمام عشق رویایی خدیجه آمد انیس وقت تنهایی خدیجه به به چه دلنواز است لالایی خدیجه دارد به سینه شور غوغایی خدیجه جان می کند فدای دلدار افتخاری امشب از آسمانها بارد نوید رحمت زهرا شکوه عصمت زهرا کلید رحمت قدر مقدرِ عشق صبح سفید رحمت زهرا پس از محمد نام جدید رحمت مهرش هرآنکه دارد دارد امید رحمت با اهل او ندارد هرگز جحیم کاری یوم النشور فردا وقت جزا محمد! در لحظه ی ظهورِ عدل خدا محمد! گویند اهل محشر وا ویلتا محمد! هنگامۀ عبور خیرالنساء محمد! از اولیاء گرفته تا انبیا... محمد! دارند سوی زهرا چشم امیدواری ما نیز برعطای زهرا امیدواریم یکریز بیقرار بانوی بیقراریم دلخسته و خراب یک ماه بی مزاریم هرچند که سیاه و زشت و تباه و تاریم اما ز کرده های خود سخت شرمساریم مگذار تا بمیریم با درد شرمساری مادر چقدر فکر حال من و شما بود شبهای جمعه غرق گریه در التجا بود خواهان راحتی عشاق مرتضی بود او لطف کرد و کار امثال ما جفا بود!! گاهی گناه کردیم آخر کجا روا بود؟ خیر کثیر یعنی لطف همیشه جاری هرچند غرق غفلت... جمله گناه کاریم تاهست عشق زهرا سرشار افتخاریم برعرشۀ سفینه شکر خدا سواریم در خیمۀ حسینی، دائم حسن مداریم سرمایه جز ولای مولا علی نداریم شادیم از این غنا و مستیم از این نداری عمریست بینوای ایل وتبارتانم همواره بیقرار و بیمار و زارتانم دلتنگ بوسه ای بر، سنگ مزارتانم اینجا پی شما و محشر کنارتانم هنگام مرگ مادر... در انتظارتانم ازمن مگیر فیض این چشم، انتظاری مرضیّه ای و از ما ایزد رضاست با تو دلهای عاشقانت حاجت رواست با تو از دام درد و غصه قلبم رهاست با تو از آتش عذاب دوزخ جداست با تو هستی پر از نوای شیر خداست با تو دست تو عالمی را کرده علی نگاری! بسکه علی نوشتی بس که علی سرودی اول شهید راهِ، شیر خدا تو بودی تو رنگ سبز شیعه تو سرخی و کبودی با سینۀ شکسته تا عرش پرگشودی دستی برآر بلکه از ره رسد به زودی فریاد انتقام صمصام تک سواری .............._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
چله نشین صدفم، دُر شدم از نفحات نبوی پر شدم بنده ی دل تا که شدم، حُر شدم روی لبم نشسته این زمزمه فاطمه یافاطمه یافاطمه تشنه شدم، آب زلالم بده گرسنه ام، رزق حلالم بده مرغ بهشتم، پر و بالم بده کبوتر گنبد خضرا منم عبد نبی، نوکر زهرا منم فرصت چل روزه ی حق سر رسید سیب بهشتی معطّر رسید خدیجه را سوره ی کوثر رسید خیر کثیر ازلی آمده همسر محبوب علی آمده باز در لطف خدا باز شد به اذن حق، دوباره اعجاز شد خوش آمدی، مکّه سرافراز شد عقل شده مست حضور از شما جهل شده زنده بگور از شما رحمت و رحمانیتت گفته که جلوه ی ربانیتت گفته که پرتو نورانیتت گفته که کرسی تان کنگره ی عرش بود بهشت، زیر پایِ تان فرش بود تو کیستی، حبیبه ی کبریا شافعه ی محشر روز جزا سایه نشینت شده اند انبیاء مادر اسلام به غیر از تو کیست مادری ات، روز جزا دیدنیست تو دختر رسالتی، فاطمه تو همسر ولایتی، فاطمه تو مادر امامتی، فاطمه شیعه همیشه زیر دین شماست به زیر دین حسنین شماست مادر سادات! چه ها کرده ای سنگ دلم را تو طلا کرده ای ز خاک ها فضه بپا کرده ای خدا به نور تو مباهات کرد چادر تو معجزه خیرات کرد فاطمه ای بانوی نوکر نواز اشاره کن!  قنبر و فضه بساز قبله شده به سمت تو در نماز نماز تو، شکسته هم کامل است کعبه ی بی فاطمه سنگ و گل است سوره ی کوثر وسط کوچه، تو حیدرِ حیدر وسط کوچه، تو جای پیمبر وسط کوچه، تو حمایت از جان ولی می کنی می افتی و "علی علی" می کنی  .............._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
جهان بدون تو ای آفتاب عالم تاب! به کورِ تشنه شبیه ست در کویرِ سراب تو کوثرآمدِ لطفی، از ابتدای حیات بشر به خیر تو محتاج، چون گیاه به آب به آستانه ی فهم تو ای سریره ی قدر! نمیرسد مگر اندیشه ی اولوالاباب تمام عمر به دنبال وصف ذات تو بود نیافت واژه ی در شأن، ذهنِ مضمون یاب دری خدا به مقامت گشود، لفظ کثیر به باب کثرت اگر رفته، هست از این باب تو را به اسم نشاید صدا زدن، هرچند شکسته است کمر، بارِ وصفت از القاب تو در مثل شب قدری، ندیده هیچ زمان شبی شبیه تو را چشم روزگار به خواب تو آن ستاره ی صبحی که چشم شبزدگان ندیده اند هنوزت به جهدِ اسطرلاب چه مُهرها که به نام تورّم آمده اند به پای تو بنشانند بوسه در محراب بر آن دو دست تو گلبوسه زد رسول، دو دست که عکس باغ جنان را گرفته اند به قاب به احترام تو باید تمام قد برخواست که سیره ی نبوی میکند چنین ایجاب تو کیستی؟ که هم انسیه ای و هم حورا تو کیستی؟ نرسد این سوال ها به جواب یهودی از نفس چادرت مسلمان شد مسیحه ایست که او را صدا زنند: حجاب به دست توست تمام امور، از این روست اگر تو را "أمَةُ الله" کرده اند خطاب قسم به خاک رهت دیدنی ست در محشر زبان گشودنِ هفت آسمان به "کُنتُ تراب" سوار ناقه ای از نور میرسی، گویی که آفتابِ قیامت تو را شده ست رکاب دخیل بسته ی أهدابِ مِرطِ فاطمه ایم بهشت میدمد از رشته های آن جلباب بهشت گفتم و دیدم بر آستان درش شرار کینه ی ابلیسیان گرفته شتاب بهشت، روضه ی جانسوز توست، آنجا که ملک بر آتش دل ریخت لحظه لحظه شراب غم تو ای شبِ قدر! آن قَدَر که سنگین بود خمیده شد سر دفن شبانه ات مهتاب بگو کجای فلک دفن کرده اند تو را که چرخ میزند اینگونه صبح و شام‌ سحاب مرا ز هرم جهنم رهانده آتش غم دل من است که پیش از عذاب دیده عذاب مگرد طاعتِ سرخوش! پیِ بهشت خدا بهشت سوخته ی اهل بیت را دریاب .............._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
پرواز می دهیم که بال و پرت کنیم معراج می بریم که پیغمبرت کنیم دیگر بس است خلوت چله نشینی ات وقتش رسیده است مقرب ترت کنیم دسته گل قدیمی خود را از این به بعد دست تو می دهیم که تاج سرت کنیم حالا نماز شکر بخوان فدیه ات بده تا صاحب زلال ترین کوثرت کنیم می خواستیم فرق کنی با پیمبران می خواستیم  آینه ی دیگرت کنیم این سیب را بگیر و برای خودت ببر وقتش شده است فاطمه را دخترت کنیم شایسته است با پدر فاطمه شدن از خانواده ی پسری ابترت کنیم می خواستیم نسل تو زهرا نسب شود ضرب المثل برای عجم تا عرب شود  خورشید، آفتابی انور فاطمه است صبحی اگر که هست بدهکار فاطمه است آیینه اش سه مرتبه خود را ظهور داد پیغمبر و علی همه تکرار فاطمه است هر جلوه ای که جلوه ی نوری نمی شود زهرا شدن  فقط و فقط کار فاطمه است شام زفاف پیرهن کهنه می برد این تازه اولین شب ایثار فاطمه است فردا اسیر دست جهنم نمی شود امروز هر کسی که گرفتار فاطمه است زهرا اگر نبود ولایت نداشتیم گمراه می شدیم و هدایت نداشتیم زهرا بنا نداشت خودش را بنا کند می خواست بنده باشد و یا ربنا کند مثل علی عروج نمازش امان نداد اصلاً به پای پر ورمش اعتنا کند تا که مدینه از گل توحید پر شود کافی است در قنوت خدا را صدا کند طبق روال هر شب جمعه نشسته تا قبل از خودش سفارش همسایه را کند دستی که پیش خانه ی زهرا دراز نیست در شرع بر جناز ه ی آن کس نماز نیست او آمد و خزان زمین را بهار کرد بر شاخه ها شکوفه ی عصمت سوار کرد آیا بدون مُهر مناجات فاطمه می شد به سجده کردن خود افتخار کرد؟ وقتی شب زفاف پیمبر رسید و بعد بین علی و فاطمه تقسیم کار کرد خوشحال شد تمامی احساس معجرش وقتی رسول فاطمه را خانه دار کرد آن هم برای حاجت مسکین شهر بود روزی اگر ز حادثه میل انار کرد اخلاص پینه هایش همیشه زبان زد است از بس که دست فاطمه در خانه کار کرد وقتی تمام قاطبه ها بی حماسه بود خود را خمیده کرد ولی ذوالفقار کرد پس می شود برای عوض کردن زمان نو آوری فاطمه را اختیار کرد بی فاطمه که شیعه شکوفا نمی شود شیعه مرید دشمن زهرا نمی شود دنیا ندیده است سفر های این چنین جز در هوای فاطمه پرهای این چنین دیروز می شدند درختان بدون سر امروز می دهند ثمر های این چنین سر می دهیم و منت یاغی نمی کشیم همواره سر خوشیم به سرهای این چنین دارد بساط کفر زمین جمع می شود پیچیده در زمانه خبرهای این چنین اصلاً بعید نیست که او رو کند به ما از مادری چنان و پسرهای این چنین لبنان مگر چه داشت به جز نام فاطمه آری عجیب نیست ظفرهای این چنین دل های ما همیشه پر از یاد فاطمه است این سرزمین قلمرو اولاد فاطمه است .............._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
این کیست اینکه شرحِ الفبای خود شده زُهره شده است و محوِ تماشای خود شده در بی زمانِ مانده به میلاد ، سر بلند از امتحانِ روشنِ فردایِ خود شده با سیزده مناره خدا را صدا زده قد قامتِ بلندِ مُصَلّایِ خود شده منظومه‌هایِ شمسیِ او بی نهایت‌اند گرمِ شُکوهِ دیدنِ ژرفای خود شده عقلِ فرشته‌ها که به جایی نمی رسد خود پاسخِ شگفتِ معمّایِ خود شده حالا علی برایِ علی جلوه کرده است آئینه‌ی تلألؤ همتای خود شده اصلاً خدا هر آن چه که می خواست ، او شده این کیست اینکه حضرتِ زهرای خود شده؟ اشراقِ آسمانیِ رازِ تبارک است صبحِ نزولِ سوره یِ کوثر مبارک است! دل می‌بَری غزل غزل از این ترانه‌ها والاترین عزیز ترین مادرانه‌ها با جذبه‌هایِ چادرِ خورشید دوزی‌ات گُل می‌شوند غنچه به غنچه جوانه‌ها تسبیح را به دست بگیر و ببین که باز معراج می‌روند همین دانه دانه‌ها با آیه‌های سوره‌ی قدر آمدی که ما ایمان بیاوریم به آن بی نشانه‌ها هر صبح با سلامِ پیمبر طلوعِ توست تنها بهانه‌ی پدرت از بهانه‌ها آتش گرفت اگر تنِ تب دارمان چه غم پایِ دعای نورِ تو سر زد به خانه‌ها یا نور ، فَوقَ نور ، علیٰ نور ، نورِ نور خورشید می شویم از این جاودانه‌ها سلمان که از شماست پس از ایل‌تان شدیم با این حساب ما همه فامیلتان شدیم سَرو آمدی که پایِ علی همسری کنی اصلاً رسیده‌ای که علی پَروری کنی با خطبه‌ات حماسه‌ای از واژه‌ها شکُفت شاید زمانِ آن شده پیغمبری کنی تو از خودت برایِ خدا خرج می کنی تا پاسداری از شرفِ سنگری کنی ... که ریشه‌ی ولایت از آن آب می‌خورد تا سایه‌ای بگیرد و حق گُستری کنی نهج‌البلاغه خوان مدینه ، طنین تو پیچیده تا که شرحِ علی محوری کنی شیرازه‌ی عفاف و حجاب و حیا  و صبر تنها به دستِ توست که مرد آوری کنی ما شیعه زاده‌ایم به این دل خوشیم تا بیمار می‌شویم کمی مادری کنی بانو به قول خواجه هواخواهِ خدمتیم جا ماندگان قافله‌های شهادتیم یادش بخیر یادِ شهیدان یکی یکی شوریده‌هایِ حضرتِ باران یکی یکی خرّم شده است شهر به شهرِ دیارمان از خونِ گرم و قامت ایشان یکی یکی جبهه گرفته بویِ تو را که گرفته‌ای ... سرهای سرخ بر سرِ دامان یکی یکی بحرین و مصر و تونس و صنعا زِ خواب جَست از انقلابِ پیر جماران یکی یکی اکنون رسیده است زمانش که بشکنند طاغوت‌های سنگی انسان یکی یکی با بیرق ولیِّ زمان می‌زنیم پا ... بر قله‌های دانشِ دوران یکی یکی بر لب فرشته نامِ تو آورد گریه کرد سجّاده دردِ پایِ تو حس کرد گریه کرد جان می‌دهیم و از درتان پَر نمی‌زنیم موجیم و سر به ساحلِ دیگر نمی‌زنیم وقتی که حرف ، حرفِ ولایتمداری است ما دَم زِ غیر تا دمِ آخر نمی‌زنیم وقتی که امر نائبتان فرضِ جان ماست سنگِ کسی به سینه‌ی باور نمی‌زنیم فصل بصیرت است بجز با لوای او حتی قدم به عرصه‌ی محشر نمی‌زنیم ما را فقط به پایِ ولایت نوشته‌اند ما سینه پایِ بیرق دیگر نمی‌زنیم با ذوالفقارِ نامِ علی پا گرفته‌ایم ما درسِ خود زِ مکتب زهرا گرفته‌ایم .............._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
به نام حضرت معشوق حضرت دلبر کشیده واژه به اوصاف حضرت مادر رسیده شعرِ من امشب به سوره« کوثر» به کل عالمِ هستی تاج و هم سرور نوشت مادر و شاعر به لکنت افتاده خدا به اهل زمین هدیه ماه را داده به اسم نور علی نور واین الههء نور زده است حضرت «الله» نغمهء صور و چیده در فلکش بزمِ یک شراب طهور بساط عاشقی و مستی ملائک جور و داده «فاطمه» را و زمین مزین شد و چشم عالم هستی چقدر روشن شد نوشت«فاطمه» هفت آسمان تبسم کرد زخاک چادر او خاک هم تیمم کرد و آسمان و زمین دست و پاش را گم کرد حدیث عشق تو را باب بین مردم کرد خدا تورا« اشْرَقَتَ الارضُ فی السماء» خوانده تورا که « ام ابیها» ی مصطفی خوانده سلام ما به تو مادر که روح خورشیدی سلام ما به تو مادر که اصل توحیدی که مِهرِ مادریت را به شیعه بخشیدی تو برق عشقِ « علی» را به چشممان دیدی چگونه سجده گذاریم مادری تورا و شکر حضرت حق مادرم شده «زهرا» قسم به سورهء «کوثر» به آیه ء «تطهیر» و ذرّه ذرّهء نورت که میشود تکثیر قلم حقیر شده است پای این تقریر و واژه واژه غزل می چکد از آن تکریر به شعر از نفس افتاده جان تازه بده و مادری کن و بر بنده ات اجازه بده نشسته ام که به دست آورم نگاهت را سپید کن،شبِ تاریکِ «رو سیاهت» را به آسمان برسان این«غبارراهت» را بگیر دستِ منِ اوفتاده چاهت را ببخش اینکه نبودم دلبخواه شما بمیرم اینکه نبینم اشک و آه شما فضای سینه پر از عشقِ بی کرانه شده برای از تو سرودن دلم بهانه شده و شاعری که دلش تنگ، از زمانه شده تمام دارو ندارش همین ترانه شده کنار شعر« دو رکعت» غزل نوشته شده قسم به مادریت ،شاعرت شکسته شده .............._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
در خاطره ماندگار بودن همشیرۀ ذوالفقار بودن حوریه و خانه دار بودن این قدر بزرگوار بودن کار چه کسی است غیر زهرا ماییم و دعای خیر زهرا شأن تو کجا و بال ادراک افتاده به زیر پات افلاک منظور خدا حدیث لولاک ای خواستگارت پدر خاک مهریۀ هر که آب باشد همدوش ابوتراب باشد ای روح برابر پیمبر ای سورۀ کوثر پیمبر ای حیدر دیگر پیمبر ای آمنه مادر پیمبر ای سیب بهشت را نتیجه سرمایۀ حضرت خدیجه .............._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .
مشگل گشای عالم و از عالمی سری از جن و انس و حور و ملائک تو سرتری شرح فضائل تو نگنجد به ذهن ما از کل کائنات جهان هم فراتری هستی یگانه دخت نبی یامکرمه آخر رسول حضرت حق را تو مادری در ماسوا و خلقت و این چرخ روزگار تنها تویی که یاور و هم شأن حیدری دادی تو پرورش حسنین و عقیله را هم بضعه الرسولی و هم سر داوری بالاتر از مقام تمام رسالتی گنجینه معارف ربی و کوثری مارا کسی به جز تو پناهی نمیدهد بر شیعیان فقط تو شفیعه به محشری فخرم همین بود که کنم کل عمر خود در مجلس عزای حسین تو نوکری .............._________________________ کانال باب الحسین (ع) https://t.me/Babolhusein گروه اشعار حسینی https://t.me/joinchat/TnNArTssrr8vRxab کانال ایتا http://eitaa.com/joinchat/1055588373C0c7969e8af .