#شهید_قاسم_سلیمانی
#مكتب_شهيد_سليمانى
شوق انتقام
در پگاه جمعه ای وقت سحر، یک روز سرد
چشمها در خواب ناز و دل ولی لبریز درد
هاتفی بانگی برآورد از سویدای وجود
هان که ای اهل زمین سردارتان پرواز کرد
دشمن غدّار و اَشقَی الاشقیای بی وجود
در دل تاریک شب زد حمله بر آن یکّه مرد
مرد میدان تمام عرصه های سخت و تار
قاسم مُلک سلیمان ، رهگشای هر نبرد
آن یکی بر سر زد و آن دیگری بر سینه اش
داغ این سردار دلها را ولی درمان نکرد
بعد او شوق نبرد و انتقامش بر دل است
هرکه دارد خط سازش گردد او تنها و طرد
سرخی خونش چراغی در شب تارم شده
از فراقش گشته اما چهره هامان زار و زرد
شاعر : حمید قلی زاده
⛱کانال اشعار زیبا
《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
#آیت_الله_مصباح_یزدی
هوالحیّ
مصباحِ دوستانِ ولایت،سفربخیر
خورشید بیبدیلِ هدایت سفربخیر
آه ای جوابِ «هَل مِن عمّارِ» رهبری
آموزگار درسِ شهامت سفربخیر
داغی بزرگ بر دل یاران نشاندهای
ای آبروی علم و فقاهت سفربخیر
بعد از تو بر زمین مگذاریم این عَلَم
هستیم در ادامهٔ راهت،سفربخیر
بالاتر از دماء شهیدان،مدادِ توست
آموخت مالک از تو شهادت،سفربخیر
⛱کانال اشعار زیبا
《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
سردار بدون واهمه… یعنی تو
محبوب قلوب ما همه... یعنی تو
گفتی بنویسند فقط سربازی...
سرباز عزیز فاطمه… یعنی تو
#مكتب_شهيد_سليمانى
#حاج_قاسم_سلیمانی
#مرد_میدان
⛱کانال اشعار زیبا
《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
هدایت شده از اشعار زیبا
🖤💔🖤💔🖤💔🖤💔🖤
▪️امام حسین(ع)
▪️حضرت زهرا(س)
▪️فاطمیه
شخصیتی که زحمت مارا کشیده است عالم از ابتدای وجودش ندیده است
دست من و تو نیست اگر نوکرش شدیم خیلی حسین زحمت مارا کشیده است
منت نهاده بر سرمان اشک جاری است از دل بگو حسین تورا او خریده است
بین قلم و لطف تو هست ارتباط اگر حرفی به روی برگه کاغذ خزیده است
من با زبان شعر نوشتم که این حسین ماضی مضارع و به هر علت مزیده است
کشف قمر پدیده شده؟ بچه بازی است ارباب ما برای جهان یک پدیده است
مارا به حال خودمان ول نکرده است چون بوی کربلا به مشامم رسیده است
در روضه ات زبان گرفتم و ناگه زبان گرفت
مردم ولی به عشق تو قلبم تپیده است
من پیله میکنم که برایش بسوزم و هیئت به اذن او به مدارم تنیده است
از دکتر و مطب به خدا بیمه میشود هرکس که طعم چایی او را چشیده است
این رفت و آمدی که برایم رقم زده
از گریه ی شبانه مهدی دمیده است
ایام فاطمیه شد و روضه های سخت
آقا بیا که مادر تو قد خمیده است
شاعر اگر زمیخ درو سینه مینوشت میمرد آن که روضه کوچه شنیده است
لرزی اگر ز سردی این بیت حس شده
از لا بلای چادر خاکی وزیده است
شرمنده ام به خدمتتان عرض میکنم
او مادر حسین، همان سر بریده است
شاعر: امیرحسام یوسفی
🖤💔🖤💔🖤💔🖤💔🖤
⛱کانال اشعار زیبا
https://eitaa.com/asharziba
هدایت شده از اشعار زیبا
چند بیتی عرض ادب به ساحت مقدس سردار شهید قاسم سلیمانی ؛ابومهدی مهندس و یاران عزیزشان که غریبانه جام شهادت را نوشیدند.
🖤💔🖤💔🖤💔🖤💔🖤
مسیر رودِ خروشان به دامن دریاست
به خون خویش طپیدن سرورِ این دنیاست
بدون دست؛علمدار؛دیدنی تر شد
لباسِ سرخِ شهادت به قامتت زیباست
به روی دوش شهیدان تنت شب جمعه
کنارِ علقمه مهمانِ حضرت زهراست
ز فاو تا به حلب ؛زینبیه تا به عراق
حضور ِ سبز تو شانه به شانهٔ شهداست
سلام بر تنِ پاکِ تو و «ابومهدی»
که عاشقانه در آغوشِ سیدالشهداست
کسی که در پی الگو برای ایثار است
حیات تا به شهادت نتیجه اش اینجاست
زمان زندگی ات فاتحانه جنگیدی
شهادت تو سرآغاز مرگ آمریکاست
تقاص خون تو را صهیونیسم پس بدهد
به گور میبرد این آرزو «علی تنهاست»
نوشته روی عَلَم «قاسم سلیمانی»
به روی شانهٔ او پرچم علی بالاست
زکربلای چهار و شلمچه جا ماندی
ولی قرار تو بادوستان تو ؛دی ماست
کسی که فاطمیه جام وصل می نوشد
میانِ شعله اگر دست و پا زند ؛ گویاست_
_میانِ آن درودیوار مادرِ ماسوخت
میانِ آن در و دیوار محشری برپاست
به پیش چشم علی می زدند زهرا را
یگانه عصمت کبری به زیر دست وپاست
کسی که روی بگیرد زمرد نابینا
میان آنهمه نا مَحرمِ بدون ِ حیاست
مغیره قنفذ و خالد قلاف کوبیدند
کسی نگفت که زن را زدن به کوچه رواست؟
اگرکه چادر مادر به کوچه خاکی شد
ظهور فاطمیه در غروب عاشوراست
سپاه کوفه به زینب بلند خندیدند
تمام درد سر او نبودن سقاست
کنار پیکرِ بی سر زدند زینب را
برای غارت چادر میانشان دعواست
قاسم نعمتی
🖤💔🖤💔🖤💔🖤💔🖤
⛱کانال اشعار زیبا
https://eitaa.com/asharziba
شیخ بهایی » نان و حلوا
علم یابد زیب از فقر، ای پسر
نی ز باغ و راغ و اسب و گاو و خر
مولوی را، هست دایم این گمان
کان بیابد زیب ز اسباب جهان
نقص علم است، ای جناب مولوی
حشمت و مال و منال دنیوی
قاقم و خز چند پوشی چون شهان؟
مرغ و ماهی، چند سازی زیب خوان؟
خود بده انصاف، ای صاحب کمال
کی شود اینها میسر از حلال؟
ای علم افراشته، در راه دین
از چه شد مأکول و ملبوست چنین؟
چند مال شبهه ناک آری به کف؟
تا که باشی نرم پوش و خوش علف
عاقبت سازد تو را، از دین بری
این خودآرایی و این تن پروری
لقمه کید از طریق مشتبه
خاک خور خاک و بر آن دندان منه
کان تو را در راه دین مغبون کند
نور عرفان از دلت بیرون کند
لقمهٔ نانی که باشد شبهه ناک
در حریم کعبه، ابراهیم پاک
گر، به دست خود فشاندی تخم آن
ور به گاو چرخ کردی شخم آن
ور، مه نو در حصادش داس کرد
ور به سنگ کعبهاش، دست آس کرد
ور به آب زمزمش کردی عجین
مریم آیین پیکری از حور عین
ور بخواندی بر خمیرش بیعدد
فاتحه، با قل هوالله احد
ور بود از شاخ طوبی آتشش
ور شدی روحالامین هیزم کشش
ور تو برخوانی هزاران بسمله
بر سر آن لقمهٔ پر ولوله
عاقبت، خاصیتش ظاهر شود
نفس از آن لقمه تو را قاهر شود
در ره طاعت، تو را بیجان کند
خانهٔ دین تو را ویران کند
درد دینت گر بود، ای مرد راه!
چارهٔ خود کن، که دینت شد تباه
از هوس بگذر! رها کن کش و فش
پا ز دامان قناعت، در مکش
گر نباشد جامهٔ اطلس تو را
کهنه دلقی، ساتر تن، بس تو را
ور مزعفر نبودت با قند و مشک
خوش بود دوغ و پیاز و نان خشک
ور نباشد مشربه از زر ناب
با کف خود میتوانی خورد آب
ور نباشد مرکب زرین لگام
میتوانی زد به پای خویش گام
ور نباشد دور باش از پیش و پس
دور باش نفرت خلق، از تو بس
ور نباشد خانههای زرنگار
میتوان بردن به سر در کنج غار
ور نباشد فرش ابریشم طراز
با حصیر کهنهٔ مسجد بساز
ور نباشد شانهای از بهر ریش
شانه بتوان کرد با انگشت خویش
هرچه بینی در جهان دارد عوض
در عوض گردد تو را حاصل، غرض
بیعوض، دانی چه باشد در جهان؟
عمر باشد، عمر، قدر آن بدان
⛱کانال اشعار زیبا
《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
هم برای من به انصار و مهاجر رو زدی
هم صبوری کردی و در خانه ام سوسو زدی
چند ماهی درد پهلو را تحمل کردهای
خواستی برخیزی از جا تکیه بر زانو زدی
رو به بهبودی ست حالت یا برای دلخوشی
بسترت را جمع کردی خانه را جارو زدی
اینقدر زحمت به خود دادی برای مرتضی
کودکان را با چه حالی شانه بر گیسو زدی
یک کلام از درد خود با من نگفتی هیچ وقت
مخفی از چشمان حیدر دست بر پهلو زدی
گر چه این همسایهها از پشت خنجر میزنند
با دعایت زخم آنها را سحر دارو زدی
از تمام غصهها این غم علی را میکشد
تو برای من به انصار و مهاجر رو زدی
⛱کانال اشعار زیبا
《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
فاطمه این شب جمعه که زیارت آمد
مثل هر هفته نیامد ،چه به زحمت آمد
کربلا از نفس افتاد و ملائک دیدند
مادری با بدنی غرق جراحت آمد
⛱کانال اشعار زیبا
《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
من ندیدم که شبی پلک بهم بگذاری
هرشب از شدت درد کمرت بیداری
استراحت کن عزیزم ، بخدا میدانم
خسته ای ، بی رمقی ، سوخته ای ، بیماری
جان من سعی نکن با کمر تا شده ات
محض آرامش من بستر خود برداری
سرفه هایت بخدا قاتل جانم شده است
بس که خونابه در این سینه ی زخمی داری
سعی کن خوب شوی ، ای همه دارایی من
زینبت را به چه کس بعد خودت بسپاری
مونس خستگی حیدر خیبر شکنی
تو نباشی چه کسی میدهدم دلداری
پوریا باقری
⛱کانال اشعار زیبا
《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
#فاطمیه
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
ببین بشکسته پهلویش، سیه گردیده بازویش
بریز آب روان رویش، ولی آهسته آهسته
بود خون جاری ای اسما
هنوز از سینه زهرا
بنالم زین مصیبتها
ولی آهسته آهسته
بریز آب روان اسما،
بریز آب روان اسما،
به جسم اطهر زهرا ولی آهسته آهسته
ولی آهسته آهسته
همه خواب و علی بیدار، سرش بنهاده بر دیوار
بگرید از فراق یار، ولی آهسته آهسته
حسن ای نورچشمانم حسین ای راحت جانم
بنالید ای عزیزانم، ولی آهسته آهسته
بیا ای دخترم زینب به پیش مادرت امشب
بخوان او را به تاب و تب، ولی آهسته آهسته
بریز آب روان اسما،
بریز آب روان اسما،
به جسم اطهر زهرا ولی آهسته آهسته
ولی آهسته آهسته
همه خواب و علی بیدار، سرش بنهاده بر دیوار
بگرید با دل خونبار، ولی آهسته آهسته
ولی آهسته آهسته
روم شبها سراغ او
به قبر بی چراغ او
کنم زاری ز داغ او
ولی آهسته آهسته
ولی آهسته آهسته
روم شب ها سراغ او، به قبر بی چراغ او
کنم زاری ز داغ او، ولی آهسته آهسته
⛱کانال اشعار زیبا
《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
گوشه ی چادر تو تا که به در میگیرد
مرتضی پشت سرت دست به سر میگیرد
تو فقط فضه بیا فاطمه را زود ببر
چون که دارد دَم در معرکه در میگیرد
از همان روز که برگشتی از آن کوچه حسن
زانویش را چه غریبانه به بر میگیرد
دخترت گفت در این خانه که نامحرم نیست
پس چرا مادرمان رُخ ز پدر میگیرد
فاطمه دخترمان حال تو را میداند
چند روزیست تو را زیر نظر میگیرد
زودتر خوب شوی فاطمه جان خوبتر است
زن همسایه سه ماه است خبر میگیرد
⛱کانال اشعار زیبا
《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#فاطمیه
وقتی که حال و روز تو بهتر نمی شود
در چهره ام امید میسر نمی شود
با زحمتی دو دیده به من بازکن گلم
آیینه از نگاه، مکدر نمی شود
پرپر مزن میان قفس، ای شکسته پر
این پر برای پر زدنت پر نمی شود
از میخ در حکایت شرم مرا بپرس
رویم سپید پیش پیمبر نمی شود
بر روی زخم گونه ی خود جان مرتضی
مرهم گذار، گوشه معجر نمی شود
داغت عجیب پشت علی را شکسته است
از پا فتاده، فاتح خیبر نمی شود
باشد، حسین را به برم می کشم، برو!
اما بدان، محبت مادر نمی شود
با التماس گفت: مرو! پیش من بمان
زهرا اشاره کرد که : دیگر نمی شود
شعر از :علی شکاری
⛱کانال اشعار زیبا
《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
#سلام_ابراهیم
#شهید_ابراهیم_هادی
سلام حضرت ساقی سلام ابراهیم
سلام کرده ز زلفت جواب می خواهیم
سحر رسید و نسیم آمد و شبم طی شد
به شوق باده ی تو ما هنوز در راهیم
تبر به دست بیا که،دوباره بت شده ایم
طناب و دلو بیاور، بیا که در چاهیم
هزار مرتبه از خود گذشتی و رفتی
هزار مرتبه غرق خودیم و می کاهیم
تو از میانه ی عرش خدا به ما آگاه
و ما که از سر غفلت ز خویش ناگاهیم
تو مثل نور نشستی میان قلب همه
دمی نظر به رهت کن که چون پرکاهیم
زبان ما که به وصف تو لال می ماند
ببین که خیرسرم شاعریم و مداحیم
صدای صوت اذان تو،هست مارابرد
و گرنه از سرشب غرق ناله وآهیم
خوشابه حال تو که وزنه ای برای خودت
خدا کند که شفاعت شویم، ابراهیم
برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم✋
⛱کانال اشعار زیبا
《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
کاسه آبی را به پشتم،مادرم پاشیدو رفت
تا که برگردم شنیدم ،از غمم نالیدو رفت
دیده بودم خواب مادر را شب میلاد من
لحظه ای آمد کنارم،صورتم بوسیدو رفت
مادرم چندین بهاراست،ازکنارم رفته است
مثل مامور از بهشت،آمد مرا زایید و رفت
قوم وخویشانم مکرر، این خبر را میدهند
مادرت درخواب ما،حال توراپرسیدورفت
من به قربانت ،که هرجا رفته ای یاد منی
یادتو هرنیمه شب،روی مرا پوشیدورفت
شعرزیبایی به عشقش گفته بودم که ندید
آمد او اما شبی بر شعر من بالید و رفت
مادرم رفته ولی،در خاطراتم مانده است
روز مادر،چشم او ،آمد بمن خندیدو رفت
تقدیم به مادرانی که بار سفربستن و رفتن.
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#مادر
⛱کانال اشعار زیبا
《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
شمیم بهار
بیا بیا که شمیم بهار میآید
دل رمیده ما را قرار میآید
سر از افق بدرآورد صبح آزادی
سرود فتح و ظفر زین دیار میآید
بیا که شد سپری دوره تباهیها
زمان سروری و اقتدار میآید
گریخت ظالم و برچیده شد بساط ستم
نهال حق و عدالت به بار میآید
بیا که گر رود اهریمن از وطن بیرون
فرشته از طرف کردگار میآید
خوش آمدی به وطن مقدمت گرامیباد
صدای هلهله از هر گذار میآید
#فجر_انقلاب
#انقلاب_اسلامی_ایران
⛱کانال اشعار زیبا
《🍃🍂@asharziba🍂🍃》
سالگرد انقلاب
سالگرد انقلاب آمد پدید
انقلابی چون سپیده پرنوید
فجر رستن، فجر رستن، فجر شوق
فجر بشکفتن چو گل در باغ ذوق
انقلابی چون سحر ظلمت شکن
تا به عمق کلبهها پرتوفکن
فجر نورافشانی قرآن و دین
فجر قدرتیابی مستضعفین
انقلابی چون شفق سرشارِ خون
گوهر آزادگی را آزمون
فجر عزت، فجر رشد کارها
فجر دیگرگونی معیارها
انقلابی پیشرو مانند برق
در شکوهش عقل عالم مانده غرق
فجر جمهوری اسلامی کزان
صدهزاران روزِ روشن شد عیان
فجر برچیدن بساط زور و زر
شام استبداد آوردن به سر
انقلابی پر زشیران بیشه اش
نعره الله اکبر ریشه اش
سوره «والفجر» گر خوانی عمیق
راز این ده شب از او یابی دقیق
#انقلاب_اسلامی_ایران
#فجر_انقلاب
⛱کانال اشعار زیبا
《🍃🍂@asharziba🍂🍃》