eitaa logo
کانال مداحی باسبک عاشقان حضرت زینب(س)
27.1هزار دنبال‌کننده
1.1هزار عکس
982 ویدیو
646 فایل
ارائه متن و صوت نوحه، روضه، مرثیه و،،،، مدیریت کانال:شعبانپور @Haram75 ─⊱✾♡✾⊰─ https://eitaa.com/joinchat/2115895304C4149e19122 @Asheghane_hazrat_zeynab 💠 اللّٰهمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّكَ ٱلْفَرَجَ 💠 تعرفه تبلیغات این آیدی👇🏼 @kianatv ─┅─⊱✾♡✾⊰─┅─
مشاهده در ایتا
دانلود
ما گریه می کنیم و شما هلهله چرا دف می زنید در جلوی قافله چرا پیغمبر است حاضر و خون گریه می کند پایان نمی دهید به این غائله چرا در کربلاست جسم حسین و سرش به شام افتاده بین رأس و تنش فاصله چرا بر زخم قلب مادر اصغر نمک زدید با خنده های دم به دم حرمله چرا بوسه زده به پای رقیه لب حسین حالا نشسته است به آن آبله چرا بستید در میانه ی رقاصه های شام بر گردن ولیّ خدا سلسله چرا بردید دختران علی را به بغض او در مجلس می ِ پسر آکِلِه چرا هم پای خیزران به لبم لطمه می زنم سر برده اید از دل ما حوصله چرا ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
از بام، سمت آل عبا سنگ می زنند با هلهله و شور و نوا سنگ می زنند رأس حسین،کرب وبلا سنگ خورده است بر جای زخم ِ سنگ چرا سنگ می زنند جاری شده ست اشک اباالفضل روی نی وقتی به سمت عمه ی ما سنگ می زنند وقتی امید هر دو جهان ِ خلایقیم دیگر چرا به قصد رجا سنگ می زنند درمان درد لاعلاج یک نگاه ماست اینان چرا به قصد شفا سنگ می زنند دل هایشان به کینه ی خیبر گرفته خو با ناسزا به اهل کسا سنگ می زنند بغض علی سبب شده بیشتر از همه این سه علیّ ِ قافله را سنگ می زنند ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
وارد شام بلا شد دختر خیرالنّساء/ یا اباصالح بیا بین رقص و هلهله ها مانده ناموس خدا/ یا اباصالح بیا 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 زینب کبراست بین ازدحام شامیان/ العجل صاحب زمان شامیان مست می رقصند دور کاروان/ العجل صاحب زمان 🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸 مجلس باده کجا و عمه ی صاحب زمان/ العجل صاحب زمان لعل قاری پاره شد با ضرب چوب خیزران/ العجل صاحب زمان ✍علی مهدوی نسب(عبدالمحسن)
مدیح گفتنت از هر دهان بزرگ‌تر است و نامت از همه‌ی آسمان بزرگ‌تر است پیاله‌ایم و به دریا نمی‌رسد این درک که شرح حال تو از هر زبان بزرگتر است مساحتی‌ست  کران تا کران شش گوشه بهشت ما اگر از دیگران بزرگتر است تو سینه سینه رسیدی به قلبمان یعنی حدود سروری ات از زمان بزرگ تر است چه ابتلای عزیزیست عاشقت بودن چه شور عشق تو از شوق جان بزرگ‌تر است نماز و نیت ما بوده بر خدای حسین خدای توست که در هر اذان بزرگتر است و قائلیم به الله اکبر ، اما باز علی اصغر تو از جهان بزرگ‌تر است تو کهکشانی و شش ماهه ات به ما فهماند که راه شیری این کهکشان بزرگتر است نمانده تاب جدایی ، حرم ببر مارا غم فراق تو از قلبمان بزرگ تر است برای هرکه چشیده ست چای موکب را همیشه تشنگی از استکان بزرگ‌تر است اگر که شعر به پایان رسید لکنت ماست وگرنه مدح تو از هر بیان بزرگتر است ببخش لکنت مارا عزیز آل عبا همیشه بخشش این خاندان بزرگتر است .
◾ مجلس یزید ملعون ◾خطبه‌ی دختر کبری‌علی(س) گوئیا زینب دوباره فتح خیبر کرده است خطبه‌خوان‌ گردیده یاری‌برادر کرده‌است شام را ویران نمود و دین و قرآن حفظ شد اقتدا درخطبه‌خوانی‌چون‌به‌مادر کرده است آسمان دیده‌اش ابری شده بهر حجاب عصمتش‌‌زهرائیست‌وحفظ‌معجرکرده‌است مجلس نامحرمان حال یتیمان را چو دید باسر ببریده در طشت طلا سرکرده است خار شد آل امیه با کلام زینبی زان خطاب نافذش کار پیمبر کرده است پیش چشمان همه فتح‌الفتوح تازه کرد فاتحانه کار را با نام حیدر کرده است
درد دل عاشقانه با راس برادر تا شد دلم به شور تولایت آشنا در نای نی، به نغمه ی تو گشتم همنوا از محنت و جفا و ستم ناله کی کنم وقتی که بر صفای دلم کرده ای دعا چون سایه با تو می روم هر جا که می روی یک لحظه سایه ات نشود از سرم جدا چون شمع سوزم از غم و دم بر نیاورم کُشتند پیش چشم من ای با وفا ترا این راه شام و کوفه به پایان نمی رسد هر لحظه داغ می زند به دلم قوم اشقیا با لطف حق عدوی ترا خوار می کنم هر چند گشته قامتم از بار غم دوتا مرغ دلم هوای زیارت گرفته است از قید ظلم می شود اخر دلم رها .. شاید به اربعین نرسم بسکه در دلم گل کرده زخم طعنه و شمشیر و نیزه ها هر لحظه داغ محنت من تازه می شود از یاد کی رود غم و اندوه کربلا دیدم بچشم خویش ترا من به بروی خاک صد پاره بود پیکر و سر از بدن جدا دیدم چگونه گلشن زهرا گلاب شد تا روز حشر نالم از این ظلم اشقیا بر من کسی نگفت گناه حسین چیست کاو بود نور چشم فاطمه و جان مصطفی دیدم تمام حادثه ها را بچشم خویش دیدم خلیل من که به قران شدی فدا قدم اگر چه از غم و محنت کمان شده سر خم نمی کنم به عدو جان تو اخا با سعی خویش نام ترا زنده می کنم تا بر تو اهل عشق نمایند اقتدا دل را صفای عشق تو مدهوش می کند مستم ز جام چشم تو روحی لک الفدا
─‌‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌༅࿇༅ ❃﷽ ❃ ༅࿇༅═‎‌‌‌‌‌‌─‌ 𖠇࿐ྀུ༅༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ آجَـــرَکَ  اللــه   امـــام   زمـــان قافلـــه شد وارد شــام الامـــان سنگ به دامـن همه در انتظــار تا که به دروازه رســد کــاروان سلــسلهٔ آل عبـــا مـــانده انـد در وســـط حلقــهٔ نامحـــرمان عمـــهٔ ســــادات ، دل آزرده از خیـــلِ جفــاپیــشهٔ نا مهـــربان جای عــزا ، هلهــله سر داده اند طعنــه و دشنام زِ هر سـو روان سنــگ به رأسِ گـل زهــرا زدند بر جگــــر فاطمــه نیـــش زبان آه از آن کـــوی  یهـودی نشیــن قلعــهٔ خیبــر شده بغـض نهـان یادِ درِ خیبــر  و حیــدر ، زدند سنگ جفــا بر  سـرِ شــاه جهان آتش و خاکستـر و دشنــام بود رســمِ  پذیرایــیِ  این  میــزبان خون به دل عمه ی سادات  شد شیــــر زنِ هاشــمیِ قهـــرمــان کــاش بدانند که او زینـب است فــاطمـــهٔ دومِ این  خــانـــدان دختر  حیـــدر ، یلِ خیبــر شکن عالمــهٔ مکتــبِ  زهـــرا  نشــــان عاقـلـــه ، در بیــن  زنان  عـــرب دانـشِ دریــاییِ او ،  بیکــــران گشته زمین از وَجَنـاتش ، خجل خَم شده در هر قدمش ، آسمــان در  مَــلَأ  عــــام  نبــود   آشـــکار رویِ مَهَـــش بوده همیــشه نهــان وارث عِلــم و عَلَــم فـاطمـــه ست بانوی صبـــری که شــده قهـــرمان گرچــه لقب ، اُمّ مصائب گــرفت لیـــک نشــد نزدِ عـــدو ، ناتــوان آنچه که در شـــام بلا دیده است تیـــرِ بلا بر لبـــش آورده جــــان بزم شراب و سر خونین به تشت دید که شد لب ، هدف  خیـــزران صبــر ، دگر بر دل زینـــب نمــاند داد ، زمین را و زمـــان را تکـــان دوختــه شـــد کــام یــزید پلیـــد با دَم شمـــشیرِ بُـرنـــده   بیـــان خطبــهٔ دنـدان شکـــن آغــاز کرد عالمـــهٔ فاضلــــهٔ نکتـــه دان در عجب از این نفــسِ حیدری آمــده انگــشتِ همـه بر دهـــان بر رُخشــان گَردِ  حقارت نشست تا که  شد اســرار حقیقت ، عیان داد  پیـــام  عَلَــــم  ســـرخ  را نایبـــهٔ پاک  امـــام زمــان خطبـــهٔ دیگر ، خود زیـن العبـــاد خواند و شرر زد به دل شامیـــان گر چه میــان غـُـل و زنجیـــر بود رزمِ سخـــن کــرد به تیـــغ  زبــان نیش به جانهـا زده شد جای نوش جام شــراب همه شــد شـــوکَران مرثیـــه و روضـــهٔ مقتـــل سرود ناله  کشیـــدند  همـــه عرشیــــان گفت چه رسمی است دراین روزگار بر سرِ نیـــزه ست ، سـرِ میهمـــــان این سرِ بر نیــزه ، گل فاطمه است سیـــدِ آزادهٔ اهـــل جنــان این سرِ خونیــن ، پسر مرتضاست زادهٔ آن پادشَــــه اِنـس و جـــان خطبـــهٔ سجـــاد ، به آتش کشیــد قلب  سیـــاه  همـــه را بی امــــان شکـــر خدا پرچـــم ســرخ حسین جلـوه گــری می کند از هـر کــران هـــر کــه به زیر عَلَمــــش مــی رود می شـــود از ســـیل بلا در اَمــــان باز هــــم افتــاده هــوای حـــــرم بر ســرِ هر کــودک و پیـــر و جوان در صــفِ زُوّارِ خـــودت یا حسیـــن نام مــنِ دلشـــــده را هــم بخـــوان تــا برســـم  کرب و بلا ،  اربعیــــن همـقـــدمِ قـــافلـــهٔ عمــه جـــان 𖠇࿐ྀུ༅༅࿇═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌═‎‌‌‌‌‌‌┅─‌ ✍🏻رقیه سعیدی(کیمیا)
🏴سبک زمینه اربعین حسینی علیه السلام زبانحال 🏴بند اول یه اربعینه به غم اسیرم ببین که پیرم،دارم میمیرم یه اربعینه دلم شکسته از غم هِجرت،بهونه گیرم پاشو ببین که از سفر رسیدم پاشو ببین با چشم تر رسیدم اگه میشد نشون بدم تنم رو میدیدی که شکسته پر رسیدم۲ رسیدم اما قد خمیده ببین موهامو که سفیده تأثیر مجلس یزیده (پاشو داداش حسین مظلوم) 🏴بند دوم یه اربعینه نیستی کنارم ابر بهارم،دارم میبارم یه اربعینه تو رو ندارم از غم دوریت،من بیقرارم پاشو نگاه بکن به حال و روزم که از فراق تو دارم میسوزم خودم دیدم که میبرید سرت رو بوسیدم اون رگای حنجرت رو۲ سر میذارم روی مزارت تو زیر خاکی من کنارت نشد بیارم یادگارت (پاشو داداش حسین مظلوم) 🏴بند سوم یه اربعینه تو کوفه و شام داداشی خوردم،سنگ از روی بام یه اربعینه شدم زمینگیر از بس شنیدم،طعنه و دشنام داداش بگم چی از تو کوچه بازار بردن مارو میون چشم اغیار کم بود که دخترا برن کنیزی دیدم داداش من اونجا خیلی آزار یه عده میزدن سرم داد سرت که از رو نیزه افتاد دخترتو همونجا جون داد (پاشو داداش حسین مظلوم) 🎤با نوای زیبای کربلایی رضا غیاثی 🎪هیـئت محـبان امیرالمـؤمنین (؏) دزفول قدمگاه امام رضا (ع) ✍️🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
🏴سبک زمینه یا شور اربعین حسینی علیه السلام زبانحال 🏴بند اول رسیده خسته از راه،برادر زینب تو کشیده از دلش آه،بردار زینب تو چهل روزه ندیده،یه روز خوش تو دنیا تورو از نیزه داران،کرده همش تمنا شکسته از غم تو،میون دشت و صحرا رفته منزل به منزل،با سرت روی نی ها پاشو خواهر اومده مثل مادر اومده زار و مضطر اومده 《یا اخا ای حسینم》 🏴بند دوم اسیر درد و غم بود،برادر زینب تو ببین که پیر شده زود،برادر زینب تو چهل روزه شنیده،از دشمنه تو طعنه توی ذهنش تداعی،شده همش یه صحنه تو بودی توی مقتل،و میدید از روی تل که میبرید سر تو،با اون لبای تشنه میگه با شیون و شین پاشو ای نور دوعین داداش خوبم حسین 《یا اخا ای حسینم》 🏴بند سوم شده قدش کمونی،برادر زینب تو شده باغش خزونی،برادر زینب تو چهل روزه برا تو،کارشه آه و ناله دیده بر روی نیزه،سر هجده تا لاله حالا شرمنده ی تو،شده و بیقراره نیاورده به همراه،آخه طفل سه ساله جا گذاشته گله تو همه ی حاصله تو دختر خوشگله تو 《یا اخا ای حسینم》 🎤با نوای زیبای کربلایی رسول برنا ✍🎵کربلایی امیرحسین سلطانی
یک اربعین گذشته باور نمیکنم که رسیدم کنارِ تو باور نمیکنم من و خاکِ دیارِ تو یک اربعین گذشته و من پیر تر شدم یک اربعین گذشت و شدم همجوار تو یک اربعین اسیرِ بلایَم اسیرِ عشق یک اربعین دچارِ فراقم دچار تو یک اربعین دویده‌ام و زخم دیده‌ام دنبالِ ناله‌های یتیمانِ زارِ تو یک اربعین بجای همه سنگ خورده‌ام یک اربعین شده بدنم داغدارِ تو یک اربعین به گریه‌ی من خنده کرده‌اند لبهای قاتلانِ تو و نیزه دارِ تو مثلِ رُباب مثلِ همه تار تر شده چشمان خسته‌ی منِ چشم انتظارِ تو روز تولدم که زدم خنده بر لبت باور نداشتم که شوم سوگوار تو با تیغ و تیر و دشنه تو را بوریا کنند با سنگ و تازیانه مرا داغدارِ تو یادم نمیرود به لبت آب آب بود یادم نمیرود بدنِ نیزه زار تو مانده صدای حرمله در گوشِ من هنوز وقتی که نیزه زد به سرِ شیرخوار تو حالا سرت کجاست که بالای سر روم؟ گریَم برایِ زخمِ تنِ بی شمار تو من نذر کرده‌ام که بخوانم در علقمه صد فاتحه برای یَلِ تکسوار تو یک مُشت خاک رویِ تو و من دعا کنان شاید شوم نشانِ تو – سنگ مزار تو حسن لطفی