🏴انا لله و انا الیه راجعون
لحظاتی پیش روح بلند و ملکوتی فقیه انقلابی فیلسوف مجاهد عمار رهبر حضرت آیت الله علامه محمدتقی مصباح یزدی به ملکوت اعلی پیوست.
رحلت این عالم ربانی را به حضرت بقیه الله الاعظم عجل الله تعالی فرجه الشریف و نایب بر حق ایشان مقام معظم رهبری و عموم ارادتمندان به ایشان تسلیت عرض میکنیم
🕊﷽🕊
🔳#روضه_حضرت_زهرا_س
⚫️#ختم_مادر
🔳#دفتری_زهرا س 3
🔸بر آینهٔ جمال داور صلوات
🔸بر آبروی آل پیمبر صلوات
🔸بر فاطمه ای که شد به شأنش نازل
🔸از سوی خدا سوره کوثر صلوات
(#دعای_فرج)
🔺#اللهمصلعلیفاطمةوابیهاوبعلهاوبنیهاوالسرالمستودعفیهابعددمااحاطبهیعلمک🔻
♻️#السلامعلیکیافاطمةالزهرا (س)
(یازهرا)3
▪️ای مدینه من دگر زهرا ندارم
▪️صورت خود را به دیوار می گذارم
▪️غنچه ام کو، لاله ام کو؟
یار 18ساله ام کو؟
▪️ای مدینه رخت ماتم در بَرَم شد
▪️روز روشن خانهٔ من قتلگاه همسرم شد
▪️غنچه ام کو، لاله ام کو؟
یار 18ساله ام کو؟
▪️ماه گردون چون مَهِ من، پردهٔ نیلی ندارد
▪️بانوی پهلو شکسته، طاقت سیلی ندارد
...سیدا منو ببخشن
یا صاحب الزمان....
▪️غنچه ام کو، لاله ام کو؟
یار 18ساله ام کو؟
⬅️اگه مادر دارید، قدر مادراتونو بدونید..
مادر عزیزه..مادر غمخوار اولاده...
خدا مادرتو برات نگه داره،،،نکنه دلشو بشکنی،،،قدر مادر رو بدون،،
بخدا دنیارو بگردی هیچ کسی جای مادرو برات پُر نمیکنه...
اونی که مادر نداره،،،میگه حاضرم همه زندگیمو بِدَم فقط یه بار مادرمو بغل بگیرم،،،فقط یه بار منو صدا بزنه،،فقط یه بار صدای مادرمو بشنوم..
ای مادر ای مادر
⏪اگه ازش بپرسی بدترین لحظه عمرت چه زمانی بود..
میگه اون لحظه ای که مادرمو تو غسالخونه دیدم...
اون لحظه ای که بدن مادرو تشیع میکردند
💔آخ خدا مادرم را کجا میبرن
💔گمانم برای شفا میبرن
⬅️آخ اون لحظه ای که بدن مادرمو داخل خانه قبر گذاشتن،، سنگ لحدُ چیدن خاک ریختن ،،،دیگه مادر اسیر خاکها شد ،،،آخ دیگه مادرو نمیبینم،،،
ای مادر ای مادر ای مادر
⏪دلتو ببرم مدینه بیاد غربت بیبی دوعالم ناله بزنی...
سلمان میگه نیمه شب تو خونه نشسته بودم، دیدم دارن در میزنند، درو باز کردم، دیدم حسنُ حسین یتیمان خانم زهران،،
نمیدونم بچهٔ بی مادر دیدی یا نه؟
الهی هیچ کس تو کوچیکی سایهٔ پدر و مادر ازش کم نشه..
میگه دیدم رنگ تو صورت این بچه ها نمونده...
صدا زدند..سلمان...سلمان اگه میخوای برای تشیع جنازهٔ مادرمون زهرا بیای بیا سلمان..
سلمان میگه دست این آقا زاده ها رو گرفتم..
وارد خانهٔ علی شدم..دیدم امیرالمومنین بدن زهراشو غسل و کفن کرده،،، بدنُ داخل یه تابوتی قرار داده.،،، یه طرف زینب نشسته یه طرف امیرالمومنین...
(دشتی)
آخ..
🍁فلک صبرو قرارم را گرفتی
🍁به شام تیره یارم را گرفتی
🍁علی میگفت زیر لب در آن شب
🍁همه دارو ندارم را گرفتی
تا چشم علی من افتاد..
صدا زد: سلمان بیا..سلمان بیا ...سلمان زینت خونه ام رفت.. سلمان بیا محرمم رفت..
⬅️آی ناله دارا..دیدی وقتی یه مادری از دنیا میره..وقتی میخوان جنازشو بردارن..میگن پسراش بیان..برادراش بیان..
(بابا محارمش بیان...این جنازه رو بردارن..)
⬅️سلمان میگه دیدم پسران زهرا کوچکند نمیتونند جنازه رو بردارند
اباذر اومد، مقداد اومد،
همراه علی جنازه رو برداشتند...
قربون اون جنازه ای که به روایتی 5نفر به روایتی 7نفر جنازه رو تشیع کردند ...
امان امان 2
⬅️رسمه از خونه ای که دارن جنازه مادری رو میبرن...
بچه هاش شیوَن میکنند ..همه میان دور یتیمارو میگیرن..با یتیما گریه میکنند..
♻️بخدا زهرا غریبه..
♻️بخدا زهرا مظلومه..
(چرا)
آخه بچه هاش آستین به دندان گرفته بودند.. آروم آروم داشتن گریه میکردند..
🔻علی بعد از تو یا زهرا غریبه
🔺در این دنیای فانی غم نصیبه
🔻تو رفتیُّ شدم تنهای تنها ای عزیزم
🔺که ذکر من فقط امن یجیبه
(اوج)
⏪کجا دیدی یه مادر جوون بمیره..نیمه شب تشیع بشه..نتونی بلند بلند گریه کنی..نتوتی بلند بلند مادر مادر بگی..
جنازه رو حرکت دادند..
سلمان میگه سرمو برگردوندم..دیدم زینب سه چهار ساله چادر نماز مادرو به سر کرده.. داره مادرو بدرقه میکنه..
میخوام بگم تو خونه زهرا کار برعکس شد(چرا)
آخه رسمه دختر عروس میشه مادر بدرقه اش میکنه
اما تو دل شب زیتب مادرُ بدرقه کرد..
مادر جوونشو بدرقه کرد
🔘منیم آنام حیالیدی
مدینین مارالیدی
🔘یاواش گویون مزارینه
گولو سینیب یارالیدی
⚫️لای لای نّنّه ام 4
🔘الهی یانمیوم نِجّه
شرارِ محنتُ غَمَه
🔘منیم آنام جوان اُلوب
مدینه باتدی ماتَمه
🔘سَنی چوخ وروب لی یات ننه
🔘سَنه گوربانام یارالان ننه
لای لای نّنّه ام4
🛑هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🛑
🕊﷽🕊
🎋#روضه_حضرت_زهرا_س
🌴#دفتری_زهرا س 2
🎋#ختم_مادر
🦋بر چهره ی زیبای محمد صلوات
🦋بر گنبد خضرای محمد صلوات
🦋سرتابه قدم آینه او زهراست
🦋تقدیم به زهرای محمد صلوات
(دعای فرج)
❤️#السلام_علیک_یافاطمه_الزهرا_یابنت_محمد_یاقرة_عین_الرسول_یاسیدتنا_ومولاتنا...
🎋نام زهرا عقده از دل می برد
🎋کشتی دل را به ساحل میبرد
🎋باز گویم راز دل با فاطمه
🎋یا محمد یا هلی یا فاطمه
🎋کوثر و طوبای پیغمبر تویی
🎋آفتاب خانه حیدر تویی
🍂دلارو روونه کنیم مدینه..کنار قبر بی نشان زهرا...
✅امام باقر فرمود : هر کس محبت مادر ما تو سینش باشه اونم میتونه بگه مادر...
تویی که مادر نداری..تویی که صورت مادر رو خاک گذاشتی..
(ناله داری یا نه)
امروز عوض یتیمان زهرا بلند بلند گریه کن..
دلتو بزار کنار دل زینب چه کشید بیبی زینب..
اون شب تنتونست بلند بلند مادر مادر بگه
(این عقده به دل زینب موند)
تویی که میتونی داد بزن
آخ بگو مادر مادر مادر
(دشتی)
🔹همی نالم که مادر پر برُم نیست
🔹آخ شکوه سایهٔ او بر سرُم نیست
🔹مرا گر دولت عالم ببخشند
🔹برابر با نگاه مادرم نیست
مادرم نیست
⬅️آی دختر دارا انیس یه دختر مادره..مونس یه دختر مادره..
(آی اونی که مادر نداری یادت میاد)
یادش بخیر اون روزایی که مادر داشتم..کنار مادر می نشستم..حرفای دل میگفتم..راز دل میگفتم...ای عزیز مادر ..ای مادر ای مادر...
امان امان2
⬅️دو تا فاطمه رو تو مدینه تشیع کردند یکی فاطمه بنت اسد مادر امیرالمومنین بود، خیلی زحمت پیغمبر رو کشیده بود، وقتی خبر وفاتش رو آوردن، امیرالمومنین گریه کرد صدا زد یا رسول الله آقا مادرم رفت.
پیغمبر بلند شد پیشانی امیرالمومنین رو بوسه زد و گریه کرد،فرمود مادر علی مادر منم بود خیلی زحمتم کشید،
آقا فرمودند زنای بنی هاشم بیان، زنای بنی هاشم اومدن،
فاطمه بنت اسد رو غسل دادن، کفنش کردن،
پیغمبر صدا زد مردای بنی هاشم برید تو بقیع یه قبری آماده کنید،
همه مردم مدینه اودن،
پیغمبر به بدنش نماز خوند،
چه تشیع جنازه ای شد،
پیغمبر خودش وارد قبر شد، تو قبر خوابید، هی صدا میزد ای قبر فاطمه مادر علی مادر منه،
⏪اما چی میخوام بگم این یه فاطمه بود تو مدینه
اما یه فاطمه دیگه ای هم تو مدینه این تشیع جنازه کجا، اون تشیع جنازه کجا،
اینجا بدن فاطمه بنت اسد رو غسل دادن،
بدن رو تشیع کردن، روز بدن رو برداشتن،
تشیع کردند، تشیع جنازه فاطمه بنت اسد همه مردم مدینه اومدن، تشیع جنازه باشکوهی بود اما چی بگم از تشیع جنازه دختر پیغمبر،
چهار بچه بی مادر دنبال جنازه مادر هی می گفتن مادر.. مادر...
🍂 فلک دیدی چه خاکی بر سرم کرد
🍂 به طفلی رخت ماتم در برم کرد
🍂 الهی بشکند دست مغیره
🍂 میان کوچه ها بی مادرم کرد
⬅️رسمه از خونه ای که دارن جنازه رو می بَرَن..بچه هاش شیون میکنند..همه میان دور یتیما رو میگیرن ..با یتیما گریه میکنند..
بخدا زهرا غریبه ..بخدا زهرا مظلومه....
امان امان ...
سلمان میگه سرمو بر گردوندم..دیدم زینب سه چهار ساله..چادر نماز مادرو سر کرده..
داره مادرو بدرقه میکنه...
تو خونه بیبی زهرا قانون برعکس شد..
آخه رسمه دختر عروس میشه مادر بدرقش میکنه..
اما اون شب زینب مادر رو با اشک چشماش بدرقه کرد...مادر جونشو بدرقه کرد
▪️زینب به ناله گوید
▪️کشتند مادرم را
▪️گردیده بود قنفذ
▪️همدست با مغیره
▪️این یک ز ضرب سیلی
▪️آن یک به تازیانه
▪️با پلوی شگسته
▪️چون مرغ بال بسته
▪️مادر به خون نشسته
▪️در کنج آشیانه
🍁هدیه به خانم فاطمه معصومه سلام الله علیها (صلوات)🍁
روضه حضرت ابوالفضل(ع)
بیرده چوخ دگسه منه یاره دیمزسن آناما
قیلماسام تشنه لره چاره دیمزسن آناما
ایتسلر جسمیمی صدپاره دیمزسن آناما
سعی ایدون کشف المزسوز اونا درو غمیمی
یادگاری آپارارسوز ننمه پرچمیمی
(دیدی باجی سندن بیردنه ده خواهشیم وار مدینیه گیدنن صورا )
بیرده وار ایوده منیم درده گرفتار اوغلوم
یاشیوب عزتیلن قویما اولا خار اوغلوم
(دیدی عباس اوجا بویوا باجون قربان آی قارداش)
دیدی زینب اونا غمخواریم اولوبسان قارداش
سن منیم قافله سالاریم اولوبسان قارداش
آلتی آی یولدا جلو داریم اولوبسان قارداش
نگران اولما
چوخدی حقون آتام اوغلی بوینومدا
الرون گتسه اگر قالسا الیم قوینومدا
سوز بئله قالدی اولوب یازده ماه عزا
قتلگاهه دوه لردن یره اندی اسرا
مست ایدوب غمزده بلبلری عطر شهدا
هره بیر یاندا گلون تاپدی هم آغوش اولدی
چشم لر چشمه زمزم کیمی پرجوش اولدی
(کربلادن آیرلاندا گوردولر هره قاچیر ئوز بالاسنون جنازه سی اوسته لیلا قاچر علی اکبر بالینینه، ام کلثوم قاچیر ابوالفضل بالینینه، سریه قاچیر قاسم بالینینه، رباب علی اصغری آختارور)
هامی مشغول اوچوخور یرده اولوب آغلاماقا
گوردولر گه صولا زینب باخوری گاهی صاقا
ناگهان دوردی خانم اوتدوقی یردن ایاقا
پوزماسون مجلسیزی ایندی بیان بو گدیشیم
نهر علقمده ابوالفضلیمیله واردی ایشیم
(گوردولر زینبده گدیر نهر علقم سمتینه بئله یانا یانا دیور ابوالفضل اوجا بویوا باجون قربان)
کانال مداحی ترکی باسبک🎤
گلچین زیباترین نوحه های ترکی 🎤👇👇
https://eitaa.com/joinchat/2348744791Cd1e41b0233
لطفا کانال مداحی عاشقان حضرت اباالفضل ،ع، رو به دوستان خود معرفی کنید 🙏☝️☝️☝️☝️
شکیبایی:
🌹بسم الله الرحمن الرحیم 🌹
سلام وعرض ادب
#کانال_مقتل_شناسی
ب صورت رایگان
📣📣📣👇
فقط و فقط بانواااااان عزیز
أَللّٰهُمَّ عَجِّلْ لِوَلیِّکَ الفَرَجَ
ورود اقایان ممنوع..حق الناس را رعایت کنیم..
مدیون هم نباشیم.
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
ایدی جهت دریافت لینک
@bahaaarrrrr
شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها
چیزی نمانده اسماء... تا پرکشیدن من
تا گریه های حیدر... تا خنده های دشمن
*اگر میتونی براش گریه کنی بگو خدایا شکر...اگر میتونی براش بسوزی بگو:الحمدلله...اما اگه مثل من شدی بگو:چی کار کردی نمیتونم گریه کنم...امشب به چشمات التماس کن...بگو:یه عمری من به حرف تو گوش دادم امشب تو بیا به حرف من گوش بده....*
چیزی نمانده اسماء... تا پرکشیدن من
تا گریه های حیدر... تا خنده های دشمن
چیزی نمانده اسماء... تا مرتضی بسازد
تابوت عشق خود را...
*آخه میدونید که:این آخریا نمیخندید....تنها باری که دیدند میخنده اون موقعی بود که دید تابوت براش درست کردند....من بگم این حرفا رو یا نه؟!
باید یه معامله ای بکنم....بگم:یا صاحب الزمان! من به اینا کاری ندارم؛مجلس مادرته...هر جا مجلس مادر باشه،پسر دم در می ایسته....همه بهش تسلیت میگن...سرسلامتی میدن...مستمع روضه تو باش وگرنه این حرفا رو نباید زد....*
چیزی نمانده اسماء... تا پرکشیدن من
تا گریه های حیدر... تا خنده های دشمن
چیزی نمانده اسماء... تا مرتضی بسازد
تابوت عشق خود را...
تا خم کند به گریه...این دفعه میخ ها را
تا پهلویم مبادا...
(آه از غم غریبی)
*
چیزی نمانده اسماء... تا لحظهای که آن دم
آب روان بریزی... بر چهره ی کبودم
چیزی نمانده اسماء...تا مرتضی بشوید
آثار درب و دیوار
با چشم خون فشانش، خون لخته ها بگیرد
از دورِ زخمِ مسمار
(آه از غم غریبی)
*شما شنیدید کتاب صحیح بخاری مهم ترین کتاب اهل سنته...یه جمله ای داره...
"و کان لعلی من الناس وجه حیاة فاطمه"
تا فاطمه زنده بود علی در بین مردم یه آبرویی داشت...*
(آه از غم غریبی)
چیزی نمانده اسماء... تا لحظهای که آن دم
آب روان بریزی... بر چهره ی کبودم
چیزی نمانده اسماء...تا مرتضی بشوید
آثار درب و دیوار
با چشم خون فشانش، خون لخته ها بگیرد
از دورِ زخمِ مسمار
(آه از غم غریبی)
*
چیزی نمانده اسماء...تا نیمه های یک شب
یک سو حسن به گریه...یک سو حسین و زینب
*من همیشه با خودم میگم اون شبایی که بچه ها رو با هزار و یک زحمت میخوابوند امیرالمومنین؛نیمه های شب بلند میشد آروم آروم میرفت کنار قبر عزیزش.وقتی برمیگشت شاید بچه هاش بیدار بودند،همه یه گوشه ی خونه سر به دیوار گذاشتند.
شاید امام حسن وقتی بابا از کنار قبر مادر برمیگشت،امیرالمومنین میدید هِی امام حسن مشت به دیوار میزنه.چرا؟زهرا جان!...*
این کودکت چه دیده که هی زار میزند
هی دست مشت کرده به دیوار میزند
خودم دیدم که دشمن مادرم را....*
چیزی نمانده اسماء...تا نیمه های یک شب
یک سو حسن به گریه...یک سو حسین و زینب
چیزی نمانده اسماء... تا مرتضی بگیرد
تابوت من به شانه
تا شرمگین سپارد ... امانت پدر را
به دست او شبانه ...
*مثل فرداشبی وقتی میخواست بی بی رو دفن کنه،امالی طوسی،امالی شیخ مفید هر دو روایت کردند.میگه"فَلَمّا نَفَدَ یَدَهُ مِن تُرابِ القَبْر"
همچین که کار دفن تمام شد دست ها را به هم زد،خاک ها را به هم افشاند..."هاجَ بِهِ الحُزن..."غم و اندوه به قلبش هجوم آورد..." و اَرسَلَ دُموعَهُ عَلی خَدَّیه..."
علی شروع کرد باز هم های های گریه کردن.
بعد شروع کرد با پیغمبر حرف زدن؛
امیرالمومنین به پیامبر عرضه داشت:" لَقَد استُرجِعَتِ الوَدیعه..."
یا رسول الله امانت برگردونده شد.
نگفت:من امانت رو برگردوندم...شنیدید نوحه خونا میگن...جا داشت پیغمبر بگه اون دختری که من شب زفاف دست های مبارکش رو در دستان تو گذاشتم.گفتم:"یا علی! هذه ودیعةالله و ودیعة رسولِه"
علی! این دختر، امانت خدا و پیغمبره.
"فَاحفَظنی، وَاحْفَظِ الله فیها..."
علی مراقب امانتم باش.
پیغمبر که نمیگه این حرفو به علی....
ولی جا داشت اینو بگه به علی که
علی! امانت من صورتش کبود بود ؟!
حالا دست راستتو بلند کن به نشانه لبیک،ده مرتبه
"یا زهرا..."
✍سیدمهدی سرخان
بانوای گرم حاج میثم مطیعی
مثلیهابربهاریمیبینمکهبیقراری
سبک_واحد
با نوای کربلایی سیدرضا نریمانی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــ
مثِ یه ابر بهاری، میبینم که بیقراری
میدونی با گوشهگیریت، چی به روز من میاری
با حرفای جداییمون اینقدر قرارمو نبر
پاشو علمدار علی که بیتو میشم بیسپر
من که ازت نمیگیرم از محسنم دیگه خبر
توأم دیگه اینقده زل نزن به این دیوار و در
هر لحظه تو یادمه، اون لحظه که فاطمه
ریختن روی در همه، وای وای وای
تا رو سرت در شکست، با یه لگد پَر شکست
دیدی که حیدر شکست، وای وای وای
"صبر و قرارم، بمون کنارم"
اینا که قبرت رو کندن، به حال حیدر میخندن
خودت که دیدی عزیزم، در روی حیدر میبندن
اون پهلوونی که در خیبرو کَند یادت میاد؟
ببین داره میلرزه زانوهاش ازت یاری میخواد
منو ببخش فاطمه جون آزردمت خیلی زیاد
حرفی بزن به حیدرت، تو رو به جون بچههات
تو بری بییار میشم، اینجا گرفتار میشم
بعدت عزادار میشم، وای وای وای
میگذره حیدر روزاش، با قنفذ و خندههاش
مغیره و طعنههاش، وای وای وای
"صبر و قرارم، بمون کنارم"
صورت ماهت کبوده، برا حیدر بیتو زوده
بمون ماه آسمونم، قرارمون این نبوده
از زینبم شنیدم اون حرفایی که به من زدی
سفارشا رو کردی و حرف از چندتا کفن زدی
چطوری حرف از رفتنِ من و گلم حسن زدی؟
حرف از حسین و رفتن و دادن پیراهن زدی؟
بیتابه زینب شبا، از همین الآن برا...
غصههای کربلا، وای وای وای
گفتی میره اسارت، سهمش میشه حقارت
خیمه میره به غارت، وای وای وای
گفتی میبینه آزار، میبرنش تو بازار
جلوی چشم اغیار، وای وای وای
گفتی میبندن آبو، گفتی غم ربابو
ماجرای شرابو، وای وای وای
"صبر و قرارم، بمون کنارم"
شاعر: #مجتبی_نامور
کانال مداحی 🎤عاشقان حضرت زینب،س،
روضه و نوحه های ناب از مداحان ترکی و فارسی🎤✔
لطفاکانال روبه دوستان خودمعرفی کنید☝
لینک کانال در پیام رسان ایتا:👇👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122