#ترکیب_بند ۱۲۷
#مناجات_با_خدا
#شب_جمعه
#دعای_کمیل
من مناجات و نوای سحری می خواهم
از گنه خسته و حال دگری می خواهم
دست من خالی اگر چه ، تو کریمی اما
از تو لطف و کرم بیشتری می خواهم
تا که در حلقه ی عشاق ، تو راهم بدهی
ناله های شب و اشک سحری می خواهم
تا که خاموش کنم آتش سوزان ز گناه
آه سردِ دل و چشمانِ تری می خواهم
تا که این کوه گناهم همه سوزد یک آن
جلوه ی دلبر صاحب نظری می خواهم
به گدایان حرم اذن دخولی بدهید
بهر اعمالِ بَدَم برگ قبولی بدهید
قصه ی جرم من و بخشش تو طولانی است
قصه ی توبه ی صد باره و بد پیمانی است
هر چه تو ساخته ای ، شد ز گناهم ویران
از تو آبادی و از من همگی ویرانی است
گفته ای منتظر آمدنت می مانم
انتظار تو به برگشتن من طولانی است
عاشق و منتظر بنده ی خود هستی تو
ای خدا عشق تو بر بنده عجب نورانی است
با تو بودن همه خوشبختی و عشق است و کمال
بی تو بودن همه سرگشتگی و حیرانی است
حال، من آمده ام توبه ی جانانه کنم
رویِ دل سوی تو ای یارِ کریمانه کنم
دستِ خالی ز پیِ لطف خدا آمده ام
به امید کرم و جود و عطا آمده ام
همه سرمایه ی من فقر و نداری من است
من فقیرم به همین دستِ دعا آمده ام
صحنه ی رزم و جهاد است ، جهادِ با نفس
به سِلاحی که بود اشک و بُکا آمده ام
منم آن بنده ی آلوده و شرمنده ی تو
که پشیمان شده از جرم و خطا آمده ام
گرچه نالایق و غرق گناهم اما
به امید حرم کرببلا آمده ام
اولین باب بهشتِ عرفایی تو حسین
بهترین راه رسیدن به خدایی تو حسین
محمدمبشری
#ترکیب_بند
#حضرت_زینب_سلام_الله_علیها
عالم اسیر نام دل آرای زینب است
هستی دخیل شوق و تمنای زینب است
همچون ستاره تا که درخشد به جلوه اش
چشمان آسمان به تماشای زینب است
آرامشی که در دل طوفان نهفته است
تشبیه قلب صابر و شیدای زینب است
آب حیات آدمیان را که خضر گفت
تنها نمی ز جرعه ی صهبای زینب است
درهر کجا همیشه حسین است یار او
آن همسفر که همره و هم پای زینب است
برپا اگر که کرببلا مانده تا ابد
یک گوشه ای ز همت والای زینب است
زینب برای خلقت هستی بهانه بود
آیا بدون او سخنی عاشقانه بود ؟
زینب تجسم همه اوصاف فاطمه ست
نامش برای فاطمیون ذکر و زمزمه ست
زینب برای آل علی کوثر است و بس
آن دختری که نسخه ی دوم ز فاطمه ست
زینب ز حق به خلق جهان جلوه کرده است
درکش فراتر از همه ی عقل ما همه ست
زینب که قامتی به بلندای عشق داشت
نامش برای شرح غم عشق لازمه ست
زینب که آسمان و زمین مات قدر اوست
از صبر او میان ملائک چه همهمه ست
زینب که یادگار علی بود هیبتش
اُخت الحسین و یاور سردار علقمه ست
پایه گذار درد و غم عشق زینب است
تنها ملیکه ی حرم عشق زینب است
#محمد_مبشری
#حضرت_عباس_علیه_السلام
#ولادت
#اعیاد_شعبانیه
#ترکیب_بند
حیدری در خانه ی حیدر به دنیا آمده
یا که امشب حمزه ای دیگر به دنیا آمده
لرزه افتاده به جان دشمنان اهل بیت
حامی اولاد پیغمبر به دنیا آمده
ای فدائیان دربار حسین و مجتبی
چشمتان روشن که سر لشکر به دنیا آمده
رفت دوران سراب و عالمی سیراب شد
تشنگان سقای آب آور به دنیا آمده
درد بی درمان ندارد جا به عالم بعد ازین
سر پناه سائل این در به دنیا آمده
ای پریشان ، ای گرسنه ، ای گرفتار ، ای فقیر
آمده باب الحوائج ، هر چه می خواهی بگیر
السلام ای زاده ی آزاده ام البنین
ای مسیح سفره های ساده ی ام البنین
چشم وا کردی به دنیا عاقبت شد مستجاب
آن دعاهای سر سجاده های ام البنین
روز میلادت علی آن قدر از تو گفت که
شد زمین و آسمان دلداه ام البنین
عالمی را مست کردی ساقی مشکل گشا
بس که گشتی مست مست از باده ام البنین
مستجاب الدعوه بودن روزی ما نیز شد
تا به تو گفتیم ، آقازاده ام البنین
دشمنت هم دست خالی برنگشته از درت
هر چه خوبی می رسد لطف تو هست و مادرت
تو که هستی ؟ که علی زد بوسه بر دستان تو
تا ابد هم اولیا هم انبیا حیران تو
ما چه باید وقت ابراز ارادت رو کنیم
گفته وقتی که امامت ، 《جان من قربان تو》
تو چه کردی مرزها را عالم عشقت شکست
تو چه کردی ارمنی شد بی سر و سامان تو
می زند تا روز محشر هر فرشته بوسه بر
دست هر کس که گره خورده است بر دامان تو
بین عالم هر کسی را بهر کاری ساختند
تو بلاگردان زینب من بلا گردان تو
ای ابالغوث ، ای ابالقربه ، امیر علقمه
من تو را دارم فقط ، پس بی نیازم از همه
ای ستون کربلا ، ای قرص مهتاب حسین
حضرت صاحب علم ، ای یار نایاب حسین
آن قدَر نزد امامت تو ادب کردی شدی
از همه محبوب تر در بین اصحاب حسین
ای کسی که کاشف الکرب امامت می شوی
نام زیبای تو گشته نقش محراب حسین
با نگاهی هر که را خواهی حسینی می کنی
بعد زینب نیست کس مثل تو بی تاب حسین
ای خداوند کرم با تو رفاقت کرده است
هر که نوشیده در عالم از می ناب حسین
اعتقادم این بُوَد فردا که روز محشر است
غم ندارد در دلش هر کس ابالفضلی تر است
ای که لب تشنه ترین سقای این دنیا شدی
با همه نیروت حامی بنی الزهرا شدی
تا قیامت داده ای درس ادب بر شیعیان
تو سپهسالار لشکر بودی و سقا شدی
ای حلالت شیر مادر ! پهلوان با وفا
آخرین ساعات هم گریه کن آقا شدی
بشکند دستی که پاره پاره کرده مشک را
از همه شرمنده تر در روز عاشورا شدی
فکر فرداهای زینب عاقبت جانت گرفت
تو همانی که کفیل زینب کبری شدی
تا خبر پیچید افتاده عموی خیمه ها
حرمله با لشکرش آمد به سوی خیمه ها
✍#محمد_حسین_رحیمیان
#امام_رضا_علیه_السلام
#مدح
#ولادت
#ترکیب_بند
آنانکه عاشقند به دنبال دلبرند
هر جا که می روند تعلق نمی برند
از آنچه که وبال ببینند خالی اند
عشاق روزگار ، سبکبال می پرند
پرواز می کنند به هر جا که جلوه ای ست
گاهی ملائک اند و گاهی کبوترند
دل را به دست هر کس و ناکس نمی دهند
دلداده ی قدیمی آل پیمبرند
آنان که عاشق علی و فاطمه شدند
مدیون خانواده موسی بن جعفرند!
ما عاشقیم عاشق زهرا و حیدریم
ما شیعیان کشور موسی بن جعفریم
آدم بدون مهر تو انسان نمی شود
سلمان بدون عشق مسلمان نمی شود
آن گردنی که تیغ تو را بوسه می زند
سوگند می خوریم، پشیمان نمی شود
وقتی کبوتران حریمت، گرسنه اند
گندم برای سفره ما، نان نمی شود
باید هزار قرن، حکومت کنی مرا
سلطان چند روزه، که سلطان نمی شود
تو خوب جایی آمده ای سروری کنی
هر رعیتی که رعیت ایران نمی شود
تو هشتمین پیمبر قرآنی منی
حق خدا و حق مسلمانی منی
تو آسمان عشقی و خورشید گنبدی
خورشید هشتمی و به ایران خوش آمدی
تو سجده ای و ساجد و مسجود و مسجدی
تو عابدی و معبود و معبدی
تو کربلایی و نجفی و مدینه ای
یعنی شهید و شاهد و مشهود و مشهدی
نه چشمه از علوم، به قلب تو جاری است
با این حساب، عالم آل محمدی
تو آمدی و آمدنت رفتنی نداشت
مانند آفتاب تو در رفت و آمدی
ای آبروی جن و ملک خاکبوسی ات
عالم فدای جلوه شمس الشموسی ات
زائر شدم نسیم، صدای مرا گرفت
از دستم التماس دعای مرا گرفت
یک شب کنار پنجره فولاد، مادرم
آن قدر گریه کرد، شفای مرا گرفت
یک پارچه گره زد و تا سالهای سال
« سهمیه امام رضا » ی مرا گرفت
صحن تو ، آسمان تو ، گنبد طلای تو
حتی مجال کرب و بلای مرا گرفت
ایمان نداشتم که ضمانت کنی مرا
تا اینکه آهو آمد و جای مرا گرفت
ای دستگیر صبح قیامت سرم فدات
هم خانواده هم پدر و مادرم فدات
ای مهربان ترین کرم سفره ی گدا
یا ایها الرئوفی و یا ایها الرضا
امشب خدا کند که تو را ای حضور سبز
این قوم اشتباه نگیرند با خدا
ای لطف بی نهایت شب های زائران
یکبار ما، سه بار شما، پیش ما بیا
با گریه های توست اگر گریه می کنیم
ای روضه خوان گریه ی ابن شبیب ها
یابن شبیب گریه فقط بر غم حسین
یابن شبیب گریه فقط بهر کربلا
یابن شبیب جد مرا سر بریده اند
پیش نگاه عمه ما سر بریده اند
#علی_اکبر_لطیفیان
#امام_هادی_علیه_السلام
#ولادت
#ترکیب_بند
آستان خدا کمال شما
هفت پرواز زیر بال شما
با شما می شود به قرب رسید
ای وصال خدا وصال شما
گاه با آدم و گهی با نوح
بی زمان است سن و سال شما
مثل جبرئیل می شود بالم
با همین غوره های های کال شما
روزگاری است در پی دلم آید
گرچه نا قابل است مال شما
بال ما را به آسمان ببرید
تا خداوند لا مکان ببرید
هر کسی تو را سلام کند
به مقام تو احترام کند
کاش در صحن سامرات خدا
تا قیامت مرا غلام کند
پر و بال کبوترانه ی من
در حریم تو میل دام کند
هر که بی توست واجب است به خود
خواب احرام را حرام کند
بر دلم واجب است بعد طواف
عرض دین محضر امام کند
نیمه ی ماه حج که شد باید
شیعه در محضر شما آید
ای مسیحای سامرا هادی
آفتاب مسیر ما هادی
علی ابن محمد ابن علی
نوه ی اول رضا هادی
نیست جز دامن کرامت تو
پردهٔ خانهٔ خدا هادی
ذکر هر چهارشنبه ام این است
یا رضا یا جواد یا هادی
به ملک هم نمی دهم هرگز
گریهٔ زائر تو را هادی
یک شبی را کنار ما ماندی
سر سجاده جامعه خواندی
تو دعا را معرفی کردی
مرتضی را معرفی کردی
با فراز زیارت سبزت
راه ما را معرفی کردی
مرتضی و حسین و فاطمه و
مجتبی را معرفی کردی
نه فقط اهل بیت را بلکه
تو خدا را معرفی کردی
سامرایت غریب بود اما
کربلا را معرفی کردی
با تو ما مرتضی شناس شدیم
تا قیامت خدا شناس شدیم
ریشه های محبت ما تو
مزرعه های سبز دنیا تو
خواهش سرزمین پائین من
اشتیاق بهشت بالا تو
گاه ابلیس می شوم بی تو
گاه جبریل می شوم با تو
من نمی دانم این که من دارم
به تو نزدیک می شوم یا تو
چه کسی از مسیر گمراهی
داده ما را نجات؟... آقا تو
تو مرا با ولایتم کردی
آمدی و هدایتم کردی
دل من در کفت اسیر بود
به دخیل تو مستجیر بود
گر شود ثروتم سلیمانی
باز هم بر درت فقیر بود
شکر حق می کنم صدای بلند
حضرت هادی ام امیر بود
آبرو خرج می کنی بس که
کرم سفره ات کثیر بود
شب میلاد تو به ذی الحجه
مطلع شوکت غدیر بود
ریشه ناب اعتقاد علی
پسر حضرت جواد علی
دوست دارم گدای تو باشم
سائل دست های تو باشم
مثل بال و پر کبوترها
دائماً در هوای تو باشم
دوست دارم که از زمان ازل
تا ابد خاک پای تو باشم
نیمه شب های ماه ذی الحجه
زائر سامرای تو باشم
یا دعای قنوت من باشی
یا قنوت دعای تو باشم
ما فقیریم سفره ای وا کن
سامرایی حواله ی ما کن
با تو این عقل ها بزرگ شدند
اعتقادات ما بزرگ شدند
پای دل های شیعیان آن قدر
گریه کردید تا بزرگ شدند
با نگاه تو با محبت تو
اِبن سکّیت ها بزرگ شدند
خوب شد بچه های هیئت ما
پای درس شما بزرگ شدند
بچه های قبیله ما با
کربلا کربلا بزرگ شدند
بی تو دل های ما بهار نداشت
مثل یک شاخه ای که بار نداشت
#علی_اکبر_لطیفیان
#امام_هادی_علیه_السلام
#ولادت
#ترکیب_بند
اجازه هست مرغ دل، کبوتر حرم شود
و با فرشته های وحیِ عشق، هم قدم شود
اجازه هست این کبوتر نشسته در حرم
پر شکسته اش برای مدح تان قلم شود
برای وصل آب و دانه نیست سر به زیری اش
برای پایبوسی ات به اشتیاق خم شود
در این حرم اگر که دَم شود نوای یا علی
نوای یا اباالحسن نوای بازدم شود
کنار خوان جامعه، دعا نمی کنم دگر
زبان حاجتم همین دو دیده ی ترم شود
منی که در تمام زندگی ابالجوادی ام
خوشم گدای سامراییِ امام هادی ام
چه نعمتی است در تمام عمر، سائلت شدن
گدا و ریزه خوار معدن فضائلت شدن
چه نعمتی است نذر مادرت سمانه کردن و
به این طریق، موجبات شادی دلت شدن
چه نعمتی است این که با اشاره ی نگاه تو
غلام و پاسبان صبح و شام منزلت شدن
چه نعمتی است هم چنان فداییان درگهت
برای حفظ این حرم فدا و بِسملت شدن
چه نعمتی است با تو بودن و مجاورت شدن
چه نقمتی است بی تو بودن و مقابلت شدن
همان ازل به روی لوح سینه، بیرقی زدم
به روی آن نوشته ی "أمیری یانقی" زدم
بخوان برای ما فراز قادَةَ الْهُداة را
بخوان و زنده کن دوباره جان کائنات را
هزار سیدالکریم از این قبیله زنده کن
بخوان و شرح کن فراز سادَةَ الْوُلاة را
شراب ناب عشق را بریز در سبوی مان
خودت معرفی نما أئِمَةَالْدُعاة را
بگو علی علی است شرط گفتن خدا خدا
بیا نشان بده به ما حقیقت صلاة را
حمایت بتول از ابوتراب را بگو
عیان نما به خلق راز ذادَةَ الْحُماة را
بدون تو، منِ غریبه آس و پاس می شوم
قدم قدم کنار تو خداشناس می شوم
دعای ما دعا نبود اگر نبود جامعه
دعا گره گشا نبود اگر نبود جامعه
کسی سراسر جهان، میان انس و جنیان
مرید هل اتی نبود اگر نبود جامعه
کنار چاه غالیان و صوفیان کسی دگر
به راه، آشنا نبود، اگر نبود جامعه
غروب جمعه های ما اسیرهای مبتلا
به عشق، با صفا نبود اگر نبود جامعه
خلاصه عرض می کنم میان اعتقاد ما
خدا همین خدا نبود اگر نبود جامعه
ازین طرف بخوان برام جامعه، از آن طرف
بخوان زیارت غدیریه دوباره در نجف
دعا که می کنی گناه خلق پاک می شود
جهان بدون بودنت چه هولناک می شود
خدا به خنده های بر لب تو شاد می شود
خدا به خشم چهره ی تو خشمناک می شود
به ریزه ناخنت قسم اگر کسی به ساحتت
اهانتی کند، بدون شک هلاک می شود
مرید مکتبت برای کسب نور معرفت
به پای جامعه کبیره سینه چاک می شود
در انتظار دیدن جمال توست سائلت
در آن زمان که عاقبت، اسیر خاک می شود
همین که هیچ کس کنار من نبود، می رسی
همیشه دیر کرده ام ولی تو زود می رسی
به دست خود به ما فقیرها پیاله می دهی
شراب ناب و کهنه ی هزار ساله می دهی
تو فکر اعتقاد مایی و به دست شیعیان
برای جبر و اختیار هم رساله می دهی
فدک نماد غربت علی و فاطمه شده
به ما خبر ز غاصبان آن قباله می دهی
تو حاضری خودت غریب باشی و حسین نه
خودت کریمی و به کربلا حواله می دهی
فقط دو هفته مانده تا بساط گریه بر حسین
به ما دوباره رزق اشک و شور و ناله می دهی؟
به لطف تو اسیر شاه عالمیم تا ابد
علم به دوش خیمه ی محرمیم تا ابد
#محمد_جواد_شیرازی