⭕️روضه روز عاشورا
#روضه_روز_عاشورا
حاج مهدی رسولی
التماس دعا
کشتی شکستۀ طوفان کربلا
افتاده رو زمین؛ خدا ، سلطان کربلا
پیشاپیش از همه چیز عذرخواهی
می کنم.. روز عاشوراست دیگه …
همه باهم امروز روضه خون بشیم … مادرش توی مجلسه …
کشتی شکستۀ طوفان کربلا
افتاده رو زمین؛خدا ، سلطان کربلا
از چشمه های پیکرت ، غریب کربلا
میجوشه خون تو ، با هر نفس نفس
به امام صادق عرض کرد آقا جان ، شنیدم فرمودید هزار و نهصد و پنجاه و چند زخم به بابات زدن، مگه میشه ، مگه جا میشه … آقا انگشترشونرو در آوردند فرمودند به اندازه نگین این انگشتری جای سالم به بدن بابام نذاشتن … نیزه جای خنجر زدن ، خنجر جای شمشیز زدن …
یه جوری بشه امروز دق کنیم
از چشمه های پیکرت ، غریب کربلا
میجوشه خون تو ، با هر نفس نفس
چرا شما برای این موضوع اینقدر گریه میکنید ؛ مگه تازه شنیدید ، مگه همچین چیزی تازه پیش اومده ، خب مدینه مادرش هم همینجور بود دیگه …
با هر نفسی که زهرا میکشید ، خون تازه از سینه جاری میشد …
از چشمه های پیکرت ، غریب کربلا
میجوشه خون تو ، با هر نفس نفس
کشتن تورو به قتل صبر ، عین روایته (پرسید آقا قتل صبر چیه …)
هرکس یه ضربه میزنه ، به مرغ تو قفس
فرمود بابامو به قتل صبر کشتند ، مثل مرغی که توی قفس بذارنش ، هرکس از یه طرف ، یه خنجری ، یه نیزه ای …
بندای قلب من داره ، از هم جدا میشه
(خانوم بالای تل زینبیه داره نگاه میکنه ، اومد بالای گودال دید …)
بندای قلب من داره ، ازهم جدا میشه
این لعنتی کی از رو سینه پامیشه
ای صید و پا زده ، در خون برابرم
حتی یه بوسه رو تنت ، به سختی جا میشه
حسین ….
عصر غریبیه ، سردار بیسپاه
اسفند روی آتیشم ، بالای قتلگاه
دشنه و دربِ خونهی مدینه یادته
(بیشرف توی مدینه اومد دشنهرو کشید ، از رای درز در ، فاطمه بین در و دیوار … )
دشنه و دربِ خونهی مدینه یادته
که جا گرفته تو ، پهلوی مادرم
حالا شده یه نیزه و اومده کربلا
نشسته توی پهلوی ، عزیز برادرم
این قوم خیرهسر تورو ، چه بیامون زدن
فقط نه سنگ و نیزه که ، زخم زبون زدن
یه بیحیایی اومد توی گودال ، اول یه نگاه کرد یه صورت ابی عبدالله ، کثافت نجس قبل از اینکه بزنه دهنشو باز کرد … همینقدر بگم خیلی آدم فحاشی بود … بعد هم نیزه رو …
این قوم خیرهسر تورو ، چه بیامون زدن
فقط نه سنگ و نیزه که ، زخم زبون زدن
جوونای بیرحمشون ، با هربه میزدن
مقتل نوشته پیراشون ، عصازنون زدن
پیرمردای کوفه و شام ، از خیمهها اومدن بیرون … بسم الله الرحمن الرحیم ، بریم قربة إلی الله حسین رو بزنیم … اومدن توی گودال ، یه عده از این پیرمردا ، بجای عصا «خَشَب» دستشون بود ، خَشَب چیه ! …
بپرسید از اعراب … به چوبی که سر این چوب رو میخ کوبیدن … با خشب اومدن توی گودال … بسم الله الرحمن الرحیم …
حسین …
یه جوری بگو دل خانوم زینب آرام بگیره … حسین
لبیک یاحسین
آهسته رو آهسته رو
بر خواهر زارت نگر
بر طفل بیمارت نگر
آخ کرده وصیت مادرم
در وقت میدان رفتنت
بوسم گلو و حنجره ات 2
ای پاره تن حسینم
خونین بدن حسینم
آرام جان خواهر
ای تشنه لب حسینم2
زینب گفت حسین جان..
وقتی حرکت کردی طرف میدان یاد وصیت مادرمون زهرا افتادم...
میگن امام حسین تا تام مادررو شنید از اسب پیاده شد...
زینبم مگه مادرم زهرا چه وصیتی کرده...
صدا زد حسین جان.. مادرم وصیت کرده ...
روز عاشورا تو آخرین لحظه وقتی حسینم... بی پناه شد ...
دیگه یاور نداشت...
به طرف میدان میره...
(اوج)
زیننبم مادر... من اون لحظه کربلا نیستم مادر...
مادر عوض من زیر گلوی حسینمو ببوس
امان از دل زینب....3
چه خون شد دل زینب
اینجا زیر گلوی حسینو بوسید برادرو راهی میدان کرد...
چند ساعت بعد اومد کنار جنازه برادر...
الهی خواهری داغ برادر نبینه...
به خدا سخته...
الهی نبینی اونچه که زینب دید..
(فرود)
اومد کنار جنازه برادر...
چه جنازه ای..
بی سر، عریان، قطعه قطعه....
چه کرد عمه سادات یه وقت دیدن خم شد لبها رو گذاشت له رو رگهای بریدهٔ حسین.....
ديدم غمت ای دلبر ای کاش نمی ديدم
تنهایی و بی ياور ای کاش نمی ديدم
دنبال تو تا گودال من آمدم و ديدم
بالای سرت مادر ای کاش نمی ديدم
بابی انت و امی یا حسین...
جان عالم به فدای لب عطشانت
بلند بگو یا حسیـــــن...
التماس دعا
[WWW.MESBAH.INFO]Shab-Shahadat-Emam-Bagher1400[17].mp3
11.38M
مهلا مهلا
یا ابن الزهرا
ای یادگار مادرم
ای مهربان برادرم
آهسته رو آهسته رو
ای جان من جانان من
مشکن دل سوزان من
آهسته رو آهسته رو
هم ناله شو با زینب
آهسته رو آهسته رو
بر خواهر زارت نگر
بر طفل بیمارت نگر
بگم و التماس دعا
آخ کرده وصیت مادرم
در وقت میدان رفتنت
بوسم گلو و حنجره ات
ای پاره تن حسینم
خونین بدن حسینم
آرام جان خواهر
ای تشنه لب حسینم...
زینب گفت حسین جان.
وقتی حرکت کردی طرف میدان یاد وصیت مادرمون زهرا افتادم
میگن امام حسین تا تام مادررو شنید از اسب پیاده شد
زینبم مگه مادرم زهرا چه وصیتی کرده.
صدا زد حسین جان
مادرم وصیت کرده
روز عاشورا تو آخرین لحظه وقتی حسینم. بی پناه شد
دیگه یاور نداشت
به طرف میدان میره
اوج
زیننبم مادر... من اون لحظه کربلا نیستم مادر
مادر عوض من زیر گلوی حسینمو ببوس
امان از دل زینب
چه خون شد دل زینب
😭اینجا زیر گلوی حسینو بوسید برادرو راهی میدان کرد
چند ساعت بعد اومد کنار جنازه برادر
الهی خواهری داغ برادر نبینه
به خدا سخته
الهی نبینی اونچه که زینب دید
فرود
اومد کنار جنازه برادر.
چه جنازه ای
بی سر، عریان، قطعه قطعه
چه کرد عمه سادات یه وقت دیدن خم شد لبها رو گذاشت له رو رگهای بریدهٔ حسین.
ديدم غمت ای دلبر ای کاش نمی ديدم
تنهایی و بی ياور ای کاش نمی ديدم
دنبال تو تا گودال من آمدم و ديدم
بالای سرت مادر ای کاش نمی ديدم
بابی انت و امی یا حسین خودم به فدات عالمی به فدات
جان عالم به فدای لب عطشانت
🌴بلند بگو یا حسیـــــن.
4_5846089881637356671.mp3
8.71M
روضه سوزناک روز عاشورا
مناجات امام زمان
#مناجات_محرمی_امام_زمان
#عاشورا
#روضه_روز_عاشورا
التماس دعا صحت
خدا صبرت دهد در ماتم جد غریب خود
تسلی میدهی خود را تو با صبر و شکیب خود
حاج #منصور_ارضی
813.3K
نوحه ظهر عاشورا
وداع
#سینه_زنی
#وداع
#عاشورا
تنهاترین بی یاورم
خواهرم زینب
فرمانده ی بی لشکرم
خواهرم زینب
روز هجران شد زینب ای زینب
دیده گریان شد زینب ای زینب
روز اجرای... عهد و پیمان شد
روز هجران شد زینب ای زینب
در این زمین پر بلا
آه و واویلا
گردد سرم از تن جدا
آه و واویلا
در این زمین پر بلا
آه و واویلا
گردد سرم از تن جدا
آه و واویلا
با لب عطشان خواهر ای خواهر
می روم میدان خواهر ای خواهر
تیغ و خنجر را می شوم مهمان
با لب عطشان خواهر ای خواهر
شد کهنه پیراهن به تن
زینب ای زینب
جسمم نمی گردد کفن
زینب ای زینب
در این زمین پر بلا
آه و واویلا
گردد سرم از تن جدا
آه و واویلا
لحظه ی آخر آمد ای خواهر
حق نگهدارت دختر مادر
می روم حالا سوی قربانگاه
می شوم کشته ساعتی دیگر
شمر لعین بی حیا
زینب ای زینب
بُرَّد سرم را از قفا
زینب ای زینب
در این زمین پر بلا
آه و واویلا
گردد سرم از تن جدا
آه و واویلا
خیمه هایم را پاسبانی کن
با زبان خود جان فشانی کن
دخترانم را جای مادر باش
با عزیزانم مهربانی کن
من آخرین رزمنده ام
زینب ای زینب
از زندگی دل کنده ام
زینب ای زینب
در این زمین پر بلا
آه و واویلا
گردد سرم از تن جدا
آه و واویلا
التماس دعا صحت
غریب گیر آوردنت
تشنه سر بریدنت
غریب گیر آوردنت
با اسبا رفتن رو تنت
غریب گیر آوردنت
چقدر با نیزه زدنت
غریب گیر آوردنت
با نیزه زد تو دهنت
غریب گیر آوردنت
رو نیزه ها نشوندنت
غریب گیر آوردنت
--
رو خاکها کشوندنت
وای بمیره خواهرت
لشگری ریخت روی سرت
تو رو خیلی بد زدن
با نیزه چقدر زدند
به پهلوت چقدر زدن
یکی بی هوا می زد
یکی با عصا می زد
یه مادری صدا می زد
رو خاک های کربلا
نداری کفن چرا
به غیر از یه بوریا
لشگریان خیره سر
چند نفر به یک نفر
فاطمه می کند نظر
به قتلگاه کشوندنت
جلو چشای خواهرت
جلو چشای مادرت
به پیش دیده خواهرت
به قتلگاه کشوندنت
کو تن و پیرو همنت
4_5913679159204253483.mp3
5.61M
#شور
#امام_حسین_ع_گودال_قتلگاه
بند 1⃣
ساربون / اومده گودال
خواهرت / داره میبینه
چشمای / تو چقد تاره
سینه ی/ تو چه سنگینه
می زنن / تو رو با نیزه
پیکرت / دیگه بی حاله
از تنت / یه چیزی برده
هر کسی / توی گوداله
(سیدی ابی عبدالله)
بند 2⃣
نیزهها / که میان پایین
نفست / نمیاد بالا
سر تو / به روی نیزه
پیکرت / میون صحرا
پاشو که / علم افتاده
حرمت / شده آواره
تو بگو / چه کنه زینب
با غم / گلوی پاره
(سیدی ابی عبدالله)
بند 3⃣
مرکبا / رسیدن از راه
تنتو / به زمین دوختن
میدیدی / از توی گودال
خیمههات / چجوری سوختن
نکنه / توی این صحرا
بسوزه / چادرِ زینب
پاشو که / پیش جسم تو
کعب نی / نخوره زینب
(سیدی ابی عبدالله)
التماس دعا
️روضه گودال
⭕️ مقتل
سیدمهدی میرداماد
#روضه_روز_عاشورا
#روضه_گودال
نیزه میرفت و برمیگشت .. *کاشکی داد بزنی خیلی این کلمه هارو نشنویم بهتره ..* نیزه میرفت و برمیگشت .. چشماش باز و بسته میشد هرکس تو مقتل می اومد اونقدر میزد خسته میشد .. *خداکنه متوجه نشی من چی گفتم .. یه چیزی بگم سر بسته؛ خبر داری کشتنِ ارباب ما سه ساعت طول کشید؟.. چرا؟* زود راحتش کنید رو تنش پا نذارید کمتر اذیتش کنید .. پیراهنش رو نه میدونید کیه میخواید هتک حرمتش کنید؟!! .. آی نا مسلمونا باید اول بکشید بعداً غارتش کنید .. *آدم زنده رو غارت نمیکنن .. حسین ...* لب هاش مثلِ چوبه خشکه تشنه ست دائم از حال میره خواهر رویِ تل ایستاده مادر تویِ گودال میره .. آتیش به ما نزن اینقدر پنجه رو خاکِ کربلا نزن رو سینه اومدن زیر دستُ پاهاشون اینقدر دستُ پا نزن دق میکنم حسین دست و پا هم میزنی زهرا رو صدا نزن *آه .. یه تیکۀ مقتل رو میگم که بیچارم کرده .. وقتی افتاد از اسب ، وقتی تیرُ از کمر کشید دسته دسته میریختن حسینُ بکشن.. ، منصرف میشدن برمیگشتن .. دسته دسته میومدن تو گودال شمشیر بکشن ، چهرهی حسینُ میدیدن میگفتن ما پسر پیغمبر و نمیکشیم .. مینداختن شمشیر هارو میرفتن *حتى جاءه رجل من كندة ..* یه بی حیا اومد .. *يقال له مالك بن النسر ..* اسم نحسش مالک ابن یسره .. مال همین یکی دو ساعت دیگه س .. یه نگاه به حسین کرد *فشتم الحسين ..* شروع کرد به حسین ناسزا گفتن .. فحش میداد .. ناسزا میگفت .. ابیعبدالله چشماشُ بست .. آه .. یه سیلی تو صورت آقای ما زد .. *وضربه على رأسه الشريف بالسيف ..* این مال الانِ لال بشه کسی غیر عاشورا این حرفُ بزنه .. خنجر نمیبره .. هیچکسی قربونی رو تشنه سر نمیبره هی ضربه میزنه .. هیچکسی اینجوری سر از پیکر نمیبره انصافتون کجاست .. هیچکسی انگشتُ واسه انگشتر نمیبره *حسین ... میخوای مثل مادرش بگی؟ بُنَّی .. حسین ...* عریان روی خاک اُفتادی زهرا چادر روت میندازه مرهم رو زخمات میذارن اما با نعلای تازه .. ای شاه کم سپاه .. پناه عالمیان زینب مونده بی پناه از روی نی ببین .. که دارن حرومیا میرن سمت خیمه گاه گوشواره میکشن به کجا فرار کنن دخترهای بی پناه به سمت گودال از خیمه دویدم من شمر جلوتر بود دیر رسیدم من سر تو دعوا بود ناله کشیدم من سر تورو بردن دیر رسیدن من .. وای .. حسین ... .
⭕️ گودال _قتلگاه
دلگویه حضرت زینب
#گودال
دیر آمدم، دیدم سرت دست سنان بود
گودال منبر بود و زخمت روضهخوان بود
افتاده بودی زیر نعل تازهی اسب
با این که زیر پای تو هفت آسمان بود
این نامرتب بودنت تقصیر شمر است
تاراج جسم تو ولی فکر سنان بود
انگشترت هرچند دست یک نفر رفت
پیراهنت اما به دست این و آن بود
نزدیک مغرب شمر جسمت را رها کرد
از خون وضو میساخت، هنگام اذان بود
دندان تو افتاد روی خاکِ گودال
جنس عصای پیرمردان خیزران بود
با قامت خم رفتم از گودال بیرون
یادش بخیر آن روز که زینب جوان بود
حتی تنور از داغ تو آتش گرفته
خولی سرت را برد، فکر آب و نان بود
مقتول، زیر آفتاب کربلا ماند
قاتل ولی تا شام، زیر سایبان بود...
سروده گروه ادبی العتبه
.