نوحه شماره 1199:
برادر راز دارد
برادر با برادر راز دارد حسین داغ غم عباس دارد
یکی بی بال و پر پرواز دارد یکی غمگین ترین احساس دارد
وفایش نمره ای ممتاز دارد حریم باوفایان پاس دارد
چه آهنگِ غمی ابراز دارد درونِ سینه حالی خاص دارد
برادر را فراخوانده برادر در کنارش
برادر بر برادر آمده در احتضارش
برادر با برادر گفته از دردِ درونش
برادر از برادر دیده چشمِ رنگِ خونش
برادر سفرة دل را به غم وا کرده در غم
برادر قامت خود را به غم تا کرده در غم
برادر با برادر گفت برادر شرمسارم
برادر گفته هستی ای برادر اعتبارم
برادر با برادر راز دارد حسین داغ غم عباس دارد
برادر با برادر داده با خون دستِ یاری
برادر خوانده ای اکنون برادر گفته آری
برادر سر به زیر است و وزیر است بر برادر
دلیرش را امیرش را برادر در برابر
برادر غرقِ خون است و برادر غرقِ اندوه
برادر بر زمین است و برادر داغِ انبوه
برادر دیده رخسارِ برادر با چه حالی
برادر دیده دوزد بر زمین و مشکِ خالی
برادر با برادر راز دارد حسین داغ غم عباس دارد
**
🔳🔳🔳🔳🔳خادم اهلبیت کمالی 🦋🦋
#نوحه_سروری
نوحه شماره 1195 :
ای علمدار علم افتاده
ای علمدارِ علم افتاده حرمت دست ستم افتاده
تشنه با دست قلم افتاده حرمت دست ستم افتاده
از کفت تیغ دو دَم افتاده حرمت دست ستم افتاده
همه جا سایة غم افتاده حرمت دست ستم افتاده
تو به پا خیز و بیا بین که حرم بی یار است
مرد تنهای حرم اذن خدا بیمار است
دیدنت بهر پراکندن دشمن کافیست
این امانت نظرِ میر امانت دار است
ای نگهبان حرم جان تو و جان حرم
از رَهِ علقمه برگرد به میدان حرم
نیزة حرمله ها شعلة آتش دارد
گُر گرفته دگر از شعله، گلستان حرم
ای علمدارِ علم افتاده حرمت دست ستم افتاده
حقِّ ما ظلم و ستم هایِ چپاولگر نیست
آن که این خیمه از این پنجه رها سازد کیست؟
نه کسی مانده نه یاری که به او تکیه کنیم
رازِ تنها شدن قافلة حیدر چیست؟
سایه سار سرِ طفلان حرم می باشی
گر نیایی دلِ ما بارِ دگر می پاشی
علم افتاده ولی باز علمدار تویی
همّتی کن که به اطرافِ حرم پیداشی
ای علمدارِ علم افتاده حرمت دست ستم افتاده
**
🔳🔳🔳خادم اهلبیت کمالی 🦋🦋🦋
#نوحه_سروری
.
#حضرت_زینب ادامه فاطمه
السلام علیک یا عقیله العرب
ای که عقیله ی بنی هاشمی
فخر قبیله ی بنی هاشمی
فهیمه وعالمه ی اطهری
ادامه ی فاطمه ی اطهری
توکعبه ای وحجب وشرم وعفاف
کند همه عمربه دورت طواف
سپهر صبرو عشق را کوکبی
جلوه ی ایمانی وزین ابی
به عشق فریادرسی جزتونیست
تالی فاطمه کسی جزتونیست
هیبت مرتضاست درعزم تو
خطبه ی توبود همان رزم تو
زینت گلخانه ی مولاشدی
هم نفس حسین زهرا شدی
تویی مباهات بنی فاطمه
عمه ی سادات بنی فاطمه
عرش مقامی وفلک منصبی
بشیر کربلائیان زینبی
ای که به چشم حسنی نورعین
آینه ی تمام قدحسین
پنجه ی توحید به شور جهاد
تا علم صبربه دست تو داد
شور تو دم زعشق محبوب زد
صبردلت طعنه به ایوب زد
کویر ازاشک غمت باغ شد
لاله ز داغ دل تو داغ شد
چون تو کسی گلشن پرپر نداشت
این همه لاله های بی سر نداشت
گرچه زتاب غصه تب داشتی
شکرخداوند به لب داشتی
عدو زضعف تو نشانی ندید
لحظه ای ازتو ناتوانی ندید
کاخ ستم را که نگون ساختی
چنان علی به ظالمان تاختی
صحیفه عشق و وفاجزتونیست
شیرزن کرب وبلا جز تو نیست
ای که جهان غرق تحیات توست
چشم «وفایی» به کرامات توست
#سیدهاشم_وفایی✍
#محرم
.
.
#حضرت_رقیه
#پنجم_صفر
شبی راحت تنِ رنجورم از تب نیست بابا جان
دگر در آسمانم بی تو کوکب نیست بابا جان
ندیدم روزِ خوش بعدِ تو و بعدِ عمو جانم
برایم روزهای بی تو جز شب نیست بابا جان
پس از توروزگارم شد سیاه،از بس کتک خوردم
لباس و روسری، مویم مرتب نیست باباجان
مرا با خود ببر بابا که اینجا ماندم دیگر
به جز زحمت برای عمه زینب نیست بابا جان
از هر کس که سراغت را گرفتم بی محلی کرد
کسی گوشش بدهکارومخاطب نیست بابا جان
صدقه می دهند حرف از کنیزی می زنند اینها
کسی مانندِ من اینجا معذب نیست بابا جان
تو هم که سوخته مانندِ من موی سرت خیلی
چه کرده خیزران باتو،نه این لب نیست باباجان
همین بس که به توگویم کسی مانندِ زجر اینجا
به نامردی و بی رحمی ملقب نیست باباجان
هر آنچه بر دهانش آمده نسبت به من داده
کجا مانده عمو دشمن مودب نیست باباجان
نمانده استخوانِ سالمی در پیکرم باقی
شکسته پهلویم این کلِّ مطلب نیست باباجان
#شب_سوم_محرم
#محرم ۱۴۰۲
#مهدی_شریف_زاده✍
.
.
#اسارت #حضرت_زینب
کوفه را تسخیر کردم با نَفَسهای علی..
در منِ زینب ..تجلّی کرده آوای علی..
خطبه ای خواندم به لحنِ فاتحِ خیبر..سپس
فتح کردم کوفه را با لحنِ گویای علی..
زین اَب بودم..شدم زینت برای دینِ حق..
جمع کردم گوهرِ دین را ز دریای علی..
کارِ من بیداری بیچارگانِ کوفی است..
ارث ها دارم خدا را شکر از نای علی
اسکتوا گفتم همه غرقِ سکوتِ غم شدند
یافتم آموزه هایم را ز لبهای علی..
انتقامِ خون سالارم را گرفتم با کلام...
زنده کردم مرده را ..هستم مسیحای علی
از ندامت شهر شد یک پارچه..اندوه و درد
سر فرود آورد کوفه پای گلهای علی...
عالمه دادم لقب ..چارم ولّی شیعیان..
با عقیله بودنم گشتم مصّفای علی..
سرشکسته نیستم در محضرِ پاکِ حسین
خوار کردم خصم را با مددهای علی..
.
زبانحال زینب س ایام اسارت
#زنجیرزنی #واحد #تک #زمینه #شور
منزل به منزل می روم واویلا
با ناله از دل می روم واویلا
سر تو روی نیزه ای برادر
با شمر قاتل می روم واویلا
وای وای حسینم
وای وای حسینم
از کربلایت می روم برادر
من از قفایت می روم برادر
از پیکرت جامانده ام دارم با
سر جدایت می روم برادر
گشتم اسیر قافله واویلا
دور و برَم شد هلهله واویلا
همسفرانم را ببین برادر
شمر و سنان و حرمله واویلا
وای وای حسینم
وای وای حسینم
این دشمن دریده با جسارت
بر اهلبیت تو کنند اهانت
این هم بدان عزیز من همین ها
بردند از ما خیمه را به غارت
بعد از تو یک دلخسته ام غریبم
با دست های بسته ام غریبم
پیش نگاه این همه حرامی
روی شتر نشسته ام غریبم
وای وای حسینم
وای وای حسینم
هم خواهر و هم مادرم به طفلان
هم مثل سایه ی سرم به طفلان
من تازیانه می خورم دَمادم
هم جان فدا هم یاورم به طفلان
جا ماند رقیه از همه واویلا
در قافله شد همهه واویلا
زَجر آمد و از مرکبش زمین زد
فریاد زد یا فاطمه واویلا
وای وای حسینم
وای وای حسینم
از کربلا گذشتم و در این راه
عمق دلم در کوفه شد پُر از آه
می دید هر کس آمده تماشا
بر نیزه ها خورشید بود و یک ماه
منزل به منزل بار غم کشیدم
آخر به این شام بلا رسیدم
دیدم بلاها و غمی که هرگز
جز شام در جای دگر ندیدم
وای وای حسینم
وای وای حسینم
قصد یزید بر جان ما عذاب است
این درد سنگین تر ز قحط آب است
لعنت به قاتلت شود که اینجا
راس تو بین مجلس شراب است
این آخرِ جنایت از یزیده
روی سر تو خیزران کشیده
ای وای از دندان و از لب تو
دیگر امان از خواهرت بُریده
وای وای حسینم
وای وای حسینم
ای نازنین برادرم حسینم
ای یادگار مادرم حسینم
جنگ تو پایانش نبود شهادت
من زنده ام در سنگرم حسینم
من ذولفقار حیدرم برادر
من زینبم من محشرم برادر
راحت نمی ماند یزید به خطبه
من آبرویش می برم برادر
ای شاه دین حسینم
ای نازنین حسینم
#هادی_همتی
#زینب_س #ایام_اسارت #شام
#زنجیرزنی #واحد #تک #زمینه #شور
634.4K
دستم علم بود
یادم حرم بود
ذکر لبانم
تویی امیرم
با تو بهارم
بی تو خزونم
با تو یه دریا
بی تو کویرم
ارباب و سلطان و سالار و آقایی تو
ای سرور ای برتر ای محشر مولایی تو
حسین ثارالله برات می میرم
حسین ثارالله برات می میرم
هنگام آخر
وقتی که دیگر
جان روی لب از
غم تو پیرم
یادم کن آقا
نگذرار که تنها
دور از نگاهت
غریب بمیرم
وقتی که می میرم این قلبم به شور و شینه
هنگامِ جان دادن ذکر من حسین حسینه
حسین ثارالله برات می میرم
حسین ثارالله برات می میرم
دنیا به دنیا
صحرا و دریا
یک عمری آقا
به پات اسیرم
فردای محشر
غم میشه پرپر
بال عباتو
میام می گیرم
ارباب و سلطان و سالار و آقایی تو
ای سرو ای برتر ای محشر مولایی تو
حسین ثارالله برات می میرم
حسین ثارالله برات می میرم
#هادی_همتی
#امام_حسین_ع #زمینه
گهواره خالی، قنداقه خونین
لایی لایی سوی دریا رفته رودم
طوفان آه است، باران اشک است، در این بیابان
باقی نمانده، در مشک تشنه، جز آه سوزان
دیدم که مادر، می گشت و میگفت، با چشم گریان
لایی لایی سوی دریا رفته رودم
گهواره خالی، قنداقه خونین
لایی لایی سوی دریا رفته رودم
این تشنگی سوخت لبهای او را ... ای داد و بیداد
تیری نشان کرد مشک عمو را... ای داد و بیداد
تیری دگر ...آه... نازک گلو را ... ای داد و بیداد...
لایی لایی سوی دریا رفته رودم
گهواره خالی، قنداقه خونین
لایی لایی سوی دریا رفته رودم
مادر بمیرد از ماتم آن چشمان بسته
مادر بمیرد آه از لبان در خون نشسته
مادر بمیرد، گلبرگ این گل از هم گسسته
لایی لایی سوی دریا رفته رودم
گهواره خالی، قنداقه خونین
لایی لایی سوی دریا رفته رودم
https://eitaa.com/Asheghane_hazrat_zeynab
|⇦•مارو توی بازار شام....
#سینه_زنی و توسل به حضرت زینب سلام الله علیها اجرا شده به نفس حاج حسین سیب سرخی •✾•
●━━━━━━───────
⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻
ما رو توی بازار شام میگردوندن
دلِ مارو با طعنهها میسوزوندن
رویِ خاکا مارو کشوندن، واویلتا
کجایی داداش زینبت شد آواره
کجایی داداش خواهرت تو انظاره
غمِ دل من بیشماره، ای حسینم
دق میکنه بی تو این خواهرِ تنها
یادم مگه میره دروازه ی ساعات
رفته خواهر به اسارت
داداش تو خرابه، جا مونده رقیه ات
حالِ منه جا مونده رو کی میدونه
دلِ منو دوری تو میسوزونه
میخونه دلم عاشقونه، حسین آقا
مگه دلِ نوکر چقدر طاقت داره
ببین آقا چشمام بازم خون میباره
دل دیوونَم بیقراره، حسین آقا
داغیِ تو سینه تقدیرِ من اینه
نوکر حرمت رو امسال نمیبینه
دورم از کربلا امسال
حالم رو عوض کن، محولُ الاَحوال
اگه نگیری دستمو از دست میرم
بنویس آقا کربلا توو تقدیرم
تویی آقا نعم الامیرم، حسین آقا
رویِ دلِ من حک شده یا ثارالله
نبضِ دلِ من میزنه یا ثارالله
نَفَسِ تو مثل مسیحا، حسین آقا!
تویی آقا نعم الامیرم، حسین آقا!
ای آب حیاتم، کشتی نجاتم
چشمامو میبندم تو کرب و بلاتم
ارباب! دلِ نوکرو دریاب
منم و غمِ دوری با چشای پر از آب
*سلام بر بدنهایی که افتاد تو بیابون ها، چه بدنهایی؟! دستور دادن اسباشون رو نعل تازه بزنن ، گفت داداش میخوای بدونی چی شد؟..*
داره میزنه دست و پا وای از گودال
چه غریبونه خواهرش میره از حال
اگه بدنش میشه پامال، واویلتا
چی بگم از اونجایی که میدید زینب
رو تنِ داداشش میرن صد تا مَرکب
رسیده جونش دیگه بر لب، واویلتا
تویی آقا نعم الامیرم، حسین آقا!
دل دیوونم بیقراره، حسین آقا!
زینب داره از دور، گودالو میبینه
میبینه یه نامرد، میشینه رو سینه
چشمات، باز ابر بهاره
غارت شده حتی پیراهنِ پاره
#اَللّهُمَّ_عَجِّل_لِوَلیِّکَ_الفَرَج
#روضه_حضرت_زینب_سلام_الله
#اسارت_خاندان_اهل_بیت_علیهم_السلام