|⇦•وقتی امام عصرِ ما امشب...
#روضه و توسل ویژۀ شهادت اباالمهدی آقا امام حسن عسکری علیه السلام به نفس کربلایی حسین طاهری•✾•
وقتی امام عصرِ ما امشب عزادار است
برپایی این روضه ها واجب ترین کار است
پیراهن و شال عزا، مولا به تن دارد
امشب تمام عرش با آقا عزادار است
بی جرم و تقصیری به زندان شد امامِ ما
یوسف به زندانی شدن آیا سزاوار است؟
زندان برای عاشقان خلوتگه خوبی است
هر روز، روزه... هر شبش دیدارِ دلدار است
ای کاش قدری معتصم شرم و حیا می کرد
اصلا که گفته او ز آقا دست بردار است؟
با زهرِ کاری، عاقبت زهر خودش را ریخت
این روضه ی زهر و جگر الحق که دشوار است
از ترسِ رسواییِ خود از این جنایت ها
در هر کجا پشت سرش گفتند: بیمار است
مردی که هر شب تا سحر غرق عبادت بود
این چند روزه تا سحر از درد، بیدار است
رنگش دگرگون می شود هر بار از دردش
پهلو به پهلو می کند، هرچند ناچار است
در این دَمِ آخر شنیدم کعبه هم می گفت:
بیچاره من که قسمتم هجرانِ از یار است
در سامرا بوی مدینه می رسد انگار
آقا به یاد محسن و خونِ به دیوار است
در بسترش هر شب سؤال از مادرش می کرد
مادر چرا پس بسترت اینقدر گلدار است؟
در جست و جوی علت آن سینه ی مجروح
حالا شده خیره به در، در فکر مسمار است
میخواست تا یک جرعه ی آبی بنوشد که
افتاد از دستش قَدح، از بس که تب دار است
#شاعر محمد جواد شیرازی
*خادم امام عسکری میگه: دیدم اون لحظه ی آخر، آقا با اشاره داره میگه، با زحمت داره میگه: یه ظرف آب برام بیار، میگه ظرف آب رو آوُردم خدمتِ آقا رسوندم، به دستِ آقام دادم، دیدم آقا ظرفِ آب رو برداشت، نزدیک دهان آوُرد، اینقدر این بدن ضعف داره، این قدر این کاسه ی آب به دندان آقا خورد دید نمیتونه آب رو بنوشه، به من فرمود: برو حجره ی بغل، یه پسرِ کوچکی میبینی در سجده است، پسرم مهدی است، صداش بزن بیاد، بگو: لحظه ی احتضار باباتِ، بیا بالا سرش، میگه: رفتم توی حجره، دیدم در سجده است، داره با خدا مناجات میکنه، صبر کردم، نماز آقا که تمام شد گفتم: آقاجان! پدرتون فرمودن بیایید، لحظه ی آخرِ...
امامِ پنچ ساله اومد، سرِ بابارو به دامن گرفت، آروم آروم، جرعه جرعه آب به دهان بابا ریخت، لحظه ی آخر از این آب نوشید امامِ عسکری، رسمِ دنیا بر اینه لحظه ی آخر پسر سَرِ پدر رو به بالین میگیره... اما میگن کربلا رسم عوض شد، دیدن ابی عبدالله داره با سَرِ زانو خودش رو میرسونه به میدون، همه با انگشت دارن حسین رو بهم نشون میدن، بالای سَرِ علی اکبر که رسید، ارباب مقاتل نوشتن:"صاحَ سَبعَ مَرّات" یعنی فریاد میزد:"وا وَلَداه!" پسرم!...
امامِ عسکری تشنه جون نداد، همین برا ما بس، اما شهید کربلا تشنه جون داد، چه خبر بود کربلا، یه نفرم دلش برا این شهید مظلوم نسوخت، اما نه یه نفر سوخت، میگه: دیدم یه صدا از گودال میاد:"اَنَاالعَطشان" یه صدای محزونی میاد: مادر تشنمه... هلال میگه: دلم سوخت برا ابی عبدالله، گفتم: من برم به دادِ حسین برسم، یه سپر داشتم آبش کردم، رفتم برم تویِ گودال، میگه: یه وقت دیدم شمر داره از تویِ گودال بیرون میاد، گفت: هلال کجا داری میری؟ گفتم: مگه نمیشنوی صدای پسرِ فاطمه رو؟ هی صدا میزنه آی جگرم داره میسوزه... گفت: هلال دیر اومدی، من سیرابش کردم، من کارش رو تمام کردم، دیدم دست و پاش داره میلرزه، گفتم: تو اینقدر سنگ دل هستی که از چیزی نمیترسی، چرا بدنت داره میلرزه، گفت: هلال! توی گودی قتلگاه فقط من بودم و حسین، اما دیدم یه صدای زنونه ای میاد، هی میگه:"بُنَیَّ!" پسرم! " قَتَلوکَ وَ مِنَ الماءِ مَنَعوکَ" حسین...
#روضه_امام_حسن_عسکری_علیه_السلام
#کربلایی_حسین_طاهری
┅═┄⊰༻↭༺⊱┄═┅
.
#شور_حضرت_رقیه
#وحید_شکری 🎤
درسته که به آل حیدر
یه عمره اعتقاد داریم
ولی خدایی توی روضه
رقیه ای زیاد داریم
اونایی که با روضه ها انیسن
اونایی که صاحب چشم خیسن
اکثرا پشت پیرهن سیاشون
انا کلب الرقیه مینویسن
رقیه رقیه پرچمدار عفت
رقیه رقیه کوه استقامت
رقیه رقیه بدخواهت رو لعنت
رقیه رقیه تندیس نجابت
****
داره هوامونو همیشه
وارث جود پدریشه
با اذن این سه ساله خانوم
مُرده دوباره زنده میشه
چقدر اسم تو قشنگه بی بی
که حسین روی دخترش گذاشته
قبل زهرا پیمبرو خدا هم
دختری به اسم رقیه داشته
رقیه رقیه زهرایی تو در اصل
رقیه رقیه دنیای ابالفضل
رقیه رقیه با عمه ی سادات
رقیه رقیه کردی فتح شامات
#شور
#حضرت_رقیه
صفر 1403
.👇
Sh 28 Safar 1403 Shokri [Mohjat_Net] (5).mp3
1.44M
#وحید_شکری🎤
#حضرت_رقیه
اجرا شب 28 صفر 1403
.
#تک_امام_حسین
به ازل برمیگرده علاقم به حسین
داره بیشتر میشه اشتیاقم به حسین
پر از عکس شیش گوشه و تمثال حرم
اینجوری شد مزین اتاقم به حسین
عشقای زودگذر بسه
عشق حسین مقدسه
یعنی به ما به زودیا
یه کربلا نمیرسه
وفاداری تو بزرگواری تو
دیدم هرچی خوبیه یه جا داری تو
آوردیم تو راه مثه نور ماه
و صلی الله علیک یا اباعبدالله
اباعبدالله اباعبدالله
****
تا ابد جریان داره رفاقت با حسین
گریه تو روضه با ما شفات با حسین
اگه تو راه روضه رفیقت رو دیدی
تو بیارش تا هیئت هدایت با حسین
سلام رفیق بچگی
به تو میگم همیشگی
این همه من صدات زدم
میشه یه بار جان بگی
سرآغازی تو سر انجامی تو
کی خوشبخته مثل من که آقامی تو
شبیه تو شاه ندیدم والله
و صلی الله علیک یا اباعبدالله
اباعبدالله اباعبدالله
#تک
#امام_حسین
#محمد_حسین_حدادیان 🎤
صفر 1403
👇
.
#زمینه
#شهادت_امام_عسکری
برگ گل حساسه عمر گل کوتاهه
ای خدا میبینی غرقِ آهه
خاک دنیا سرده با تو بد تا کرده
روضه ی آل الله اوج درده
با همون چشای نیمه باز
آسمونا رو میبینه باز
به سختی وضو میگیره برا نماز
آخرین سحر بندگی
پشت پا زدی به زندگی
به مهدی یه حرفایی رو باید بگی
ای پسر من به پیکر من نماز میخونی
تو انتقام خونِ من هستی چرا گریونی
بقیه الله تسلیت آقا / تسلیت آقا
آجرک الله تسلیت آقا / تسلیت آقا
****
سامرا غم داره اشک و ماتم داره
امشب آقای ما روضه داره
با چه وضع و حالی روی پاهاش جون داد
روضه ی جدش رو یادش افتاد
حجت خدای لم یزل
تا گرفت پدرو تو بغل
ملائک مصیبت خونش غزل غزل
شد تن مطهرش کفن
شد زمان تو یابن الحسن
زمین بوسِ تو ملائکه قدم بزن
ای که تو دستت پرچم اسلام میگیره عزت
علم بگیر و قیام کن که تویی قیامت
بقیه الله تسلیت آقا / تسلیت آقا
آجرک الله تسلیت آقا / تسلیت آقا
#حنیف_طاهری 🎤
شهادت #امام_حسن_عسکری 1402
.👇
.
#واحد
#شهادت_امام_عسکری
ای سرا پا حُسن حی ذوالمنن
سومین ابن الرضا دوم حَسن
ای هزاران آفتابت مشتری
یا ابا المهدی امام عسکری
اسوه ی تقوا خدایی بنده ای
همچو جان در جسم ایمان زنده ای
دُر دَه دریا و بحر یک گهر
آن گهر خود حجت ثانی عشر
با همه درد و غم و عمر کمت
تا ابد مرهون احسان عالمت
از نماز و از دعای متصل
بردی از دشمن کنار حبس دل
با خدا پیوسته در راز و نیاز
روزها را روزه شب ها در نماز
رنج هایت در ره توحید بود
سالها یا حبس یا تبعید بود
روزگارت شعله ها بر جان فکند
دشمنت در برکه ی شیران فکند
ایستادی بین شیران در نماز
شیرها را جانبت روی نياز
الله الله گرد تو درندگان
سر فرو بردند همچون بندگان
نور علمت از درون حبس ها
کرد از ظلمت جهانی را رها
ای دمت جان داده بر روح الامین
آسمانِ خفته در خاک زمین
رهنمای آفرینش کیست تو
شهریار ملک بینش کیست تو
چشم بد از ماه رخسار تو دور
یک جمال و چارده خورشید نور
گشت دشمن در جوانی قاتلت
کُشت در ماه ربیع الاولت
کفر خود را عاقبت معلوم کرد
همچو اجدات تو را مسموم کرد
سامره شد صحنه ی روز جزا
گشت تنها مهدی ات صاحب عزا
ای به قربان تو و عمر کمت
قلب مهدی داغدار ماتمت
بی تو مهدی بی کس و یاور شده
طفل تنهای تو تنهاتر شده
آه از آن ساعت که با سوز و گداز
خواند مهدی بر تن پاکت نماز
کرد تا جسم ضعیفت را نظر
بر کشید آهی جهانسوز از جگر
آسمان دیده اش انجم گریست
بین مردم مخفی از مردم گریست
گرچه بوده اشک دامن دامنت
بود کِی زنجیر و غل بر گردنت
جسم تو زخم از دم خنجر نداشت
پیکر جد غریبت سر نداشت
آه از آن ساعت که زین العابدین
پیشوای عابدین و ساجدین
دید در گودال خون بر روی خاک
پیکر پاک پدر را چاک چاک
یوسف زهرا و زخم تیر و سنگ
گرگ ها کردند جسمش چنگ چنگ
گشت از چشمش روان دریای خون
خواست جانش از بدن آید برون
همدم او جز شرار تب نبود
جان ز کف میداد اگر زینب نبود
شعر: #استاد_سازگار ✍
#واحد_امام_عسکری
#حسین_طاهری 🎤
شهادت #امام_حسن_عسکری 1402
👇