.
اولین بار که دیدمت با خودم گفتم
چگونه میشود لبخندت را دید
و آن را نبوسید..؟!
#مریم_قهرمانلو
💟 @asheghaaneh
اونجا که هوشنگ ابتهاج میگه:
نازنین آمد و دستی به دل ما زد و رفت
پرده ی خلوت این غمکده بالا زد و رفت
کنج تنهایی ما را به خیالی خوش کرد
خواب خورشید به چشم شب یلدا زد و رفت
درد بی عشقی ما دید و دریغش آمد
آتش شوق درین جان شکیبا زد و رفت
خرمن سوخته ی ما به چه کارش می خورد
که چو برق آمد و در خشک و تر ما زد و رفت
رفت و از گریه ی طوفانی ام اندیشه نکرد
چه دلی داشت خدایا که به دریا زد و رفت
بود آیا که ز دیوانه ی خود یاد کند
آن که زنجیر به پای دل شیدا زد و رفت
سایه آن چشم سیه با تو چه می گفت که دوش
عقل فریاد برآورد و به صحرا زد و رفت
💟 @asheghaaneh
.
سرشار از بوی تنش بودم...
طعم دهن و جای دست هاش ...
در وجودم مثل نبض می زد...
میکوبید...
چیزی جادویی...
آن جادوی ابدی ...
که تمام زشتی ها...
بدی ها ...
و کژی های دنیا را از یادم میبرد...
#عباس_معروفی
💟 @asheghaaneh
.
ای که هوای منی
بی تو نفس ادعاست
ذکر کمالات تو،
تذکرﺓ الاولیاست.
#غلامرضا_طریقی
💟 @asheghaaneh
این خانه با زندان چه فرقی میکند بی تو؟
تبریز یا تهران! چه فرقی میکند بی تو؟...
#طاهره_اباذری_هریس
💟 @asheghaaneh
♡♡♡
تمام
خنده هایم را نذر کرده ام
تا تو همان باشی
که صبح
یکی از روزهای خدا
عطر دست هایت
دلتنگی ام را
به باد میسپارد ...
#سید_علی_صالحی
#صبح_بخیر
💟 @asheghaaneh