eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
27.1هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
981 ویدیو
646 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
شکوه زن بودن (دم پایانی فاطمیه ۱۴۰۱) دمی که وحشت شب را آکند دمی که مردان ساکت ماندند شکوه زن بودن را دیدم به انقلاب فاطمه سوگند قد قامت قیام است / فریاد سرخ زهرا در کوچه‌های غوغا ، یا فاطمه امید ناامیدان / ذکر همه شهیدان نجوای «مرد میدان»، یا فاطمه مادر حماسه‌ها، یا زهرا راز انقلاب ما، یا زهرا نام تو گره‌گشا، یا زهرا غروب خونین عاشورا که یوسف زهرا را کشتند شکوه زن بودن را دیدم به خطبه های زینب سوگند سرها به روی نیزه / خورشید در آتش تب پرچم به دست زینب، بنت الوقار غوغاست قیام زینب / صبر مدام زینب تیغ کلام زینب، چون ذوالفقار خطبه خوان کربلا، یا زینب سوز و آه جبهه‌ها، یا زینب آخرین پناه ما، یا زینب شاعران: دکتر محمدمهدی سیار و میلاد عرفان پور ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
Shab3Fatemieh2-1402[06].mp3
8.84M
▪️شکوه زن بودن (زمینه) 🎙بانوای: حاج میثم مطیعی
3. آرزوهای مرا.mp3
4.07M
|⇦• آرزوهای مرا.... سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۲ به نفس حاج عباس حیدرزاده
. |⇦•آرزوهای مرا... حضرت زهرا سلام الله علیها اجرا شده فاطمیه ۱۴۰۱ به نفس حاج عباس حیدر زاده ●━━━━━━─────── آرزوهای مرا در پشت در آتش زدند کاش می بستند جای دست چشمان مرا ... *همه ی روضه ی بی بی و امیرالمومنین، توو این یه بیتِ ... * دستِ من بسته ولی دستِ مُغیره باز بود *از همه بیشتر اون روز ، مُغیره مادر رو می زد، اونقدر مادر رو زد، که وقتی امام حسن می دیدش، بدنش می لرزید، گفتند آقا چرا بدنتون می لرزه ؟ فرمود : مگه نمی بینی ، مُغیره داره میآد ...* الهی بشکند دستِ مُغیره که بینِ کوچه ها، بی مادرم کرد ... :استادسازگار *اونچنان بی بی رو زد،توو مقتل می دیدم، مادر با صورت زمین خورد، ... یازهرا یازهرا ... الهی هیچ کسی نبیه مادرش زمین میخوره، حتی زمین خوردن مادرت را هم تحمل نداری، فوری میدوی زیر بغلش رو میگیری، میگی مادر چی شد، چرا زمین خوردی ؟ تا برسه که کسی جلوی چشمت، مادرت رو بزنه ... از اول اهلبیت با صورت زمین خوردن ، مثل اینکه یه رسمی شد، ... مادر، مدینه ، با صورت توو خونه زمین خورد، امیرالمومنین توو محراب کوفه، وقتی ابنِ ملجم ملعون، شمشیر به فرقش زد، با صورت زمین خورد، لذا یه بیت زبان حال امیرالمومنین با اون ابن ملجم معلون هست : بزن طوري بفهمم مثل زهرا كه با صورت زمين خوردن چه سخت است ؟ : علی صالحی ــــــــــــــــــ ┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅ 👇
ببار ای بارون ببار رو آتیش دل بیقرار میسوزم ازغم هجر یار از مادر من خبر بیار ای بارون بگو به مادرم دلم تنگشه😭 بیاد همدم غمهام بشه بیاد ببینه که دلم چشه ای بارون بیا ای مادر خوبم بیا روزم شده مثل شب سیاه بیا دورت بگردم مادر بیا ای مادر😭 لالا لالا گل پرپرم بخواب راحت ای مهربون ای مادرم کجارفتی ای خاک غم شد برسرم ای مادر *الهی کسی دراین زمونه غریب بی کس و تنها نمونه شده این قلب من ازغصه پاره که داشت مادرم درمون نداره میسوزم ازداغ مادرم خاک غمش شده برسرم خفته درخاک دلبرم بود آخه تنها یار ویاورم ای مادر وقتی میشم بیقرار میام میشینم سرمزار گریه میکنم من زار زار .روزم شده چون شبهای تار. ای مادر توکه رفتی ای مادر ازخانه همه توی دلم مهمونه بعد داغت خدا میدونه خونمون شده ویرونه. ای مادر😭 خون شد دل آسمان مادرم رفته ازجهان رفته ازپیشم جان ،جان ای امان ای امان. ای مادر *شده قلبم پریشان تومادر دلم سردرگریبان تومادر بخواب آرام ای دارو ندارم الهی من به قربان تومادر 📝خادمه اهل بیت شادی روح همه مادران آسمانی صلوات🖤
  متن نوحه دور سرت بگردم خیلی وقته تو حرم سینه زنی نکردم دور سرت بگردم خیلی وقته تو حرم سینه زنی نکردم به خدا قسم فقط تویی دوای دردم دور سرت بگردم حال خوشی ندارم خیلی وقته نشده پا تو حرم بذارم به خدا حق بده که شب تا سحر ببارم حال خوشی ندارم حال خوشی ندارم گرهمو وا کن یه دفعه دیگه برات منو امضا کن من بدم اما مثل هر دفعه آقا با من مدارا کن گرهمو وا کن ابی عبدالله چاره دردای منی ابی عبدالله تو دین و دنیای منی ابی عبدالله ابی عبدالله ابی عبدالله ابی عبدالله ... از سرمم زیاده که به من امام حسین محبتش رو داده که با نوکرای او میشیم یه خونواده از سرمم زیاده از سرمم زیاده همه دار و ندارم همین اعتقاده اگه بازم ببری منو حرم پیاده از سرمم زیاده بهترین یاری این از آقاییته این بدو دوستش داری به همه گفتم تو زیر خاکم منو تنها نمیذاری بهترین یاری ابی عبدالله با این بدم راه میای ابی عبدالله سر بزنگاه میای ابی عبدالله ابی عبدالله ابی عبدالله ابی عبدالله
شب شهادت حضرت زهرا س به سبک : ((امشب به صحرا بی کفن جسم شهیدان است)) امشب شب جان دادنِ -- ام ابیها است ، زینب معزا است فردا امیرالمومنین -- غریب و تنها است ،زینب معزا است امشب چراغِ خانه ی -- حیدر بُوَد روشن ،روشن تر از گلشن فردا ولی این خانه خاموش و غم افزا است ،زینب معزا است امشب شبِ دردِ دلِ -- زهرای اطهر است، دخت پیمبر است فردا ولی افسوسِ این -- گرمی دلها است،زینب معزا است امشب کُند بر زلف زینب شانه آهسته ، با دست بشکسته فردا خبر از شانه نیست -- این رسم دنیا است ، زینب معزا است امشب شب یاسین تلاوت کردنِ مولاست، بالا سرِ زهراست فردا ولی از سوزِ دل --آه و واویلا است، زینب معزا است امشب کنار فاطمه --ساقی کوثر هست،آن شیر داور هست فردا ولی دور از همین-- سیّدِ والا است ، زینب معزا است امشب مدینه غم فزا -- شور و نوا دارد، بوی عزا دارد فردا عزای بی بیِ -- دنیا و عقبا است،زینب معزا است امشب حسن نالد بر آن -- قباله ی پاره - به سّرِ گوشواره فردا همین سّرِ نهان --روشن به مولا است ، زینب معزا است امشب حسین بن علی - در پیش مادرش،بنشسته کنارش فردا ولی از مادرِ --غم دیده جدا است،زینب معزا است امشب زِ حال فاطمه -حیدر خبردار است، در دل عزادار است فردا کنار قبر او -- بزمی مهیا است ،زینب معزا است امشب نفس می آید از -- گلزار ولایت ،از گلشنِ رحمت فردا خزان آید به این -- گلزار طاها است ، زینب معزا است امشب زیک دستش کُند - تکیه به آن دیوار ، در محضر دلدار فردا شبانه در مزار -- مهمان خدا است ، زینب معزا است شعر : بهمن جعفری زینجناب
160.2K
کربلایی بهمن جعفری زینجناب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ کوه غم رو سرم افتاد شعله توی حرم افتاد تا دیدم یه نانجیبی به جون مادرم افتاد چی کشید از در و مسمار که گرفته دست به دیوار من خودم فهمیده بودم پشت بازوش ورم افتاد با چشام دیدم که می‌ریخت تیکه‌های درِ سوخته اینکه داره گُر میگیره چادر مادره سوخته «نزنید مادر مارو» دیده بودم یه حرامی هی می‌زد حرف اضافه از خداشون بود ببینن که بابام بشه کلافه اونی که سردسته‌شونه از قرارم مستشونه تو یه دست قبضه‌ی شمشیر توی اون دستش غلافه هر کدوم آورده بودن دو سه تا اضافه شمشیر اما کارمون رو ساختن با همون غلاف شمشیر «نزنید مادر مارو» گُل یاس خونه افتاد از گُلش گلاب گرفتن کتاب نبی رو بستن از علی حساب گرفتن علی زیر بار نمی‌رفت که بیاد برای بیعت سراغ فاطمه رفتن آخرش جواب گرفتن همه جا دوده و آتیش همه جا پر از غباره مادرم می‌خواست بلند شه نانجیب می‌زد دوباره «نزنید مادر مارو» *شاعر: .