eitaa logo
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
14.7هزار دنبال‌کننده
20.7هزار عکس
2هزار ویدیو
86 فایل
ˇ﷽ براے تماشاے یڪ عشق ماندگار، در محفلے مهمان شدیم ڪھ از محبّت میان عـلے'ع و زهـرا'س میگفت؛ از عشقے حـلال...💓 •هدیهٔ ما به پاس همراهےِ شما• @Heiyat_Majazi ˼ @Rasad_Nama ˼ 🛤˹ پل ارتباطے @Khadem_Daricheh ˼ 💌˹ تبادلات و تبلیغ @Daricheh_Ad ˼
مشاهده در ایتا
دانلود
🍳 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . صـبح آغاز شکفتـــــن است🧡 شڪفتــنے در سایہ پــــروردگار🌷 صبحت سرشـار از الطــــاف الهـے و برڪـات خداوندے😍✋🏻 . 𓂃صبح‌رو‌عاشقانه‌بخیرکن𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🍳 ⏝
💛 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . النَّبيِّ - صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِه -نَظَرَ اِلي رَجُلٍ لَهُ ابْنانِ فَقَبَّلَ اَحَدَهُما وَ تَرَكَ الآخَرَ. فَقالَ رسول الله - صَلَّي اللهُ عَلَيْهِ وَآلِه - فَهَلّا ساوَيْتَ بَيْنَهُما؟ پدري با دو فرزند خود شرفياب محضر رسول اكرم - صلي الله عليه و آله - بود. يكي از فرزندان خود را بوسيد و به فرزند ديگر اعتنايي نكرد.پيغمبر كه اين رفتار (نادرست) را مشاهده كرد، به او فرمود: چرا با فرزندانت به طور مساوي رفتار نمي‌كني؟☝️ منبع:مكارم الاخلاق، ص 113✍ . 𓂃حرفایے‌که‌میشن‌چراغ‌راهِت𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💛 ⏝
🧣 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . با زندگـے خوشـم ڪہ بمیـرم براے تو ...💛 . 𓂃محفل‌مجردهاےایـتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🧣 ⏝
💍 ⏝ ֢ ֢ ֢ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ خواستَم‌بِهت‌بگم 👌 شایدخودت‌حَواست‌نباٰشه‌اَماوُجودت برای‌ِمَن‌خیلی‌باارزشه 💎 پَس‌هَمیشه‌مواظب‌خودِت‌باٰش🙃 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌😉 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎. . 𓂃بساط‌عاشقےبرپاس،بفرما𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💍 ⏝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌽 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . سیـب زمینـے ترد🥔😍 مـواد لازم : سیب زمینـے🥔 نـشاستہ ذرت ۱ پیمانہ🌽 نمڪــ ۱ ق . 𓂃فوت‌وفن‌هاےسه‌سوته𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🌽 ⏝
🚻 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . دیروز پیش دوستم بود؛ با همسرش بحثش شده بود، براش یه ویس خالی فرستاد😐 گفتم این چی بود، گفت: یعنی دیگه حرفی باهاش ندارم😂🤣 𓈒 1033 𓈒 "شما و همسرتون" رو بفرستین. 𓈒📬𓈒 @Khadem_Daricheh . 𓂃ورودبدون‌همسرجان‌ممنوع𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🚻 ⏝
•𓆩🪴𓆪• . . •• •• روایت همسر محترم شهید :  یک روز داخل منزل که با ایشان علائم ظهور را مطالعه میکردیم من گفتم دو سوم جهان میمیرند تا امام زمان عجل الله بیایند این یکی از نشانه هاست ... حمید اقا گفتن من از خدامه بمیرم و امام زمانم بیاد اشکالی نداره با مرگ من یه قدم ظهور نزدیک بشه!! در لحظه شهادتش مطمئن بودم حتما امام زمان عجل الله رو ملاقات میکنه.. ♥➣ . . 𓆩خویش‌رادرعاشقےرسواےعالم‌ساختم𓆪 Eitaa.com/asheghaneh_halal •𓆩🪴𓆪•
🧸 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . اگر بر تو ببندد... . 𓂃دیگه‌وقتشه‌به‌گوشیت‌رنگ‌و‌رو‌بدی𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🧸 ⏝
🧃 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . یه زن با شنیدن این جملات قوت قلب پیدا میکنه😉👇 _امروز حتما خسته شدی _بذار کمکت کنم _چی میخوای برات بخرم _اعصابتوخوردنکن _نبینم غصه بخوری _بریم یه هوایی بخوریم . 𓂃ویتامین‌عشقت‌اینجاست𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🧃 ⏝
☀️ ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . °🕊°خود را کبوتر حرمت فرض می‌کنم °👤°آقا سلامی خدمتتان عرض می‌کنم . 𓂃جایےبراےخلوت‌باامام‌رئـوف𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . ☀️ ⏝
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
💌 ⏝ ֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢ . #مسیحای_عشق #قسمت_صدونودوشش :_نه... ما واقعا با هم ازدواج میکنیم ولی با شرا
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . +:پوشش شما به من ربطی نداره... خواستین چادر سر کنین،نخواستین سر نکنین... انگار درباره ی پوشش شریک کاری اش حرف میزند! این ها،خوب است.. حداقل نشانه ی این است که علاقه ای به ازدواج با من ندارد... نگاهم میکند +:و شرط بعدی سرم را پایین میاندازم :_من مثل شما نمیتونم نقش بازی کنم... یعنی از پسش برنمیام.. همین یکی دو ساعت پیش، نزدیک بود بزنم زیر گریه... +:نگران اون نباشین...حلش میکنم... دیگه؟ :_من اهل مراسم و این حرفا نیستم.. دل و دماغشم ندارم.... +:باشه واسه اونم یه کار ی میکنیم..بازم اگه چیزی هست..؟؟ :_نه.. هیچی +:پس توافق کردیم...همسایه میشیم و آب ها که از آسیاب افتاد جدا میشیم... فقط یه چیزی؟؟ :_چی؟ +:من پسرم.. یعنی ده بارم شناسنامه ام سیاه بشه مشکلی نیست... ولی واسه ازدواج واقعی شما مشکلی پیش نیاد؟؟ :_نه...من هیچ وقت نمیتونم ازدواج کنم.. میخندد،خنده ی واقعی..خودم را کنترل میکنم... :_چرا میخندین؟؟ +:این حرف مال بچگیا بود. میگفتیم من هیچ وقت ازدواج نمیکنم و از مامان و بابام جدا نمیشم. بالاخره هر دختری یه روز باید ازدواج کنه دیگه ... با دلخوری می گویم:منطق از سر و روی حرف هاتون میباره... خنده اش را کنترل میکند.اما هنوز انتهای صورتش،لبخند جای دارد،کنار برق خیره کننده ی چشمانش... ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . +:مهم نیست... من تو ثبت احوال آشنا دارم؛اونم حل میکنم... در ضمن من به بابام قول دادم با عمو آشتیش بدم ولی از صوری بودن ازدواج بی خبره.. تحت هیچ شرایطی نباید مامان و باباهامون بفهمن.. من نمی خوام اعتماد مامانم رو از دست بدم. سر تکان می دهم :_ منم همین طور...اگه دیگه کاری ندارین من برم +:نه.. پس منتظر خبر من باشین. :_خداحافظ از کافه بیرون میآیم... حتی نمیپرسد این موقع شب چطور برمیگردی خانه؟؟ دلم برای رگ و غیرتی که ندارد میسوزد... سوار ماشین میشوم... عمو نگاهم میکند. :_عمو راه بیفتین تا براتون بگم عمو استارت میزند. لبانم را تر میکنم و برایش از سیر تا پیاز را تعریف میکنم. ★ چادرم را داخل کشو میگذارم.همه چیز را برای عمو توضیح دادم،جز اینکه به خاطر او و آشتی بابا و عمومحمود راضی شدم... رضایت من به خاطر عمووحید بود و به خاطر پدربزرگ و به خاطر پدرم ... و... به خاطر سیاوش و خواهش حاج خانم... همه را به عمو میگویم،به جز آشتی و قضیه ی شکایت... نمیخوام عمو به خاطر این ماجرا سعی کند مرا از تصمیمم منصرف کند. عمو وارد اتاق میشود. :_هنوزم نمیفهمم نیکی . چرا ؟؟ +:چی چرا؟؟ :_چرا مسیح؟؟چرا دانیال نه؟؟ کنارش روی تخت مینشینم. :_عمو دانیال منو دوست داره... واقعا اومده خواستگاریم... ازم میخواد براش همسری کنم.. ولی مسیح نه.. عین یه بازیه... یه کابوس طولانیه،ولی بالاخره تموم میشه..من باید بین دانیال و... ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . * چرا تا امروز حزب الله و مقاومت فلسطین پیروزند❓✌️ . ⊰🇮🇷 ⊰❤️ ⊰🌸 | ⊰📲 بازنشر: ⊰🔖 𓈒 1499 𓈒 . 𓂃شب‌نشینےبامقام‌معظم‌دلبرے𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🌙 ⏝
🍳 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . بہ پـرندگــان بگـو شـاخہ‌هایـت را فراموش نڪـنـند !🍁 پـایـیز آخـرین حرفِ درخت نیست ‌ . . .🕊 . 𓂃صبح‌رو‌عاشقانه‌بخیرکن𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🍳 ⏝
💛 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . اِنّى اُريدُ اَنْ اَتَـزَوَّجَ اِمْـرَأةً وَ اِنَّ اَبَوَىَّ اَرادا غَيْرَها. قال: تَـزَوَّجِ التَّى هَوَيْتَ وَدَعِ الَّتى هَـوى اَبَـواكَ. كسى از امام صادق عليه السلام سؤال كرد: من مى خواهم با زنى ازدواج كنم ولى پدر و مادرم مايلند با ديگرى ازدواج كنم. امام عليه السلام فرمود: با زنى كه خودت مايل هستى ازدواج كن، و زنى را كه پدر و مادرت [بدون رضايت تو] انتخاب كرده اند، رها كن.👌❤️😊 منبع:تهذيب، ج 7، ص 392✍ . 𓂃حرفایے‌که‌میشن‌چراغ‌راهِت𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💛 ⏝
🧣 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . هی فکر میکنم که چه شد عاشقت شدم هی فکر می‌کنم که چرا؟ کی؟ کجا؟ چطور؟ _مجیدترکابادی . 𓂃محفل‌مجردهاےایـتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🧣 ⏝
💍 ⏝ ֢ ֢ ֢ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ میگفت که :👌 «لم يكن الكلام مُهمًا بل صوتُك...» سخن مهم نبود بلکه صدایت اهمیت داشت!🥰 💚🦩 ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎. . 𓂃بساط‌عاشقےبرپاس،بفرما𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💍 ⏝
90.08M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌽 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . رازهاے پـخت مـرغ مجلسـے ڪه تا به حال نمیدونسـتے🤫 مـواد لازم : پیـاز درشـت ۲ عدد🧅 هـویج متوسط ۱ عدد🥕 ران مرغ کوچڪـ، هر نفر ۱ عدد🍗 فلــفل دلمه‌اے ⅔ یڪـ عدد🫑 سـیر ۳-۲ حبہ🧄 . 𓂃فوت‌وفن‌هاےسه‌سوته𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🌽 ⏝
👜 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . 📩 و بِالوالِدَینّ کُمکوا تَکونوا البِیت...!! به پدر و مادر خود در خانه تکانی کمک کنید🦋🌿 مامانم در حال گول زدن من😢 میگه حدیث قرآنیهِ😐😅 𓈒 1034 𓈒 "شما و مامانتون" رو بفرستین. 𓈒📬𓈒 @Khadem_Daricheh . 𓂃دونفره‌هاےویژه‌بامامان‌بفرما𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 👜 ⏝
🧸 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . تا خارِ غمِ عشقت🌵 آویخته در دامن🌝 کوتَه نظری باشد رفتن به گلستان‌ها :)🌸 _سعدی . 𓂃دیگه‌وقتشه‌به‌گوشیت‌رنگ‌و‌رو‌بدی𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🧸 ⏝
🧃 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . وقتی همسرتون ناراحته بابت یک موضوعی اینجوری بگین 👇 من نمیتونم ازت دربرابر همه رنجهای دنیا محافظت کنم 🥺♥ولی میتونم وقتی رنج میکشی کنارت باشم🫂 من نمیگم غصه نخور میگم تنهایی نخور♥ . 𓂃ویتامین‌عشقت‌اینجاست𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🧃 ⏝
☀️ ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . دوریِ بینِ من و تو دوریِ ماه و تماشاست🌙 . 𓂃جایےبراےخلوت‌باامام‌رئـوف𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . ☀️ ⏝
عاشقانه‌‌ های‌ حلال C᭄
💌 ⏝ ֢ ֢ #عشقینه ֢ ֢ . #مسیحای_عشق #قسمت_صدونودوهشت +:مهم نیست... من تو ثبت احوال آشنا دارم؛اونم
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . مسیح یکی رو انتخاب کنم...ترجیح می دم مهمون اجباری مسیح باشم تا همسرواقعی دانیال...یه مدت باهاش زندگی می کنم بعد برمی گردم خونه پیش مامان و بابام... این اتفاق برای همه بهتره... عمو سرش را پایین میاندازد،قانع نشده... من هرگز نمیتوانم با کسی مثل دانیال یا مسیح ازدواج کنم...اما این ماجرا،کمی متفاوت است... ازدواجی در کار نیست..مثل فیلم است،مثل بازی... :_یه سوال بپرسم عمو؟؟ به چشمانم خیره میشود :_مسیح رو کامل میشناسین؟؟ سرش را بالا و پایین میکند +:آره... خیلی بیشتر از چیزی که فکر کنی.. همونقدر که تو رو میشناسم ... آب دهانم را قورت میدهم و جمله ام را بالا و پایین می کنم. :_قابل اعتماده؟ عمو نگاهم میکند +:معلومه... فقط با ایده عالی تو فاصله داره.. خیال میکنی اگه قابل اعتماد نبود،بابات پیشنهادش رو قبول میکرد؟ :_بابا که تازه شناختدش +:نه عزیز من... بابات دورادور حواسش به مسیح و مانی بود... مانی،برادر مسیحه،دو سال اختلاف سنی دارن... خیلی جاها،بابات تو سایه بود و از جایی که مسیح و مانی فکرشو نمیکردن کمکشون کرد... هنوزم نمیدونن اون کمک ها، از طرف بابات بوده... در واقع میدونی نیکی؟! مسیح،کاملا شبیه باباته . حالا که تصمیمت رو گرفتی،من پشتتم... کنارتم... نمیذارم کسی اذیتت کنه،تو هم حواست رو جمع کن.تصمیم خیلی مهمی گرفتی،مراقب خودت باش... چند تقه به در میخورد و حرف عمو قطع میشود. سرم را خم میکنم و میگویم:بفرمایید در باز میشود و مامان،داخل اتاق میآید. ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝
💌 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . به احترامش بلند میشویم . لبخند عجیبی روی لبهایش نشسته.. از پوسته ی جدی و عصبانی اش بیرون آمده... رو به روی من و عمو،روی مبل مینشیند. :_کاری داشتین مامان؟ +:مسیح و خانواده اش،فردا میان اینجا... سرم را بلند میکنم،لب هایم ناخودآگاه میلرزند. سرم را پایین میاندازم و نفسم را حبس میکنم،شاید اشک هایم پشت پرده ی پلک هایم حبس شوند... مامان بلند میشود،جلو میآید و کنارم مینشیند. سرم را بلند نمیکنم،اما متوجه میشوم که عمو از اتاق خارج شد. مامان بغلم میکند :_باورم نمیشه اینقدر بزرگ شده باشی... چانه ام را میگیرد و سرم را بلند میکند. تیله ی چشمانم می لرزد و اشک درونشان حلقه میزند. :_إ إ إ... چرا گریه میکنی؟ الآن باید خوشحال باشی که پسری که دوسش داری و دوست داره، قراره بیاد. وقتی بابات اومد واسه بله برون،من از خوشحالی تو پوست خودم نبودم.. اولین بار است که از این حرف ها میزند.عجیب است،از مامان بعید به نظر میآمد. :_مسیح پسر خوبیه. شبیه خودمونه...تو رم دوس داره.. خوشبخت بشی نیکی مامان.. سرم را روی شانه ی مامان میگذارم.. مادر من چه میداند من پا در چه بازی سختی گذاشته ام؟ نمیداند اگر بی مهری های او و بابا نبود،اگر کمی درکم میکردند.... اشک هایم میریزد،باید سبک شوم... باید آماده،پا در میدانی بگذارم که از انتهایش هیچ نمیدانم... امشب آخرین شبی است که من،ضعیف به نظر میآیم. تمام مشکلات و نقاط ضعفم را امشب دفن میکنم و فردا،نیکی مقتدر را جلوی چشم همه به عقد پیروزی در میآورم... این مشکل و این ماجرا،به پشتوانه ی خدایم حل میشود،مثل تمام گره های زندگیم باز میشود... ✨لینڪ قسمت اول👇 https://eitaa.com/Asheghaneh_Halal/83012 ✦📄 به قلـم: . 𓂃مرجع‌به‌روزترین‌رمانهاےایتا𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 💌 ⏝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌙 ⏝ ֢ ֢ ֢ ֢ . * حضرت آقا(حفظه الله) حاج قاسم به همه این جبهه وسیع مدد رساند و کمک رساند✌️ . ⊰🇮🇷 ⊰❤️ ⊰🌸 | ⊰📲 بازنشر: ⊰🔖 𓈒 1500 𓈒 . 𓂃شب‌نشینےبامقام‌معظم‌دلبرے𓂃 𓈒 Eitaa.com/asheghaneh_halal 𓈒 . 🌙 ⏝