بنام خدا #ایام_فاطمیه #یازهرا "" "" "" "" فاطمیه گلوری دیده ترم یا زهرا واردی باشیمده منیم شوق حرم یا زهرا دوشموم بحر غمه یوخدی منه راه نجات جان زینب منه ائت لطف وکرم یازهرا بانو سن ام الابیها سن اماملار آناسی منده پروانه ی بی بال و پرم یا زهرا دوشدون عمروندا بلابحرینه ایلر بویی سن هر زمان غملرووی یاد ائدرم یا زهرا من بو ایامیده بانو تاپارام حال دگر دم بدم آه غم افزا چَکَرم یا زهرا من بقیع عشقینه یاننام دلی پروانه کیمی قلبیمی شدت غم دن بولرم یا زهرا یازموشام گوشه ی قلبیمده حسینین آدینی بوگوزل آدی اورکدن سویرم یا زهرا قان ائدرسینهٔ عشاقی او مولا نین آدی هرایکی گوزدن الربارش غم یا زهرا دخت طاها بو جماعت قاپوون سائلی دی ائتمه سون ددلره چاره اولرم یا زهرا آند اولا مادر سادات سنون حرمت وا من سیزون بزموزی جنت بیلرم يا زهرا فاخرم واردی باشیمدا بخدا شوق بقیع جان طاها منه ائت لطف و کرم یا زهرا "" "" "" "" "" " ✍بقلم: استاد مسلم فرتوت(فاخر) ✨ اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨💫

(دعای اَمَن یُجیب) ((در سبک:ای در دبی درمانلارا درمان اباالفضل)) یا رَب سَنی وروخ قَسم سلطانِ دینه مظلوم حسینه دین اُوسته جان بَذل اِیلییَن جان آفرینه یالقوز حسینه اَمَّن یُجیِبُ المُضطَرَّ اِذاَ دَعَاهُ وَیَکشِفُ السُّوء یا رب سنی وروخ قسم خیروالنسایه هم مصطفایه لُطف اِیت باغیشلا سَن بیزی آلِ عبایه شیرِ خدایه عفو ایت بو جَمعی زینبِ بَختی قرایه او بینوایه امن یجیب.... بیزدَن الهی سَن قبول ایت بو عزانی بو اِیلتی جانی بیر وَقفه احسان ایت بیزه بیت خُدانی هم کربلانی اُوردا توتاخ ماتَم او شاه بی مُعینه یالقیز حسینه امن یجیب.... زینب باخاردی تَلّیده دَشت مِنایه او ماجرایه گوردی حسینی کوفیان آلمیش آرایه گلدی نوایه بیا آز زماندا، وُردلار باشین جدایه باخ بیر جفایه جان اوسته قاتل ایشدیروب قان سُو یِریه یالقوز حسینه اَمن یجیب.... نی ده گوروب قارداش باشون سَسلندی خواهر الله اکبر باشدان گوتوردی فاطمه جَنّتده مَعجر الله اکبر ای وای حُسینیم سَسلییب جدی پیامبر الله اکبر فُوجِ مَلَک نازل اولوب روی زمینه یالقوز حسینه اَمَّن یُجیِبُ المُضطَرَّ اِذَا دَعَاهُ وَ یَکشِفُ السَّوء... ✨ اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨💫

📝 متن مداحی مهدی رسولی گئجه یاری📝 ❖ ── ✦ ──『✙』── ✦ ── ❖ من قازیم تیترین اللریمنن بو مزاری گئجه یاری من چگونه در نیمه شب با دست های لرزان مزار تو را حفر کنم ◤━───┑▽┍━───◥ من قازیم تیترین اللریمنن بو مزاری گئجه یاری من چگونه در نیمه شب با دست های لرزان مزار تو را حفر کنم ◤━───┑▽┍━───◥ دفن الر مرتضی اللرینن دار و نداری گئجه یاری مرتضی دارد دار و ندارش را با دست های خودش نیمه شب دفن می کند ◤━───┑▽┍━───◥ هر گجه بقیده آغلارام یارالی هرشب در بقیع گریه میکنم ای زخمی ◤━───┑▽┍━───◥ قبریوی گلیب قوجاخلارام یارالی می آیم و مزارت را در آغوش میگیرم ای زخمی ◤━───┑▽┍━───◥ من نجه بو اریمیش بدنین یویوم آخر بئله زهرا آخر من چگونه این بدن آب شده ات را غسل دهم زهرا جان ◤━───┑▽┍━───◥ هی آخیر قان یاراننان یارالی نئلیوم گَل دیله زهرا مدام از زخمت خون می آید خودت بگو من چه کار کنم ◤━───┑▽┍━───◥ قالمیشام من نجه تاپشیراجام سَنی قبره هله زهرا در این فکرم که حالا چطور تو را به مزار خواهم سپرد ◤━───┑▽┍━───◥ مغسل اوسته پیکرون قویوم نجه من؟ چگونه پیکر تو را روی مغسل بگذارم ◤━───┑▽┍━───◥ میخ در یاراسینی یویوم نجه من؟ زخم میخ را چگونه بشویم ◤━───┑▽┍━───◥ هر گجه بقیده آغلارام یارالی هرشب در بقیع گریه میکنم ای زخمی ◤━───┑▽┍━───◥ قبریوی گلیب قوجاخلارام یارالی می آیم و مزارت را در آغوش میگیرم ای زخمی ◤━───┑▽┍━───◥ بویوا قربان اولسون علی دور بیر ایاقه منه رحم ال علی به قربان قد و قامت تو بشود از جا برخیز و به حال و روز من رحم کن ◤━───┑▽┍━───◥ کوچه ده نه اولوب؟ گیزلدیبسن دورد اوشاقه منه رحم ال تو اتفاقات کوچه را

‍ ‍ حال احتضار حضرت زینب(س) بهار عمروم اولوبدی خزان حسینیم گل یتیبدی وقت اجل مهربان حسنیم گل اگرچه گوزلریوی جان ویرنده باغلامادیم ایدنمدیم باجلار تک فغان حسینیم گل اوگیروداریده گلدیم گورم حالون نجه دی ولیک قویمادی شمروسنان حسینیم گل اگر سن اینجیمیسن شهر شامیدن قارداش وروبلا لبلریوه خیزران حسینیم گل ولی یزید منه فوق العاده خدمت ایدوب خرابه لرده ویروبدور مکان حسینیم گل حسین تمام علتلر بیر یانا اما بوعلتیم بیر یانا رقیه قویلومه دوشدی دوزنمدیم گلدیم اولام اونا همیشه همزبان حسینیم گل یوزوی گورمسه زینب چتیندی جان ویرسین گوزوم یولونداقالوب هارداسان حسینیم گل باجی سویر باشی قارداش دیزینده جان ویرسون ئورکده قالدی بوحسرت نهان حسینیم گل ✅جواب امام حسین جگرین داغلاما بی کس باجی یاندرما منی اله من سنن اوتانام سن اوتاندرما منی زینبیم انتظارین بولورم من سنین ای مونس غم سن گلیبسن باشیم اوستونده گرک منده گلم نجه گلدین اوگئجه شام غریبانیمه سن قوخما خار ایلمرم شام غریبانیوی من شمر منع ایتدی سنی وار منیده منع ایلین سن اوچون اوندا باجی مانعیدی قوم ظلام منی قویمور بوقوجاقیمده کی شش ماهه بالام دوزدی هریرده گرک من سنی غمدن قوتارام تخته تابوتیوی چینیمده مزاره آپارام بالامی ساخلیان اولسا سوزومون اوسته وارام قورخورام دیسگینه وحشتله هراسان اویانا آغ کبوتر تازادان چرپنا قانه بویانا اونداکی اوغلومی اوخ سینه ده گل تک تالادی (بیرصحنه گوردی گوزوم بتر ئورگیمی یاندردی زینب) اونداکی اوغلومی اوخ سینه ده گل تک تالادی گوردوم آهو کیمی ئوز قانلی دوداقین یالادی کیم دیمیشدی صودانر فاتح اولانماز بالادی قهرمانیم اوخ آتان ظالمه قالب گلدی گلر ایچره بوسنان غنچه ده جالب گلدی ✅گریز به حضرت معصومه وجریان ورود به کوفه خانم معصومه زمانی کی وارد اولدی قم شهرینه قمون خانملاری چخدلار الرینده دسته گل خانمن کجاوه سین آلدلار آریا گل باران الدیلرگول سپوردولر هره بیر بیرینه دییردی معصومه نی من آپاراجاقام ایویمه موسی بن خضره باشلادی خانمن قاباقیجا آیه نور تلاوت الدی قمون اهالیسی تشویق الدیلر اما امان بیر یارالی باشدان اودا قرآن اوخوردی زینب گوردی بیر نفر اله ایلشیب یره باشن کجاوه دن چخادی اشیه دیدی حسین قرآن اوخی قرآن اوخوماخ ذکر جلیدور گورسونله بوباش خالق صبح ازلیدور گورسونله نجه خانه ایمانی یخبلار الرده حنا هامسی داملاره چخبلار ✨اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج✨ 👇👇

#ایام_فاطمیه #شهادت_حضرت_زهرا_سلام #روضه_حضرت_زهرا #سبک_دشتی نسیم آرامتر خوابیده بانو مزن پروانه پر خوابیده بانو دگر رخصت نیازی نیست جبریل مزن دیگر به در خوابیده بانو *** دو چشمت را به دست بسته بستم تو را با حِق حِقی پیوسته بستم مبادا پهلویت خونین شود باز خودم بندِ كفن آهسته بستم *** ندارم چاره با آهم بسازم فقط با درد جانكاهم بسازم ز چوبی كه نشد گهواره باشد دو تا تابوت میخواهم بسازم *** دو چشمش بسته امّا درد دارد یقینا بیش از اینها درد دارد بریز آب روان بر سنگِ غُسلش ولی آرام اسما درد دارد *** شاعر: حسین ایزدی

مظلومه زهرا ای یادگار مصطفی زهرای اطهر ای همسر شیرخدا دخت پیمبر پهلو شکسته، رفتی ز دنیا راحت شدی تو، از رنج و غم ها مظلومه زهرا(۲) من نور چشم حیدرم،مادر ندارم من زینب غم پرورم، یاور ندارم ازداغ مادر،قلبم کباب است از دوری او ، حالم خراب است مظلومه زهرا(۲) مادرچرا از پیش ما رفتی شبانه پرواز کردی ناگهان ، از آشیانه باور ندارم ،جان دادن تو در نو جوانی ، این رفتن تو مظلومه زهرا(۲) مسمار در با سینه ی زهرا چه کرده؟ خصم علی با دختر طا ها چه کرده ؟ شد کشته محسن،نور دوعینش هردم از این غم،نالد حسینش مظلومه زهرا(۲) مادر مرو بابم علی ، همدم ندارد غم های عالم بردلش، محرم ندارد تنها تو بودی، همراز مولا زهرا تو بودی ، دمساز مولا مظلومه مادر(۲) پیدا بوَد از چهره ی تو، جای سیلی من دیده ام باچشم خود آن روی نیلی نالیده ای تو ، از درد پهلو جانم فدایِ آن زخم بازو مظلومه زهرا (۲) مادر مرو که خانه ام، صفا ندارد این زندگی برای من، معنا ندارد هرشب بخوابم، در آرزویت هستم همیشه، درجست وجویت مظلومه زهرا(۲) بی مادری برکودکان، یارب چه سخت است جان میرسد ازبی کسی،برلب چه سخت است باشم همیشه، در آرزویش هرشب بخوابم، با یاد رویش مظلومه زهرا(۲) راغب بخوان امشب زرنج و صبر زهرا سوزد مرا داغ نهانِ قبر زهرا هرشب دعا کن، مهدی بیاید تا مدفنش را پیدا نماید مظلومه زهرا(۲) شاعر : علی راغب

#یا_زهرا #فاطمیه #شهادت #زمزمه می نویسیم اگر یا زهرا کار داریم همه با زهرا می نویسیم هزاران دفعه فاطمه، فاطمه، زهرا وصف او را ز سر ناچاری می نویسیم و الّا زهرا فاطمه بود سراپا احمد مصطفی بود سراپا زهرا هر کسی را که ز نسلش دیدیم هر کسی را که ز نسلش دیدیم حرم داشته الّا زهرا ناحلة الجسم یعنی نحیف و دلشکسته میری جوونی اما مادر پیری بهونه سفر می گیری باکیة العین یعنی بارون غصه ها می باره چشای مادر ما تاره دیگه علی شده بیچاره منهدة الرکن یعنی توون برات نمونده بانو کی قلبتو سوزونده بانو کی بالتو شکونده بانو معصبة الراس یعنی بستی سری رو که پر درده رنگ رخ تو مادر زرده تو کوچه کی جسارت کرده جوری لگد خوردی که نمی تونی بلند شی از جات جای غلافه رو بازوهات داری میری کنار بابات هیچ کسی ای وای من نگفت تو کوچه به اون کافر نزن زن رو جلوی شوهر بمیره زینبت، ای مادر وای مادرم وای مادرم وای مادرم وای مادرم

#روضه_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها_از_زبان_فضه_‌ی_خادمه_علیها_سلام از زیرِ در، وقتی که زهرا را در آوردم گشتم به سختی، غنچه‌ای را پرپر آوردم اصلاً نمی‌دانستم آن لحظه، چه باید کرد ناگاه، پیشِ چشمِ زینب سر در آوردم او خیره خیره دید، وحشت کردنِ من را من بارِ زهرا را، به نزدِ حیدر آوردم او غنچه را دید و نظر بر باغچه انداخت قبری پِیِ دفنِ جَنینِ مادر آوردم از سینه‌ی سوراخ، چادر غرقِ در خون بود رفتم برایش چادر و هم معجر آوردم وضعِ بدی دیدم، علی فرمود: ای سلمان! رویش عبا اَنداز، عبایش را درآوردم با بردنِ مولا، دوباره او ز جا برخاست خود را پیِ زهرا بحالِ مضطر آوردم با دیدنِ دستانِ بینِ ریسمان مُردم بی‌دست و پا، دستی کمک بر کوثر آوردم مَردی یهودی، صحنه را دید و مسلمان شد گفتا: به ذهنم، یادِ فتحِ خیبر آوردم زهرا کمربندِ علی را می‌کشید، اما ناباورانه، قتلِ او را باور آوردم زیرِ غلافِ تیغِ قنفذ، دست و پا می‌زد دستم بزیرِ بازوانِ اَطهر آوردم خون بود کز، پهلو و دست و سینه‌اَش می‌ریخت چادر نمازِ خویش را، چون بستر آوردم یکسو، حسین و مجتبی را در بغل گیرم یکسو، فغان از گریه‌های دختر آوردم روزی رسید، این ماجرا در کربلا دیدم هرچه دعا کردم، اجابت کمتر آوردم می‌خواستم بهر اسیران، آب و نان آرَم اما ز صبرِ بانویم، چشمِ تر آوردم شعر:حاج محمود ژولیده

#نوحه_حضرت_زهرا ( سلام الله علیها ) #خادم اهل البیت مهدی احمدی خداحافظ ای مهربانم ، مرو ای یار قد کمانم تماشا کن اشک روانم ، یازهرا ببین زهرا در اضطرابم ، بدون تو خانه خرابم مده با داغ خود عذابم ، یازهرا الوداع ، بگو رو به قبله چرا خوابیدی همه زندگیِ مرا پاشیدی ، ز من دل بریدی ؟ خدا نگهدار ، ای همسر علی ببین چه خاکی ، شد بر سر علی نظر نما بر ، چشم ترِ علی ( فاطمه جانم ، زهرا مرو مرو ... ) تکرار زنم دست غم روی دستم ، ز روی تو شرمنده هستم ببین دیگر از پا نشستم ، عزیزم فدای آه بی صدایت چرا می لرزد دست و پایت مپوشان از من ناله هایت ، عزیزم یا زهرا ، نگفتی چه شد بینِ دیوار و در فقط پیکرت می شود لاغرتر ، زدی بسکه پرپر دلم گرفته ، حرفی نمی زنی بدان که آخر ، تو قاتل منی امان ز دست ، مسمار آهنی ( فاطمه جانم ، زهرا مرو مرو ... ) تکرار شاعر : #قاسم_نعمتی

#نوحه_حضرت_زهرا_س #سنتی در کودکی شد قسمتِ من؛ خانه داری هم خانه داری میکنم هم سوگواری گِریَم برای؛ نورِ دو عینت هرشب دهم آب؛ دستِ حسینت مظلومه مادر مادر چرا رنگ از رخ ماهت پریده؟ مادر چرا خون از گریبانت چکیده؟! گاه دعا و؛ راز و نیاز است؛ سجاده بگشا؛ وقتِ نماز است مظلومه مادر دیشب نشستی گیسویم را شانه کردی امشب در آغوشِ لحد کاشانه کردی دیشب گرفتی، اشکم زِ دیده امشب ز داغت؛ رنگم پریده مظلومه مادر دیشب دعا کردی اجل جانت بگیرد! امشب دعا کن دخترت زینب بمیرد… دیشب تو بودی ؛ مادر کنارم امشب به دیوار سر میگذارم… مظلومه مادر دادی به دستِ زینبت با آه و زاری… پیراهن خونینِ خود را یادگاری! آن پیراهن را ؛ هرگز نشویم تا عطر مادر ؛ را از آن ببویم... شاعر: حاج غلامرضا سازگار #فاطمیه