.
#زمینه
#شهادت_امام_حسن (ع)
#نوحه
میان خانه ی خود غریب و بی حبیبم
ندارم یار و یاور اجل باشد طبیبم
دلم پاره پاره زغم ها شد
دلم تنگ دیدار زهرا شد
امون ای دل
کجایی زینب من بیا وقت سفرشد
بیاو کن نظاره حسن پاره جگر شد
ببین زینبم حال محزونم
ببین این لبان پراز خونم
امون ای دل
خودم دیدم به چشمم که مادر بر زمین خورد
گل باغ رسالت درون کوچه پژمرد
خودم دیده ام ضربه ی سیلی
خودم دیده ام صورت نیلی
امون ای دل
ابوذر رییس میرزایی(بهار)
..........
#زمینه
#شهادت_امام_رضا(ع)
#نوحه
رسد ازکنج حجره صدای آشنایی
زند ناله غریبی جواد من کجایی
غریب است غریب دیار طوس
دلم گشته با قبر او مانوس
رضاجانم
به روی خاک حجره سرم را می گذارم
به خود می پیچم از زهر دگر جان می سپارم
زکینه زپا تاسرمن سوخت
زدم ناله بال و پر من سوخت
رضاجانم
به خاکم می سپارند شبانه مثل زهرا
تنم دیگرنماند به روی خاک صحرا
فدای تنی که درآن گودال
غریبانه بی سرشده پامال
حسین جانم
#ابوذر_رییس_میرزایی(بهار)
#شهادت_پیامبر (ص)
نوحه
مدینه شد پرازغم پرازاندوه وماتم
که رفت از داردنیا رسول الله اکرم
مدینه شده صحنه ی محشر
به قلب فلک سوز پیغمبر
رسول الله
ازاین غم آسمان هم زچشمش خون ببارد
بمیرم بهر زهرا دگر بابا ندارد
دلم بر غمش مبتلا گشته
عزادار او مرتضی گشته
رسول الله
زهجران پیمبر دل حیدر گرفته
غم بابا چه سخت است دل دختر گرفته
واویلا سقیفه به پا گردد
ازاین پس به زهرا جفا گردد
#رسول_الله
#رحلت_رسول_اکرم
#رحلت_پیتمبر_اکرم
#بیست_و_هشتم_صفر
ابوذر رییس میرزایی(بهار)
.
.👇
.
#زمینه #لطمه_زنی
#راس_الحسین
#شام
#ازروی_نیزه_هاببین
◾️◾️◾️
☑️بند اول☑️
از روی نیزه ها ببین،داداش چی اومد به سرم
رفتم میونه ازدحام ، رقاصه ها دور و برم
راضی شدیم به کربلا ، اینجا دیگه چه جائیه
با دست منو نشون میدن،میگن این زن خارجیه
آه
آذین شده تمامه کوچه هاشون
زدن مارو مردای بی حیاشون
آتیش میریختن روی ما زناشون
🔘واویلتا2واویلا🔘
🔳
☑️بند دوم☑️
رأسه اصغر از روی نی ، باره ها افتاد رو زمین
سه ساله دخترت حسین،سیلی میخورد از روی کین
مارو خیلی آزار دادن ، محله ی یهودیا
دیدم پیشانیت شکست،از اثره سنگ جفا
آه
این شامیا چقدر داداش نامردن
رقیتو خیلی مسخره کردن
به اشکای چشمه رباب میخندن
🔘واویلتا2واویلا🔘
🔲🔳🔳🔲
☑️بند سوم☑️
کبود شده تنم داداش،از ضربه های کعب نی
ناموس اهلبیت کجا،مجلس عیش و بزم می
سرت توی طشت طلا ، خون شده قلبه زینبت
دیدم با خیزران میزد،حسین جان بر روی لبت
آه
یزیده ملعون از سره شقاوت
شراب میخوردوهی میکرد اهانت
به پدرم علی میکرد جسارت
🔘واویلتا2واویلا🔘
✏️:#الیاس_محمدشاهی ✍
.👇
.
#زمینه_حضرت_رقیه
#شب_سوم_محرم
#پنجم_صفر
#در_گوشه_ی_خرابه
▫️▫️▫️▫️▫️▫️
🔘بند اول
درگوشه ی خرابه،رقیه شده محزون
با صورت کبود و با پیکری لاله گون
دارد از حضرت زهرا نشانه
خورده منزل به منزل تازیانه
▪️واویلا(٢)آه و واویلا▪️
⬛️
🔘بند دوم
بعد از پدرش دیده رنج و غم جسارت
گوشواره های اورا برده عدو به غارت
دندان شیری او را شکستند
با طناب دستان او را ببستند
▪️واویلا(٢)آه و واویلا ▪️
⬛️
🔘بند سوم
در شام بلا خورده خاکستر و سنگ از بام
از مرد و زن این شهر بشنیده چقدر دشنام
آواره در بین کوچه و بازار
در اسارت رفته میان انظار
▪️واویلا(٢)آه و واویلا▪️
⬛️
🔘بند چهارم
دربزم یزیدپست،شدکینه وظلم بسیار
ناموس خدا رفته ، مجلس مِی اَغیار
لبهای بابا و چوب خیزران
زینب کبری و ناله و افغان
▪️واویلا(٢)آه و واویلا▪️
✏️:#الیاس_محمدشاهی
#سبک_زینب_زینب_زینب
.👇
.
#شور_حضرت_رقیه سلام_الله_علیها
#هروله #طوفانی
#به_نام_خدا
▫️▫️▫️▫️▫️▫️
☑️بند اول
به نام خدا
با اذن علمداره کربلا
میخونم از عشق همه نوکرا
(یارقیه2)
تو وارث صبره زینب کبرایی
دارای صفات عالی و اعلایی
در شجاعتت شبیه مولا حیدر
چادرکه به سرکُنی خوده زهرایی
معدن جود و احسان،نور مبینی
مظهره عفت حق،شور آفرینی
کنیز خونه زادت،مریم و حوا
بانوی والا مقام و بی قرینی
◾️یا رقیه◾️
⏹⏹
☑️بند دوم
بی حد و عدد
میگیرم از نام رقیه مدد
میبرم ذکرش رو تا زیره لحد
(یارقیه2)
داده نوکریش به زندگیمون برکت
تا نفس داریم میایم بی بی به روضت
شد شعاره کل سینه زنهای حسین
بر منکرین وجود پاکش لعنت
آروم جون اکبر ، محبوب بابا
فاطمی خصلت وخو،ازسرتا به پا
توی آغوش عمه ، دانشگاهته
پادشاهی میکنی روی دوش سقا
◾️یارقیه◾️
#الیاس_محمدشاهی ✍
#شب_سوم_محرم
.👇
.
✅ گاهی وقتا خوندن شعرای تکراری...
▶️ #زمینه
💢 #امام_حسین علیه_السلام
✴️ کربلایی مجتبی رمضانی
🔸🔹🔸🔹
گاهی وقتا خوندن شعرای تکراری
حالتو خوب میکنه توو خواب و بیداری
خودتو نشون بده به مادرش زهرا
اگه شعرای امام حسین و دوست داری
همه دنیا رو به من دادی
به من اذن اومدن دادی
با رفیقام این دفعه میگم
که تو شوق پر زدن دادی
"تو شوق پر زدن دادی
تو هیأتت وطن دادی
تو آبرو به من دادی
من آبرو بُردم
ولی دوباره این ننگُ
دل سیاه ولی تنگُ
سری که خورده به سنگُ
پیش تو آوردم
پیش تو آوردم
دستای خالیمُ
مرهم بذار آقا
شکسته بالیمُ
من بی کَس و تنهام
تو تکیه گاهم باش
مثه قدیم آقا
پشت و پناهم باش
من بد کردم میدونم
آقای مهربونم
حال و روزم رو دیدی ردم نکردی
بی دست و پا مثه من
ذاتا آقا مثه تو
سایهت رو از سر من تو کم نکردی
اربابم حسین"
گاهی وقتا خوندن شعرای تکراری
حرفایی داره که اشکُ میکنه جاری
رمز و رازی داره همه نمیدونن
باید این رازو توی سینه نگه داری
این دفعه با چشمِ خیسِ بارون
نوکری کن که نشی پشیمون
بیا امشب دوباره بخونیم
شعر به علی بگو آقاجون
"به علی بگو آقا جون
حواست به منم باشه
آخه دلخوشیه عرب و عجمی
به علی بگو دلتنگم
حرمم داره دیر میشه
خیلی وقته که ما رو نمیطلبی
چشماتو ببند، خیال کن
یه زائری زیر بارون
که توو نجف شدی مهمون
با چشمای گریون
خیال کن
میون زائرا باشی
سحر قراره که پاشی
راهیه کربلا شی
اللهم رزقنا حرم حرم حرم حرم "
گاهی وقتا خوندن شعرای تکراری
مثه ابری میشه وقتایی که میباری
وقتایی که خسته از تموم دنیایی
دل آشوبتو میده روضه دلداری
گره کور منو میدونی
با یه نیم نگاه تو میشه باز
من میخونم تو مثه همیشه
کار این نوکرو راه بیانداز
"کار همه رو راه انداختی
کار منم راه بنداز
به منم یه نگاه بنداز
من ته چاه گیر افتادم
یه طنابی توو چاه بنداز
یا حسین"
.👇
4_5805590393030448083.mp3
17.16M
زمینه:گاهی وقتا خوندن شعرای تکراری...
کربلایی مجتبی رمضانی
شب ششم محرم ۱۴۰۳
پنجشنبه ۲۱ تیر ماه 1403
.
#زبانحال_حضرت_زینب
#حضرت_رقیه
خروج از شام
زبانحال عمه سادات با حضرت رقیه (س)
بعد این فتح و ظفر، رنج و بلایی سخت است
دخترم! بی تو شوم کرببلایی سخت است
از تو دل کندن و اینگونه جدایی سخت است
بین ویرانه بمانی و نیایی سخت است
مضطرم! بین تو و رفتن و ماندن، چه کنم؟
تو که راحت شدی از درد، ولی من چه کنم؟
آنکه بی جنگ، ز خولی و سنان بُرده تویی
آنکه از غربت بابای خودش مُرده تویی
من علی هستم و زهرای لگد خورده تویی
صورتت سوخته، حوری دل آزرده تویی
گل رخسار ترا قرمزی لاله نشست
تن مجروح ترا آن زن غساله نشست
کاش با ما، تو هم از شام سفر می کردی
باز هم ناله از آن درد کمر می کردی
دختران را ز سر کوچه خبر می کردی
معجرت را سر بازار، به سر می کردی
چقدر نُقل زبانِ همه زن ها شده ای
به غرورِ همه بَرخورده که تنها شده ای
ما که رفتیم ولی بر موی ما، چنگ نخورد
به سر و صورت ما مُشت هماهنگ نخورد
از روی بام، به پیشانی ما سنگ نخورد
وقت افتادن سرها، دُهُل جنگ نخورد
خاطرات بدم از شام، فقط این ها نیست
دیگر آن دخترِ بی چاک و دهان، اینجا نیست
آن همه دوری و هجران! چقدر سخت گذشت
غم موهای پریشان! چقدر سخت گذشت
سکّوی بَرده فروشان! چقدر سخت گذشت
تشت و چوب و لب و دندان! چقدر سخت گذشت
وقت برگشت، به ما طعنه ی تیزی نزدند
بی حیاها به زنی حرف کنیزی نزدند
#اربعین
#شام
#رضا_دین_پرور ✍
.